چاپ
دسته: اخبار فرهنگی
بازدید: 4687

 خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: نظریه علل اربعه که ارسطو مبدع آن بود نقش موثری در فلسفه اسلامی ایفا می کرد. در این مقال این نوع علل بسط می یابند.

به گزارش خبرنگار مهر، هر یک از علوم مربوط به فلسفه ارسطویی بررسی علی حوزه خاصی از واقعیت را با خود دارد که در صورت به نتیجه رسیدن هر یک از آنها، این بررسی منتج به دانش علی یا به عبارتی دانش مربوط به علل مقتضی می شود. تاکید بر مفهوم علت از این موضوع صحبت به میان می آورد که چرا ارسطو تئوری علیت را که عموما به عنوان آموزه های چهار علت شناخته شده، توسعه داده است. به عنوان مثال، دریافت ثابت از چیستی علت و تعداد و تنوع آن، پایه و اساس یک بررسی موفق از دنیای پیرامون است.

ارسطو نخستین کسی نبود که در باب بررسی علی دنیای پیرامونمان به تحقیق و تفحص پرداخت. کاوش در خصوص جهان طبیعی، خیلی پیشتر از ارسطو، بررسی علل مربوط به تنوع پدیده های طبیعی را شامل می شد. به عنوان مثال در کتاب فایدون افلاطون از عناوینی چون  "جستار در طبیعت" ، تفحص در "علل هر چیز؛ دلیل پیدایش، دلیل مرگ و خروج از هستی، دلیل زندگی" تشکیل شده است. بررسی علل در این شیوه تحقیق، بررسی پاسخهای مربوط به سوال "چرا؟" بود. ارسطو در هر دو کتاب فیزیک و مابعدالطبیعه، خود را در جایگاهی می یافت که باید در استمرار این سنت تلاش کند. او در ابتدای بحث مابعدالطبیعه، مرور خلاصه ای از آن نتایجی را که پیشینیان به آن اشاره داشته اند، ارائه می کند. آنچه که از مرور و بررسی ارسطو عاید می شود این است که پیشینیان در مسیری قرار داشته اند که راه به علوم مربوط به یک یا چند علت مادی، صوری، فاعلی و غایی می برده است.

ارسطو این موضوع را آشکار می سازد که تمام کسانی که پیش از وی در این وادی به سیر و تحقیق می پرداخته اند نتایج آنها فقط به این علل ختم شده است؛  از اینرو، آنها در بررسی علی خود، فهم ثابتی از این چهار علت به دست نیاورده اند. آنها فاقد درک کاملی از همه علل ممکن و روابط درونی نظام یافته آنها بوده اند. استفاده آنها از علیت با فرض تفاوت و تمایز بیشتر، از حمایت تئوری علیت برخوردار نمی شد. بنا به اظهار نظر ارسطو، این موضوع بیان می کند که چرا بررسی آنها حتی در زمانی که منتج به نگرش های اساسی می شود از موفقیت کاملی بهره نمی برد.

این اصرار بر آموزه های چهار علت به عنوان یک ابزار ضروری در یک بررسی موفق از دنیای پیرامون ما، بیان می دارد که چرا ارسطو خواننده خود را با یک نگرش عمومی در مورد چهار علت تجهیز می کند. این نگرش عمومی تقریبا در اصطلاحات مشابهی چون فیزیک و مابعدالطبیعه یافت می شود. 

ارسطو شرط اساسی زیر را در مورد دانش صحیح چنین بیان می کند: "ما می اندیشیم که به دانش یک چیز دست یافته ایم، فقط در زمانی که به علت آن پی برده باشیم". آن دانش صحیح که آگاهی بر علت است در فیزیک نیز آورده شده است: ما می اندیشیم دانش چیزی را در اختیار نداریم، تا زمانی که چرایی آن یا به عبارتی علت آن را به دست آورده باشیم.

چون ارسطو از یک بررسی علی به عنوان تحقیق در مورد پاسخ به سوال "چرا"، و اینکه چرا گفتن به منزله درخواستی برای توضیح است، درک روشنی یافته بود از اینرو مفید فایده خواهد بود که به یک علت به عنوان یک نوع مشخص از توضیح نگریست.

ارسطو در کتاب دو فیزیک و پنج مابعدالطبیعه، نگرش عمومی خود را از چهار علت بیان می کند. این نگرش عمومی است به این معنا که مشمول همه چیزهایی می شود که نیاز به توضیح دارند مانند محصول هنر و عمل انسانی. در اینجا ارسطو چهار نوع از مواردی که در قالب پاسخ به یک سوال چرایی می تواند داده شود ارائه می کند:
• علت مادی: "که از آن گرفته شده" یعنی برنز به عنوان جنس مجسمه.
• علت صوری: "شکل"،  "نگرش مربوط به این که چه چیزی به نمایش گذاشته ده است" یعنی شکل مجسمه.
• علت فاعلی: "منبع اولیه تغییر یا رهایی" یعنی صنعتگر.
• علت غایی: "پایان، به این معنا که به چه منظوری است" یعنی سلامتی پایان عمل پیاده روی، کم کردن وزن، تطهیر، دارو و ابزار جراحی است.

هر چهار نوع علت ممکن است در توضیح چیزی ارائه شوند. تولید یک محصول مانند مجسمه برنزی را در نظر بگیرید. ماده برنز در توضیح تولید مجسمه به عنوان علت مادی آورده می شود. باید به این نکته توجه داشت که برنز ماده ای است که مجسمه از آن ساخته شده و موضوع تغییر است یا به تعبیری، چیزی است که نغییر را با خود دارد و در نهایت به مجسمه ختم می شود. برنز ذوب می شود و به داخل قطعه ریخته گری ریخته می شود تا شکل لازم را که همان مجسمه است به خود بگیرد. این شکل تولید مجسمه را به عنوان علت صوری توضیح می دهد. هر چند توضیح اضافی در مورد تولید مجسمه به منبعی دیگری نیز مانند علت فاعلی یا قاعده کلی که مجسمه را تولید می کند، نیاز دارد. برای ارسطو این اصل، هنر ریخته گری برنز برای تولید مجسمه است. 

شکی نیست که هنر ریخته گری برنزدر ذهن یک فرد صنعتگر که مسئول تولید مجسمه است پرورانده می شود. اما بنا به اظهار نظر ارسطو، تمام چیزی که صنعتگر در تولید مجسمه انجام می دهد نمایان ساختن دانش خاصی است. این دانش، نه آن چیزی است که صنعتگر در آن تبحر یافته، بلکه عامل توضیحی است که یک شخص باید به عنوان دقیق ترین مشخصه علت فاعلی در نظر بگیرد.

ارسطو با در نظر گرفتن هنر، نه صنعتگر یا هنرمند، فقط سعی در ارائه توضیح در مورد تولید مجسمه ندارد؛ مجسمه ای که بی ارتباط با سلایق، اعتقادات و مقاصد شخص هنرمند است، بلکه تلاش او در راستای ارائه یک نوع کاملا متفاوت از توضیح است؛ توضیحی که آشکار یا ناآشکار، به سلایق، اعتقادات و مقاصد ربط پیدا نمی کند. به طور مشخص، هنر ریخته گری برنز برای تولید مجسمه به توضیح به عنوان علت فاعلی استناد می کند چون این مسئله به ما در فهم چیزی که مورد نیاز برای تولید مجسمه است یاری می رساند به عبارتی، نوع اقدامات مورد نیازدر تولید مجسمه را می نمایاند. اما آیا توضیحی از این نوع، می تواند بدون ارتباط به خروجی نهایی تولید؛ ارائه شود؟ پاسخ به طور قطع منفی است. یک قطعه ریخته گری برای تولید مجسمه ساخته می شود. برنز ذوب شده در قالب ریخته گری ریخته می شود. هر دو مرحله اول و دوم به خاطر یک مرحله مشخص در پایان، انجام می شوند. و به طور مشخص مجسمه در توضیح هر مرحله از تولید هنری به عنوان علت غایی یا برای آنچیزی که عمل صورت پذیرفته صورت می یابد.