چاپ
دسته: اخبار فرهنگی
بازدید: 1783

حوزه اعتقادي شيعه به خاطر اصالت، قرابت و انطباق حقيقي آن به دين مبين اسلام، از مفاهيم گسترده‌اي برخوردار است. فلسفه انتظار از كليدي‌ترين اين مفاهيم به شمار مي‌آيد كه همواره در تاريخ درخشان تشيع و در جريان فعاليت سياسي و اجتماعي ائمه معصومين ـ عليهم‌السلام ـ از اهميت ويژه‌اي برخوردار بوده است و به خاطر پويايي اين مفهوم نسبت به ديگر مفاهيم در همه اعصار، قابليت افتتاح مباحث اعتقادي، سياسي و اجتماعي جديدي را مي‌طلبد. اعتقادات فراواني در شرق و غرب عالم هست كه همگي آخر‌الزماني آكنده از عدالت و برابري را نويد مي‌دهند و هر يك از اين رويكرد‌‌ها از راهي خاص و روزنه‌اي نوين در پي اثبات مدعاي خويش هستند و در همين راستا، فيلسوفان، شرق‌شناسان و دين‌شناسان متعددي در اين حوزه وارد بحث شده‌اند و ديدگاه‌هاي خود را ارايه كردند.

در اين باره ادعاي گزافي نيست، اگر «هانري كربن»، فيلسوف و اسلام‌شناس فرانسوي را در زمره مهمترين يا به تعبيري سرآمد متفكران جهان غرب نسبت به اعتقادات شيعه و همين‌طور مفهوم فلسفه انتظار معرفي كنيم. اين يادداشت، معطوف نگاهي گذرا به نگاه اين متفكر غربي به مسائل اسلامي و شيعي است؛ كسي كه سال‌‌ها عمر خود را به مطالعات اسلامي معطوف كرد تا بتواند به حقيقتي ناب دست يابد و دست از جهان پر غبار معرفتي غرب و انديشه حاكم بر آن بشويد و گم‌شده درونش را در بطن مفاهيم شيعي و همين‌طور فلسفه انتظار جستجو كند. در راهي كه كربن سال‌‌ها آن را پيمود، با مسائل فلسفي گوناگوني روبه‌رو شد و مباحث متعددي از جمله روش شيعه در علوم، رابطه تشيع و تصوف، وحدانيت حق، مسأله ولايت، مفهوم غيبت و ... بين وي و علماي شيعه به ويژه مرحوم علامه طباطبايي صورت گرفت كه پرداختن به عمق و جزييات آنها از حوزه اين نوشتار خارج است.

اما آنچه تأمل‌برانگيز است، برآيندي از يك تفكر غربي نسبت به مجموعه عقايد شيعيان است كه رسيدگي به اين موضوع از مسائل عصر مدرن در تمدن غرب به شمار مي‌آيد. كربن انصافا پرچمدار اين نگاه در غرب بود، به گونه‌اي كه علامه طباطبايي در مكاتبات خويش با وي از آن رابطه با عنوان روزنه‌اي براي معرفي مكتب شيعه به جهان غرب ياد مي‌كند. از سوي ديگر، علاقه‌مندي كلي كربن در حوزه حكمت و فلسفه ايراني و همچنين تركيب خاصي از تشيع و روح ايراني، سبب توليد نگاه نويني نسبت به دين و فرهنگ ايرانيان شده است، به گونه‌اي كه اثر اسلام ايراني، نتيجه ملموس اين تفكر به شمار مي‌رود، اما بخش ديگر نگاه كربن، معطوف به اعتقادات شيعه در حوزه فرهنگ و فلسفه انتظار است كه توانسته است اهميت اعتقادات شيعه نسبت به آينده جهان و نيز اوضاع كنوني آن را بر مبناي يك استراتژي مدون با عنوان انتظار نشان دهد.

كربن اين فرهنگ را سبب پويايي، نشاط و پايبندي جوامع در همه اعصار مي‌داند. هرچند كربن پرورش يافته يك خانواده كاتوليك فرانسوي است، انديشه مهدويت را تنها راه رهايي از ديدگاه‌هاي مسلط بر انديشه شرق و غرب مي‌داند و تمركز بر فلسفه انتظار را به معناي عقلاني شدن راه زندگي بشريت تلقي مي‌كند كه به نوعي درگير با حوزه حكمت ايراني هم هست. اين نگاه مبتكرانه به حكمت و عقايد ايرانيان سنتزي از يك رويكرد فلسفي مؤثر و گيراست كه كمتر كسي در حوزه فلسفه آن را پيگيري كرده است. از نظر كربن، پايان‌بخش سردرگمي بشريت در حقيقتي جاودان خلاصه مي‌شود كه وي اين حقيقت را «امام غايب» معرفي مي‌كند. براي كربن فلسفه انتظار در گرو يك شناخت همه‌جانبه از انديشه‌‌ها و روش‌‌ها و رويكردهاي امام غايب تعين پيدا مي‌كند كه اين مهم از بزرگترين وظايف شيعيان حضرت به شمار مي‌آيد. مضافا اين كه وي امام غايب را نمونه بارز انساني كامل و واقعي مي‌داند كه همواره عملكردش، مبتني بر خرد و عقلانيت است.

كربن در سال‌هايي كه به مطالعات اسلامي خود در حوزه شيعيان و اسلام مي‌پرداخت، دريافت كه اصالت اسلام در انديشه مهدويت منظور شده و مكتب شيعه، تنها نگاه اسلامي موجود در اين زمينه است و از اين رو، از شيعه به عنوان گرايشي زنده ياد مي‌كند. سال‌‌ها از محضر فيلسوف كبير و مفسر بزرگ قرآن، حضرت علامه طباطبايي استفاده كرد و با پديدارشناسي حاكم بر ذهنش، به بررسي مؤلفه‌هاي شيعي پرداخت. روش كربن بر به كارگيري نظريات مطرح در غرب و شناخت حقايق در شرق عالم، كنشي بزرگ در حوزه فلسفه به شمار مي‌آيد كه تا به امروز هيچ كدام از جريان‌هاي روشنفكري در ايران نتوانسته‌اند از آن الگوبرداري كنند و اين خواب آلودگي در فضاي فكري جامعه ايراني نسبت به نبود شناخت حكمت ايراني و عقايد شيعي و به ويژه فلسفه انتظار، ما را از بركات معنوي فراواني محروم كرده است.

نگاه فلسفي و اساسا غير تاريخي اين متفكر فرانسوي، سبب شده است با چشم وجودش به مفاهيم و حكمت و تشيع ايراني بپردازد و حقايق را از زاويه‌اي خارج از سلطه عقل تجربي حاكم بر فضاي غرب درك كند. نگاه كربن به مهدويت و شناخت امام غايب از الگوهايي است كه بايد در جامعه تقويت و راهي جديد براي معرفت به اين مفهوم بازگشايي شود.
مطالعات وي توجه بسياري از فيلسوفان و حكماي ايراني را به سوي خود جلب كرده تا جايي كه نقل كرده‌اند: علامه طباطبايي در سوگ دو تن گريستند كه از آن دو، يكي هانري كربن و ديگري مرحوم مطهري بودند كه اسلام همواره از بركات انديشه اين عزيزان بهره برده است. جهان هستي براي ظهور آماده نمي‌شود، مگر با گسترش انديشه ظهور و معرفت به عمق فلسفه انتظار و نيز عنايت به مفهوم عقلانيت و پرهيز از هر گونه سطحي‌نگري كه همواره در تاريخ تشيع بزرگان ما اين موارد را پيگيري كرده‌اند.

باشد كه زمينه ظهور حضرت هر چه زودتر فراهم آيد!

صالح زماني
منبع: سایت بازتاب