برگزاری انتخابات در ایران نیز همواره و به طور جدی همه اقشار جامعه را نهتنها پای صندوق رای میآورد بلکه زمینههای فراوانی برای بحثهای مختلف را در ایام پیش از انتخابات فراهم میکند. پایان فصل انتخابات فرصت مناسبی است تا بحثها و نکات مهمی را که درباره انتخابات گفته شده، مروری دوباره کرد.
در این میان حضور فعال بخش مهمی از اندیشمندان و استادان حوزه علوم انسانی و موضعگیری آنها درباره انتخابات و طرفداری از نامزدهای مختلف، فضایی را به وجود میآورد که به تبیین هر چه بهتر مفاهیمی چون انتخابات در ایران خواهد انجامید. البته این مطلب تلاش ندارد به موضعگیریهای مختلف له یا علیه کاندیداهای انتخابات و به طور ویژه انتخابات ریاستجمهوری دوره دوازدهم بپردازد؛ بلکه سعی دارد ضرورتهای حضور در فرآیند انتخابات را از دیدگاههای علمی بررسی کند. اتفاقی که به راستی نمیتوان از تاثیر آن روی بخشی از جامعه برای شرکت در انتخابات و به جا گذاشتن رکورد حضور بیش از 41 میلیون رای در تاریخ برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی، گذشت.
استدلال اخلاقی شرکت در انتخابات
یکی از اولین و مهمترین اندیشمندانی که برای حضور در انتخابات و رای دادن به یکی از کاندیداها اعلام آمادگی کرد مصطفی ملکیان، فیلسوف و روشنفکر ایرانی بود. یکی از ویژگیهای مهم ملکیان به عنوان یک روشنفکر این است که معمولا سعی میکند استدلالهایی را برای مسائل مختلف مطرح کند. ملکیان با همین دیدگاه به حمایت از یک کاندیدای خاص بسنده نکرده و در کانال تلگرامی خود «استدلال اخلاقی جهت اثبات ضرورت شرکت در انتخابات» را مطرح کرده است: «مشکل اینجاست که کسانی گمان میکنند چون به لحاظ قانونی شرکت در انتخابات «حق» ماست پس به لحاظ اخلاقی هم شرکت در انتخابات حق ماست؛ ولی من میخواهم بگویم به لحاظ حقوقی شرکت در انتخابات حق ماست؛ ولی به لحاظ اخلاقی وظیفه ماست.» این اندیشمند معاصر در ادامه با اشاره به مولفههای گوناگون چنین نتیجهگیری کرده است: «برای دموکراتیک کردن هر سیستم سیاسی شرط اول شرکت در انتخابات است؛ راه دیگری وجود ندارد و به همین دلیل شرکت در انتخابات وظیفه اخلاقی ماست.»
راه آینده ایران
پس از ملکیان، رضا داوریاردکانی، رئیس فرهنگستان علوم نیز در گفتوگو با یکی از نشریات به ضرورتهایی درباب چرایی شرکت در انتخابات پرداخت که شاید بتوان آن را دغدغه آینده نامید. داوری طی مدت اخیر نسبت به مقوله آینده جدیتر بحث میکند و در گفتههایش نیز از این مفهوم غافل نمیشود: «... من فکر میکنم هرگز انتخابات در ایران تا این اندازه مهم نبوده است؛ زیرا با آن باید راه آینده ایران را برگزید. اگر در گذشته اشخاص انتخاب میشدهاند و جز یکی دو مورد انتخابشان هم مساله نبوده است اکنون انتخاب، انتخاب شخص نیست؛ بلکه ایرانیان باید برای آینده ایران تصمیم بگیرند.»
پاسخ ایرانی به مسالهای جهانی
اما شاید یکی از مهمترین یادداشتها در این باره را محمدمهدی مجاهدی، استاد علوم سیاسی با عنوان «پاسخ ایرانی به مسالهای جهانی: انتخابات اردیبهشت ۱۳۹۶ ایران و مساله «بومیسازی» دانش سیاسی» نگاشت. مجاهدی با اشاره به انتخابات آمریکا، انگلستان، ترکیه و فرانسه در طول مدت اخیر به این نکته اشاره میکند که «در کنار دیگر رویدادهای وحشتناک مشابه در سراسر جهان، یکی از روزآمدترین و دشوارترین پرسشهایی که الان مدتی است ذهن عالمان علوم سیاسی و کنشگران سیاسی را در سراسر جهان به خود مشغول کرده، همان پرسش دیرین افلاطون است که آیا دموکراسی انتخاباتی و نمایندگی و اکثریتی را میشود از آفت سهمگین پوپولیسم نجات داد. پاسخ افلاطون البته منفی بود و همین هم دلیل مخالفت او با دموکراسی بود.» مجاهدی در ادامه به نکتهای اشاره میکند که میتواند بازشناسی فرآیندی درست در ایران امروز باشد: «ما ایرانیان و خصوصا مشتغلان به علوم سیاسی و علوم اجتماعی و جامعهشناسی و نظریه سیاسی باید مطالعه این تجربه نزدیک و دستاول و ارجمند را جدی بگیریم و با بررسی وجوه گوناگون آن، بهویژه در مقایسه با تجریههای مشابه، زمینهای را برای مشارکتی سودمند در جریان رشد دانش سیاسی مهیا کنیم. اگر دانش سیاسی بومی یا بومیسازی دانش سیاسی معنایی محصل و مجال حصول داشته باشد، نمیتواند چیزی جز جدی گرفتن همین تجربههای ایرانی و اندیشیدن به آنها در تراز جهانی برای حل مسالههایی باشد که صرفا مساله ذهنی ما نیست؛ بلکه مسالهای عینی و جهانی است.»
سجاد صداقت
روزنامه فرهیختگان، 31 اردیبهشت 1396