جدیدترین مطالب

حجت الا‌سلا‌م زائری:

بخش دوم
حجت الاسلا‌م زائری گفت:‌گر اینجا پای قانون به میان بیاید پس دیگر بحث اعتقادی، شرعی و… نداریم. ممکن است کسی از من بپرسد تو که میگویی نه اعتقاد نه سبک زندگی اجبارپذیر نیست، خودت اعتقاد داری که در مسائل اعتقادی هم حاکمیت دینی جامعه لازم است یک ضوابط و قوانینی را حفظ کند و حدودی را در جامعه الزام کند؟ من می گویم بله. ازمن خواهید پرسید که پس حجاب نمی‌تواند یکی از قوانین باشد که اجبار و الزام داشته باشد؟ من می‌گویم بله. اما دو نکته دارد. اولا اگر من خواستم از این زاویه و ازموضع قانون گذاری اجتماعی جامعه، راجع به الزام حجاب حرف بزنم دیگر بحث اعتقادی مطرح نیست. چون اگر از موضع شرعی بخواهیم وارد شویم، اشکالات دیگری پیدا می‌شود. در اینجا به چه دلیل و چه ضابطه ای ما زن غیرمسلمان را به داشتن حجاب ملزم می‌کنیم؟ به چه دلیل به مسافر خارجی می گوییم حجاب داشته باش؟! برعکس، طبق ضابطه شرعی این‌ها حق ندارند حجاب داشته باشند؛ چون حجاب حرمت است برای زن مسلمان. اتفاقا اگر یک زن غیرمسلمان بخواهد حجاب داشته باشد، دولت باید به وی بگوید اگر می‌خواهی حجاب داشته باشی اول باید مسلمان بشوی تا این امتیاز و اجازه را به ت و بدهم.
یکی از ا یرادهای ماهوی که در مسئله حجاب اتفاق افتاده این است که نوع برخورد ما مانند کودکی شده که علی القاعده باید برای شکلات و پفک و بستنی التماس کند، اما مادر آنقدر به این بچه با زور شکلات و بستنی داده که بچه‌های دیگر التماس می‌کنند، اما این بچه از این خوراکی‌ها فرار می‌کند! ایراد اساسی طرح حجاب در جامعه ما اینگونه است. بارها گفته‌ام که گفتمان حجاب، بسیار گفتمان قدرتمندی است. دلیلش هم اتفاقاتی است که در خارج از کشور می‌افتد. زنانی در خارج از ایران برای حجاب داشتن کتک می‌خورند، زندان می‌روند، زندگی‌شان را ازدست می‌دهند، برای حفظ حجابشان به شهادتشان می‌رسند. پس معلوم است حجاب گفتمان قدرتمندی است که می‌تواند یک نفر را تا اینجا به ایستادگی وادارد. چرا در داخل کشور وضع ما برعکس شده است؟ چون مسئله ای که یک ارزش بوده است، به قدری الزام و اجبار در موردش به کار بردیم که افراد به جای التماس کردن و به دنبال آن آمدن، احساس اجبار می‌کنند.
اگر ما از موضع قانونگذاری وارد شدیم. دیگر بحث اعتقادی وسط نمی‌آید؛ بلکه می گوییم نظام اجتماعی و قانون. حالا اینجا پای عقل وسط می‌آید. من برای کارآمد شدن یک قانون، اولویت‌ها و ضوابطی دارم.
برای مثال اگر شما همه ۱۰ خیابان فرعی منتهی به یک خیابان اصلی را ورود ممنوع کنید، به طور طبیعی افراد از اولی و دومی نمی‌روند، اما به فرعی سوم که می‌رسند دیگر تحملشان تمام می‌شود. اینجا دیگر بحث شرع نیست بحث عقل است. عقل می‌گوید اگر در یک خیابان اصلی یکی از فرعی‌ها را ورود ممنوع کردی، بعدی باید آزاد باشد. جمله “الانسان و حریص علی ما منع” مبنای عقلی دارد.
دانش آموزی داریم در یکی از مدارس غیرانتفاعی تهران که چون پدرش مسیحی بوده، قرار شده که در کلاس قرآن شرکت نکند. به همین دلیل به قدری نسبت به کلاس قرآن علاقه مند شده که بعد از دو هفته پدر مسیحی این دانش آموز به مدرسه آمده و گفته بگذارید پسرم در کلاس قرآن شرکت کند. بعد از گذشت چند ماه از سال تحصیلی طوری شده که هر وقت در مدرسه مراسمی هست و می‌خواهند قرآن بخوانند، این دانش آموز قرآن را می‌خواند. مادرش می‌گوید در مهمانی‌ها هرکجا که می‌رویم کتاب قرآن دستش است. درحالی که در همان کلاس ۲۵ نفر دیگر هم هستند که احساس می‌کنند کلاس قرآن برایشان اجباری است و ممکن است علاقه ای به کلاس نشان ندهند.
ما در تربیت یک مبنای عقلی داریم که باید رعایت کنیم. من موسسه ای برای دختران سراغ دارم که به دختران زیر ۹ سال اجازه نمی‌دهند در نماز شرکت کنند. مدیر موسسه می‌گفت خبر دارم بچه‌های ۸ساله یواشکی از سن بالاترها روسری و مهر و سجاده می‌گیرند و با شوق و عطش نماز می‌خوانند و لحظه شماری می‌کنند که ۹ ساله بشوند و در جشن تکلیف شرکت کنند. روزی که در جشن تکلیف شرکت می‌کنند، حس می‌کنند روز عروسیشان است و مثل یک شاهزاده می‌خواهند بروند در صف نماز جماعت بایستند.
از آن طرف موسساتی داریم که دختران ۵ و ۶ ساله را مجبور کرده‌اند به نماز خواندن و حجاب داشتن، بچه هم فرار می‌کند. سراغ دارم پیش دبستانی‌هایی را که عکس بدون حجاب دخنر ۶ ساله را برای ثبت نام قبول نکرده‌اند. این عملکرد غلط ماست درجایی که اصلا شرع همچین چیزی از ما نخواسته است.
در همین چند سال اخیر چقدر در بحث مقابله با بدحجابی و بی حجابی کار کرده‌ایم، چقدر به شکل ایجابی راجع به تشویق کسانی که محجبه هستند کارکرده‌ایم؟ چندتا مثال می‌توانید بزنید که ما کاری کرده باشیم که دختر جوان محجبه ای به محجبه بودن خودش افتخار کند؟ چند آگهی تلویزیونی؟ چند خبر؟ چند جشنواره؟ چند مسابقه؟ چند رفتار خاص؟ ورودی تمام مغازه‌ها چسبانده‌اند “از پذیرفتن افراد بدحجاب معذوریم” یکبار شده کسی بنویسد محجبه ها تاج سرما هستند؟! مگر نمی‌گوییم سبک زندگی است؟ در سبک زندگی بحث روانی و رسانه ای بسیار مهم است.
مسیر مهدکودک و دبستان ما که قرار است مفهوم حیا و عفاف را برای دانش آموز جا بیندازد و کنتراستی را که بین محجبه و بدحجاب است، تبیین کند؛ چقدر این کار را کرده است؟ مفهوم کنتراست بین محرم و نامحرم اگر جا نیفتد، اصل حجاب جا نیفتاده است.
سال‌هاست ما در برنامه‌های تلویزیون، در نقاشی‌های کتاب کودک، در فیلم‌های تلویزیونی و سریال‌ها، حتی در انیمیشن‌ها و کارتون‌ها، مادر در آشپزخانه با روسری است، در خیابان و رختخواب و… هم با روسری است. بچه کی مفهوم حجاب را بفهمد؟ در فیلم‌های تلویزیونی و سریال‌ها مشکل هست؛ اما در انیمیشن و کمیک استریپ چه؟ ما خودمان کمیک استریپی کار کرده‌ایم که مادر در خانه پیش همسر و بچه‌هایش بدون حجاب است، ولی وقتی می‌خواهد در حیاط به پرنده‌ها غذا بدهد روسری می‌کند. ۲ سال چاپ این کمیک استریپ طول کشید و معطل شد؛ چون مادر داخل خانه حجاب نداشت! شخصی که متصدی ماجرا بود قبول داشت که این کمیک استریپ درست است ولی جرات نداشت بگوید! چون فضای روانی غلط جامعه اجازه نمی‌دهد موضوع جا بیفتد. سال‌ها در تصویرسازی کتاب کودک سر خرس و گربه روسری کرده‌ایم چون خانوم بوده‌اند! و هیچکس توجه نداشته که این توهین به مفهوم حجاب است. حجاب را در این حد تنزل دادن و ضایع کردن، جنایت است؛ ولی هیچکس جرات نمی‌کرده این خطا را تصحیح کند.
اگر ما صحبت از سبک زندگی می‌کنیم که باید با علاقه و انتخاب و گرایش شخصی شکل بگیرد، حتما نقش تبلیغات درآن موثر است. برنامه‌های تلویزیون هم از هرچیزی اثرگذارتر است.
زمانی که قرار شد در کشور بستن کمربند ایمنی برای رانندگان خودروها جابیفتد، می‌توانم بگویم یکی در میان تبلیغات تلویزیون بحث بستن کمربند ایمنی بود، بخشنامه دادند که در سریال‌ها شخص پشت فرمان ماشین حتما باید کمربند ببندد، سطح شهر پر از بنرهایی برای تبلیغ در این زمینه شد و…
مثال خوبی زدید. این تبلیغ‌ها چه جهت گیریی داشت؟ تصویر کسی که کمربند ایمنی می‌بندد، تصویر یک آدم باکلاس امروزی قانونمند چیزفهم متمدن بود. سوال من این است؛ تصویری که از یک خانم محجبه در این سال‌ها ارائه شده چه بوه است؟ از آن طرف خانمی که در سریال‌های خارجی و فیلم‌های تلویزیونی، موفق بوده، پزشک بوده، محترم و متمدن و امروزی بوده،… حجاب داشته است؟ خانمی که در اخبار علمی تلویزیون به عنوان یک خانم متخصص و استاد دانشگاه معرفی شده، خانمی که به عنوان یک خانم امروزی، پیشرفته و متمدن معرفی شده است چه؟ از این بدتر و وحشتناک تر که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، آگهی‌های بازرگانی تلویزیون است که از جهت خوش ساختی و خوش آب و رنگی و جذاب بودن که در بهترین و مناسب‌ترین زمان هم پخش می‌شوند، ریتم تند و مدت کوتاهی هم دارند و اثرگذار هم بودند، الگویی که ارئه می‌دهند الگوی یک زن باحجاب است یا بی حجاب؟ بعد از چندین سال که ذهن من درگیر مساله حجاب است به نظرم می‌رسد که تاثیر آگهی‌های بازرگانی بر مسئله حجاب از همه مخرب تر است. درحالی که کمتر از همه چیز موردتوجه قرار می‌گیرد. وقتی شما بستن کمربند ایمنی را اینطور توانستی در جامعه جا بیاندازی، پس می‌شد برای حجاب هم برنامه ریزی کرد.
یک نکته دیگر هم این است که ما قانونی می‌گذاریم و انقدر خوب برایش تبلیغ می‌کنیم که همه بفهمند که باید کمربند ایمنی ببندیم، وبعد از آن من به عنوان یک شهروند به پلیس سر چهارراه حق می‌دهم که سرنشینی را که کمربند نبسته جریمه کند، اما الان کسی حق نمی‌دهد که جلوی دختران ۱۹-۱۸ساله برای بدحجابی گرفته شود. چون به این دختر چیزی از حجاب یاد داده نشده است که حالا توقعی از وی داشته باشند. یا اینکه مردم توجیه نیستند که بی حجابی چه مخاطراتی برای جامعه دارد.
بله؛ چون طرف احساس می‌کند کسی که کمربند نبسته، دارد موجب قتل کسی می‌شود. وقتی پلیس جلوی کسی که کمربند نبسته را می‌گیرد، هم خود او و هم دیگران احساس می‌کنند حق با پلیس است. این از نکاتی است که عرض کردم در قانونگذاری مبنا عقل است. عقل می‌گوید از هر ۱۰۰نفر شما یک نفر را می‌توانی به زندان بیاندازی. عقل می‌گوید وقتی از ۱۰۰ نفر، ۷۰ نفر را که به زندان انداختی، معلوم می‌شود که مفهوم جرم و بزه در این جامعه تغییر کرده است. عقل می‌گوید معنی ندارد یک چیزی در جامعه جرم تلقی شود و ۸۰ درصد مردم آن کار را انجام بدهند. پس معلوم می‌شود این دیگر جرم تلقی نمی‌شود. اینجا دیگر نه بحث سیاست است نه اعتقاد. جنس بحث کاملا اجتماعی است.
من اعتقاد دارم مشغول کردن ما در جمهوری اسلامی به بحث حجاب یک بحث انحرافی بوده است. سرما را به قضیه حجاب گرم کرده‌اند برای اینکه به چیزهای دیگر توجه نکنیم. اساس جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و اسلام دو محور داشته است. یکی توحید در بعد فردی یعنی دوری از شرک و مبارزه با آن، دوم قسط و عدالت اجتماعی در بعد عمومی؛ یعنی مبارزه با سرمایه داری. این دو بنیان اساسی اسلام است. انقلاب اسلامی هم بر همین اساس شکل گرفته است. ما به جای اینکه به مسئله عدالت اجتماعی و مبارزه با سرمایه داری توجه کنیم، در همه این مدت بحثمان فقط روی حجاب است. درحالی که اگر مسئله اقتصاد حل می‌شد و با فساد اقتصادی مبارزه می‌شد، مسئله حجاب به طریق اولی حل بود.
در خطبه فدکیه از قول حضرت فاطمه زهرا(س) نقل شده است، امیرالمومنین هم در نهج البلاغه دارند که “وترک السرقه ایجابا للعفه” خداوند دوری از سرقت و دزدی را زمینه ساز عفت قرار داده است. این‌ها دارند به ما خط می‌دهند و می گویند مال حرام که در زندگی کسی آمد، بی عفتی رواج پیدا می‌کند. چقدر ما الان رشوه و اختلاس داریم. چقدر فساد و ربا داریم. کجای زندگی ما و اقتصاد ما هست که ربا در آن اثر نداشته باشد؟ با این وضعیت فساد آیا می‌شود انتظار پاکدامنی و عفت و حیا داشت؟
می گویند دیدن خانم‌های بی حجاب موجب آسیب روانی و آزار روحی و تحریک شهوانی جوانان می‌شود ، بله قبول داریم ( هر چند این حرف‌ها مبنای تشریع نمی‌شود ولی به هر حال قبول داریم که این واقعیت است ) اما در یک سطح بالاتر و بعد گسترده تری آیا دیدن یک ماشین یک میلیارد تومانی و خانه‌های ده میلیارد تومانی موجب آسیب روانی و آزار روحی و طغیان فکری و معنوی افراد نمی‌شود ؟آیا آگهی‌های بازرگانی لوکس و پررنگ و لعاب از خانه‌های زیبا و مجلل و اشرافی که در خیال جوانان هم نمی‌گنجد موجب آشوب روانی او نیست؟
این تعابیر که ” لکیلا یتبیغ بالفقیر فقره ” و امثال آن نشان می‌دهد که اسلام به این مساله بیشتر توجه کرده است ، چرا که این ریشه است . اگر این ریشه و اساس درست شد بقیه چیزها آرام آرام درست می‌شود ( چون که صد آمد نود هم پیش ماست ) برای همین است که ما در سیره پیامبر و امیرالمومنین و اهل بیت برخورد قهری با بدحجابی و بی حجابی نمی‌بینیم اما تا دلتان بخواهد برخورد صریح و قاطع با مفاسد اقصادی و دزدی و رشوه و ربا و سرقت هست .
از طرف دیگر تمام دستورات دینی ما راجع به حجاب ایجابی است. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند به دختران خودتان محبت علی بن ابی طالب را تلقین کنید و بیاموزید تا باحیا شوند. کاملا جنس سبک زندگی است. اگر سبک زندگی تو محبت علی بن ابی طالب، روضه اباعبدالله و نماز اول وقت شد، به طور طبیعی حیا و چادر و روسری و مانتو هم می‌آید. ما به جای اینکه از این طرف درستش کنیم، این‌ها را رها کرده‌ایم و با عدم سلامت اقتصادی و رشوه و ربا و اختلاس، بی عفتی رواج پیدا کرده، می‌خواهیم با زور و برخورد قانونی درستش کنیم. درحالی که اساسا برخورد قانون قرار نبوه که جواب بدهد چون جنس کار سبک زندگی است.
رضاخان نتوانست مردم را بی حجاب کند چون روی سبک زندگی دست گذاشته بود. البته فرهنگ سازی رضاخان برای کشف حجاب بسیار هوشمندانه تر از کاری بود که ما برای محجبه کردن انجام دادیم. قبل از اینکه پلیس وارد شود، نشریاتی راجع به آزادی زنان و حقوق زنان شروع به کار کردند.
اگر نظام اسلامی به جای درگیر شدن به مسائل شکلی و ظاهری حجاب به اصل کار خودش که برقراری قسط و عدل است، می‌پرداخت چه بسا مسئله حجاب هم به طور طبیعی حل می‌شد. توجه به ظاهر یکی از حربه‌های شیطان است. اینکه در نماز به جای اینکه به روح و معنویت نماز فکر کنیم به “والضالین” فکر کنیم. جای اینکه به روح حج فکر کنیم به شکل ظاهری طواف فکر کنیم. “ما اکثر الضجیج وما اقل الحجیج” که گفته‌اند یعنی همین. “کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و العطش” “رب الاعطال للقرآن والانا” یعنی شیطان می‌آید شما را به ظاهر مشغول می‌کند. قرآن می‌خوانی اما از روح قرآن غافلی.
شما نگاه کنید چه قدر در قبح دروغ ما حدیث داریم؟ چقدر از این حجم در مورد حجاب هست؟ برای اینکه دروغ کلید بدی‌هاست و اگر صدق و راستگویی ملکه شد، زمینه روحی برای بقیه فضایل مثل عفاف و حیا و حجاب هم راحت تر و روان تر فراهم می‌شود؛ اما اگر روی حجاب اصرار کردیم اما صدق و راستی ایجاد نشد، آن هم اصالتی نخواهد داشت و تلاشمان به نتیجه نخواهد رسید!
خیلی قابل تامل است که از رسول گرامی اسلامی می‌پرسند : آیا مومن می‌شود العیاذ بالله زنا کند؟ می‌فرمایند ممکن است، آیا ممکن است دزدی کند؟ می‌فرمایند ممکن است اما وقتی می‌پرسند مومن می‌شود دروغ بگوید ؟ می‌فرمایند :خیر، مومن نمی‌شود دروغ بگوید! این روایت خیلی تکان دهنده است و البته بسیار قابل تامل و آموزنده است چون تکلیف ما را در سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی مشخص می‌کند و ما را به جای پرداختن به شاخ و برگ‌ها به اولویت‌ها و مبانی و اصول اساسی توجه می‌دهد.
امام (ره) که می‌گفتند “اسلام آمریکایی” یا رهبر انقلاب که می‌گفتند “تشییع انگلیسی” مگر این‌ها قرآن و اهل بیت ندارند؟ اسلام آمریکایی قرآن را بهتر از ما دارد. چنان تلاوت می‌کند که همه علمای ما جمع بشوند، نمی‌توانند آنگونه تلاوت کنند؛ اما از روح قرآن خالی است. تشیع انگلیسی مگر اهل بیت ندارد؟ چنان در روضه امام حسین (ع) گریه می‌کند که همه شهدای ما جمع بشوند شاید نتوانند اینگونه گریه کنند؛ ولی روح شیعه را ندارند. آن چیزی که روح اسلام و تشییع است، حقیقت توحید و حقیقت عدالت اجتماعی است. سرما را به حجاب گرم کرده‌اند که به این حقایق نرسیم. درحالی که اگر این حقایق باشد حجاب به طور طبیعی رخ می‌دهد. کما اینکه اول انقلاب بسیاری از خانم‌ها حجاب نداشتند. با وقوع انقلاب محجبه، متدین و ملتزم شدند و طوری پیش رفتند که الان از سرآمدان بانوان مسلمان در جامعه هستند و از دامن همین‌ها فرزندان بسیار متدین و انقلابی متولد شدند که نمونه‌هایش را همه جا سراغ داریم. چون که صد آمد نود هم پیش ماست. ما متاسفانه به جای اینکه به ریشه توجه کنیم به ظاهر پرداخته‌ایم.
این تعبیر امیرالمونین درغررالحکم تعبیر بسیار عمیق و اثرگذاری است که می گویند: “یستدل علی ادبار الدول باربع”. ۴چیز نشان دهنده از هم پاشیده شدن و آسیب دین نهادهای اجتماعی و حاکمیت و برنامه ریزی‌های سیاسی و اجتماعی کلان است. “تضییع الاصول ، والتمسک بالفروع” اولی ضایع کردن ریشه‌ها و مسائل اساسی، دوم پرداختن به مسائل ظاهری و حاشیه ای و شاخ و برگ‌هاست.
این نکته به نظرمن نکته بسیار اساسی است که ما به جای توجه به ریشه‌ها و اساس، خودمان را سرگرم ظاهر و شکل و امور بیرونی و ظاهری کرده‌ایم.
فکر می‌کنید حجاب اجباری چقدر جلوی فساد اخلاقی را در جامعه گرفته است؟
به نظر من خیلی کم. ولی قبل از هر بحثی اول باید آمار بگیریم. آمار فساد اخلاقی امروز جامعه را مقایسه کنیم با آمار فساد اخلاقی در یک محیط اجتماعی دیگر که حجاب در آنجا اجباری نیست یا با آمار فساد قبل از انقلاب. قبل از اینکه این آمار را داشته باشیم، قضاوت کردن اصلا کار علمی ای نیست. وقتی این سوال مطرح می‌شود افراد براساس محیط پیرامونشان قضاوت می‌کنند. اگر من هم به عنوان یک روحانی فقط در مسجد باشم، افراد بیایند پشت سر من نماز بخوانند، بعد هم بروم خانه خودم و زن و بچه خودم را ببینم، نمی‌توانم قضاوت عالمانه ای داشته باشم یا تحلیل اجتماعی انجام بدهم. چون تحلیل باید مبتنی براطلاعات باشد.
واقعیت این است که بسیاری از کسانی که در این مساله اظهارنظر می‌کنند، اطلاعات ندارند. از واقعیت‌های بیرونی جامعه خبردار نیستند و مسائل اجتماعی را بدون این اطلاعات نمی‌شود تحلیل کرد.
تازه مسلمان‌ها در کشورهای دیگر با اینکه برایشان تبعات بسیاری دارد ولی به محجبه بودنشان اصرار دارند. ما به جز مواردی که گوشه‌هایی از زندگی این افراد را در رسانه‌ها نشان دادیم نتوانستیم ازاین ظرفیت برای بهبود حجاب در جامعه مان استفاده کنیم. ایراد کار کجا بود؟
قطعا این مورد یک ظرفیت است ولی علت اینکه آنطور که شایسته بوده از آن استفاده نشده دو مورد است. یک اینکه رسانه ما نتوانسته مقبولیتی را که منجر به متاثر شدن مخاطب می‌شود، پیدا کند.
یکی از ایرادات ما در بحث حجاب این است که خیلی از محتواهایی که برای ترویج حجاب تولید می‌شود، برنامه ریزی شده و هدفگذاری شده برای مخاطب بی حجاب نیست. می‌توانم بگویم تقریبا هر کتابی را که راجع به حجاب منتشر شده، دیده‌ام. از اول، کتاب با آیه قرآن و حدیث شروع می‌شود. خوب اگر کسی اعتقاد به آیه و حدیث داشت که اصلا نیازی به خواندن این کتاب ندارد. اگرهم اعتقاد ندارد که شما با این ادبیات نمی‌توانید با او حرف بزنید. من تا به حال کتابی ندیده‌ام که مخاطبش، فرد بی اعتقاد باشد.
شهید مطهری قبل از انقلاب درمجله فاسد “زن روز” حاضر می‌شود مقاله بنویسد. چون مخاطبش آن زن بوده است. ولی ما امروز بعد از انقلاب و در موضع اقتدار و حاکمیت هنوز نتوانسته‌ایم با آن مخاطب صحبت کنیم. آن مخاطب هم حرفی، سوالی و یا درددلی دارد.
دلیل دوم هم این است که اساسا آن مخاطب از ما خواهد پرسید که شخصی که شما از او صحبت می‌کنید، در چه محیطی این انتخاب را کرده است؟ قطعا در محیط آزاد و غیراجباری بوده است. شما نمی‌توانید در محیطی که اجبار هست از این موضوع برای فرد صحبت کنید. این حرف زمانی معنی دارد که مخاطب اینجا هم برای انتخاب آزاد باشد.
مصاحبه کنندگان: نعیمه موحد/ کبری آسوپار

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید