جدیدترین مطالب

در ادامه فصل دوم، گفتگو با نجمه کیخا در رابطه با تحول در اخلاق و تاثیر آن بر سیاست آورده شده است. «آزادی جوهر انسانیت» نیز عنوان گفتگوی بعدی است که با شریف لک زایی در رابطه با ارتباط آزادی و اخلاق، آزادی سیاسی و اخلاق سیاسی و اجتماعی انجام شده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کتاب «اخلاق سیاسی» به همت نیما کیانی گردآوری و توسط دفتر برنامه‌ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در ماه های پایانی سال 1388 منتشر شده است. دکتر محمد باقر خرمشاد، معاون سابق فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، بر این کتاب مقدمه ای نوشته است...

این کتاب مجموعه ای است از مقاله، مصاحبه و ترجمه که در 434 صفحه و شش فصل، شامل اخلاق سیاسى از منظر اسلام، اخلاق سیاسى در نظریه های معاصر، اخلاق سیاسى و سیاست گذارى، اخلاق سیاسى و پیشرفت، اخلاق سیاسى و اندیشه هاى سیاسى، و اخلاق سیاسى در سیاست جهانی و روابط بین الملل، به بررسی اخلاق سیاسی پرداخته است.
فصل اول کتاب که اخلاق سیاسی را از دیدگاه اسلام تبیین می کند، با نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر شروع می شود. طبق نوشته کیانی، این نامه از آنجا که از مهم ترین اسناد سیاسی، حقوقی و اجتماعی اسلام به شمار می‌رود در ابتدای کتاب آورده شده است. متن نامه از نهج البلاغه ترجمه عبدالمحمد آیتی است.
در ادامه فصل اول، مهدی بهنیافر در مقاله ای تحت عنوان «اخلاق و سیاست در سپهر دین»، موضوع اخلاق در سیاست را به دو موضوع کوچک تر تقسیم کرده است: اخلاق باورهای سیاسی (درونی) و اخلاق کنش های سیاسی (بیرونی). نویسنده در این مقاله تمرکز خود را بر بخش دوم، یعنی اخلاق کنش های سیاسی قرار داده و آن را از منظر درون دینی و بر پایه برخی فرامین دینی بررسی کرده است.
مقاله بعدی در این فصل، «رابطه نزدیک اخلاق و سیاست از نگاه اسلام»، به قلم روح الله رحیمی است. نویسنده ابتدا با ارائه تعاریفی از اخلاق و سیاست، اشاره می کند که این دو مقوله ناظر به حوزه عمل هستند. وی همچنین اخلاق و سیاست را ناظر به حوزه اجتماع می داند. رحیمی با طرح سؤالاتی نظیر نسبت میان اخلاق و سیاست چیست، جایگاه ارزش های اخلاقی در اداره امور جامعه چیست, و در مقام تعارض میان تحصیل مصالح اجتماعی و احکام اخلاقی کدام مقدم است, به حوزه نظرات اسلام وارد می شود تا از دیدگاه اسلام پاسخگوی این قبیل سؤالات باشد.  
در ادامه، گفتگویی با دکتر مصطفی دلشاد تهرانی آمده است. موضوع اصلی این گفتگو نسبت اخلاق و سیاست از منظر سنت اسلامی است که در این بین سیره حضرت علی (ع) در مرکز بحث قرار گرفته است. دسته بندی های مختلف در نسبت بین سیاست و اخلاق، تبعیت یا عدم تبعیت اخلاق و سیاست از یکدیگر و جایگاه عدالت در اخلاق سیاسی, از جمله بحث های اصلی مطرح شده در این گفتگو است.
یاسر موهبتی در مقاله ای تحت عنوان «عدل وضع نعمتی بر موضعش» به تبیین اخلاق، اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی پرداخته است. نویسنده اخلاق را ستون فقرات همه موضوعاتی می داند که انسان با آن سر و کار دارد. وی همچنین بر این اعتقاد است که اخلاق به هر حوزه ای وارد شود، قداست را با خود به همراه می آورد. موهبتی در نوشته خود همچنین به رویکرد عدم پایبندی به اخلاق، دیدگاه امام علی (ع) در رابطه با اخلاق سیاسی و عدالت به عنوان مبنای سیاست اخلاقی نیز پرداخته است.
در ادامه فصل اخلاق سیاسى از منظر اسلام، گفتگو با دکتر علی اکبر علیخانی آمده است. این گفتگو با محوریت نسبت اخلاق و سیاست از منظر امام علی (ع) و چالش های پیش رو در حوزه اخلاق در دوران معاصر انجام شده است.
«آسیب شناسی اخلاق سیاسی کارگزاران از منظر نهج البلاغه» عنوان مقاله دیگری است که به قلم قدرت الله رضایی در این فصل آورده شده است. نویسنده بر این اعتقاد است که حاکمان سیاسی و مدیران اجرایی یک نظام، تاثیر زیادی در فرآیند بهبودی و تغییر شرایط اخلاقی، اعتقادی، اقتصادی و بین المللی یک جامعه دارند. از این روی، وی به آسیب شناسی اخلاقی مسئولان جامعه پرداخته و تاثیرگذاری منفی آن ها بر جامعه و آنچه باعث انحطاط جامعه می شود را مورد بررسی قرار داده است. رضایی در این رابطه، شش متغیر آسیب های اخلاقی در میان کارگزاران جامعه را شناسایی کرده و عوامل پیدایش و راه های درمان آن ها را مورد بررسی قرار داده است.
گفتگو با دکتر سید محمد رضا احمدی طباطبایی، مطلب بعدی در فصل اول کتاب است. این گفتگو نیز به بحث نسبت اخلاق و سیاست می پردازد که به دو بخش تقسیم شده است: نخست کلیاتی درباره رابطه اخلاق و سیاست طرح شده و سپس با عنوان شدن حوزه های سیاسی در جهان اسلام، رابطه اخلاق و سیاست از دید هر یک از این جریان های عمده مورد بحث قرار گرفته است.
فصل دوم کتاب، اخلاق سیاسى در نظریه های معاصر، با مقاله ای تحت عنوان «سیاست و اخلاق در اندیشه امام خمینی(ره)» نوشته مهدی مذهبی آغاز می شود. نویسنده در این مقاله معتقد است تفکر امام خمینی (ره) در مقابل تفکراتی است که دو گروه اندیشمندان سکولار و متحجرین در مورد تنافر اخلاق و سیاست دارند و امام، هم قبل از انقلاب و هم بعد از آن، پیوسته بر این نکته تاکید می کرد که اخلاق غایت سیاست به حساب می آید و سیاست نیز ابزاری مقدس برای تحقق اصول اخلاقی است.
در ادامه فصل، گفتگو با دکتر حسین جمشیدی آورده شده که با سیری فلسفی و تاریخی آغاز می شود و ضمن تحلیل دیدگاه های متفکران اسلامی به ویژه آرای فارابی به تنقیح سیاست، اخلاق و مصلحت از دیدگاه امام خمینی (ره) می پردازد.
محمد ضیایی مؤید در مقاله کوتاه خود با عنوان «در جامعه اسلامی به جز معصوم همه کس ممکن الخطا است» به تبیین اخلاق سیاسی از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی می پردازد. در ادامه فصل دوم، گفتگو با نجمه کیخا در رابطه با تحول در اخلاق و تاثیر آن بر سیاست آورده شده است. «آزادی جوهر انسانیت» نیز عنوان گفتگوی بعدی است که با شریف لک زایی در رابطه با ارتباط آزادی و اخلاق، آزادی سیاسی و اخلاق سیاسی و اجتماعی انجام شده است.
فصل سوم کتاب اخلاق سیاسی، با عنوان اخلاق سیاسى و سیاست گذارى، مشتمل بر دو مقاله و سه گفتگو است. گفتگو با دکتر محمد باقر خرمشاد، تحت عنوان «نسبت اخلاق و سیاست در آینه چرخش های پارادایمی» آغازگر این فصل است. در این گفتگو نسبت اخلاق و سیاست در دوره های مختلف کلاسیک، ماقبل مدرن، مدرن، پست مدرن و دینی مورد بررسی قرار گرفته است.
«اخلاق دشمنی» به قلم فاضل عبیات عنوان مقاله ای است که در ادامه آمده است. به گفته نویسنده، این نوشتار بر دو فرض استوار است: نخست اینکه دشمنی ما با دیگری مولود تعارض یا تزاحم میان منافع مشروع ما با منافع مشروع یا نامشروع او است و دوم اینکه مخاطب روش زندگی در چارچوب اخلاقی را برای خود برگزیده باشد. در ادامه نویسنده به مباحثی چون احکام مساوی برای وضعیت های مساوی، اخلاقی بودن فعل و انگیزه آن، ارزش قوی تر برای تعطیلی ارزش دیگر، زیان های رفتار غیر اخلاقی با دشمن و رابطه هدف و وسیله می پردازد.
اخلاقی شدن نهادهای سیاسی محور گفتگوی بعدی این فصل است. در گفتگو با دکتر احد فرامرز قراملکی مسئولیت های اخلاقی اشخاص حقیقی و حقوقی مورد بحث قرار گرفته است. وی بر این اعتقاد است که نهادهای سیاسی اساسا باید مسئولیت پذیر باشند و این مسئولیت پذیری بخشی از اخلاقی بودن آن ها است.
«اخلاق و سیاست گذاری با تاکید بر حوزه فرهنگ» نوشتاری است از سعید غیاثی ندوشن و سید معین زارع. نویسندگان مقاله بر این اعتقادند که ملاک اخلاقی بودن یک کار به وظیفه و تکلیفی بودن آن بستگی دارد، بنابراین فعل اخلاقی باید با انگیزه احترام به قانون و انجام وظیفه صورت گیرد؛ در غیر این صورت، اگر به نیت رسیدن به کمال یا از روی ترس باشد، از اخلاقی بودن خارج می شود.
گفتگو با دکتر داوود فیرحی تحت عنوان «گوهر اخلاق در صدف دین» در ادامه فصل آمده است. محور بحث در این گفتگو بر چالش های دولت در یک حکومت دینی از منظر اسلام و چگونگی وظیفه دولت در تعیین حد و مرزهای اخلاقی قرار گرفته است.
 فصل چهارم کتاب با عنوان اخلاق سیاسى و پیشرفت، شامل چهار مقاله و دو گفتگو است. این فصل با گفتگو با دکتر حجت الله ایوبی تحت عنوان «همراهی اخلاق و توسعه سیاسی» آغاز شده است. بحث نسبت اخلاق و سیاست در این گفتگو، بر تغییر و تحولات پیش آمده در اندیشه های سیاسی متمرکز شده است. در مصاحبه با دکتر ایوبی در رابطه با موضوعاتی مانند منشا اصلی پیدایش علوم سیاسی، ارتباط بین قدرت و اخلاق، تحدید قدرت و منشا قانون صحبت شده است.
سعید رجبی در مقاله «اقتصاد سیاسی مبتنی بر اخلاق» به این پرسش اساسی پرداخته است که آیا اقتصاد اخلاقی و اقتصاد ضد اخلاقی می تواند وجود داشته باشد؟ وی در این مقاله به تعاریف موجود در رابطه با علم اخلاق، علم اقتصاد، موضوع علم اقتصاد و ماهیت اقتصاد سیاسی نیز پرداخته است. رجبی معتقد است سیاست برای رسیدن به اهداف خود از ابزار اقتصاد استفاده می کند. لذا تعیین اخلاقی بودن یا نبودن اقتصاد سیاسی بر عهده سیاست است. اهدافی که سیاست خواهان رسیدن به آن است، چه مبتنی بر اخلاق باشد چه نباشد، علم اقتصاد می تواند برای آن برنامه ریزی کند.  
«شرایط اخلاقی رشد اقتصادی» مقاله ای است به قلم ک.ف.هلاینر که ترجمه آن به طور خلاصه در فصل چهارم کتاب اخلاق سیاسی آورده شده است. در ادامه این فصل گفتگویی انجام شده با دکتر محمد رضا وصفی که ارتباط بین اخلاق و سیاست با تمرکز بر کشف اصول اخلاق سیاسی محور اصلی آن است.
ترجمه مقاله کریستوفر لیندمولر، تحت عنوان «علم سیاست و اصول اخلاقی» در ادامه فصل گنجانده شده که به بررسی اندیشه های ماکس وبر در اخلاق سیاسی می پردازد.
