جدیدترین مطالب

دیگر سخنران این برنامه شریف لک ز ایی، استادیار پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی بود. وی در بخشی از سخنان خود گفت: امام موسی صدر در کتاب‌ها و سخنرانی‌های خود دیدگاه‌هایی در مفهوم و نقد تمدن رایج را ارائه کرده‌ است. سوال اینجاست که آیا می‌توان این مجموعه موجود در آرا و افکار ایشان را با عنوان «نظریه تمدن امام موسی صدر» مطرح کرد یا خیر؟ ویژگی‌های متفکری که دغدغه تمدن دارد و آرا و افکارش بر اساس نگاه تمدنی ارائه می‌شود، چیست؟

وی افزود: مساله مهمی که در آثار امام صدر وجود دارد، نقد تمدن رایج امروز است. ما اگر می‌خواهیم که یک نظریه تمدنی جدید ارائه کنیم، حتما باید دیدگاه‌ها و وضع موجود را نقد کرده و آنگاه به طرح نظریه خود بپردازیم. به طور کل چه ضرورتی وجود داشت تا امام صدر اینگونه دغدغه‌مند درباره تمدن صحبت کنند؟

لک زایی ادامه داد: پشتوانه نظری و فلسفی نظریه تمدنی امام موسی صدر چیست؟ من در پژوهش جدیدم بحث حکمت متعالیه و حکیم صدرایی بودن امام را مستند مطرح کرده‌ام. اگر ما فرض را بر این بگیریم که امام یک حکیم و فیلسوف مسلمان است، آیا همین مساله می‌تواند پشتوانه دیدگاه‌های تمدنی ایشان باشد یا خیر؟

به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، کرسی نقد «اندیشه‌ تمدنی امام موسی صدر» هفتم دی ماه 1395 با سخنرانی حجت‌الاسلام دکتر محمد علی میرزایی، دکتر شریف لکزایی و با دبیری دکتر محمدرضا بهمنی در محل موسسه امام موسی صدر برگزار شد.

این کرسی مقدمه نشست تخصصی «اندیشه‌تمدنی امام موسی صدر» است که در آینده‌ای نزدیک با همکاری موسسه امام موسی صدر و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار می‌شود.

تئوری‌پردازی‌های تمدن‌سازانه امام موسی صدر

محمد علی میرزایی در این نشست گفت: تئوری‌پردازی‌های امام صدر تمدن‌سازانه است. در بررسی منظومه علمی و عملی امام ما با رویکردهای تمدنی مواجه هستیم به طوری که می‌توان گفت پهنه و ظرف انسان‌شناسی و پیامبرشناسی امام صدر تمدن‌شناسی است. در نگاه این متفکر برجسته جهان اسلام، دوگانه انسان و خدا، بزرگترین دوگانه اندیشه تمدنی است.

عضو هیات علمی «جامعة المصطفی العالمیه» همچنین به نقش محوری «هویت» در اندیشه تمدنی امام موسی صدر اشاره کرد و گفت: امام صدر در مباحث خود از افق توحید شروع کرده و تخلق انسان به خدا در روی زمین را به عنوان نقطه کانونی تمدن مطرح می‌کنند. به باور امام صدر مقدار تحقق اسما و صفات حق و همچنین مساله خلیفةاللهی انسان می‌تواند به تمدن معنا و هویت بدهد. امام توحید را به عنوان عامل انسجام بخش هستی می‌داند و از آن صرفا معنای ایدئولوژیک مستفاد نمی‌کند. از نظر ایشان توحید عامل انسجام ظرفیت بی‌نهایت انسان است که تحقق بیرونی پیدا می‌کند و خروجی آن یک تمدن توحیدی سازنده است.

«اقدام و عمل»، مساله اصلی امام صدر است

میرزایی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن اشاره به تفاوت پروژه امام موسی صدر با دیگر پروژه‌های جهان معاصر گفت: در تجربه بعضی از پروژه‌های معاصر، مانند جریان سلفی‌گری، چالش اصلی اعتقادی است، اما امام صدر از این طیف فراتر رفته و مساله‌اش نه عقیدتی و فکری، بلکه «اقدام و عمل» است. امام صدر مقوله امامت را در عینیت اجتماعی نیز مشاهده می‌کند. بنابراین چهارچوبی که ایشان در مدیریت عینی پدیده‌ها در لبنان طرح‌ریزی می‌کنند، بسیار مهم است. تجربه امامت امام صدر در لبنان تجربه مدیریت اجتماعی عینی در میان مردم بود. از نظر وی تمدن مطلوب با صفت «الهی» توصیف شده که در پهنه جهانی است.

وحدت ادیان؛ وحدت انسان‌ها

این پژوهشگر حوزه مطالعات اسلامی، درک و تحلیل امام صدر از چالش‌های تمدن معاصر را به این شرح توصیف کرد: به عقیده امام موسی اختلال مناسبات میان ادیان و انسان باعث فروپاشی هر دو مفهوم در جهان معاصر شده است. مقوله تکثر ادیان به خاطر محوریت قرار گرفتن خود ادیان پدید آمده است، در این میان انسان است که می‌تواند وحدت ادیان را حفظ کند. از نظر امام صدر ادیان وظیفه داشتند انسان را ارتقا دهند، بنابراین در خدمت انسان بودند، اما زمانی که متولیان دین‌ها به خاطر برخی مصالح دین را به نسبت انسان ارجح دانستند، انسان از بین رفت و ادیان متفرق شدند.

مترجم کتاب «توحید مفضل» رسالت تاریخی امام صدر را در بازگرداندن وحدت ادیان عنوان کرد و گفت: امام می‌خواهد ادیان دوباره به جایگاه اصلی خود، یعنی خدمت به انسان، بازگردند. بنابراین وحدت ادیان پایه محوری وحدت انسان‌هاست. اگر ادیان را در خدمت انسان قرار ندهیم در دام سکولاریسم خواهیم افتاد. بر این مبنا هیچ شباهتی میان چهارچوب‌های فکری امام موسی صدر با دیگر متفکران اجتماعی وجود ندارد. این تفاوت را در مباحث غایت‌مندی، رسالت‌گرایی، تمدن و ساختارهای تمدنی در منظومه فکری و عملی امام می‌توانید مشاهده کنید. به طور کل ساختارها و مسائل اساسی تمدن با دوگانه «انسان و خدا» متفاوت شده و وجه رسالت‌گرایی و هدف‌گرایی به خود می‌گیرد.

افق مدیریت اجتماعی امام صدر تمدنی است

میرزایی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: افق فهم دین، انسان و جهان از منظر امام موسی کاملا تمدنی است. امام همچنین افق مدیریت اجتماعی را نیز کاملا تمدنی می‌بینند و زیر سایه این نگاه است که هویت بازسازی می‌شود. با توجه به خوانش‌های امام موسی، هویت‌های جدید برای ساختن تمدن جدید اسلامی قابلیت اجرایی پیدا می‌کنند.

رایزن سابق فرهنگی ایران در لبنان در ادامه سخنان خود در این کرسی به موضوعاتی از قبیل: تقسیم‌بندی امام موسی صدر از مردمان جوامع، نگاه جهانی امام صدر در بحث تمدن سازی، سه‌گانه تغییر، انقلاب و تمدن در اندیشه امام پرداخت و در پایان به نکته‌ای درباره ربودن ایشان اشاره کرد و گفت:‌ به نظر من بزرگترین عامل ربودن امام موسی صدر در این نکته نهفته است که فهم ایشان از تمدن یک فهم تقابلی با استعمار بود. امام صدر امامت را به میان توده‌های مردم برد و آنها را شناخت و متحد کرد. به عبارتی می‌توان تلاش او را اتحاد میان زمین و آسمان نیز دانست.



