چاپ
دسته: امام موسی صدر
بازدید: 1299

يكى از فلاسفه بزرگ و عظيم‏الشأن اسلامى  صدرالدين شيرازى، معروف به ملاصدرا است كه با كمال تأسف مجامع علمى غربْ او را به‏درستى نمى‏شناسند. نخستين كسى كه زندگى علمى اين فيلسوف بزرگ را مورد بررسى قرار داد، پروفسور گوبينو است كه پروفسور هانرى كربن استاد دانشگاه پاريس او را قدّيس توماى مسلمانان ناميده است.

ملاصدرا در فلسفه اسلامى مقامى بس رفيع دارد. مى‏توان وى را خلاصه‏اى از فلاسفه قديم و نمونه بارزى از فلاسفه جديد معرفى كرد. صدرالمتألهين بنيان‏گذار حكمت متعاليه است كه جامع فلسفه مشّاء و حكمت اشراق و عرفان است. هنگامى كه فلسفه اسلامى را، كه در شخص صدرالدين شيرازى مجتمع و مجسم شده، با مكتبهاى فلسفى قرن بيستم مقايسه كنيم، تفوق و برترى اين مكتب را بر بسيارى از مكتبهاى فلسفى جديد حس مى‏كنيم؛ با توجه به اين نكته كه ملاصدرا از فلاسفه قرن هفدهم ميلادى بوده است.

وى حركت جوهرى را در موجودات مادّى از راه استدلال و برهان به اثبات رساند، و نيز ثابت كرد كه منشأ و مبدأ حركات چهارگانه كمى، كيفى، وضعى، و أينى، همين حركت جوهرى است.

مطابق اين نظريه موجودات مادى در جوهر و تمام ذات خود داراى حركت‏اند، يعنى هم متحرك‏اند و هم عين حركت.

فعلاً درصدد اين نيستم كه آثار و نتايج اين نظريه بديع و ارزشمند فلسفى را شرح و بسط دهم. اما دوست دارم كه نظر خوانندگان گرامى را به اين نكته جلب كنم كه فيلسوف بزرگ ما با آراى علمى برجسته خود، حتى از قرن بيستم هم پيش افتاده است و با اين آرا و نظريات به همان نتيجه‏اى رسيده بود كه اينشتين در آراى فيزيكى خود دست يافت و زمان را، كه در سابق به عنوان يك بعد موهوم و فرضى تصور مى‏شد، جزئى از حقيقت موجودات دانست و آن را به عنوان حركت ذاتى و بعد ديگرى از موجودات به حساب آورد.

صدرالمتألهين از طريق علمى و برهانى و در پرتو فلسفه الهى به حقايقى دست يافت كه توانست آرا و نظريات متضاد و كاملاً مخالف الكساندر ساموئل، فيلسوف رئاليست، و برگسون، فيلسوف ايده‏آليست، را جمع كند و آنها را با يكديگر آشتى دهد.

نيز ملاصدرا عقايد و نظريات تازه‏اى ابراز داشت كه هر يك از آنها از اصول و پايه‏هاى فلسفه است، مثل نظريه حدوث جسمانى نفس و بقاى روحانى آن.

اين نظريه، پديده‏هاى روحى را تفسير مى‏كند و مشكل ارتباط جسم را با روح، و وحدت روح را در مراحل حس و خيال و عقل حل كرده است.

نيز در علم‏النفس و مسأله ارتباط پديده‏هاى خارجى با عقل داراى نظريه جالبى است كه بسيارى از مشكلات و مبهمات مربوط به معاد جسمانى را حل مى‏كند.

صدرالمتألهين نظريه اصالت وجود را به طور واضح تشريح كرده است- نظريه‏اى كه بعضى از فلاسفه آلمان، مانند كارل ياسپرس و هوسرِل، از پيروان مكتب اگزيستانس، آن را از ابتكارات خود مى‏دانند و به آن مباهات مى‏كنند. مكتب اين فلاسفه به اگزيستانسياليسمِ ژان پل سارتر مبدل گرديد، كه نه مكتب وجود است و نه اصالتى براى وجود قايل است، بلكه همان مكتب اصالت ظاهر و فنومنولوژى است.

همچنين ملاصدرا تقسيم موجود به هيولا و صورت يا ماده و صورت را به طرز علمى تشريح كرد. ما معتقديم كه تفوق و برترى اين رأى بر اصل تضاد، كه در منطق ديالكتيك معروف است، هنگام مقايسه و شرح اين دو نظريه روشن مى‏گردد.

در خاتمه اين بحث، مقتضى است يادآور شويم كه مشرق‏زمين، در زمينه فلسفه و عرفان، جهان را در قرن بيستم منور ساخته است. ما در اين باره داراى شواهد و دلايل فراوانى هستيم. پروفسور هانرى كربن مى‏گويد:

فلسفه شرق در موقعيتى قرار گرفته كه قدرت دارد فلسفه اروپا را از خطر اضمحلال و نابودى برهاند. راستى كه دنياى غرب به حكمت جاويدان، كه از مشرق زمين سرچشمه مى‏گيرد، نيازمند است.

به نقل از کتاب "نای و نی " از مجموعه  " در قلمرو  اندیشه امام موسی صدر، ترجمه  علی حجتی کرمانی.