چاپ
دسته: اخبار فرهنگی
بازدید: 1843

رئیس دایرة المعارف بزرگ اسلامی به تعلق خاطر دکتر شرف به فلسفه یونانی و فلسفه اسلامی اشاره کرد و گفت : ایشان بخش زیادی از فلسفه اسلامی را از فلسفه یونان می دانست که با ادبیات دیگری این فلسفه یونانی در فلسفه اسلامی عرضه شده بود. البته فلاسفه اسلامی اضافاتی هم به این فلسفه داشتند. منتهی خمیر مایه فلسفه اسلامی را "شرف" فلسفه یونانی می دانست.

سید محمد کاظم موسوی بجنوردی، رئیس دایرة المعارف بزرگ اسلامی، در سالروز تولد دکتر شرف در گفتگو با مهر درباره جایگاه و اهمیت و شان دکتر شرف الدین خراسانی اظهار داشت: دکتر شرف دریایی از معرفت بودند. تخصص ایشان فقط در حکمت و فلسفه منحصر نبود. بلکه در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی و سپس در عرفان نظری مطالعات عمیقی داشتند. 

وی با اشاره به برخی از مقالات استاد شرف که برای دایرة المعارف بزرگ اسلامی تالیف کردند گفت : دکتر شرف در سال 66 سه مقاله "ابن جبیرول"، "ابداع" و "ابن باجه" را نوشتند. من به خاطر دارم که درباره ابداع نظرات دیگری هم وجود داشتند و مقاله ای را که ایشان نوشت درواقع در این زمینه یک فصل الخطاب بود. در سال 67 مقاله سنگین "ابن رشد" را نوشتند. به خاطر ویژگیهایی که ابن رشد داشت این مقاله برای ما خیلی مهم بود. "ابن حزم" را در سال 67 نوشت. در سال 68 مقاله مفصل "ابن سینا" تالیف شد که واقعا کار بزرگی بود. در سال 71 مقاله "ابوالعلا معری" البته بخش جهان بینی و و همین طور "اتحاد عاقل و معقول" و در سال 72 "اثولوجیا" را می نویسد.

وی افزود: مقاله "اخوان الصفا" ایشان نشان دهنده تحقیقات عمیق "شرف" است که در سال 74 آن را نوشتند. مقاله "ادراک"، "ارسطو"، "افلاطون" و "افلوطین" نیز از دیگر مقالت ایشان در دایرة المعارف است. مقاله ارسطوی ایشان از مهمترین مقالات در سطح جهانی محسوب می شود. ایشان در واقع ارسطو شناس برجسته ای بودند. مقاله "سیر فلسفه در جهان اسلام" را نیز ذیل مقاله اسلام تالیف نمود. از دیگر مقالات هم می توانم به "امکان اشرف" و "ابن عربی" اشاره کنم.

بجنوردی تصریح کرد: من در همه مباحثی را که "شرف" می نوشت دید رئالیستی ایشان را دقیقا حس می کردم. درست است که با فلسفه اسلامی محشور شده بود اما دید رئالیستی خود را هیچ وقت از دست نمی داد. آقای دکتر شرف در ایران یک چهره ناشناخته بود. فقط خواص ایشان را می شناختند. "شرف" گوهری بود که از دست دایرة المعارف رفت و ما خسران زیادی را متحمل شدیم. 
 

وی در ادامه به تعلق خاطر دکتر شرف به فلسفه یونانی و فلسفه اسلامی گفت : ایشان بخش زیادی از فلسفه اسلامی را از فلسفه یونان می دانست که با ادبیات دیگری این فلسفه یونانی در فلسفه اسلامی عرضه شده بود. البته فلاسفه اسلامی اضافاتی هم به این فلسفه داشتند منتهی خمیر مایه فلسفه اسلامی را "شرف" فلسفه یونانی می دانست. این مورد در سراسر نوشته های ایشان ملموس است.

بجنوردی سپس با اشاره به کتاب نخستین فیلسوفان یونانی که دکتر شرف تالیف کردند گفت : ایشان اضافه بر این که با زبان یونانی آشنا بود زبان لاتین هم می دانست و خیلی از اصطلاحات فلسفی یونانی که در جهان اسلام معمول بود با دقت بیشتری مورد تامل قرار داده بود. ایشان معتقد بود که مترجمان مسلمان در همان اوایل که حرکت ترجمه در جهان اسلام شروع شد اشتباهاتی هم داشتند و به برخی از رمزهای زبانی آشنا نبودند و بعضا هم از معادلات درست استفاده نکردند. البته در برخی موارد. از این نظر آثار دکتر شرف از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.

رئیس دایرة المعارف بزرگ اسلامی در پاسخ به این پرسش که استاد "شرف" فلسفه اسلامی را یک فلسفه پویا می دانست و یا اینکه تعریف خاصی برای این فلسفه قائل بود، گفت : دکتر شرف، فلسفه اسلامی را توجیه گر باورهای اسلامی می دانست و به همین دلیل آن را پویا نمی پنداشت. در واقع معتقد بود این فلسفه نوعی کلام است منتهی کلامی که با بینش فلسفی مانوس شده است.

وی افزود: فلسفه توانسته برخی از اعتقادات اسلامی از قبیل توحید و معاد و روح و رستاخیر را توجیه نماید. یکی از دلایل عمده عدم پویایی فلسفه اسلامی این است که رنگ و بوی کلام به خودش پیدا کرده و هیچ وقت به جوامع اسلامی اجازه ندادند که بینشهای دیگری که آشکارا متضاد و مخالف با باورهای دینی اسلامی باشد در جامعه رشد کند. به همین دلیل مکاتب فلسفی در جهان اسلام مانند اروپا متنوع نشد و همه از خمیر مایه های مشترکی برخوردارند.

بجنوردی در ادامه به مسئله آزادی در اندیشه شرف اشاره کرد و گفت : "شرف" رشد اندیشه های فلسفی را منهای آزادی غیر ممکن می دانست. در اروپا بعد از رنسانس مسئله آزادی و حقوق شهروندی مطرح شد که هر فردی چقدر از حقوق اجتماعی برخوردار است. از لابه لای این مباحث اندیشه لیبرال دموکراسی شکل گرفت و در اروپا منجر به نهضت فکری شد و فلاسفه بزرگی نیز ظهور کردند.

وی تصریح کرد: در فلسفه اسلامی معتقد بود که درست است که در این فلسفه تنوع کمتری دیده می شود اما ما در برخی از مسائل فلسفی مانند هستی شناسی، تئوری شناخت و اتحاد عاقل و معقول بسیار پیشرفت کردیم. چون در این قسمت فلاسفه کاملا احساس آزادی می کردند و رشد قابل توجهی داشتند و یا در مسائل خداشناسی بسیار پیشرفت کردند. ولی این به معنای ایجاد ساختمان جدیدی در تفکر اسلامی نیست. ساختمان اصلی آن فسلفه یونانی بوده و مبتنی بر همین زیربنا و در واقع این بنا را فربه کردیم.