چاپ
دسته: اخبار فرهنگی
بازدید: 1869

چکيده
    اين مقاله از رويکردي علمي، نوين و متمايز به بررسي ابعاد شخصيتي امام موسي صدر مي پردازد. در اين نوشتار ابعاد تفکر استراتژيک بعنوان يکي از بديع ترين و اساسي ترين قابليتهاي يک رهبر بزرگ مورد بررسي قرار گرفته است. پس از آن تبلور و پديداري اين ابعاد در شخصيت وجودي امام صدر بر مبناي يک الگوي تفکر استراتژيک 5 بعدي شناسايي و تحليل گرديده است. بررسي و مطالعه منابع موجود در اين حوزه موضوعي بيانگر آن است که امام موسي صدر از توانمندي تفکر استراتژيک به نحو شايسته اي برخوردار بوده است و اين قابليت يکي از دلايل تعيين کننده در موفقيت و محبوبيت آن بزرگوار بوده است.

1- مقدمه
    امام موسي صدر چون گوهري تابناک در تاريخ معاصر جهان اسلام مي درخشد و دريغ و افسوس که شخصيت بي نظيري چون ايشان آنگونه که شايسته است شناسانده نشده است و حتي اغلب انديشمندان و صاحبنظران از ابعاد وجودي ايشان بي اطلاع مي باشند. آنچه در اين رهگذر مي تواند از اهميت و تاثيرگذاري بسيار برخوردار باشد بررسي و تحليل ويژگيهاي شخصيتي ايشان از رويکردها و ديدگاههاي گوناگون مي باشد که مي تواند گستردگي و زواياي شخصيتي امام صدر را براي مخاطبين با بينشهاي مختلف تبيين نمايد. از اين روي در اين نوشتار ابعاد شخصيتي امام صدر از منظر تفکر استراتژيک بعنوان يکي از رويکردهاي نوين علمي مورد بررسي و تحليل قرار مي گيرد.
    براي يك رهبر يکي از اساسي ترين ويژگيها و توانمنديها، درک و شناخت عميق حوزه عمل و فضاي فعاليتها در ابعاد گوناگون مي باشد. اين بصيرت تنها به درك عوامل موثر و روابط بين آنها محدود نمي شود، بلكه كشف شهودي زواياي ناشناخته اين فضا و خلق ايده هايي براي بهره برداري از آنها، تجلي ارزش آفريني از اين بصيرت را شکل مي دهند. تفكر استـــــراتژيك رويكردي است كه زمينه شكل گيــري و توسعه اين بصيرت را فراهم مي سازد. تفكر استراتژيك رهبران را به سوي يادگيري سريع از محيط و حوزه عمل و بكارگيري خلاقيت براي خلق ارزشهاي جديد فرامي خواند. اين شيوه تفكر، چشم اندازهايي متمايز از عوامل مثبت اثرگذار و چالشها و مشکلات را براي رهبر و مجموعه اش به همراه دارد. چشم اندازهايي كه مي تواند استراتــــژي هاي نوآورانه و مزيت بخشي را سبب شود.
    اگر كاركرد استراتژي خلق مزيتي ويژه دانسته شود، تفكر استراتژيك براي بقا و رشد و توسعه سازمان يا يک مجموعه در محيط سرشار از تغييرات و تحولات امروزي امري اجتناب ناپذير خواهد بود. مزيت ويژه مستلزم تمايز جهت گيري نسبت به رقبا و مخالفان مي باشد و تمايز درجهت گيري به ديدگاههاي متفاوت و تازه اي نياز دارد. براي دستيابي به چنين ديدگاهي الگوهايي در حوزه تفکر استراتژيک پيشنهاد شده است.

2- مفهوم تفکر استراتژيک
    اگر كاركرد استراتژي خلق مزيتي ويژه دانسته شود، تفكر استراتژيك براي بقا و رشد و توسعه سازمان يا يک مجموعه در محيط سرشار از تغييرات و تحولات امروز امري اجتناب ناپذير خواهد بود. مزيت ويژه مستلزم تمايز جهت گيري نسبت به رقبا و مخالفان مي باشد و تمايز درجهت گيري به ديدگاههاي متفاوت و تازه اي نياز دارد.
    مينتزبرگ (1994) تمايز آشكاري بين تفكر استراتژيك و مفاهيمي چون برنامه ريزي استراتژيك قائل است. او اشاره  مي كند كه برنامه ريزي استراتژيك، تفكر استراتژيك نيست و استدلال مي كند كه هركدام از واژه ها بر مراحل مختلفي از فرايند توسعه استراتژي توجه دارند. از ديد وي، برنامه ريزي استراتژيك بر تجزيه وتحليل تمركز داشته و با تعيين و فرموله كردن استراتژي هاي موجود سروكار دارد. درحالي كه تفكر استراتژيك بر تركيب تاكيد دارد و با استفاده از شهود وخلاقيت يك نگرش منسجم از موسسه ايجاد مي كند. او ادعا مي كند كه برنامه ريزي استراتژيك فرايندي است كه بايد بعد از تفكر استراتژيك اتفاق بيفتد. گرت (1995)، استدلال مشابه مينتزبرگ را داشته و تفكراستراتژيك را به عنوان فرايندي تعريف مي كند كه مديران ارشد از آن طريق مي توانند «فراتر از بحرانها و فرايندهاي مديريتي روزانه بينديشند» تا نگرشي متفاوت از سازمان و محيط متغير آن به دست آورند.

3- ابعاد و الگوي مفهومي تفکر استراتژيک
    براي دستيابي به چنين ديدگاهي الگوهاي متعددي پيشنهاد شده است. يادگيري مستمـــر از محيط، كشف نيازهاي بي پاسخ اجتماع و خلق راهكارهاي بديع و ارزش آفرين را به عنوان سه فرمان تفكر استراتژيك ذكر مي كند. اين الگو يك دستورالعمل اجرايي گام به گام نيست. آنچه پيام اصلي اين الگوست، شيوه متفاوتي از نگرش به محيط و حوزه عمل و فعاليت است. با اين نگرش، مي بايستي رابطه رهبران با محيط کار و حوزه عمل را مجدداً تعريف كرد و ساز وكارهاي رهبري سازمان را مورد بازنگري قرار داد.
    تفكر استراتژيك بايد در دو سطح متفاوت ولي مرتبط به هم موردتوجه قـــــرار گيرد: سطح فردي و سطح سازماني. يكپارچه سازي تفكر استراتژيك در اين دو سطح، قابليتي حياتي در سازمان ايجاد  مي كند كه پايه يك مزيت ويژه پايدار را شكل مي دهد.
    تفكر استراتژيك در سطح فردي شامل سه عنصر اصلي است: دركي كلي از سازمان و محيط آن؛خلاقيت؛ چشم اندازي براي آينده سازمان.
    سطح سازماني، زمينه اي را فراهم مي كند كه در آن بتوان از تفكر استراتژيك فردي برخوردار بود. سازمانها نيازمند ايجاد ساختارها، فرايندها و سيستم هايي هستند كه:
    1 - گفتگوي استراتژيك مستمري بين تيم مديريت ارشد به وجود آورند؛
    2 - از مزيت نبــوغ و خلاقيت تمام كاركنان بهره برداري كنند.
    تفكر استراتژيك مستلزم اين است كه تيم هاي مديريت ارشد يادبگيرند كه چگونه موارد پيچيده و متناقض را ازطريق گفتگو با همديگر كشف كنند. گفتگوي استراتژيك جمعي - اگر به صورت سازنده انجام شود- از مزيت پتانسيل هم افزاي چندين مغز به جاي يك مغز برخوردار خواهد شد. اين نوع گفتمان فراتر از درك و فهم يك نفر بوده و اعضاي تيم را قادر مي سازد تا درك عميق تري از پيچيدگي سازماني به دست آورند و نيز آنها را به بينش و شفافيت جديدي هدايت مي كند كه به صورت فردي قابل دسترس نيستند. همان طـور كه ايسن هارت (1997) استدلال كرده است: چنين تماسي، مديران را مجبور مي كند تا استدلال هاي اثربخش تر و شفاف تري ارائه كرده و به راحتي آنها را به ديگران انتقال دهند. در اين صورت، مديران نه تنها ازطريق اين فرايند ديدگاه خود را فراگرفته و شكل مي دهند بلكه از ديدگاههاي ديگران نيز با خبر مي شوند. از اين طريق، تعامل بين مديران يك فرايند اكتشاف اجتماعي ايجاد مي كند كه در آن ارتباطات مستمر، يك درك بسيــار عمقي و واقع گرايانه اي را از اطلاعات و ترجيحات كليدي به وجود مي آورد.
    گفتمان فقط وقتي مي تواند اتفاق بيفتد كه افراد به عنوان همكار به يكديگر احترام قائل شوند: همكار درنظرگرفتن همديگر، براي ايجاد لحن صحبت مثبت وبراي كاهش آسيب پذيري ناشي ازگفتمان حياتي است. همكار حساب كردن همديگر، ريسك متقابل را كاهش داده و جوي مطمئن در مواجهه با ريسك ايجاد مي كند.
    تفكر استراتژيك با مكتب «يادگيري» تعريف مي شود كه براي محيط غيرقابل درك و پيش بيني مناسب است. بدين ترتيب «تفكر استراتژيك» در محيط پرتحول و غيرقابل پيش بيني امروز رويكرد مناسب «راهبري» سازمان شمرده مي شود. رويكردي كه مي تواند سازمان را نسبت به رقيب برتري بخشد و سهم بيشتري از منافع بازار را نصيب آن سازد.
    تفكر استراتژيك براي سازمان و ذينفعان آن انگيزه و تعهد ايجاد مي كند. اين انگيزه و تعهد از طريق قدرتي به وجود مي آيد كه در «حقيقت» ساده و درعين حال جذاب است.
    پس از بررسي الگوها و مفاهيم متعدد تفکر استراتژيک الگوي زير براي بررسي و تحليل ابعاد شخصيتي امام صدر مورد نظر قرار گرفت. 
       

الگوي تفکر استراتژيک مورد استفاده در اين تحقيق

                                           
    حال به تبيين ابعاد پنج گانه فوق مي پردازيم:
3-1- نگرش سيستمي
    رهبري که داراي تفکر استراتژيک مي باشد از مدلي فکري بهره مي برد که بر آن اساس همه عوامل و اجزائي که در مسير دستيابي به آرمانها و اهداف اثرگذار مي باشند را بصورت سيستماتيک مي نگرد و ارتباط و تاثيرات متقابل آن اجزاء و عوامل را برهم درک مي کند و قادر است زنجيره عوامل و ارتباطاتي را که باعث ايجاد ارزش در راستاي آرمانها و اهدافش مي باشد را معين و درک نمايد. داشتن اين توانايي مستلزم شناخت و درک عميق از فعل و انفعالاتي است که در داخل محدوده جغرافيايي فعاليت و اثرگذاري رهبر انجام مي گيرد. از سوي ديگر رهبر با داشتن درکي تحليلي و جامع از شرايط و تحولات محيطي، مجموعه تحت رهبري خود را در قالب يک اکو سيستم در عرصه جهاني درک و تحليل کرده و جايگاه و نقش خود و مجموعه اش را تبيين مي نمايد. 
3-2- آرمان محوري و هدف محوري
    تفکر استراتژيک بر مبناي آرمانها، اهداف و نيت رهبر شکل مي گيرد. همل و پراهالد عقيده دارند که آرمان يا نيت استراتژيک رهبر عبارتست از ديدگاه و چشم انداز بلند مدت موردنظر رهبر براي مجموعه تحت رهبري او مي باشد. بر اين اساس رهبري که داراي تفکر استراتژيک مي باشد، آرمانها و اهداف بلند مدتي در ذهن خود ترسيم نموده و آنها را هوشيارانه و مدبرانه به مجموعه تحت رهبري خود منتقل مي نمايد و بر مبناي اين آرمانها و اهداف بلندمدت بدنبال پيشبرد موفق مجموعه تحت رهبري خود مي باشد. با بکارگيري اين توانمندي از سوي رهبر مجموعه تحت رهبري او از پراکندگي و گسستگي افکار و فعاليتها رهايي مي يابند و بر اهداف راهبردي مشخصي تمرکز مي نمايند.
3-3- گفتمان استراتژيك
    تفكر استراتژيك مستلزم اين است كه تيم هاي مديريت ارشد يادبگيرند كه چگونه موارد پيچيده و متناقض را ازطريق گفتگو با همديگر كشف كنند. گفتگوي استراتژيك جمعي - اگر به صورت سازنده انجام شود - از مزيت پتانسيل هم افزاي چندين مغز به جاي يك مغز برخوردار خواهد شد. اين نوع گفتمان فراتر از درك و فهم يك نفر بوده و اعضاي تيم را قادر مي سازد تا درك عميق تري از پيچيدگي سازماني به دست آورند و نيز آنها را به بينش و شفافيت جديدي هدايت مي كند كه به صورت فردي قابل دسترس نيستند. همان طـور كه ايسن هارت (1997) استدلال كرده است: چنين تماسي، مديران را مجبور مي كند تا استدلال هاي اثربخش تر و شفاف تري ارائه كرده و به راحتي آنها را به ديگران انتقال دهند. در اين صورت، مديران نه تنها ازطريق اين فرايند ديدگاه خودرا فراگرفته و شكل مي دهند بلكه از ديدگاههاي ديگران نيز با خبر مي شوند. از اين طريق، تعامل بين مديران يك فرايند اكتشاف اجتماعي ايجاد مي كند كه در آن ارتباطات مستمر، يك درك بسيــار عمقي و واقع گرايانه اي را از اطلاعات و ترجيحات كليدي به وجود مي آورد. اعضاي فردي تيم مديران بايد واقعاً خواهان بهره مندي از مزاياي گفتمان استراتژيك بوده و به طورجدي آماده شنيدن صحبتهاي ديگران باشند. آنها بايد مايل به بيان آشكاراي مدل هاي ذهني و مفروضات تاكتيكي خود بوده و آنها را به بحث و بررسي بگذارند. بيان آشكاراي الگوهاي فكري كه تحت سيطره ديدگاهها و تصميمات رايج هستند، مستلزم جوي باز، صادقانه و مثبت است. سنج استدلال كرد كه گفتمان فقط وقتي مي تواند اتفاق بيفتد كه افراد به عنوان همكار به يكديگر احترام قائل شوند: همكار درنظرگرفتن همديگر، براي ايجاد لحن صحبت مثبت وبراي كاهش آسيب پذيري ناشي ازگفتمان حياتي است. همكار حساب كردن همديگر، ريسك متقابل را كاهش داده و جوي مطمئن در مواجهه با ريسك ايجاد مي كند.
3-4- انديشيدن همگام با زمان
    از ديگر ويژگيهايي که يک رهبر داراي تفکر استراتژيک از آن برخوردار مي باشد انديشيدن مطابق با تغيير و تحولات زمان و همگام با شرايط و مقتضيات زمان خود مي باشد. رهبري با اين ويژگيها بايد بتواند بين زمان گذشته، زمان حال و زمان آينده ارتباط پويايي برقرار نمايد و در تحليلي استراتژيک هدفگذاري صحيح نموده و استراتژيهاي مناسب را اتخاذ نمايد.
3-5- فرصت شناسي هوشيارانه
    اين عنصر عبارتست از پذيرش و توجه به تجربيات و ايده هاي نوين که مبتني بر تغيير و تحولات محيطي امکان بکارگيري استراتژيهاي جايگزين را براي رهبر مهيا مي سازد. رهبري که از اين قابليت برخوردار مي باشد به ايده ها و نظرات مجموعه تحت رهبري مديريتش اهميت داده و در تدوين استراتژيهاي مناسب جهت تقابل با شرايط محيطي از مشارکت و حضور نيروهاي مجموعه خود بهره مي برد. در چنين مجموعه اي تعامل نزديک و سازنده اي بين سطوح مختلف سازماني وجود دارد.
4- بررسي ابعاد تفکر استراتژيک در انديشه امام صدر
    پس از تبيين ابعاد گوناگون تفکر استراتژيک بعنوان يکي از اساسي ترين ويژگيها و ابعاد وجودي يک رهبر و مدير ارشد موفق، اکنون به بررسي و شناخت اين ابعاد در شخصيت وجودي امام موسي صدر مي پردازيم:
4-1- امام صدر و نگرش سيستمي
    امام صدر بنا بر رسالتي که بر عهده گرفته و آن را با همه وجود خود درک و باور کرده است در لبنان حضور مي يابد. در انديشه راستين او نجات شيعيان مستضعف لبنان، بازيابي و تثبيت جايگاه و نقش آنان در جامعه لبنان و رفع رنج و محنت و حرمان آنان نقش بسته است.
    امام صدر با مطالعه و بررسي دقيق اوضاع لبنان در مي يابد که ريشه اصلي مصائب و دردهاي شيعيان لبنان در فقر و اضمحلال فرهنگي و اقتصادي آنان نهفته است. رويکرد امام صدر براي حل اين مشکلات رويکردي جامع نگرانه و سيستماتيک است. او شکل گيري و تداوم درد و رنج شيعيان لبنان را برآمده از مجموعه اي از عوامل بنيادي و زيربنايي مي بيند که در تعاملي هم افزا پيکري بيمار را براي جامعه آنان پديد آورده اند. بر اين اساس او اصلاح، بازسازي و ساماندهي پايه ها و بسترهاي مولد تحول در چنين جامعه اي را نشانه مي رود.
    امام صدر در ابتدا اصلاح و بازسازي شرايط ناگوار و اسف بار فرهنگي را در جامعه شيعيان لبنان موردنظر  قرار مي دهد. در اين راستا ايشان به تاسيس مراکز و مؤسسات فرهنگي همت مي گمارد. امام صدر در اين فاز از اصلاح، بازيابي فرهنگي را در جامعه شيعيان لبنان در دستور کارش قرار مي دهد.
    ديدگاه و نحوه پيشبرد اصلاحات و چگونگي برنامه ريزي ايشان مبتني بر نگرش سيستمي آن بزرگوار مي باشد و اين اصل در اقدامات ايشان در راستاي تاسيس مراکز گوناگوني که اهداف گوناگون فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و مذهبي را دنبال مي نمايند مشهود مي باشد. به عبارت ديگر ايشان معتقد است که اصلاح و تکامل جامعه غفلت زده شيعيان لبنان بدون اصلاح و توسعه همه جانبه فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، مذهبي و تکنولوژيک ميسر نمي باشد. امام صدر به تاثيرات استراتژيک اين حوزه هاي اساسي بر يکديگر بخوبي آگاه بود. ايشان در راستاي انديشه توسعه هماهنگ، زيربنايي و سيستميک در شهر صور اقدام به تاسيس مدرسه صنعتي جبل عامل مي نمايد که در آن اهداف فرهنگي، اقتصادي، آموزش صنعتي و آموزش مذهبي را دنبال مي نمود. امام صدر جمعيت برﱢ و احسان را ساماندهي و توسعه مي دهد و در آن اهداف اقتصادي و فرهنگي را دنبال مي نمايد. ايشان با تاسيس خانه دختران، آموزشگاه پرستاري، مرکز پزشکي، مؤسسه قالي بافي، اصلاح و تکامل ريشه هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و مذهبي شيعيان لبنان را دنبال مي نمايد. از سوي ديگر مهمترين مرکزي که امام صدر اقدام به تاسيس آن مي نمايند مجلس اعلاي اسلامي شيعيان لبنان مي باشد که عمدتاً در راستاي اهداف سياسي ايجاد مي گردد. امام صدر در چارچوب تفکر سيستماتيک خود و با هوشياري و دورانديشي خود، سازمان حرکت المحرومين و سازمان نظامي امل را نيز جهت تکميل و حمايت از اصلاح جامع نگرانه خود بنيان مي نهد. همچنين ايشان حوزه علميه معهدالدراسات الاسلاميه را نيز تاسيس مي نمايد که اهداف آموزشي و تا حدودي سياسي را در آن دنبال مي نمايد.
    بنابر آنچه تشريح گرديد او مي توان به قوه تفکر و انديشه سيستماتيک آن عزيز بزرگوار پي برد. 
4-2- امام صدر و آرمان محوري
    امام صدر براي آرماني مقدس مجاهدت و تلاش مي کند و اين آرمان محوري را با درايت و شايستگي در ميان دوستداران و پيروانش تسري مي دهد. او تلاش مي کند تا طايفه شيعه لبنان را همسان ديگر طوايف و نه مقدم بر آنان در تمامي عرصه هاي حيات سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي آن کشور مشارکت دهد. او در آرماني والاتر زدودن غبار عقب ماندگي و غفلت از چهره مسلمانان و بازآفريني جايگاه اسلام و مسلمانان در عرصه مناسبات بين المللي و شکل گيري حکومت و نظام اسلامي پيشگام مبتني بر عدالت، آزادي و پيشرفت را دنبال مي نمايد.
    امام صدر مرد عمل است و خود در هرآنچه مي گويد پيشگام است. با مردم مستضعف و براي رهايي و نجات آنان زندگي مي نمايد. چنان صادقانه، عاشقانه و پيامبرگونه رفتار مي نمايد که مردم کلام او را و آرمان او را با همه وجودشان باور مي نمايند. سلاح او براي اين موفقيت بزرگ، روح بلند و ملکوتي او و تقدس آرماني است که او قبل از هرکسي به بهترين صورت باور دارد. او تحولاتي را در عرصه هاي گوناگون براي شيعيان لبنان رقم مي زند که قبل از آن کسي را ياراي تصور آن هم نبود و اين به برکت شخصيت کاريزماتيک آن بزرگوار و نهادينه شدن آرمان مقدس او در روح و قلب يارانش همچون شهيد بزرگوار دکتر مصطفي چمران بود. امام صدر از محبوبيت بي نظيري در سراسر لبنان برخوردار بود و با ذره ذره وجودش آرمان مقدسش را به پيش مي برد و بايد گفت که او به شايستگي آرمان محوري را در سيره خود  
 4-3- امام صدر و گفتمان استراتژيک
    از جمله جنبه هاي بارز و منحصر به فرد شخصيت امام صدر تعامل پويا و نزديک ايشان با علما و انديشمندان ساير مذاهب و اديان مي باشد. ايشان به شايستگي دستيابي به اهداف مشترک و حل تعارضات و نزديکي و مصاحبت و دوستي مذاهب و اديان را در قالب گفتمان استراتژيک به نمايش مي گذارد. ايشان در شرايط پرآشوب و فتنه لبنان تقريب مذاهب و اديان را موردنظر قرار مي دهد. او با انجام ملاقاتها و گفتگوها با رهبران اديان و فرق و سران احزاب در جهت حل اختلافات و ايجاد جبهه اي واحد تلاش مي نمايد. امام صدر در اين گفتگوها خطراتي که همه اديان الهي را در آينده تهديد مي نمايد مورد تاکيد قرار مي دهد. ايشان تلاش مي کند که در اين گفتگوها و ملاقاتها اوضاع خاورميانه را تبيين و تفهيم نمايد. او مي کوشد حقانيت و مظلوميت مردم فلسطين را تشريح نمايد و از سوي ديگر براي زدودن تهمتهاي ناروايي که به اسلام نسبت داده مي شده همت مي گمارد. ايشان بدين منظور ملاقاتهاي گوناگوني را با اعاظم کليسا و رهبران سياسي اروپا انجام مي دهد. همچنين در کنفرانسها، سمينارها و سخنرانيهاي گوناگون به ارائه ديدگاهها و نقطه نظرات خود مي پردازد. بر اين اساس او به شايستگي گفتمان استراتژيک سازنده را در عرصه سياسي و اجتماعي لبنان به نمايش مي گذارد.
4-4- امام صدر و انديشيدن همگام با زمان
    امام صدر يک انديشمند و عالم ديني تمام عيار است. ايشان از نسل خانداني بزرگوار است و در خانواده اي پرورش و رشد مي يابد که در تحليل و ادراک مسائل و اقتضائات گوناگون از توانمندي بسيار بالايي برخوردار بوده اند. ايشان در زمان تحصيل و حضور خود در حوزه علميه قم به منظور انجام اصلاحات اساسي در حوزه، موضع گيري و فعاليت مي نمايد که با بي توجهي و کارشکني برخي روبرو مي شود. نگرش و بيان ديدگاههاي امام صدر نسبت به روشنفکران هم عصر خود از توجه خاص او به اقتضائات زمان و روشنفکري ديني حکايت دارد. حمايت شجاعانه، منطقي و بي دريغ او از انديشمند بزرگوار دکتر علي شريعتي که مورد انواع تهاجمات و تهمتها قرار داشت و ديدگاه منصفانه او درباره مستشرقيني چون هانري کربن بيانگر اعتقاد قلبي ايشان به نوانديشي ديني و بکارگيري اقتضائات زمان در احکام و قوانين اسلامي است. جاي جاي سيره زندگاني امام صدر نشانه هاي بسياري از زمان شناس، متفکر، خلاق و مبتکري دارد که در شرايط گوناگون بر مبناي سنت،‌ اصول، احکام و قواعد ديني، بنابر مقتضيات زمان رفتار مي نمايد.
    بکارگيري شيوه هاي نوين و مبتکرانه براي جلب توجه جوانان و زنان شيعه جنوب لبنان به ارزشهاي اسلامي، ديدگاه او در ارتباط با آزادي و کرامت انساني، ديدگاه او در رابطه با آزادي مطبوعات، ارائه روايتي زيبا و جذاب از اسلام و تفهيم و تبيين توانمندي آن در عرصه هاي گوناگون زندگي اجتماعي، نگرش او در رابطه با بهره گيري از پيشرفتها و تجارب غرب در عين پرهيز از استعمار فکري،ديدگاه او در رابطه با انتخابات، نقطه نظرات و ديدگاه او درباره برخي موارد خاص مانند بهره مندي از موسيقي مناسب و يادگيري آن، برخورد شايسته او با پيروان اديان ديگر و يا نحوه برخورد با خانمهاي بي حجاب و پذيريفتن آنها به حضور و صدها و هزاران مورد ديگر انديشيدن همگام با زمان امام موسي صدر را اثبات ما مي نمايد.
4-5- امام صدر و فرصت شناسي هوشمندانه
    امام صدر را بايد پرچمدار نوانديشي ديني و گفتگوي اديان خواند. امام صدر با قدرت والاي تفکر و انديشه اش شرايط لبنان را بخوبي تحليل و درک مي نمايد. باور قلبي او به به ضرورت احترام به ساير اديان و شخصيت منحصر به فرد او بسترساز تعامل پويا و سازنده گروههاي گوناگون مذهبي و سياسي در لبنان مي شود. او در يک شرايط بحران زده و پرفتنه مشارکت همه گروهها و احزاب سياسي و مذهبي و حضور همگي آنان در دستيابي به وحدت و رشد و توسعه در لبنان را درک مي کند و تلاش مي کند تا از تمامي فرصتها و امکانات موجود در راستاي دستيابي به عزت شيعه و لبنان بهره جويد. او به کرامت و آزادي انسان عميقاً اعتقاد دارد. امام صدر هوشمندانه مسير همسويي و وحدت را در جامعه از هم گسيخته لبنان مي پيمايد و بر نقاط مشترک باورهاي اديان تاکيد مي کند. او به ضرورت تجديد نظر در معرفي دين و تبليغات مذهبي معتقد است و از اين طريق نه تنها در جامعه شيعيان بلکه در بين مسيحيان و اهل سنت نيز منشا تحول مي گردد.
    از ويژگيهاي بارز آن بزرگوار بردباري و سعه صدر ايشان بخصوص در برابر مخالفانش مي باشد که در برجستگي شخصيت ايشان بسيار اثرگذار بوده است و او را چون مصلحي بي بديل شناسانده است. ويژگيهاي اخلاقي پيامبرگونه و هوشمندانه و اصلاح گرانه او چنان جاذبه و شيفتگي ايجاد مي کرد که رفتار و گفتار مخالفانش حتي باعث محبوبيت بيشتر او مي شد. برخورد پرمهر و محبت امام صدر با علامه شيخ محمد جواد مغنيه از علماي برجسته لبنان و يا برخورد ايشان با شيخ حسين خطيب رئيس اسبق محاکم شرع جعفري لبنان که اين دو در جهت تخريب شخصيت امام صدر تلاش مي کردند و يا برخورد بزرگوارانه ايشان با سليمان فرنجيه رئيس جمهور اسبق لبنان که براي انتخاب نشدن امام صدر به رياست مجلس اعلاي اسلامي شيعيان تلاش مي کرد از نمونه هاي منش و سلوک مصلحانه امام صدر است که فرصت درخشش بيشتر آن بزرگوار را در عرصه سياسي و اجتماعي لبنان فراهم ساخت.  

5- نتيجه گيري و کلام پاياني
    در اين مقاله تلاش گرديد تا از رويکردي علمي شخصيت امام موسي صدر مورد بررسي و تحليل قرار گيرد. بر اين اساس تفکر استراتژيک بعنوان موضوعي نوين و اثرگذار در مباحث رهبري و مديريت استراتژيک مورد بررسي قرار گرفت. پس از آن پنج محور اساسي تفکر استراتژيک در انديشه و سلوک امام صدر شناسايي و تبيين گرديد که عبارتند از نگرش سيستمي، آرمان محوري و هدف محوري، فرصت شناسي هوشيارانه، انديشيدن همگام با زمان و گفتمان استراتژيك. نتايج بدست آمده نشان مي دهد که آن بزرگوار ابعاد شخصيتي را که در حال حاضر در محافل علمي و آکادميک مورد بحث و تاکيد مي باشد، در زمان خود با شايستگي دارا بوده است و از اين روي با صلابت در مسير موفقيت حرکت مي کرده است.

حسین پیشگام

منبع: سایت روایت صدر

http://revayatesadr.ir/?PId=27&MId=201