جدیدترین مطالب

غلامرضا اعوانی ضمن بیان خاطراتی از علاقه مردم چین به حکمت ایرانی و اسلامی گفت: دولت و ملت چین به دانشگاه‌های خودشان خیلی توجه دارند و روی این زمینه سرمایه‌گذاری کرده اند.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: دکتر غلامرضا اعوانی، رئیس هیئت مدیره انجمن حکمت و فلسفه ایران سالها تدریس در دانشگاه های چین را در کارنامه خود دارد. در گپ و گفتی با این اندیشمند کشورمان به بررسی  وضعیت دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی چین پرداختیم که از نظر می گذرد؛

*آقای دکتر! شما چندین سال است که به چین تشریف می برید و در دانشگاه های مختلف تدریس می کنید. کمی درباره فعالیت هایی که در چین داشته اید برای ما بگویید.

بنده سفرهایی به چین داشته ام و طی پانزده سال گذشته در چند کنگره شرکت داشتم و سه ترم هم در دانشگاه پکن برای تدریس در دوره‌های عالی دعوت شده‌ام. همچنین در یک دانشگاه دیگر هم که مسلمانان زیادی هستند (تقریبا ۲۰۰۰ دانشجوی مسلمان)، برای آن‌ها درس حکمت اسلامی، فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی تدریس کرده‌ام. در کنگره‌های دیگری هم در شانگهای و آکادمی علوم اجتماعی حضور داشتم و سال قبل هم آنجا بودم.

من در سه سال اخیر شاید ۱۸ مورد سخنرانی در چین داشتم منتها نگاه من از دید اسلامی بوده است بالاخره استادی را که به‌ عنوان استاد مطالعات اسلامی دعوت کرده‌اند و دروسی در این موضوع ارائه داده‌ام باید از این منظر سخنرانی می کردم. علاوه بر اینها در دانشگاه برجین سخنرانی عمومی داشتم که معمولا ۵۰۰ نفر تا هزار نفر شرکت می‌کنند و دیدگاه اسلامی و دیدگاه حکمای اسلامی را به‌ خوبی بیان کرده‌‌ام با توجه به اینکه چین مسلمانان زیاد دارد، گوش شنوایی دارند اعلام می‌شود که ۳۰ میلیون مسلمان دارند، شاید هم تعدادشان بیشتر باشد.

دو دستیار خیلی خوب به من داده بودند که دانشجوی دکتری بودند که در انجام این کارها به من کمک می‌کردند. مثلا درس مثنوی دادم. من نمی‌خواستم فقط به صورت ادبی باشد بلکه می‌خواستم فکری و علمی و عرفانی و از دیدگاه خودم تدریس کنم. چنین کاری با رویکرد فلسفی انجام نشده است. برای ۱۶ جلسه، ۱۶ مقاله به انگلیسی نوشتم که به اشعار مولوی استناد داشت. این‌ها را برای یکی از دانشگاه‌ها فرستادم و دانشگاه وقتی مطالب را دید، گفت که این‌ها خیلی خوب هستند و ما این‌ها را چاپ می‌کنیم. این‌ها را به زبان چینی ترجمه و چاپ کردند.

چندی پیش هم بود که یک ناشر آمریکایی برایم پیام فرستاده که این را چاپ می کند و باید برای این کتاب مقدمه بنویسم. صوت درس‌هایی هم توسط دانشجویان پیاده شد. یک درس فلسفه اسلامی دادم که متن آنرا بازنویسی کردم که تبدیل به کتاب شد. چند کتاب خوب است که به انگلیسی درس می‌دهم ولی دانشجویان این‌قدر علاقه داشتند که این‌ها را پیاده کردند و بعد دیدم که که خیلی خوب شده است و می‌خواهم متن آنرا مقداری تغییر بدهم و اضافه کنم تا کتاب شود.

*می‌خواهیم که از نظر شما وضعیت علمی و فرهنگی چین را به‌خصوص در دهه‌های اخیر که جهش علمی و توسعه اقتصادی داشته‌اند، بررسی کنیم. شما با مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی چین ارتباط دارید و می‌خواهم مقایسه‌ای بین ایران و چین از این نظر داشته باشید؟

 مردم و دولت چین، دانشجویان خود را به بهترین دانشگاه‌های خارج از کشور می‌فرستند و مخصوصا به دانشگاه‌های خودشان خیلی توجه دارند و روی این زمینه سرمایه‌گذاری و کار می‌کنند. قوانین خاص خود را دارند، حتی در دانشگاه پکن می‌دیدیم که قوانین علمی خیلی زیاد است و استادان خیلی خوب و دانشجویان خیلی خوبی تربیت می‌کنند. دانشجویان ممتاز خودشان را به کشورهای مختلف می‌فرستند و استادان درجه یک خودشان را از آمریکا به چین می‌آورند. من چند نمونه دیده‌ام که خیلی آدم‌های برجسته‌ای بودند که مثلا در هاروارد درس می‌دادند به چین آمده و آن‌جا تدریس می‌کنند یعنی از تجربه آن‌ها به خوبی استفاده می‌شود.

به نظر بنده ساختار دانشگاهیان چین طی چند سال اخیر تغییر کرده است. ۱۷ ـ ۱۸ سال پیش که به شانگهای رفته بودم، یک دانشگاه علوم انسانی مربوط به دوره مائو را تعطیل کرده بودند. بعد از چند سال این دانشگاه را بازسازی کردند و چنان عظیم شده بود که من تعجب کردم. طی سه سال اخیر که به دانشگاه پکن می‌روم چندین ساختمان اضافه کرده‌اند. همچنین اساتید غربی برجسته‌ای به دانشگاه‌های خودشان می‌آورند البته بحث روی این‌ جور چیزها بسیار زیاد است و این ‌طور نیست که دربست چیزی را بپذیرند. سخنرانی‌های عمومی خوبی هم برگزار می‌شود.

*درباره روابط و تاثیرات فرهنگی میان ایران و چین نیز توضیحاتی بفرمایید.

رابطه خوبی بین دین اسلام و کنفوسیوس از قدیم وجود داشته است. نکته‌ای که باید به آن توجه داشت تاثیر فرهنگ ایران در گذشته چین است یعنی ارتباط بسیار محکم و وثیقی بین فرهنگ ایران و فرهنگ چین بوده است. در قرن‌های گذشته کتابهای حکمی بسیاری از زبان فارسی به زبان چینی ترجمه شد که این‌ها جزو کتاب‌های کلاسیکی است که همه دانشجویان این رشته ها آنرا می‌خوانند. مسلمانان چین به این کتاب‌ها توجه زیادی دارند و برخی از این کتاب‌هایی که من تدریس می‌کنم کتاب‌های عرفانی سطح بالاست. من این کتاب‌ها را به انگلیسی ترجمه کردم چون فارسی را تا حدودی می‌فهمیدند ولی نمی‌توانستند حرف بزنند. با خوشحالی و علاقه تمام این‌ها را می‌خواندند.


بنابراین به نظر بنده محیط باز و خوبی درست شده است. آن‌ها باید قواعدی را برای خودشان رعایت کنند، چون عده ای افراطی آنجا هستند البته از این دست افراد همه جا هستند. به هر ترتیب آنجا برای من خیلی خوب بود و همه درس‌های من را ضبط کرده‌اند. یعنی این ضبط‌های تلویزیونی دست به دست می‌گشت و برخی از این‌ها در سایت خود دانشگاه پکن هست که مراجعه و بازدید هم زیاد داشت. چون این درس‌ها مهم بود ضبط کردند که در جاهای دیگر هم استفاده می‌شود.

*به نظرتان چینی ها چون فلسفه باستان دارند، به فلسفه و حکمت علاقه مندند؟

خیلی توجه دارند. بله واقعا الان توجه خاصی دارند. خوب شد این سوال را پرسیدید. یک زمانی بود که آن‌ها کنفسیوس را کنار گذاشته بودند اما الان توجهشان به این مسائل خیلی زیاد شده است و خیلی هم روی آن کار می‌کنند.

چندین بار این را در روزنامه‌ها خوانده‌ام که رئیس‌جمهورشان گفته، مسائلی که الان از غرب آمده، راه حل غربی ندارد ما باید از طریق مسائل فرهنگی خودمان، این‌ها را حل کنیم. مثل محیط زیست و چیزهای دیگر. دانشگاه‌هایی مثل رن‌مین یا دانشگاه پکن هستند که استادان برجسته‌ای دارند و به مطالعات چین بسیار توجه پیدا کرده‌اند ولی در عین حال این مطالب برای آنها تازگی دارد. مثلا وقتی فلسفه اسلامی تدریس کردم بسیار مورد استقبال قرار گرفت. مثلا دانشجویی بود که به عربی، انگلیسی و چند زبان دیگر هم تسلط داشت به راحتی می‌توانست حکمت اشراق بخواند کتاب حکمة‌الاشراق را به زبان چینی ترجمه کرده بود. دانشجوی بسیار باهوش و لایقی بود بنابراین برای او خارج از کلاس، چند جلسه دو سه ساعته گذاشتم.

شرح قطب‌الدین شیرازی بر حکمة الاشراق را تدریس کردم به او گفتم اینها را مقایسه کنید، ببینم حکمة‌الاشراق را درست فهمیده‌ای یا نه؟! یعنی در این حد است که دانشجوی فوق لیسانس این همه توانایی دارد مقالات بسیار سطح بالا در مورد ابن‌ سینا وجود دارد. آنها به حکمت اسلامی و ایرانی با علاقه و دید بازتری نگاه می‌کنند.

*اخیرا هم یک ژاپنی، الهیات شفا را به زبان ژاپنی ترجمه کرده بود.

در آنجا شاهنامه و مثنوی ترجمه شده است، استادان بسیار خوبی در این زمینه دارند. ما نباید در این زمینه غفلت کنیم. یعنی هر کتابی که می بینند خوب است فورا ترجمه‌ می‌کنند. منظورم این است که بسیار علاقه دارند و واقعا علم‌دوست هستند. دقیقا مثل دوران قدیم ما هستند که به خاطر علم درس می‌خواندیم. آن‌ها هم این علاقه را دارند مخصوصا در مسلمانان این علاقه خیلی زیاد است.

*آن‌جا به فلسفه غرب چقدر اهمیت می‌دهند؟

فلسفه غرب هم می‌خوانند. فرض کنید دپارتمان فلسفه دانشگاه پکن در درس قرون وسطا استاد نداشت، استاد دانشگاه کمبریج را برای تدریس دعوت کرده بود معلوم می‌شود که به این مسائل عنایت دارند. استاد معروفی بود و دو جلد در مورد قرون وسطا کتاب نوشته بود. استادان مختلف را از جاهای مختلف دعوت می‌کنند و بعد به دانشگاه‌هایی مثل آکسفورد و کمبریج و دانشگاه‌های آمریکایی دانشجو می‌فرستند. به هر تقدیر توجه آن‌ها به دانشگاه بسیار زیاد است این مسئله خیلی مهم است که بیشتر به کیفیت توجه می‌کنند.

متاسفانه دانشگاه‌های ما الان فقط کمی شده است. کشورهایی که سلطه دارند، سلطه علمی هم دارند در هر رشته‌ای از علم بهترین متخصصان را جمع کرده‌اند. مثلا آمریکا ۳۰ الی ۴۰ مرکز چین‌شناسی بسیار قوی دارد. هائیتی یک جزیره خیلی کوچکی است و یک دانشگاه شرق و غرب دارد که در آنجا چندین چین‌شناس و هندشناس جمع شده‌اند که شاید یکی از آنها در ایران پیدا نشود البته متخصصان در این زمینه ها هستند ولی به ندرت هستند. هاروارد، پرینستون و ییل و ... را با چین‌شناسی و هندشناسی خودمان مقایسه کنید. ما چه چیزی از هند و چین ترجمه کرده‌ایم؟ هیچ چیز! پیامبر(ص) به ما فرمود: «اطلب العلم ولو بالصین» ولی ما هیچ کاری نکردیم. چینی‌ها به گذشتگان ما خیلی توجه داشتند مثلا در قرن چهارم، کسی مثل ابوریحان ۳۰ جلد کتاب در مورد هند داشته است که البته همه از بین رفته و یکی ـ دو مورد باقی مانده است.

در قرن چهارم ابوریحان سانسکریت یاد ‌گرفت. کتاب‌های ترجمه‌ای آنها واقعا کتاب است امروزه ما یک نفر نداریم که این کارها را بتواند انجام دهد، این موضوعات شوخی‌بردار و قابل تعارف هم نیست. در ایران یک درس در مورد هند داشتیم که آنرا هم حذف کردند، البته کتاب مورد تدریس دست دوم و سوم بوده است، ولی در دانشگاه های معتبر به متن سانسکریت مراجعه می‌کنند. بنابراین چین با رقابت دانشگاهی است که توانسته از آمریکا جلو بزند. دانشگاه باید قوی شود، کمی و کیفی شود. من نمی‌گویم ما استاد باکیفیت نداریم بسیار هم داریم که البته بر سر کار نیستند.


بنابراین ما باید یاد بگیریم که به دانشگاه خودمان واقعا اهمیت دهیم ایرانی‌ها بالاترین استعداد را دارند اما استعدادشان زایل می‌شود ولی آن‌ها نهایت استفاده را می‌کنند. از استادان خودشان بهره می‌برند و استادان خارجی می‌آورند و سرمایه‌گذاری می‌کنند. سرمایه‌گذاری در چین تنها بر روی صنعت نیست همه علوم با هم پیوستگی دارد مثل ظروف مرتبط و به‌ هم پیوسته است. مثلا ایران‌شناسی قوی‌ دارند. مؤسسات و مراکز ایران‌شناسی زیادی هم دارند. بنابراین وقتی چین با آمریکا رقابت می‌کند، دانشگاه‌ها هستند که رقابت اصلی را انجام می دهند و ما باید به این نکته توجه کنیم.

*متاسفانه به نظر می رسد هنوز که هنوز است اهمیتی که ما به علوم پایه می دهیم به علوم انسانی نمی‌دهیم!

اصلا تمام قوت ما در علوم انسانی است. ما به جایی نخواهیم رسید. شاید موشکی هم به فضا بفرستیم ولی به فرهنگ جهانی نخواهیم رسید. جهانی‌ترین فرهنگ را ما داریم ولی از این فرهنگ جهانی افت و افول کردیم به خاطر اینکه به فرهنگ توجه نکردیم. فرهنگ که تکنیک نیست. هنوز علوم انسانی ما در دنیا بالاترین است و بالاترین حرف را دارد. فرهنگ ایرانی، فرهنگی است که در بزرگ‌ترین فرهنگ‌های جهانی تاثیر گذاشته است. در اکثر کشورهای اسلامی بزرگ‌ترین علما از ایران بوده‌اند.

حضرت رسول(ص) می‌فرمایند: اگر علم در ثریا باشد، مردانی از فارس به آن دست می‌یابند. ابن‌ خلدون در مقدمه کتابی می‌نویسد هنوز هم بالاترین دانشمندان زمان ما، ایرانی هستند و بعد نام بسیاری از آنها را می‌برد. هند بسیار بزرگ است ولی فرهنگ ایران روی آن تاثیرگذار بوده است و از راه هند به اندونزی و مالزی راه یافته است. شما می‌دانید که در زمان تیموریان در هند فارسی، زبان رسمی بوده است. مثلا در دربار اکبرشاه، چندین شاعر ایرانی بوده است در چین هم وضعیت همین ‌طور بوده است. اینکه قبل از اسلام ایرانیان در چین چه کارها کرده‌اند داستان مفصلی است.

خیلی از استادان ما می‌گفتند که ترجمه متون بودایی از زبان پالی و سانسکریت قبل از اسلام به‌ وسیله ایرانیان ساکن در شرق ایران یعنی افغانستان که مجسمه بودا هم در آنجا قرار داشت، بوده است. این‌ها بودند که دین بودا را به چین منتقل کردند. مثلا ایرانیان کسانی بودند که یک دوره کامل از متون سانسکریت به زبان فارسی ترجمه کردند و گفته می‌شود که برخی از هندوها برخی از کتاب‌های خود را به زبان فارسی می نوشتند و می‌خواندند. بسیاری از این کتاب‌ها ترجمه شده است.

شما به یکی از کتاب‌های آقای دکتر مجتبایی مراجعه کنید می‌توانید بسیاری از این کتاب‌ها را در آن‌جا پیدا کنید یکی از این ترجمه‌ها همین کتاب «سر اکبر» است که به کمک دانشمندان هندی ترجمه شده است. این کتاب الان چاپ شده است. «سر اکبر» یکی دو قرن پیش به زبان لاتین از فارسی ترجمه شد که مترجم آن هم یک فرانسوی بود. این کتاب را مبدأ هندشناسی دانسته‌اند. به هر ترتیب ایران عظمتی دارد و ما مثل چینی‌ها باید به فرهنگ خودمان برگردیم البته فرمال و صوری نه؛ بلکه باید باطنی و حقیقی باشد در عین حال به قول معروف یک پای ما هم باید در علوم روز جهان باشد.

در آمریکا مولانا، بزرگ‌ترین متفکر است. یک میلیون از ترجمه مثنوی فروش رفته است. این موضوعات پیام دارد. اگر به سایت آمازون بروید می بینید در مورد اندیشه های مولانا ۳۰۰ الی ۴۰۰ کتاب وجود دارد. این عظمت فرهنگ ایرانی را نشان می‌دهد. حافظ هنوز شناخته شده نیست. سعدی هم در اروپا و آمریکا طرفدار داشته است. خیام هم همین‌ طور. بنابراین ما اولا نباید فرهنگ خودمان را فراموش کنیم متاسفانه دانشگاه‌های ما فاصله گرفته‌اند لااقل ما باید این فرهنگ را برای آیندگان تبیین کنیم اگر انقطاع حاصل شود ضایعه بزرگی خواهیم داشت البته باید ارتباط فرهنگی هم داشته باشیم. ارتباط فرهنگی یعنی دانش فرهنگی؛ مثلا باید با فرهنگ هند و اروپا رابطه داشته باشیم. ما روی اروپا به دلیل غربزدگی مقداری کار کردیم ولی باز عمقی نبوده است. در مورد شرق که اصلا هیچ کار نکردیم. این‌ تحقیقات است که باعث قوت علوم انسانی می‌شود.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید