چاپ
دسته: اخبار فرهنگی
بازدید: 451
در پی خانـمـان
 
 
نویسنده : محمد علی‌بیگی دبیر گروه اندیشه
آقای دکتر روح‌الله اسلامی در مصاحبه با «فرهیختگان» نکاتی مطرح کرده‌اند که نقد و بلکه تخطئه بعضی از آنها لازم است.گرچه در فرمایشات ایشان نکات مستلزم نقد بسیار است.

اول: بی‌خانمانی

بر اهل نظر پوشیده نیست که در نظر جواد طباطبایی، ایران و اندیشه ایرانشهری جز خوانشی مدرن از مآثر تاریخی کهن ما نیست. به عبارت دیگر برای آقای دکتر طباطبایی آثار و معاصر کهن ایرانی یا اسلامی جز مرده‌ریگی شایسته مصادره به‌نفع وضع مدرن و برای اثبات آن نیست. از میان تابعان و هواخواهان طباطبایی، کسانی هستند که درد ایران و عالم ایرانی (چنان‌که در تاریخ ما محقق شده) را دارند و به این دلیل به چشم تایید و تمجید در کار طباطبایی می‌نگرند.اما طباطبایی خود گفته و نوشته است که سنت یعنی «سنت اندیشه در ایران»، درصورتی می‌توانست زنده و زاینده باشد که اندیشه دوران جدید تاسیس می‌شد و با توجه به مبانی جدید این تاسیس، سنت مورد تفسیر مجدد قرار می‌گرفت اما این کار به شکل عمومی رخ نداده و موجب شده وضعیت کنونی به بن‌بستی بنیادین مبدل شود، بن‌بستی که راهی برای خروج از آن نیست مگر نقادی روشمند سنت از طریق مدرنیته هرچند نتیجه آن پایان سنت باشد. به ‌این ترتیب طباطبایی تعلقی به عالم ایرانی ندارد بلکه درصدد پوشاندن هر چه بیشتر عالم ایرانی و سیطره وضع مدرن است. پس استشهاد و اشاره‌ امثال آقای دکتر اسلامی به مآثر ایرانی، اثبات ایران‌دوستی یا توجه به ایران در میان تابعان یا هواخواهان آقای دکتر طباطبایی نیست و نباید ردیف کردن اسامی آن آثار یعنی «دینکرد» و «ارداویراف‌نامه» و «کارنامه اردشیر بابکان» و... را تعلق به ایران دانست. ایران از منظر این نازنینان، «عالم ایرانی» نیست و از خود، شأن و هویت تاریخی ندارد و به همین دلیل،مصادره‌اش واجب می آید!اما مهم‌تر از این نکته، توجه به مساله «بی‌خانمانی» است. دکتر اسلامی درخت را در چشم خود ندیده و شاخه را در چشم آقای دکتر فیرحی جست‌وجو می‌کند. چنان‌که هایدگر و گادامر گفتند عالم مدرن عالم «بی‌خانمانی» و «بی‌وطنی» است. دکتر طباطبایی از سنت قطع تعلق کرده و در بی‌خانمانی مدرنیته اصرار می‌کند. تلاش او در جهت بریدن از عالم ایرانی، قطعا اثبات و اصرار بر خانمان ایرانی نیست و چنان‌که دکتر اسلامی هم توجه کرده‌اند، مدرنیته دیگر امری مسلم و مقبول همگان نیست و مشکلات و تناقضاتی غیرقابل چشم‌پوشی دارد و اتوپیای مدرن نیز در هیچ‌کجا تاسیس نشده و شعار مدرنیته، دیگر آمال و آرزوی کسی نیست.

پس در «بی‌خانمانی»، دکتر طباطبایی نسبت به دکتر فیرحی هم فضل تقدم دارند و هم این مساله نزد ایشان شدت دارد چراکه فیرحی لااقل به خواجه نظام‌الملک –چنان که بوده- هم توجه می‌کند اما طباطبایی جز تفسیری بی‌ریشه، بی‌وطن و مدرن از نظام‌الملک را نه طرح می‌کند نه بر می‌تابد.

به‌عبارت دیگر گرچه طباطبایی حیثیات تاریخی را در کار می‌آورد اما از میان آن تواریخ تنها تاریخ مدرن را اصالت می‌دهد و سایر تواریخ را به‌نفع تاریخ مدرن مثله و قربانی می‌کند، کاری که فیرحی نه قائل به آن است و نه اصلا در آن جهت پژوهش می‌کند. تذکر این نکته هم لازم است که طباطبایی با اصل گرفتن ایدئولوژی مدرن، در مبادی مدرنیته یا حتی در نتایج آن بحثی نمی‌کند از این جهت به‌شدت هم ایدئولوژیک است و کاری با فلسفه ندارد ولو در ظاهر با عبارات فلسفی مشغول باشد.

دوم: فیرحی جلوتر از طباطبایی

کار و پروژه دکتر فیرحی، علاوه‌بر اینکه ادامه منطقی کار طباطبایی است، دو بصیرت اساسی‌تر هم در خود دارد. اما پیش از آن باید متذکر شد: طباطبایی (یا توابع او) که از علمای مشروطه‌خواه بابت «درنیافتن تفاوت حیثیات تاریخی» میان عالم اسلام و عالم مدرن، تمجید می‌کند، طبیعتا نمی‌تواند به فیرحی بابت همین خطا خرده گیرد. اما یکی از بصیرت‌های اساسی که در فیرحی هست و طباطبایی فاقد آن است، توجه به «اقتضائات علمی عالم مدرن» است. علم در عالم جدید دیگر با «نظر» و «فلسفه» چندان سروکاری ندارد و به تعبیر فیلسوفانه، «علم فکر نمی‌کند» ناظر به همین مطلب است. سرایت و گسترش مدرنیته هم ابدا امری علمی نیست یا مستلزم یک ایدئولوژی و یک توجیه برای پذیرفتن و پذیراندن نیست و طباطبایی چون متوجه این نکته نیست، به لفاظی و فلسفه‌بافی برای توجیه آن مشغول شده است. علم در عالم مدرن چیزی نیست جز تکنیک و این تکنیک هم از آنجا که به نظر غیردقیق، ابزار تحقق اغراض است، مورد توجه و میل قرار می‌گیرد. فیرحی با درک این نکته، از «تاریخ‌پریشی مورد تمجید و استفاده طباطبایی در ایدئولوژی‌بافی» گذر کرده و آن را در فقه به‌کار برده است. بصیرت دیگر فیرحی آن است که برخلاف طباطبایی -که توان دیدن هیچ افق دیگری جز افق مدرن را ندارد- نسبت به سایر افق‌ها کور و نابینا نیست و می‌داند که نسخه‌اش با اشکالات اساسی مواجه است. فیرحی مکررا در جلسات می‌گوید و گفته است که اگر کسی راهی بهتر سراغ دارد، بگوید. اما طباطبایی جز افق مدرن را برنمی‌تابد و علیه هر سخن دیگری، قلم به پرخاش می‌گرداند.

روزنامه فرهیختگان، 30 بهمن 1397

مطلب مرتبط

روح‌الله اسلامی، از نزدیکان فکری سیدجواد طباطبایی: پروژه فکری دکتر فیرحی «بی‌خانمان» است