جدیدترین مطالب

بنابر تحلیل ملاصدرا باید ریشه شهادت امامان شیعیان را به حوادث آغازین سال پس از وفات پیامبر(ص) بازگرداند و نطفه جهل و نفاق و ریا را بر اتفاقات روی داده مؤثر دانست.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دکترشریف لک‌زایی، دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی، در نوشتاری اختصاصی برای خبرگزاری تسنیم به مساله "شهادت، مرگ و اصلاح نفس و جامعه" از منظر ملاصدرای شیرازی پرداخته است که در ادامه می‌خوانیم:

مرگ و شهادت از دید ملاصدرا یکی از مراحل اصلاح نفس انسان تلقی می‌­شود: "چون تعلق نفس از این بدن منقطع شود، نفس باقی می‌­ماند و با تلف شدن بدن، کار نفس اصلاح می‌­پذیرد" 1. تعبیر آیت‌الله جوادی آملی این است که انسان با مرگ، از پوست به در می‌­آید و وارد عالم دیگری می‌­شود و این به معنای پوسیدن نیست.2 بنابراین انقطاع نفس از بدن به منظور اصلاح نفس است. از همین رو است که ملاصدرا واقعه عاشورا و شهادت اهل بیت پیامبر(ص) را از همین منظر می­‌نگرد و بر این باور است که:

"اهل بیت پیامبر نیز عقیدۀ مذکور را باور داشته‌­اند، و به همین جهت در کربلا با اختیار و رضایت خویش، تن به کشته شدن دادند و هرگز سر به فرمان یزید و ابن زیاد فرو نیاوردند و چندان بر تشنگی و صدمات دشمن شکیبایی ورزیدند که نفوس آنان از اجساد پاکشان جدا شد و به ملکوت آسمان پیوست و بدین وسیله آن بزرگواران به دیدار پدران خود نایل آمدند".3

شریف لک‌زایی،دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی:

  اشاره

بهمن‌ماه گذشته و برای نخستین‌بار به لطف برخی از دوستان موفق شدم دو فیلم از سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر را البته پس از پایان اکران‌های جشنواره به تماشا بنشینم. این هر‌ دو فیلم به‌نوعی ذیل دو نگاه سیاسی قرار می‌گیرند و می‌توان این دو فیلم را به‌نوعی نماینده دو جریان کلان فیلم‌های این دوره از جشنواره تلقی کرد. مطالب این یادداشت مبتنی‌بر نگاه از منظر دولت و حکومت است. این نگاه درواقع نگاهی پسینی به هر دو فیلم است که ابعاد سیاسی این ‌دو را بیشتر مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهد. این یادداشت یک هفته پس از تماشای فیلم نگارش شده بود و حداقل بخش دوم آن در انتظار انتشار بود اما اینک هردو یادداشت یکجا از منظر خوانندگان می‌گذرد.

حدود سه ماه است کتاب «پسا اسلامیسم»، نوشته میلاد دخانچی منتشر شده است. ناشر در تعریف ایده اصلی کتاب آورده است: با استناد به تجربه سیاسی پیامبر و امامان شیعه، اسلام هیچ‌گاه صاحب الگو، راهبرد و ساختار منسجمی برای اداره‌ی دولت مدرن (استیت) نبوده است. به زبان ساده‌تر، سازه‌ای به نام استیت اسلامی هیچ‌گاه وجود نداشته و نخواهد داشت و ارجاع به مدینه‌النبی(ص) و تجربه حکومت حضرت علی(ع) برای کشف مکانیسم‌های پیچیده حکمرانی معطوف به استیت، آن هم استیت مدرن، از خبط‌روش‌شناسی عمده‌ای رنج می‌برد.
 
این، اما به هیچ‌وجه به معنی غیرسیاسی بودن مذهب نیست، بلکه برعکس چنین گزاره‌ای بیش از پیش دخالت مذهب در امر سیاسی را ترغیب می‌کند. مذهب غیرسیاسی به همان اندازه واجد پارادوکس است که مفهوم استیت اسلامی و اگر نمی‌توان از استیت اسلامی سخن به میان آورد، قطعاً و باید درباره کیفیت و ماهیت استیت مسلمانان سوالات جدی معرفتی طرح کرد.
 
رابطه استیت و مذهب از نسبت تضاد و تکامل پیروی می‌کند. آن‌ها در عین حال که متضادند، امکان تکمیل یکدیگر را دارند. این دو می‌توانند به جنگ دائمی با یکدیگر بپردازند یا به صلح نسبی و توازن برسند، اما آن‌ها هیچ‌گاه یکی نیستند.
 
میلاد دخانچی متولد‌۱۳۶۳ زاهدان و دارای دکترای مطالعات فرهنگی از دانشگاه کویینز کاناداست. دخانچی به جز تدریس در دانشگاه، طراحی و اجرای برنامه «جیوگی» را در کارنامه رسانه‌ای خود دارد. کتاب «پسا اسلامیسم» نوشته میلاد دخانچی در ۲۲۴ صفحه و با قیمت ۴۰ هزار تومان توسط نشر آرما منتشر شده است. در این مطلب نقدی از دکتر شریف لک‌زایی، دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی بر این کتاب می‌خوانیم.

 1

دکتر میلاد دخانچی در کتاب تازه منتشره خود با عنوان «پسااسلامیسم» درباره مناسبات مذهب و سیاست ایده‌ای را ارائه کرده است که شاید بتوان در نقد آن یا در تکمیل آن گفت‌وگو کرد. درواقع این کتاب بهانه مناسبی برای گفت‌وگو درباره دولت در ایران معاصر به‌وجود آورده است که نباید از آن به‌سادگی گذشت به‌ویژه اینکه امروزه به‌نحوی هرچیزی در جامعه ما از زاویه دولت دیده می‌شود و هر صاحب‌نظر یا حتی غیرمتخصصی نیز همه‌چیز بی‌ربط و باربطی را به مساله دولت در ایران گره می‌زند. بگذریم که در همین دوره معاصر، ایران حداقل سه نوع دولت را از سر گذرانده و هنوز هم ایران در مساله دولت آرام و قرار نیافته است. بنابراین پرداختن به جوانب و ماهیت نظریه دولت از اهمیت زیادی برخوردار است. دخانچی با بحث از مساله دولت و تلاش برای نظریه‌پردازی درباره نظریه دولت به این سمت حرکت کرده است. حُسن کار او اما پرداختن به مسائل چهار دهه دولت، در پس از پیروزی انقلاب اسلامی است که در بررسی دیدگاه وی نباید از چشم دور بماند.

دولت‌ها با کارآمدی در کرونا مشروعیت خود را افزایش می‌دهند0 

بحث ما این است که چه انتظار و توقعی از دولت در چنین مواقع بحرانی وجود دارد؟ با توجه به اینکه چندماه از اعلام رسمی ورود این بیماری به ایران می‌گذرد و مراحل مختلفی از آن هم طی شده است، به‌نظر می‌رسد بتوان این انتظار و ایده کلی را مطرح کرد.

به گزارش «فرهیختگان»، با مشاهده آنچه در زمینه بحران کرونا ویروس منتشر شده، جای اصحاب فلسفه سیاسی در ایران به‌خصوص اندیشمندان و صاحب‌نظران فیلسوف حوزوی خالی است و به‌نظر می‌رسد تاکنون راجع به بحران مذکور واکنشی -که قابل انتشار در رسانه‌ها باشد- از خود نشان نداده‌اند و به‌لحاظ فکری و فلسفی از آغاز ظهور این بحران در کشور ازسوی آنان مطلبی در این زمینه منتشر نشده است. البته در سال جدید و پس از بروز و ظهور ابعاد گسترده این بیماری و خروج از شوک ناشی از آن، جنب‌وجوش خوبی مشاهده شده است که هم در برخی مقالات منتشره ازمنظر فلسفه اسلامی و هم در نشست‌هایی که در این زمینه در فضای مجازی برگزار شده، قابل‌ردیابی است.

این فضا به دولت می‌گوید باید به این سمت حرکت کند که مردم را در فعالیت‌های جاری جامعه مشارکت داده و از حضور و توان و ظرفیت نهفته در جامعه بیش از گذشته بهره‌مند شود.

نویسنده:  شریف لک‌زایی،عضو هیات‌علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 1

12 فروردین هر سال، به‌خاطر اینکه نوع نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران توسط مردم و در یک رأی‌گیری مستقیم پذیرفته و تایید شد، تعطیل و جشن گرفته می‌شود. این جشن البته در میان تعطیلات نوروز خیلی ملموس نیست ولی اصل موضوع واجد اهمیت زیادی است. پیدایش نوع جدیدی از دولت در ایران پس از انقلاب‌اسلامی مشخصه عمده‌ای است که در طول تاریخ ایران تازگی دارد. اینکه برای نخستین بار در تاریخ این مرز و بوم، نظام سیاسی بر آرای مستقیم مردم مبتنی می‌شود و آنان قرار است در بخش‌های مختلف آن، چه به‌صورت مستقیم و چه به‌نحو غیرمستقیم، نقش‌آفرینی کنند، در مبحث ماهیت دولت، نکته کلیدی و مهمی است.

می‌توان گفت دولت متورم فارغ از هر منطقی گسترش یافته و بزرگ شده و تقریبا همه بخش‌های جامعه را گرفتار کرده است و از دست هیچ‌کس کاری به‌منظور بهبود اوضاع برنمی‌آید.

نویسنده :  شریف لک‌زایی،عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 1

وقتی سخن از دولت به میان می‌آید، ما دقیقا با چه چیزی مواجه هستیم و چه چیزی را دولت می‌نامیم؟ در این زمینه با تأملات بسیاری مواجه خواهیم شد و هرکسی از ظن خود به ارائه بحثی درباره دولت پرداخته است و ادبیات بحث به‌شدت مبهم و مغشوش است. اما آنچه آشکار است این است که امروزه ما در عرصه واقعی و عینی با پدیده‌ای سر و کار داریم که به‌طور کامل در همه عرصه‌های زندگی ما دست به مداخله می‌زند و به‌گونه‌ای همه ما را وابسته به خود ساخته و تمامی زندگی خصوصی و اجتماعی ما را تحت تاثیر قرار داده است. ما به هر نوع فعالیت مدنی در جامعه دست بزنیم، با دستگاه دولت مواجهه خواهیم داشت.

نویسنده : شریف لک‌زایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

محسن جبارنژاد پژوهشگر

این مطلب بخشی از یک تحقیق تطبیقی بین هگل و ملاصدرا بوده که قبلا به صورت مقاله علمی - پژوهشی به چاپ رسیده است و نویسندگان بخشی از مقاله را مطابق با مقتضیات روزنامه‌نگاری برای «فرهیختگان» بازنویسی کرده‌اند.

هگل و ملاصدرا را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان آخرین فیلسوفان سیستم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ساز شرق و غرب دانست. هگل با احاطه کامل بر دستگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فلسفی قبل از خود در غرب، همه آنها را در دستگاه فلسفی خود، هضم و یک سیستم فلسفی جدید ارائه کرده است. ملاصدرا نیز با احاطه کامل بر معارف عقلی، عرفانی و نقلی پیش از خود و نحله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های متعدد فکر فلسفی در جهان اسلام اعم از حکمت مشاء و حکمت اشراق و نیز مباحث عقلی کلامی و مباحث عرفانی و قرآنی، توانسته دستگاه فلسفی جدیدی به نام حکمت متعالیه تولید کند. با توجه به اهمیت رابطه دین و سیاست (که همواره به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عنوان پرسش جدی پیش روی فلاسفه مطرح بوده است) از یک طرف و اهمیتی که شناخت اندیشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های هگل و ملاصدرا -به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عنوان نمایندگان مطرح مربوط به دو فضای فکری و فرهنگی  متفاوت- دارد، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان به اهمیت این بحث  پی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد. نوشتار حاضر ضمن تلاش برای ارائه فهم هگل و ملاصدرا از دین و سیاست بر آن است که به مهم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین وجوه تمایز میان آرای این دو فیلسوف پیرامون مناسبات دین و سیاست بپردازد. اینکه در اینجا بر وجوه تمایز تاکید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود به آن دلیل نیست که نقاط مشترکی میان دو اندیشه دو فیلسوف وجود ندارد.

به مناسبت زادروز صدرالدین شیرازی

نویسنده : شریف لک‌زایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

محسن جبارنژاد پژوهشگر

این مطلب بخشی از یک تحقیق تطبیقی بین هگل و ملاصدرا بوده که قبلا به صورت مقاله علمی - پژوهشی به چاپ رسیده است و نویسندگان بخشی از مقاله را مطابق با مقتضیات روزنامه‌نگاری برای «فرهیختگان» بازنویسی کرده‌اند.

رابطه دین و سیاست از مباحث مهمی است که ملاصدرا در آثارش به آن اشاره و درباره آن بحث کرده است. این رابطه چگونه است؟ جسمانیه‌الحدوث و روحانیه‌البقا، رابطه میان عبد و مولا، رابطه میان نفس و بدن، مدنی‌الطبع بودن انسان، رابطه میان دنیا و عقبی، حرکت جوهری و... مبانی‌ای هستند که بدون‌ فهم آنها نمی‌توان رابطه دین و سیاست را در اندیشه ملاصدرا فهم کرد. چراکه این رابطه نمی‌تواند فارغ از مبانی و دیدگاه‌های فلسفی ملاصدرا طرح شود.

تصور از خدا در دین، دولت و قانون

نویسنده : شریف لک‌زایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

محسن جبارنژاد پژوهشگر

 

1. کلیتی در باب نظام فکری هگل

کلیدِ فهمِ اندیشه سیاسی هگل (به‌خصوص رابطه دین و سیاست در اندیشه او)، فهمِ کلی سیستم فلسفی اوست. خطوط اصلی اندیشه سیاسی هگل را باید در کتاب‌های «پدیدار‌شناسی روح»، «فلسفه تاریخ» و «خطوط اصلی فلسفه حق» جست‌وجو کرد. برای به‌دست آوردن رشته‌ای که ما را به اصول اندیشه‌های هگل در قلمرو سیاست هدایت کند، باید ابتدا طرح هگل از تطورات روح در تاریخ و غایت آن را به اندیشه در آورد. (مصلح، 1392، ص434). سیر تطور روح که از آگاهی شروع می‌شود و پس از طی مراحل خودآگاهی، عقل، روح و دین به دانش مطلق می‌رسد،