ترجمه و تلخیص مقاله «انسان اخلاقی و جامعه غیر اخلاقی» اثر رینهولد نیبور نیز در ادامه کتاب اخلاق سیاسی آمده است. وجود تمایز جدی بین رفتارهای اجتماعی و اخلاقی افراد با رفتار اجتماعی و اخلاقی گروه های اجتماعی، ملی، نژادی و اقتصادی, نظریه اصلی نویسنده این اثر است. وی خودخواهی گروه های بشری را اجتناب ناپذیر شمرده و برای کنترل آن به این نتیجه می رسد که مجاب سازی عقلانی و اخلاقی بدون اعمال فشار کافی نیست.
عنوان فصل پنجم کتاب، «اخلاق سیاسی و اندیشه های سیاسی» است که شامل هشت مقاله و سه گفتگو است. «تعامل اخلاق و سیاست در مناظره لیبرال ها و جماعت گرایان» به قلم حسن بوژمهرانی آغازگر این فصل است. در این نوشتار بین دو تلقی متفاوت از نسبت اخلاق و سیاست، در اندیشه لیبرال ها و جماعت گرایان مقایسه ای صورت گرفته است؛ ابتدا مؤلفه های اندیشه لیبرال و الزامات آن طرح شده و در ادامه هم با ارائه نظرات جماعت گرایان، به انتقاداتشان بر نوع تلقی لیبرال دموکراسی از فرد و جامعه و تبعات اخلاقی و سیاسی آن اشاره شده است.
رابطه اخلاق با سیاست در گفتگو با دکتر سروش دباغ نیز مورد بحث قرار گرفته که در ادامه فصل پنجم کتاب آورده شده است. در این گفتگو تمرکز بر فلسفه اخلاق است. «دولت یک خطای ضروری است» عنوان مقاله دی جانتان فانسی است که به تحلیل رابطه اخلاق و سیاست می پردازد. این نوشتار با نگرش انسان شناسی اگزیستانسیالیستی-رئالیستی می کوشد اصالت اخلاق و سیاست و همچنین قابلیت آن ها را به عنوان موضوعات انتقادی و انتقاد پذیر که در مسیر حصول به آزادی مبتنی بر اخلاق در تنش مداوم هستند، نشان دهد.
در ادامه، حامد حق دوست در مقاله ای تحت عنوان «عصر مدرن و انحطاط اخلاق سیاسی» دلیل عمده عقیم ماندن عنصر اخلاق در جهان مدرن را عقلانیت روشنگر یا عدم تکامل و بلوغ نهایی عقل پرستی می داند. حق دوست در این مقاله به بررسی اخلاق در عصر مدرن، نظریه فردگرایانه و جهان پسامدرن می پردازد.
«اخلاق در نگرش مثلثی قدرت» به قلم دیوتیما، مقاله بعدی در فصل پنج است. نویسنده مثلثی متشکل از آنچه ممکن است، آنچه قانونی و آنچه اخلاقی است را در نظر می گیرد که در مجموعه های متعددی به کار بسته می شوند. وی وضعیت اخلاق را در این مثلث و ارتباط آن با اضلاع دیگر را بررسی می کند.
مصاحبه با دکتر سید علی محمودی، تحت عنوان « کانت و غنودن سیاست در سایه ی فلسفه ی اخلاق، کدام سیاست؟ کدام اخلاق؟» در ادامه مطالب فصل پنجم کتاب اخلاق سیاسی آمده است. تمرکز این گفتگو بر کانت و نظریات او در باب اخلاق است. مباحثی چون احکام سه گانه غیر مشروط کانت، دستورات اخلاقی و تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت و وظیفه نهاد سیاسی در این راستا، تحدید قدرت و مقوله تزاحم احتمالی بین آزادی و نظم، در این گفتگو مورد بررسی قرار گرفته است.
سید رضا طاهری در مقاله «تجربه هنر، انحلال سوبژکتیویسم و نفی توتالیتاریسم» می نویسد نقش هرمنوتیک به خصوص هرمنوتیک فلسفی گادامر به عنوان یکی از جریان های مهم فکری معاصر در تقویت بنیان های فکری و پایه های معرفتی پلورالیسم و دموکراسی و همچنین نقش آن در نفی نظام های مبتنی بر اشکال مختلف توتالیتاریسم تا اندازه ای مورد غفلت قرار گرفته است. وی معتقد است هرمنوتیک فلسفی گادامر با نفی سوبژکتیویسم به طور غیر مستقیم سیستم های توتالیتر مبتنی بر موضع های برتر و استعلایی را در اساس زیر سؤال می برد و امکانی برای گفتگویی تازه می گشاید. هرمنوتیک گادامر با تمرکز زدایی از حقیقت از طریق توصیف فرآیند فهم و شروط اولیه آن و با طرح اندیشه های هرمنوتیکی معطوف به گفتگوی آشکار، بنیانی اساسی برای پلورالیزم و دموکراسی فراهم می آورد.
ترجمه مقاله ای از یوکیویچ و براون، تحت عنوان «تلاشی برای محاسبه نسبت قدرت و اخلاق» در ادامه فصل آمده است. آن ها میزان کارایی اجرایی رهبران را بسیار مهم دانسته اند چرا که هزینه های حذف رهبران ناکارآمد و هزینه ساماندهی اشتباهات آن ها سرسام آور است. این دو در این نوشتار سعی دارند با استفاده از مقیاس انگیزش قدرت و همچنین مقیاس سطح استدلال اخلاقی، میزان کارایی اجرایی را پیش بینی کنند.
گفتگو با حسین کاجی با عنوان «بالا بردن هزینه کردار بد» مطلب بعدی در فصل پنجم است. در این مصاحبه مفاهیم اخلاق و سیاست، گسترش مباحث اخلاق و سیاست در عصر جدید و گرایش های اخلاقی در نظام سیاسی مورد بحث قرار گرفته است.
ابوذر کوثری در مقاله ای با عنوان «درآمدی بر اخلاق در اندیشه های سیاسی جدید» که نوشتاری متفاوت از دیگر نوشتارهای موجود در کتاب است، به جدایی اخلاق فردی از حوزه سیاست می پردازد. وی معتقد است تفکر سیاسی جدید، اخلاقیات را در محدوده خود تعریف می کند، یعنی اخلاقیات در حوزه سیاسی و اجتماع لزوما دارای همان مفهومی نیست که در محدوده روابط شخصی مطرح می شود. وی در این مقاله همچنین به اندیشه های ماکیاولی در زمینه اخلاق و سیاست نیز اشاره دارد. وی می نویسد در دوران جدید منتخب سیاسی هر کشوری حافظ منافع آن کشور است و او باید به منافع افرادی بیندیشد که از سوی آن ها وکالت دارد تا به پیشبرد مصالح عالی ملی بپردازد. کار این سیاستمدار در صورتی اخلاقی است که تامین کننده منافع کشور خود باشد و در غیر این صورت کار او فاقد ارزش است.
بخش آخر کتاب به ارتباط بین اخلاق سیاسی و سیاست جهانی و روابط بین الملل اختصاص داده شده است. مقاله «اخلاق و مناظره اول در روابط بین الملل» نوشته هومن رستگار آغازگر این فصل است. رستگار در این نوشتار به مناظره اول یا همان مناظره بین ایده آلیست ها و رئالیست ها در رابطه با مقوله اخلاق در روابط بین الملل می پردازد.
«سیاست جهانی و اخلاق جهانی» عناون مقاله ای است از هانس کونگ که در ادامه فصل ششم کتاب آورده شده است. وی در این مقاله پس از پرداختن به سه تاریخ نمادین در روابط بین الملل، به موضوعات اصلی شامل پارادایم جدید روابط بین المللی و پیش فرض های اخلاقی آن، سیاست جهانی به مثابه مسئولیت جهانی، ادیان در معارضات جهانی و هدف و محتوای اخلاق جهانی می پردازد.
مقاله بعدی کتاب نوشته جاناتان گری است. گری در «سکوت اخلاق در وضعیت خاکستری» رابطه بین اخلاق و جنگ را مورد بررسی قرار داده است. در ادامه این مقاله، به مقوله های جنگ عادلانه و اعتراضات میهن پرستانه و ارتباط آن ها با اخلاق نیز اشاره شده است.
در دو فصل از کتاب اخلاق سیاسی (فصل های پنجم و ششم) دو گزارش از کتاب نیز آورده شده است: «کتاب دیباچه ای بر اخلاق معاصر» اثر هنری گنسلر در فصل پنجم و کتاب «اخلاق و سیاست خارجی» در فصل ششم. همچنین در انتهای کتاب یک کتابشناسی مختصر در رابطه با اخلاق سیاسی گنجانده شده، که در رابطه با هر اثر، توضیحی کوتاه نیز آمده است.
فراهم ساختن این مجموعه متنوع در باب اخلاق سیاسی, به ویژه در شرایطی که ایران امروز از بحران های اخلاقی گوناگون رنج می برد,گامی مثبت و مفید است.انتظار می رود اهل دانش و اخلاق , در گسترش ادبیات اخلاقی و فلسفه اخلاق در این مرز و بوم , بیش پیش همت خویش را به کار گیرند و ما شاهد انتشار آثار مختلفی در این حوزه باشیم.
برخی نکات کلی در رابطه با کتاب «اخلاق سیاسی» به نظر می رسد که امید است اشاره به آن ها تنها از دید یک مخاطب، برای چاپ و ویرایش بعدی این کتاب مفید واقع شود. ویراستاری کتاب اشکالاتی دارد که رفع آن ها به طور حتم در افزایش کیفیت تاثیر خواهد داشت. ارجاع های کلمات به صورت لاتین بعضا در انتهای مطالب آمده و در جاهایی در پانویس صفحات. همچنین در جاهایی کتابنامه و ارجاعات لاتین به صورت یکجا و تحت عنوان «کتابنامه» آورده شده اند (مطلب دوم از فصل اول). برخی از مطالب دارای چکیده و بخشی تحت عنوان مقدمه می باشند، اما برخی دیگر بدون چکیده آورده شده اند. به علاوه، کتابنامه ها و منابعی که در انتهای مطالب ذکر شده اند، از یک مدل واحد نوشتاری پیروی نمی کنند. یکی از وظایف ویراستار کتاب، به خصوص در کتاب هایی که به صورت مجموعه مقاله منتشر می شوند، همگون ساختن تمامی مطالب از نظر شکلی، خصوصا در رابطه با ارجاعات و منابع است. همچنین اصول پارگراف بندی در متن کتاب به خوبی رعایت نشده و پاراگراف ها بدون دلیل قطع می شوند و موضوع در پاراگراف بعد ادامه پیدا می کند.
در هر فصل چیدمان مقالات و مصاحبه ها بدون نظم خاصی انجام شده است. شاید بهتر این باشد که در هر فصل مقاله ها یکی بعد از دیگری قرار گیرند و سپس مصاحبه ها آورده شوند.
کادرهای خاکستری قرار داده شده در بین متون، در جایی به معرفی کتاب، در جایی به معرفی شماره بیست و سوم فصلنامه علوم سیاسی، در جایی نکاتی با مضمون کدهای اخلاقی در حوزه سیاست گذاری عمومی، در جایی نیز به ارائه خلاصه یک مقاله، و در جایی هم به معرفی آیریس مورداک، نویسنده و استاد دانشگاه بریتانیایی و یکی از آثار وی که در ایران ترجمه شده، اختصاص یافته است. وحدتی در رویه تخصیص این فضاها در کتاب دیده نمی شود. همچنین سؤال این است که با وجود اختصاص بخشی به عنوان کتابشناسی در انتهای کتاب، معرفی کتاب های دیگر در بین متن و در این کادرها، به چه دلیل انجام شده است.
یکی از موارد شکلی دیگر قابل ذکر این که متن کتاب از لبه صفحات و عطف کتاب فاصله مناسبی ندارد و اغلاط تایپی نیز بیش از حد معمول، دیده می شود.
آنچه به ذهن می رسد این است که موارد شکلی و ویرایشی این کتاب می توانست وضعیت بهتری داشته باشد. در واقع وجود نام وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در شناسنامه کتاب، خود دلیل بسیار خوبی است برای این که مخاطب توقع داشته باشد این گونه مشکلات شکلی و چینشی در کتاب وجود نداشته باشد.


محمد امین خرمی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید