به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، انقلاب اسلامی ایران، دارای ویژگیهای متعدد و خاصی است که تئوریهای تبیین انقلابهای دنیا را به چالش کشید و بسیاری از اندیشمندان علوم سیاسی جهان در مورد آن به کاوش پرداختند. انقلاب اسلامی ایران از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت و نظریههایی در مورد علل ایجاد و پیروزی آن ارائه شد که البته با نقاط ضعف و اشتباهاتی همراه است. در جستجوی یافتن بهترین نظریه در توصیف و تحلیل ماهیت انقلاب اسلامی با نجمه کیخا، استادیار دانشگاه شهید بهشتی گفتوگویی داشتیم که متن آن در ادامه از نظر میگذرد:
ایکنا: تاکنون تبیینها و تحلیلهای مختلفی از انقلاب اسلامی انجام شده است و اندیشمندان داخلی و خارجی در این زمینه نظریههای مختلفی را ابراز داشتند، کدام یک از این تبیینها را بهتر و بیشتر میپسندید؟
در بین تبیینهای مبتنی بر عناصر داخلی فکری و فرهنگی جامعه ایران، تحلیل خانم لیلی عشقی که نوعی تحلیل عرفانی است، جالب است. وی وجود عناصر شیعی انقلاب اسلامی همچون نوع نگاه به امام و صفات آن همچون حبل الله، قرآن ناطق، بقیه الله که از گذشته در میان شیعه وجود داشته است و سپس تبلور امامت در چهره امام خمینی(ره) را در رخداد انقلاب موثر میداند.
وی همچنین از عناصر عرفانی شیعی همچون وجود عالم ملکوت و جبروت در کنار عالم ناسوت و زمینی سخن میراند و اینکه در مواقعی خاص میان زمان عرفانی و زمان زمینی تلاقی اتفاق افتاده و ما از عالم زمینی به عالم ملکوت راه مییابیم. این عالم مختصاتی متفاوت از زمین دارد و اخلاق و رفتاری متفاوت در انسانها ایجاد میکند به گونهای که میتوانند تحولاتی بسیار عظیم همچون انقلاب اسلامی و سپس مقاومت در جنگ تحمیلی را ایجاد کنند، البته این تحلیل با تحلیلهایی که امروزه در باب تاثیر حکمت متعالیه در انقلاب اسلامی طرح میشود تکمیل میشود، زیرا بحث عرفانی تنها یکی از عناصر حکمت متعالیه است و در کنار آن عناصر فقهی و فلسفی نیز مورد توجه قرار میگیرد.
در میان تحلیلهایی که مبتنی بر پژوهشهای غربی است، تحلیل انقلاب بر اساس فلسفه هگل جالب است. هگل فیلسوف قرن ۱۸ است و در باب انقلاب اسلامی مطلب ننوشته است، اما بر اساس مباحث وی میتوان انقلاب اسلامی را تحلیل نمود. کتابی نیز در زمینه تحلیل انقلاب اسلامی بر اساس فلسفه هگل نوشته شده است، البته تحلیل من از انقلاب بر اساس فلسفه هگل با دیدگاههای این کتاب متفاوت است.
وی این تعامل را بر اساس دیالکتیک ذهن و عین توضیح میدهد که بر اساس آن ساختارهای جامعه بر اساس اندیشه بشری شکل میگیرد و از سمتی دیگر ساختارها خود بر اندیشه تأثیر مینهند. دولت حاصل تلاقی ذهن و عین است. میتوان گفت انقلاب اسلامی ایران نیز خواسته مردم ایران برای تغییر قوانین و نهادهای جامعه مطابق تعالیم اسلام و ایجاد دولتی اخلاقی بود؛ یعنی همان چیزی که مردم میخواستند.
ایکنا: اندیشه انقلاب اسلامی تا چه حد وامدار اندیشه سیاسی اسلام است؟
علت نامگذاری انقلاب ایران به انقلاب اسلامی، تأثیرپذیری آن از اندیشه سیاسی اسلامی است. عناصر مختلف فقهی، عرفانی و فلسفی اسلامی بر انقلاب اسلامی تأثیر نهادند. مردم ایران خواستار ایجاد فضایی برای زندگی معنوی و مومنانه اسلامی بودند. امام خمینی(ره) نیز در وصیت نامه خویش رمز پیروزی مردم در انقلاب را انگیزه الهی آنان میداند.
ایکنا: آموزههای سیاسی قرآن کریم تا چه حد در اندیشه انقلاب اسلامی دخیل بوده است؟
از جمله تحولات بزرگی که در دوره معاصر در ایران و جهان اسلام به وقوع پیوست، نهضت بازگشت به قرآن بود. از سویی تفرقهای که در جهان اسلام ایجاد شده بود و از طرف دیگر انحطاط کشورهای اسلامی سبب شد تا راه وحدت و رفع ناکامیها در قرآن مجید که سندی مشترک میان همه مسلمانان است جستجو شود، اما این رجوع به قرآن تفاوتهایی با گذشته داشت. از جمله ویژگیهای تفاسیر قرآنی جدید، پرداختن به مسائل اجتماعی، ساده نویسی، فارسینویسی، عدم رجوع به روایات و احادیث مجعول و شبههناک و حرکت به سمت یافتن راه حل مسایل و مشکلات کنونی از قرآن بود. روشهای جدیدی نیز برای بهرهگیری از قرآن مطرح شد که از جمله میتوان از روش تفسیر موضوعی و تفسیر قران به قرآن علامه طباطبایی و تفسیر استنطاقی شهید صدر یاد نمود.
آیت الله طالقانی در زندان رژیم شاه پرتوی از قرآن را نوشت و آیت الله هاشمی رفسنجانی قدمهای اولیه تفسیر راهنمای قرآن مجید را در زندان برداشت. تحت تعالیم این بزرگان افراد دیگری مانند دکتر بازرگان به روش علمی به تفسیر قرآن پرداختند. دکتر بهشتی در باب روش برداشت از قرآن کتاب نوشت و تفاسیری بر برخی سورههای قرآن نوشتند. امام خمینی(ره) و استاد مطهری که از رهبران فکری انقلاب اسلامی است نیز تفاسیر سیاسی و اجتماعی از قرآن ارائه دادند. از این رو میتوان گفت انقلاب اسلامی ایران از نتایج نهضت بازگشت به قرآن در دوره معاصر در ایران است
ایکنا: انقلاب اسلامی ایران با دیگر انقلابهای مهم و بزرگ دنیا چه تفاوتهایی دارد؟
در باب مقایسه انقلاب اسلامی ایران با انقلابهای کبیری همچون انقلاب فرانسه و روسیه اثری توسط دکتر منوچهر محمدی نوشته شده است و از ابعاد مختلف داخلی و بینالمللی و به ویژه بر اساس سه عنصر مردم، رهبری و ایدئولوژی این انقلابها را با هم مقایسه کرده است و نشان داده است که انقلابیون ایران در شرایط به مراتب سختتری در انقلاب مواجه بودند، ضمن اینکه نقاط قوت آنان رهبری واحد، ایدئولوژی محکم و یکپارچه و حضور تودهای مردم بود که در سایر انقلابها دیده نمیشود.
امام خمینی(ره) هم بسیجگر تودهها برای انقلاب بود، هم ایدئولوگ و نظریه پرداز انقلاب و هم معمار دولت جدید. این ویژگی در میان رهبران هیچ یک از انقلابهای دنیا به چشم نمیخورد. فرانسه، روسیه، چین، کوبا، نیکاراگویه و هیچ انقلابی چنین رهبری نداشته است. از همین رو یکی از مشکلات بزرگ آنها بعد از انقلاب جنگ میان رهبران مختلف بوده است.
از نکات متمایز دیگر توجه رهبر انقلاب اسلامی ایران به جایگاه و نقش مردم بود. هیچ یک از سیاستمداران هم عصر امام خمینی(ره) به اندازه ایشان از واژه مردم استفاده نکرده و جایگاه مردم را به اندازه وی ارج ننهاده است. او از نخستین ماههای پیروزی انقلاب رفراندوم برگزار کرد تا نظر مردم را در باب جمهوری اسلامی بداند و به دنبال ان خیلی سریع قانون اساسی و دیگر نهادهای مختلف کشور با رأی مردم مشخص شد.
ایکنا: آیا انقلاب اسلامی ایران انتقاد و پاسخی به مدرنیته بود؟
مدرنیته، مورد طرد کامل اندیشمندان مسلمان نبوده است. آنان معتقد به استفاده از وجوه مثبت فرهنگ و تمدن غرب بودهاند. آنچه معمولا مورد مخالفت قرار میگرفت، حقیر دانستن فرهنگ اسلامی و ایرانی در مقابل تمدن غرب بود. از سویی مواجهه ایرانیان با فرهنگ غرب همزمان با رخ نمودن چهره استعماری و سلطه طلبانه آنان بود که سبب واکنش علمای مسلمان به سیطره فکری و مادی غرب شد. معمولا خیلی از جنبههای فرهنگ و اندیشه اسلامی و ایرانی در مواجهه و تقابل با دیگری یا غیریتها آشکار میشود و شاید این بحث در ایجاد نهضت اسلامی و طرح بحث حکومت اسلامی تأثیر نهاده است، اما با این حال طرح بحث انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی تنها در پاسخ به مدرنیته مطرح نشد و مدرنیته یکی از عوامل بوده است و نه فقط تنها عامل یا مهمترین عامل.
بنده در مقالهای نشان دادهام که بحث حکومت اسلامی مبتنی بر دیدگاههای فکری ایشان بوده و نه واکنش صرف و تدافعی به مدرنیته و اندیشههای سکولاریستی، که علاقه مندان میتوانند به آن مراجعه کنند.
ایکنا: انقلاب اسلامی ایران تا چه حد توانسته به شعارهای خود و اهداف و آمال بنیانگذاران و مردم دست یابد؟
انقلاب اسلامی شوق و امیدی به ساختن یک زندگی جدید در مردم ایجاد نمود. حس خودباوری و اعتماد به خویشتن را در مردم زنده نمود. امام خمینی(ره) مهمترین هدف انقلاب را انسان سازی میدانست که مردم دچار تحول شوند؛ ظالم، عادل شود و ضعیف، شجاع و قوی گردد. او معتقد بود انقلاب ما اقتصادی نبود، برای نان نبود بلکه فرهنگی و در جهت اعتلای انسان بود. هرگاه از این مسیر خارج شویم، از مسیر انقلاب خارج شدهایم. باید انگیزه الهی و وحدت کلمه ما حفظ شود تا انقلاب باقی بماند. به عبارتی انسان سازی، انگیزه الهی و وحدت کلمه رمز پیروزی و بقای انقلاب است. پاسخ سوال شما با سنجش این عوامل معین میشود.
انسانسازی پدیدهای دشوار و متغیر است. بایستی میان اندیشه و ذهنیت موجود در جامعه و تحولات عینی آن تعامل مثبت و دایمی برقرار باشد. هرگاه یکی بر دیگری پیشی گرفت، این فرایند دچار مشکل خواهد شد. اخلاق و رفتار اسلامی، اخلاق سیاسی کارگزاران جامعه، شایستهسالاری، پاکدستی و صداقت، نیت الهی و وحدتگرایی که در شعارها و کتب درسی و دروس اسلامی بیان میشود بایستی در صحنه عمل نیز به چشم آید. شکاف میان نظر و عمل و یا جدایی قوانین و چارچوبها از ساختارها و نهادها و زندگی عادی از بزرگترین آفات جامعه انقلابی است.
ایکنا: چه آیندهای را برای انقلاب اسلامی ایران پیش بینی میکنید؟ برای رسیدن به اهداف و آینده مورد نظر باید چه چالشهایی روبروست؟
خوشبختانه خیلی از اهداف، امیدها و برنامههایی که در انقلاب جستجو میشد همچنان زنده است و وجود دارد. ممکن است به برخی برنامهها، روشها و تاکتیکهایی که در روند انقلاب اتخاذ شد، انتقاداتی باشد، اما کمتر کسی است که در اصل انقلاب و خواست مردم برای دگرگونی تردید داشته باشد. حتی کسانی که به ویرانی و مشکلات ناشی از رخدادهای انقلابی معترضند اذعان میکنند که واقعا شاه چاره دیگری برای مردم نگذاشته بود.