جدیدترین مطالب

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

مجاهد فی سبیل‌الله، رزمنده و جانباز هشت سال دفاع مقدس، معلم مؤمن و متعهد حاج یوسف کیخا به خیل یاران شهیدش پیوست.

مراسم تشییع و تدفین، روز دوشنبه 21 اسفند ساعت 10صبح قبرستان بقیع قم انجام شد.

مراسم ختم، همان روز دوشنبه، ساعت ۱۵/۳۰ تا ۱۷, صفائیه، حسینیه شهداء قم برگزار شد.

همچنین مراسم هفت آن مرحوم، روز یکشنبه ۲۷ اسفند ، ساعت ۱۵ تا ۱۶ واقع در شهر زاهدان, تقاطع خیابان شهید رزمجو مقدم و شهید مصطفی خمینی، مسجد حضرت امیرالمومنین (ع) منعقد می شود.

همچنین مراسماتی در تهران و در زادگاه وی در زابل برگزار می شود.

در همین زمینه چند پیام در ادامه منتشر می شود:

سیدحسین امامی، خبرنگار:به همت مجمع عالی علوم انسانی اسلامی و همکاری دانشگاه امام صادق(ع) هفتمین نشست اساتید منتخب علوم انسانی اسلامی با عنوان «مردم‌سالاری دینی؛ بازخوانی، بسط و تکمیل» 26 خردادماه برگزار شد که در ادامه گزارشی از سخنرانی‌های این نشست را با هم می‌خوانیم.
امام با تعبیر جنگ فقر و غنا هویت جمعی ایجاد کرد 

سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه اندیشه:یکی از تعابیری که توسط حضرت امام‌خمینی(ره) مطرح شد و تا به امروز هم مورد توجه اصحاب فکر و قلم بوده است بحث از جنگ فقر و غناست. این تعبیر را در گفت‌وگو با محمد علی فتح‌اللهی عضو هیات‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از منظر تخیل سیاسی مورد بازخوانی قرار دادیم. فتح‌اللهی پیش‌تر در مقاله‌ای با عنوان «جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امام خمینی»، به این بحث پرداخته است. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می گذرانید. 

رویایی که هنوز تعبیر نشده است

محمد سعید عبداللهی، دانشجوی دکتری فلسفه اخلاق:«آن روز خواهد رسید، اما هنوز سپیده‌دم آن، برعکس آنچه در سرخط‌های خبری درشت و سرمایه‌گذاری‌های شتابان می‌بینیم، پدیدار نگشته است. پدیدار وحی‌گونه‌ فهم از خود ما و جهان که بورخس بر این باور بود پیش نخواهد آمد و ما ایمان داریم که پیش نمی‌آید؛ هرچند برنامه‌های ماشین‌های یادگیری‌ای چون Chat GPT به تسلط بر رشته‌ هوش مصنوعی ادامه دهند. این فرآورده‌ها هر اندازه در برخی قلمروهای کوچک به کار آیند (برای نمونه در برنامه‌نویسی کامپیوتری یا پیشنهاد قافیه برای اشعار)، اما بر پایه دانش زبان‌شناسان و فلسفه‌ معرفت می‌دانیم آنها با نحوه‌ استدلال و کاربرد زبان از سوی انسان‌ها یکسره متفاوت هستند. این تفاوت‌ها، محدودیت‌های بسیاری برای آن پدید آورده است... هم خنده‌دار و هم اندوه‌بار است که این اندازه پول و توجه بر چنین نتیجه‌ ناچیزی تمرکز یافته است که در برابر ذهن انسانی که به بیان ویلهلم فون هومبولت به برکت زبان می‌تواند «از ابزارهای کرانمند، استفاده‌های بیکران» بکند و ایده‌ها و نظریه‌هایی برای جهانیان بیافریند، بسیار کم‌اهمیت است.» 

ساده‌سازی تئوریک، لیبرالیسم ایرانی و دوری از واقعیت اجتماعی
 
محمد رضایتی، عضو شورای سردبیری:دوشنبه‌شب بود که موسی غنی‌نژاد استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف و مسعود درخشان عضو هیات‌علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی روبه‌روی هم قرار گرفتند و مناظره کردند. این اسامی آنقدری وزانت داشت که مخاطبان انتظار طرح مباحث مهم و اساسی را داشته باشند اما این انتظار در دقایق اولیه مناظره رنگ باخت و در انتهای حدود دوساعت گفت‌وگو تصویری ناباورانه در اذهان نقش بست. شخصی شدن مباحث، جدل به‌جای گفت‌وگو، طرح مباحثی دور از واقعیات جامعه و... ازجمله مواردی بود که پس از این مناظره مطرح شد. در این باره و برای کنکاشی بیشتر با پرویز امینی، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس سیاسی گفت‌وگو کردیم. او معتقد است: «برخلاف ذهنیتی که از این دو نفر وجود داشت، هر دو سوی مناظره دچار ضعف تئوریک بودند و خطا‌های فاحش تئوریک اتفاق افتاد.» 
امینی می‌گوید: «همیشه گفته‌ام که حکمرانی ما خلأ تئوریک دارد. ممکن بود این گفت‌وگو به دلایل دیگری هم قابل‌نقد باشد ولی اینکه به این میزان شلختگی و اغتشاش مفهومی وجود داشته باشد، خوب نبود.» 
متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

حضور پررنگ «مکتب رئالیسم انتقادی» در مشی فکری دکتر عماد افروغ باید به جامعه علمی کشور بهتر و بیشتر معرفی شود؛ چرا که متأسفانه به این وجه علمی ایشان کمتر توجه شده و این ویژگی ممتاز در لابه‌لای فعالیت‌های دیگر دکتر افروغ مجال نمود و بازتاب کمتری یافته است. بنابراین در این یادداشت، به معرفی این وجه از منظومه فکری ایشان می‌پردازم.

 پرویز امینی، استاد د انشگاه:آقای دکتر عماد افروغ به لحاظ فردی انسان آزاداندیش و مستقل بود و در عین باورمندی به انقلاب اسلامی، نگاه انتقادی به روندها و تجربه‌های عملی حکمرانی در جمهوری اسلامی داشت و به عنوان یک عالم علوم انسانی و اجتماعی، بر نقطه عزیمت‌های درستی برای حرکت علمی ایستاده بود.

۱) به مساله تئوری و تئوریزه کردن انقلاب اسلامی و سازمان حکمرانی اهمیت می‌داد و به آن توجه داشت. 
۲) متوجه اهمیت و ضرورت بازاندیشی و بازتفسیر مداوم اندیشه انقلاب اسلامی بود و می‌دانست بدون بازاندیشی فکری، انقلاب اسلامی راکد و از اثرگذاری خواهد افتاد. 
۳) مساله روش‌شناسی برایش موضوعیت داشت. برخی از پارادایم‌های موجود علوم انسانی از جمله پوزیتیویسم را ناتوان و برخی پارادایم‌های دیگر مثل هرمنوتیک را به سبب ضعف وجوه تبیینی ناکافی می‌دانست و در پی طرح‌افکنی نوعی رئالیسم انتقادی بود که به فرا روی از سطح قابل مشاهده تجربی برود و واجد قدرت تبیین و نگاه علت‌کاو به مسائل باشد.  
۴) در حوزه فکر بر استقلال‌اندیشی و مقلد نبودن تاکید داشت. 
۵) مساله جامعیت چه در غایات مثل جمع آزادی و عدالت و معنویت و چه در مبانی مثل جمع حق فردی و حق جمعی و یا جمع حق با تکلیف، ویژگی دیگر او به عنوان یک عالم علوم انسانی و اجتماعی بود. 
علاوه بر اینها چه در حوزه فردی و چه در حوزه علمی و چه در حوزه کنش سیاسی،  انسانی اخلاق‌مدار بود. در اواخر سال گذشته برای جلسه نقد کتاب ایشان(انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن) گفت‌وگوی تلفنی داشتیم که پیشرفت بیماری کاملا در صدا و لحن ضعیف‌شده ایشان نمایان بود اما آنچنان بزرگوار و متخلق به اخلاق بودند که در این وضعیت نیز می‌خواستند به سبب تعویق جلسه نقد و عدم امکان حضور به سبب شدت کسالت، عذرخواهی کنند. در روز نقد کتاب نیز علی‌رغم ارتباط مجازی نتوانستند به غیر از چند کلمه صحبت کنند اما به احترام دعوت‌کننده و میزبان با همان حال بیماری لحظاتی به شکل غیرحضوری در جلسه حاضر بودند.
خدایش رحمت کند.

روزنامه فرهیختگان، شنبه 26 فروردین 1401.
 

 

محسن جبارنژاد، پژوهشگر فلسفه:خبر درگذشت دکتر افروغ تلخ و حزن‌انگیز بود. سال‌ها انقلاب اسلامی در کانون تأملات او بود و عمری را در این راه صرف کرد و پیوسته دغدغه او، تحقق آرمان‌های انقلاب توسط جمهوری اسلامی بود. گاهی با دلسوزی آمیخته با عتاب چنین می‌گفت که باید شلاق انقلاب اسلامی را همواره بالای سر جمهوری اسلامی نگاه داشت! این‌گونه موضع‌گیری‌ها که معمولا موضع خاص او بود و گاه در میان دوستان نیز بی‌مهری‌ها و بی‌رسمی‌هایی را علیه او موجب می‌شد، همه از سر دلسوزی و صداقت و صراحت (که روحیه او بود) و البته برآمده از روح آرمان‌خواهی و عدالت‌طلبی او بود که هیچ‌گاه به وضع موجود راضی نمی‌‌شد و بدان تن در نمی‌داد. عشق و علاقه او به انقلاب اسلامی و معمار بزرگ آن، از عمق جان و باور بود و استعدادی پرمایه در جهت خلق ادبیات جدید برای صورت‌بندی نظری گفتمان انقلاب اسلامی داشت. دقت جزء‌نگرانه و جامعه‌شناسانه او در کنار کل‌گرایی فلسفی‌اش و نیز تجربه زیسته‌ او در سیاست همواره او را در ملتقای نظر و عمل نگه می‌داشت. هم به جامعه نظر داشت و هم به دولت. هم جامعه را نقد می‌کرد و هم دولت. هیچگاه به‌واسطه مسئولیت‌های رسمی که داشت. اسیر محافظه‌کاری‌ و ملاحظه‌کاری‌های بی‌مورد نشد و به‌واسطه همین روحیه‌اش، اهل سالوسی و ریا نبود و نسبت به هر آنچه مظاهر ریا بود نفرت و ناخرسندی داشت. اهل آزاداندیشی بود و عمیقا به جمهوریت و اسلامیت و عدالت باور داشت. ذهن کنجکاو و قدرت بیان کم‌نظیری داشت و کلامش مشحون از اشارات پرنکته بود. خوش‌محضر بود و زبان و لحنی صریح اما گرم و دلنشین داشت. در بند نام و عنوان نبود. در خاطرم هست روزی خودِ ایشان برایم چنین شرح داد که: «زمانی به یکی از دانشگاه‌ها برای تدریس دعوت شده بودم. به دفتر رئیس دانشگاه رفتم و دیدم که پشت سر او بنر یا تابلویی منقش به نام اساتید (با عنوان‌های پرطمطراق استاد‌تمام، دانشیار، حجت‌الاسلام، آیت‌الله و...) نصب شده است. من هم آن بنر را از جا کندم! و خطاب به آن رئیس گفتم که شما خواسته یا ناخواسته دانشجو را مرعوب و مفتون چنین عناوین پرطمطراق می‌کنید و جرأت و مجال اندیشیدن و پرسشگری را از او می‌گیرید.» او بر این باور بود که این عناوین، تعیینی‌اند نه تعینی. مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید... اینها را گفتم تا اندکی از تعهد و دینم را به صدایی که هم‌اکنون به خاموشی گراییده است ادا کنم. باری، به همین اندک بسنده می‌کنم و مختصری راجع‌به یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های دکتر افروغ یعنی مساله دولت و سیاست خواهم پرداخت. 
دکتر صدرا جدای از اینکه در شناخت عمیق فلسفه اسلامی به ویژه افکار و اندیشه های فارابی و همچنین حکمت متعالیه فرد زبده‌ای محسوب می‌شدند، در عرصه تخصصی‌شان یعنی فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام جزو اساتید درجه یک دانشگاه و حوزه به شمار می رفتند.
 
آغوش گشوده به نقد
خبزگرای کتاب ایران(ایبنا): حجت الاسلام رضا غلامی؛ استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در یادداشتی به مناسبت درگذشت علیرضا صدرا نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
در گذشت تاثر انگیز برادر مخلص و اندیشمند دغدغه مند در ساحت علوم سیاسی اسلامی، دکتر علیرضا صدرا استاد تمام دانشگاه تهران مایه تاسف و افسوس شد. ایشان محققی انقلابی، فعالی اجتماعی، متخلقی متواضع و متدینی مردمدار بود. آن رزمنده جبهه نبرد دیروز و پژوهنده عرصه دانش امروز، تحقیقات متقنی در زمینه حکمت سیاسی اسلام و به ویژه نسبت حکمت اسلامی با سیاست و به طور خاص حکمت صدرایی را به خوبی دنبال می کرد و آثاری در این زمینه به رشته نگارش در آورد و به یادگار گذاشت.
در تالیف دایره المعارف حکمت سیاسی اسلامی مشارکتی کوشا داشت. او که پیوسته وارستگی و تقوا سجیه اش بود، همکاری پر همتی با محافل دانشگاهی ایفا کرد و از آنجایی که محب روحانیت بود رساله دکترای خود را تحت اشراف علمی مرحوم علامه جعفری نگاشت و همواره اندیشه سیاسی منظومه فکری مقام معظم رهبری را تدریس می نمود.
اینجانب ضمن عرض تعزیت به جامعه علمی کشور و مردم غیور دزفول مقاوم که آن مرحوم نماینده دوره چهارم مجلس این سامان بود، طلب تسلا و صبر برای بازماندگان آن عزیز به ویژه همسر محترم و فرزندان گرامی او دارم و از درگاه خداوند برای آن مرحوم مغفور رحمت و روح و رضوان و همنشینی با اهل بیت علیهم السلام را در ضیافت جنات نعیم خواستارم.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
عبدالحسین خسروپناه
طلبه حوزه علمیه قم
۶ آبان ۱۴۰۱