چاپ
دسته: اخبار فرهنگی
بازدید: 323

دست‌هایی که در شب قدر خالی نمی‌ماند

لک‌زایی با بیان اینکه سرنوشت آدمی را سرشت او رقم می‌زند، گفت: شب قدر، شب دعا است، در روایت ما وارد شده و بزرگان گفته‌‏اند دستی که پیش خدا دراز شد، خالی برگردانده نمی‌شود، البته دعا برای اجابت نیاز به شرایطی دارد دعا بدون عمل مثل تفنگ بدون فشنگ است.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: برخی از متفکران مسلمان، دعای حقیقی را در علم دانسته ‏اند، شاید از آن جهت که علم و تلاش برای تغییر زندگی انسان و عاقلانه گام برداشتن مولفه مهمی محسوب می شود، طبیعتا زمانی که آدمی قدم های خود را بر جاده مستحکمی چون علم بگذارد بیش از پیش در مسیر عبودیت خداوند قرار گرفته و از هرگونه خرافات و توجه به مطالب وهم انگیز به دور می ماند؛ شاید از همین جهت بود که بسیاری در طول تاریخ به جای آنکه جذب واقعیت شوند، به خرافات دامن زدند و به دنبال پیشگویی ها و پیش بینی های موهن بودند در حالی که حقیقت جای دیگری بود و آنها به دنبال کشف آن نبودند.

از طرف دیگر شاید علاقه به دانستن سرنوشت و تقدیر انسان ها را به این سمت و سو کشاند که به دنبال خرافات بروند اما هرچه که بود مولفه های مهمی چون دین و علم را به ورطه فراموشی سپرده بودند که به این مسیرها کشانیده شدند. اشاره به این موارد از آن جهت بود که گریزی به این مساله مهم داشته باشیم که در دین مبین اسلام همواره عقلانیت محور اصلی در تعیین تصمیمات مهم زندگی که بر سرنوشت تاثیر می گذارند، بوده است. تقدیر انسان ها در شب قدر رقم می خورد اما اینگونه نیست که انسان به واسطه اعمال خیر و درست خویش و دعا کردن نتواند هیچ تاثیری در آن بگذارد.

از این رو، در آستانه سومین شب از لیالی قدر بر آن شدیم از چند جهت این ایام و تاثیر آن بر زندگی و تقدیر را بررسی کنیم که برای این منظور گفت وگویی با «رضا لک‌زایی»، پژوهشگر پژوشگاه بین المللی المصطفی(ص) داشته ایم که حاصل آن تقدیم حضورتان می شود:

حتمیت یافتن سرنوشت یک سال آینده انسان در شب قدر به چه معنا است؟ آیا واقعا پرونده همه چیز بسته می شود و دیگر انسان قدرت هیچ دخل و تصرفی در آن ندارد؟

ظاهراً در قرآن به این مطلب که در شب قدر سرنوشت افراد تعیین می‏ شود اشاره ‏ای نشده است؛ آنچه در قرآن و به ویژه سوره مبارکه قدر به آن اشاره شده این است که شب قدر معادل هزار ماه، یعنی هشتاد و اندی سال است. و هشتاد سال هم به طور عادی و عرفی برابر است با عمر انسان. یعنی ارزش شب قدر معادل زندگی انسان است. آن وقت ویژگی شب قدر چیست؟

چون از منظر فلسفی همه قطعات زمان مثل هم هستند و همه قطعات زمان از حرکت انتزاع می‏ شوند، پاسخ این است که ارزش زمان به اتفاقی است که در آن پاره از زمان رخ داده است. ارزش شب قدر به خاطر نزول قرآن است از یک طرف و از طرف دیگر به تصریح قرآن، فرشتگان و روح هم در این شب نازل می‏ شوند. یعنی ملک و ملکوت و آسمان و زمین به یکدیگر نزدیک می‏ شوند و امکان حرکت و عروج انسان به ملکوت و عالم معنا آسان‏ تر از هر زمان دیگری رخ می‏ دهد. به ویژه اگر انسان مقدمات و زمینه آن را هم از قبل فراهم کرده باشد.

 از سویی دیگر طبق دیدگاه شیعه، در شب قدر فرشتگان بر قلب مبارک حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نازل می‏ شوند. یعنی بین قرآن به عنوان قانون و مجری قرآن به عنوان رهبر یا به تعبیر دیگر میان ثقل اکبر و ثقل اصغر و رابط بین آسمان و زمین یعنی حضرت ولی عصر(عج) و شب قدر رابطه‏ های معنادار و منطقی وجود دارد.

با این نگاه انسان خود مسئول اعمال و سرنوشت خویش است؟

بر این اساس و در این چارچوب انسان مسئول اعمال خویش است. در برخی امور انسان مختار است و در برخی امور هم نیست. مثلاً انسان در انتخاب پدر و مادر، شهر محل تولدش، زمان تولد و قطعیت مرگش اختیاری ندارد و مجبور است. اما در بسیاری امور هم انسان مختار است تا جایی که گفته شده انسان مجبور است که مختار باشد و انسان ضرورتاً مختار است. انسان سوای جنسیت و نژاد و خون و خاک، در پذیرش و اجرای عدل و ظلم و حق و باطل، مختار است، آن وقت جامعه و شخص، هر چه به طرف عدالت فردی، خانوادگی، جمعی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ...  حرکت کرد، قدر بیشتری می ‏یابد و ظهور امام زمان(عج) را نزدیکتر کرده و هرچه بیشتر به طرف ظلم حرکت کند، از ارزش ‏های قرآن و زمینه سازی در راستای ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف فاصله گرفته  است.

حال اگر با توجه به شأن نزول سوره مبارکه قدر سخن بگوییم هم جنبه سیاسی آیه خودش را بیشتر نشان می‏ دهد. به تعبیر برخی از اندیشمندان مسلمان، چون پیامبر(ص) در رؤیایی صادقه مشاهده کردند که بنی امیه قدرت را به مدت هزار ماه به دست می‏ گیرند و این به معنی انحراف جامعه از اسلام بود، خدا در این سوره پیامبر اکرم(ص) را تسلی می ‏دهد که گرچه بنی امیه هشتاد و اندی سال حکومت می ‏کنند، اما همین یک شب، که شب نزول قرآن، یعنی قانون اساسی اسلام است، تمام آنچه را که آنها تنیده ‏اند، از بین می ‏برد. از منظر این متفکر خیریت شب قدر از جهت تأثیر در تاریخ است؛ به این معنا که تأثیر شب نزول قرآن بر تاریخ بشر بیش از تأثیر هزار ماه است. و از این منظر، احیای شب قدر، تکریم قرآن به عنوان قانون الهی در زندگی انسان هم است.

چه عواملی در تغییر سرنوشت و تغییر آن به احسن و یا حتی تغییر یافتن یک سرنوشت خوب به یک سرنوشت بد تاثیر دارند؟، مثلا فردی در شب قدر دعا کند که اگر تا این زمان انسان خوبی نبوده است خداوند او را ببخشد چون قصد توبه واقعی دارد و به این شکل خداوند سرنوشت اش را تغییر دهد به جهت احسن. 

عامل مهم تغییر سرنوشت، تغییر سرشت انسان است. یعنی به جای اینکه منتظر باشیم تغییر بیرونی برای ما اتفاق بیفتد، باید خودمان تغییر را در درون مان به وجود بیاوریم. خداوند در قرآن می‏ فرماید: «إنّ الله لایغیّر ما بقومٍ حتی یغیروا ما بأنفسهم»، یعنی خدا بنا ندارد که شما را تغییر بدهد، خدا شما را زمانی تغییر می‏ دهد که شما «تصمیم» بگیرید که خودتان را تغییر بدهید، که این در واقع پاسخ پرسش قبل هم هست و جبرگرایی را نفی می‏ کند و ضمن اینکه حضور خدا را در زندگی انسان حفظ می‏ کند، مسئولیت را از انسان سلب نمی‏ کند. آن وقت تغییر در سرشت انسان، تغییر در سرنوشت‏ ها و ساختارها و نظام ‏ها را به دنبال می‏ آورد. 

بنابراین وقتی انسان و ملت و ملت ‏های مسلمان تصمیم بگیرند که در زندگی شخصی و خانوادگی و جمعی و اجتماعی در عرصه ملی، منطقه ‏ای و بین المللی هرچه به عدالت نزدیک‏‏تر شوند، شب قدر بیشتر در آن جامعه جلوه می ‏کند و زندگی در چنین جامعه ‏ای ارزشمند است.

حال شورش انسان علیه طاغوت درونش یعنی در مقیاس فردی توبه نامیده می ‏شود که منجر به تغییر سرنوشت فردی ما می ‏شود، شورش انسان‏ ها علیه نظام طاغوت در بیرون هم انقلاب نامیده می ‏شود که تغییر نظام و تغییر ساختارها را به دنبال دارد. روشن است که وقتی انسان توبه فردی یا اجتماعی و سیاسی و اقتصادی انجام داد، هزینه ‏اش را هم باید بپردازد. که از مهم‏ترین این هزینه‏ ها پشیمانی و جبران گذشته است.

پس متنبه شدن و بیدار شدن و «تصمیم» بر تغییر و جبران گذشته که ماه مبارک رمضان و روزه گرفتن و پرهیز از لذت‏ های حلال و خوردن و نوشیدن حلال، و شب قدر آن محمل را برای ما فراهم کرده باعث می‏ شود، سرنوشت ما خوب شود و ما عاقبت به خیر شویم. مثلاً وقتی انسان از لقمه حلال به دلیل دستور خدا صرف نظر کرده باشد، به راحتی می‏تواند از لقمه حرام صرف نظر کند و این سرنوشت خوبی را برای ما رقم می‏زند. حتی من فکر می‏کنم شاید یکی از دلائلی که سه شب، به عنوان شب قدر معرفی شده، این باشد که خداوند متعال به این ترتیب به ما سه فرصت برای تصمیم گرفتن برای تغییر عنایت فرموده است.

نکته دیگر اینکه حرکت امر تدریجی است و تصمیم ما در شب قدر جهت حرکت ما را عوض می‏ کند و ما باید طبق آن تصمیم در تمام عمر حرکت کنیم، نه اینکه تصور کنیم در شب قدر همه چیز تمام می‏ شود. و روشن است که اعمال قبلی ما در آن تصمیم کاملاً دخالت دارند.‏

دعا در تقدیر مقدرات و سرنوشت آدمی چه تاثیری دارد؟

شب قدر، شب دعا است و دعا رابطه انسان با خدا است. رابطه یک بی نهایت کوچک با موجود بی نهایت مطلق. خود این رابطه فی نفسه ارزشمند است و باعث می‏ شود که خداوند به ما توجه کند. در دعای کمیل شهید شب قدر، حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) می‏ فرماید: «اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعاء»؛ خداوندا آن گناهانی را که باعث می‏ شود، دعای من اسیر شود، حبس شود و تو دعای مرا نشنوی، ببخش. این یعنی خود دعا به تنهایی ارزشمند است. آن وقت حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می‏ فرماید: «وادفعوا امواج البلاء بالدعا» (مو‏ج های سهمگین بلا را با دعا از کشتی زندگی‏تان دور کنید)، پس دعا و رابطه با خدا باعث می‏ شود که گرفتاری‏ های مادی و معنوی و دنیوی و اخروی ما برطرف شود.

از سوی دیگر در روایت ما وارد شده و بزرگان ما گفته ‏اند که دستی که پیش خدا دراز شد، خالی برگردانده نمی‏ شود، خداوند متعال یا بهترش را می‏ دهد، یا عوضش را می‏ دهد، یا بلایی را دور می‏ کند، یا در آخرت جبران می‏ کند. دعا خضوع وخشوع انسان به درگاه خدا و نورانی کننده انسان و جامعه است. وقتی  انسان خود و دیگران را ناتوان از حل مشکلش می ‏‏بیند، با دل شکسته خدا را می‏ خواند، بزرگان گفته ‏اند دعای چنین شخصی که مضطر است، قطعاً مستجاب می شود.

بنابراین تغییر حال درونی ما در مستجاب شدن دعا مؤثر است. یعنی دعا باعث می ‏شود که توجه ما از ملک متوجه ملکوت شود و لذا از این جهت دعا و روزه شبیه هم هستند چون انسان روزه دار با نخوردن و نیاشامیدن و ... از قدرت و سلطه شهوت کم می‏ کند و با استمداد از قرآن و دعا به عالم قدس و ملکوت بیشتر توجه می‏کند تا جایی که روزه سپری در برابر آتش جهنم می ‏شود.

دعا با چه کیفیتی چنین کارکردی دارد؟

اما آنچه به بحث ما شاید بیشتر مرتبط باشد این است که در روایت ذکر شده، به نظرم از حضرت سیدالشهدا ابا عبدالله الحسین(ع) باشد که ایشان فرموده ‏اند: «الدعا یرد القضاء و لو أُبرِمَ إبراما» (دعا قضا را تغییر می‏ دهد حتی اگر این قضا محکم شده باشد)، بنابراین دعا از سر خضوع و خود را کوچک دیدن و خدا را عظیم و قدیر احساس کردن، و با جدیت و عجز از خدا طلب کردن، قطعاً این سرشت، سرنوشت انسان را دچار تغییر و تحول می‏کند و انسان را مهمان رحمت و رأفت و محبت خدا می‏کند. البته دعا جای تلاش و کوشش و برنامه ریزی و آینده نگری را نمی‏گیرد چون در روایت تصریح شده:«الداعی بلاعمل، کالرامی بلاوتر»؛ ترجمه روایت به زبان روز این است که دعا کننده بدون عمل مثل کسی است که می‏ خواهد با اسلحه بدون فشنگ، تیراندازی کند.

بنابراین شب قدر اتوبانی صاف و هموار و نزدیک و رایگان را در اختیار انسان مسلمان و جوامع اسلامی قرار داده تا رابطه ‏شان را با خدا ارتقا بدهند و با نفی طاغوت‏ های درونی و بیرونی به خدا برسند. و نکته آخر اینکه از حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله پرسیدند که آیا عملی مهم‏تر از دعا در شب قدر وجود دارد؟ حضرت رسول الله پاسخ دادند: بله! کسب علم و دانش. 

به همین سبب برخی از متفکران مسلمان، دعای حقیقی را در علم دانسته ‏اند. بنابراین جوامع اسلامی و مخصوصاً ایران اسلامی باید در قله‏های معرفت بشری در علم و دانش و مخصوصاً علوم انسانی متعالی قرار داشته باشد.