چیستی نظریه تمدنی امام موسی صدر

دیگر سخنران این برنامه شریف لکزایی، استادیار پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی بود. وی در بخشی از سخنان خود گفت: امام موسی صدر در کتاب‌ها و سخنرانی‌های خود دیدگاه‌هایی در مفهوم و نقد تمدن رایج را ارائه کرده‌ است. سوال اینجاست که آیا می‌توان این مجموعه موجود در آرا و افکار ایشان را با عنوان «نظریه تمدن امام موسی صدر» مطرح کرد یا خیر؟ ویژگی‌های متفکری که دغدغه تمدن دارد و آرا و افکارش بر اساس نگاه تمدنی ارائه می‌شود، چیست؟

وی افزود: مساله مهمی که در آثار امام صدر وجود دارد، نقد تمدن رایج امروز است. ما اگر می‌خواهیم که یک نظریه تمدنی جدید ارائه کنیم، حتما باید دیدگاه‌ها و وضع موجود را نقد کرده و آنگاه به طرح نظریه خود بپردازیم. به طور کل چه ضرورتی وجود داشت تا امام صدر اینگونه دغدغه‌مند درباره تمدن صحبت کنند؟

لکزایی ادامه داد: پشتوانه نظری و فلسفی نظریه تمدنی امام موسی صدر چیست؟ من در پژوهش جدیدم بحث حکمت متعالیه و حکیم صدرایی بودن امام را مستند مطرح کرده‌ام. اگر ما فرض را بر این بگیریم که امام یک حکیم و فیلسوف مسلمان است، آیا همین مساله می‌تواند پشتوانه دیدگاه‌های تمدنی ایشان باشد یا خیر؟

نویسنده کتاب «آزادی و دانش» همچنین ضمن تاکید بر لزوم استخراج پشتوانه فلسفی نظریه‌های تمدنی امام موسی صدر، گفت: امام صدر در نظریه‌تمدنی خود، دیدگاه دیدگاه تمدنی غرب را به چالش می‌گیرد. مهم‌ترین نکته در آموزه تمدنی امام صدر «دین و انسان» است. انسان به عنوان عامل و فاعل تمدن سازی و دین به عنوان محتوا و هدف تمدن مطرح می‌شود. امام در سخنی می‌فرمایند: «دین اسلام ظرفیت ایجاد تمدن‌های جدید را دارد.» سوال اینجاست که این ظرفیت چگونه متحقق می‌شود؟

تمدن: تعامل انسان با هستی

لکزایی در بخش دیگری از سخنان خود به تعاریف احتمالی تمدن از زبان امام موسی صدر اشاره کرد: امام موضوع تحول، پیشرفت و تمدن را به نوعی تعامل انسان با هستی و حیات می‌دانند. بنابراین اگر از امام بپرسند که تمدن چیست؟ ایشان در جواب خواهند گفت که تمدن تعامل انسان با هستی است. از نظر امام تمدن تفاوت‌هایی با فرهنگ دارد و فرهنگ اصولا تعامل انسان با خویشتن خویش است. این انسان که باید فاعل و عامل تمدن باشد، باید با تعامل با خویشتن، خویش را تربیت کند و اگر می‌خواهد به کمال برسد باید با هستی تعامل برقرار کند.

وی ادامه داد: سوال دیگری که پیش می‌آید این است که اگر انسان در مرکز نگاه تمدنی امام صدر قرار دارد و اگر دین نقطه آغاز حرکت تعاملی را تعیین می‌کند، آنگاه قرآن به عنوان مهم‌ترین متن مسلمانان در کجا قرار می‌گیرد؟ به باور ایشان تمسک به قرآن فهم روزآمد را در اختیار انسان قرار می‌دهد، بنابراین با رجوع به قرآن فهم جدید برای پیشرفت در تمدن به دست می‌آید.

دین ظرفیت تمدن‌سازی دارد

نویسنده کتاب «سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه» در بخش دیگری از سخنان خود به ظرفیت دین در مقوله تمدن سازی اشاره کرد و گفت: از نظر امام موسی دین به عنوان یک نقطه کانونی از ظرفیت تمدن‌سازی برخوردار است. سوال اینجاست که این ظرفیت از کجا نشات می‌گیرد و تحلیل امام صدر از این مقوله چیست؟

وی افزود: امام صدر تصریح دارد که اسلام آیین زندگی است و از این نظر می‌توان بحث تمدن و تمدن سازی را مطرح کرد. به طور کل نگاه امام به دین تلاش برای از نو ساختن انسان است. ایشان در تمدن‌های غیردینی بحث تمدن غرب را پیش کشیده و سوالاتی در نقد آن مطرح می‌کنند. به عنوان مثال ایشان پرسیده‌اند که آیا تمدن جدید غرب توانسته سعادت را برای انسان‌ها به همراه بیاورد؟ آیا با پیشرفت تمدن غربی در عرصه مادی، انسانیت نیز پیشرفت کرده است؟ این موارد دغدغه‌ها و پرسش‌های اساسی امام صدر نسبت به تمدن غربی است که پاسخ به آنها می‌تواند ابعاد و اضلاع تمدن غربی را به ما باز شناسد.

لکزایی در پایان سخنان خود گفت: امام موسی صدر نظریه‌ای درباره تمدن مطرح نکرد، اما ایشان دغدغه‌های اصیل تمدنی داشت که در برخی از کتاب‌های خود چون «رهیافت‌های اقتصادی اسلام» آنها را مطرح کرده است و پژوهشگران باید این نظریه‌ها را استخراج به آن سامان ببخشند.



 

درگیر تعریف مفاهیم نشویم

در بخش پایانی این نشست و کرسی نقد حجت‌الاسلام دکتر حبیب‌الله بابایی، حجت‌الاسلام حیدری پور و تعدادی دیگر از مستعمان سوالات خود را از سخنرانان پرسیدند. حیدری پور در بخشی از سوال خود مطرح کرد: خوانش آقای میرزایی از اندیشه‌های تمدنی امام موسی صدر رویکردی و خواش آقای لکزایی تئوریک بود. همچنین می‌توان گفت که خوانش آقای میرزایی ماقبل تمدن و خوانش آقای لکزایی مابعد تمدنی است. ما با بهره گرفتن از کدامیک از خوانش‌ها آورده بیشتری خواهیم داشت؟

حجت‌الاسلام بابایی نیز در بخش از سوال خود مطرح کرد: امام موسی صدر می‌تواند فیلسوف تمدن باشد. البته جایگاه فکری امام پرداختن به تعاریف تمدن نیست تا یک الگوی نظری ارائه دهد. ایشان عملا رویکرد تمدنی خود را نشان می‌دهند. متاسفانه ما اکنون در جامعه خود درباره تمدن هزاران صفحه فکر می‌کنیم، اما حتی نمی‌توانیم یک صفحه هم ارائه دهیم.

وی افزود: سوال اینجاست که آیا وقتی انسان محور قرار می‌گیرد، دین باید انسانی خوانش شود یا خیر؟ به عبارتی باید قرائت انسانی از دین داشته باشیم یا اینکه بپذیریم که هرچه دین می‌گوید انسانی است؟ این دو چگونه تبیین می‌شود؟ سوال دیگر این است که با توجه به پروژه فکری امام موسی صدر و همچنین زیست ایشان و دغدغه‌هایش نسبت به جامعه فرهنگی متشتت لبنان، وقتی ایشان می‌خواند یک مخرج مشترکی به نام «انسان» بگیرند، صحبت از توحید چگونه با کثرات مختلف اعم از دینی، فرهنگی و... جمع می‌شود؟

محمد علی میرزایی در پاسخ به این سوالات گفت: اعتقاد ندارم که مساله تمدن مساله اصلی امام موسی صدر بوده است. به نظر من نگاه ایشان به تمدن یک نگاه اقتضایی بود. ایشان درپی ارائه نظریه نبوده‌اند و چهارچوب تفکری‌شان فراتمدنی بوده است.

وی افزود: یکی از دلایل عقیم ماندن تمدنی مسلمانان توجه بیش از حد آنها به نظریه‌ها و مناهج است. امام فرانظریه فکر می‌کردند و نگاه‌شان نیز ارزیابی از شرق و غرب نبود. بلکه ایشان یک نگاه تاسیسی هستی‌شناسانه داشتند. همچنین امام تکثر را نفی نکرده و اعتقاد داشت که انسان‌ها برای رسیدن به توحید باید از تکثر خود بالاتر بیایند. در مقوله وحدت ادیانی نیز امام در لبنان دعوت قرآنی می‌کردند، اما به قرآن دعوت نمی‌کردند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید