چاپ
دسته: امام موسی صدر
بازدید: 816

بیست و دومین درس گفتار ماهانه اندیشه و عمل امام موسی صدر با موضوع تمدن اندیشی عصر دوشنبه پنجم مرداد برگزار شد. در این نشست حجت الاسلام دکتر محسن الویری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم و پژوهشگر حوزه تاریخ، ابتدا مفهوم تمدن اندیشی را تعریف کرد و سپس ویژگی های تمدن اندیشی امام موسی صدر را برشمرد و آن را نمونه ای درخشان و بی نظیر در بین مصلحان اجتماعی معاصر خواند.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر  محسن الویری در ابتدا درباره تمدن و تمدن اندیشی سخن گفت: مسئله تمدن چندی است به یک مسئله نخبگانی تبدیل شده است و در سطوح مختلف به این مسئله پرداخته می شود. شاید علت اصرار بنده به استفاده از واژه «تمدن اندیشی» و نه دانش تمدن و یا آگاهی های تمدنی، این باشد که ما همانطور که در مواردی مثل دینداری می توانیم بین آگاهی دینی و درد دین داشتن تمایز قایل شویم، و این دو به رغم پیوند، دو مقوله جدا از هم هستند؛ در این مورد نیز باید تفاوت قائل شویم، چرا که الزاما همه کسانی که آگاهی دینی دارند درد دین ندارند. مسئله تمدن نیز به نظر بنده مسئله ای است از این جنس است. اینگونه نیست که هر کس که آگاهی تمدنی دارد، الزاما دغدغه تمدنی هم داشته باشد. 

درک تمدنی بالاترین سطح درک مسائل اجتماعی است


الویری تمدن اندیشی را اینگونه تعریف کرد: مراد من از «تمدن اندیش» شخصی است که نه فقط آگاهی تمدنی دارد، بلکه درد تمدنی و دغدغه تمدنی هم دارد. تمدن اندیشی یعنی به جای گردآوری محض اطلاعات نگاه تمدنی به مسائل هم داشتن و مسائل روز را از دریچه تمدن فهمیدن. یعنی مقیاس و طراز تحلیل مسائل پیرامونی انسان مقیاس تمدنی باشد.  اگر تمدن اندیشی را به مثابه ارزش بیان می کنم بر اساس این یک پیشفرض است که اصولا نگاه تمدنی را بالاترین سطح نگاه اجتماعی و درک مسائل اجتماعی می دانم. امکان دارد سطح درک و تحلیل و چاره­اندیشی یک نفر برای مسائل اجتماعی زمان خودش در سطح محلی باشد و یا در سطح ملی و یا در سطح جهانی و یا در سطح تمدنی. درک تمدنی فراتر از درک جهانی قرار می گیرد. درک جهانی یک درک ایستاست، گستره وسیعی را شامل می شود اما صرفا به لحاظ مکانی. اما درک تمدنی گستره زمانی را هم شامل می شود. اگر پذیرفتیم درک تمدنی بالاترین سطح درک مسائل اجتماعی است آن وقت می توانیم تمدن اندیشی را به مثابه یک ارزش علمی ستایش کنیم.  به همین دلیل تمدن اندیشی از آن درجه از اهمیت برخوردار است که بزرگترین مشکل نظام فکری و نظام اجتماعی کنونی ما چه در سطح ملی و چه در سطح جهان اسلام و حتی جهان، فقدان چنین نگرشی است.


درک تمدنی امام موسی صدر، ستاره ای در تاریکی مطلق


استاد دانشگاه باقرالعلوم در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اگر ما مواجهه مان را با مسائل از حد حساسیت های خرد و جزیی مذهبی، سیاسی، جناحی بالاتر ببریم، به هر اندازه از این دغدغه ها فاصله بگیریم فهممان از مسائل بیشتر خواهد شد و راه حل هایی که عرضه می کنیم کارآتر و ماناتر خواهد بود. از این منظر امام موسی صدر تمدن اندیش بود. یعنی نه فقط آگاهی تمدنی داشت، نه فقط شناخت تاریخی از تمدن های گذشته داشت. نه فقط شناخت اجتماعی از تمدن مسلط کنونی داشت، بلکه درک تمدنی داشت. با ویژگی هایی که عرض خواهم کرد و این به خصوص در برش زمانی ای که امام موسی می زیست دارای اهمیت است. اگر این تعبیر را به کار ببرم که ویژگی فوق العاده ای است و معجزه گونه است، امیدوارم اغراق نکرده باشم. در آن زمان که ایشان بودند افرادی مانند مالک بن نبی بحث های تمدنی داشتند. تحلیل های تمدنی داشتیم اما درک و دغدغه تمدنی آن زمان محدود به افرادی مانند مالک بن نبی بود و در آن زمان فردی با خصوصیاتی که خواهم گفت اینگونه تمدن اندیش باشد انصافا ستاره ای در تاریکی مطلق به حساب می آید. 


ویژگی های تمدن اندیشی


آیا امام موسی تمدن اندیش بود و اگر پاسخ به این سؤال مثبت است، با چه ویژگی هایی می توانیم تمدن اندیشی ایشان را گزارش کنیم؟


الویری با بیان اینکه یک انسان تمدن اندیش باید به پنج پرسش پاسخ دهد، گفت: در آثار امام موسی صدر پاسخ روشنی به این پرسش ها وجود دارد که پرداختن به آن فرصت بیشتری می طلبد. تمدن اندیشی نوعی نگرش است اما مبتنی بر آگاهی و معرفت تمدنی هم هست، وجه معرفتی تمدن اندیشی پرداختن به پاسخ پنج پرسش عمده است:


1.چیستی تمدن و اجزاء تمدن و عوامل مؤثر بر پیدایش و زوال یک تمدن. 


2. معیار تمایز تمدن ها.


3.گذشته تمدنی ما: این ما می تواند هر فردی باشد. هر کسی در هر جایی اگر تمدن اندیش است باید به هویت تمدنی خودش آگاه باشد.


4.تحلیل تمدن کنونی


5.آینده تمدنی جهان: تحلیل فلسفی و پیش بینی و آرزوها در مورد آینده تمدنی جهان.


اسرائیل و انقلاب ایران؛ شواهد تمدن اندیشی امام موسی صدر



الویری با تأکید بر اینکه کمتر اثری از امام موسی صدر است که ردپایی از نگرش تمدن اندیشی ایشان در آن نباشد، دو نمونه از این ویژگی وی را توضیح داد:


نمونه اول: تحلیل ایشان در مورد اسرائیل. ایشان غیر از سطوح سیاسی و مردمی و حقوق بین الملل بحث که به لحاظ سیاسی حق یک کشور نادیده گرفته شده و تجاوز آشکار صورت گرفته، دستکم در چند مورد به صراحت تحلیلی تمدنی از این پدیده عرضه می کند. ایشان در بیانیه ای که به مناسبت جنگ های شش روزه اعراب و اسرائیل صادره کرده به صراحت بیان می کند که تمدن مادی غرب اسرائیل را در این مسیر یاری می کند. تمدنی که دستاوردهایش برای خود آن هاست و مصائبش برای دیگران. سطح بحث این است که تجاوز اسرائیل برآمده از نگاهی است که در تمدن غرب ریشه دوانیده است و اقتضای حیات تمدن غرب است؛ تمدنی که ما شرقی ها و دستاوردهای تمدن ما را نادیده می گیرد تا خود بماند. و در جای دیگری به صراحت این پدیده را به عنوان اینکه این همه ظلم و این همه استعمار و این همه تبعیض نژادی را در واقع به مثابه رفتار تمدنی توجیه کردن و در برابر آن ها سکوت کردن و نام آن را تمدن نهادن، نقد می کنند و در جای دیگری می گویند غرض‌ از این‌ جنگ‌ تنها اشغال زمین‌ میهن‌ ما نیست، بلکه‌ در اصلْ‌ هدفِ‌ برپاکنندگان‌ این‌ جنگ‌ مقابله‌ با تمدن‌ و میراث و الگو‌ها و ارزش‌های‌ معنوی و اخلاقی‌ و کرامت انسانی‌ ما و بلکه‌ جهانیان‌ است.


وی افزود: سطح نگاه این است که میراث تمدنی در مواجهه با تمدنی دیگر قرار گرفته است. بر همین اساس ایشان تحلیل زیبایی از وطن دارند که از منظر حقوق سیاسی نیز شایسته بحث است. ایشان تفسیری از وطن عرضه می کنند و از اینکه دوست داشتن وطن و دفاع از مرزهای ملی امر ضد دینی نیست دفاع می کنند. در آنجا نیز در تحلیل خطر اسرائیل می گویند که: «این جنگ، ابعاد بسیاری دارد و یک جنگ طولانی مدت در عرصه تمدن و فرهنگ است و دارای جبهه های متعدد ملی، قومی و دینی است.» تعبیر زیبایی نیز دارند: «این جنگ، جنگ گذشته و آینده است.» و تأکید می کنند: « جنگی که اسرائیل تجاوزکار بر ضد ما به راه انداخته است، جنگ میان دو دولت و دو ملت و  بلکه دو تمدن است.»


الویری سپس نمونه دوم تمدن اندیشی امام موسی صدر را توضیح داد: انقلاب ایران. وی گفت: امام موسی در یادداشتی که اول شهریور 1357 در روزنامه لوموند چاپ شد، یعنی پیش از پیروزی انقلاب و حتی وقوع حادثه 17 شهریور، این تحلیل را نوشتند که بسیار مهم است. ایشان تصریح می کنند که این انقلاب چشم‌انداز جدیدی فراروی تمدن بشری قرار داده و کسانی که به مسائل انسان و تمدن بشری اهمیت می‌دهند، شایسته است که این تجربۀ انسانیِ منحصر به فرد را که اکنون در ایران جریان دارد، به‌دقت بررسی و در برابر تبلیغات مخالف و مغرضانه از آن حمایت کنند.


این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: در اینجا بحث این نیست که هدف انقلاب سرنگونی شاه است و یا منافع امریکا در منطقه به خطر افتاده است. این ها هست اما همه هدف انقلاب این نیست. در واقع درک تمدنی داشتن از انقلاب یعنی چشم انداز جدیدی مقابل تمدن انسانی قرار داده است. 


ویژگی های تمدن اندیشی امام موسی صدر


حجت الاسلام الویری تأکید کرد: آنچه که امروز برای ما مهم است ویژگی های تمدن اندیشی امام موسی صدر است. این ویژگی ها را در پنج دسته به اختصار بیان می کنم. نخستین ویژگی ایشان را دین بنیاد بودن می دانم. به این معنی که تمدن اندیشی یافته شخصی ایشان نیست و نگاه تمدنی را به عنوان یافته ای که ریشه هایش تنها در دانش محدود بشری باشد مطرح نمی کنند بلکه ریشه های آن را در دین می شمارند و این بسیار حائز اهمیت است. 


وی ادامه داد: امام موسی صدر در سخنرانی ای که در سال 1976 در افتتاحیه نخستین کنگره‏ مؤسسان جنبش محرومان لبنان ارائه می کنند، بعد از بحث لطیفی که نقد درون سازمانی به روحانیت و نظام دینی به حساب می آید، به این می رسند که اسلام را نباید از متولیان و مدعیان جانشینی خدا در زمین مطرح می کنند بگیریم. اسلام را باید از قرآن بگیریم و چند ویژگی برای اسلام قرآنی مطرح می کنند که ویژگی دومش این است که اسلام قرآنی، اسلام تمدنی است. اسلامی قرآنی اسلامی است که تمدن ساز است و جوامع بشری را به سمت تمدن سوق می دهد و ارجاع می دهند به مقاله ای که اسقفی در روزنامه النهار منتشر کرده که می گوید مسیحیت در مشرق زمین باید از حیث تمدن امروزی اسلام بیاورد. می گویند اسلامی که می گوییم اسلام متمدن یعنی اسلامِ پیوندها، اسلامِ مدنیّت، اسلام دستاوردهای بشر. یعنی اسلامی که به دستاوردهای بشر نیز احترام می گذارد. اسلامی که جایی برای عقل بشر و یافته های بشری نیز قایل است. منتها در چارچوبی که دین طراحی می کند. ایشان تصریح دارد: «اسلام از حیث تمدن امروزین همان اسلام قرآنی است که به تحجر نمی‌انجامد و به سازمان تبدیل نمی‌شود.» این تعبیر اشاره به نقدی درون سازمانی نسبت به روحانیت است. این دین بنیاد بودن تمدن اندیشی ایشان در جاهای دیگر نیز دیده می شود. برای مثال بحث مهدویت را هم با نگاه تمدنی که تمدن موعود بشری و مسیر تکاملی بشر به سمت جامعه موعودی که آرزوهای بشر در آن محقق می شود مطرح می کنند، در حالیکه مهدویت آموزه ای دینی است. 


امام موسی صدر تکثرپذیر وحدت گراست


الویری بیان داشت: دومین ویژگی مهم تمدن اندیشی امام موسی، تکثرپذیر وحدت گراست. شاید در نگاه اول این ترکیب پارادوکسیکال جلوه کند اما چنین نیست. اقدامات و اندیشه های امام موسی در باره همگرایی و وحدت شیعیان، وحدت ملی لبنان، وحدت جهان اسلام و حتی وحدت جهانی بر کسی پوشیده نیست و کاملا روشن است. اما نکته مهم این است که این روحیه همگرایانه و وحدت باور به مفهوم نفی تکثر و یا چشم پوشیدن از آن ها نیست. اصلا بر اساس درکی که امام موسی صدر از وحدت و تکثر ارائه می دهند که کاملا مبتنی بر آموزه های دینی است، تکثر لازمه وحدت است. اصلا وحدت با غیر تکثر قابل تصور نیست. وحدت یعنی وجود حداقل دو چیز که با هم همگرا باشند. همین که از همگرا بودن دو چیز صحبت کردیم باید وجود دو چیز را بپذیریم. تکثر را باید بپذیریم تا از همگرایی بین آن ها سخن بگوییم. همین که قبول کردیم حداقل باید دو نفر وجود داشته باشند تا یک واحد اجتماعی شکل بگیرد، تکثر را پذیرفته­ایم. تکثر یکی از ویژگی های تبدیل ناپذیر و تحویل­ناپذیر در جامعه است و انکار آن با هر حرکت اجتماعی ناسازگار است. 


عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم تصریح کرد: کاملا واضح است که پذیرش تکثر به معنای دامن زدن به اختلافات نیست، بلکه لازمه هویت جمعی داشتن و کار جمعی کردن و همگرایی اجتماعی پذیرش تکثرها و کوشش برای همگرایی آن هاست.  کوشش برای حاکم ساختن روح واحد بر این اجزای متعدد است.


وی افزود: از این نظر امام موسی را به حق باید در زمینه تبیین این نکته و مهم تر از آن، عینیت بخشیدن به آن در میدان عمل در رأس تمام مصلحان اجتماعی معاصر شمرد. این را با اطلاع عرض می کنم. هیچ مصلح اجتماعی معاصر در عینیت بخشیدن به این نکته همانند امام موسی توفیق نیافت. هیچکس را در بین عالمان سنی و شیعی معاصر بدین پایه از معرفت و موفقیتِ همزمان سراغ ندارم.


الویری در ادامه به چند نمونه از سخنان امام موسی صدر اشاره کرد. وی گفت: ایشان در اولین دوره انتخاب ریاست مجلس اعلا در سال 1969 در حضور رئیس جمهور وقت لبنان که به دارالأفتا رفتند تا این انتخاب را تبریک بگویند صحبتی دارند. می گویند: «حضرت رئیس جمهور هرکس‌ گمان‌ بَرد که ‌وجود فرقه‌های ‌مختلف‌ در لبنان ‌و سازمان‌دهی امور این فرقه‌ها سبب ضعف احساسات ‌ملی ‌است، به ‌این مسئله ‌از دریچه‌ای ‌تنگ ‌نگریسته ‌است. ما بر این باوریم‌ که ‌وجود فرقه‌های‌ سازمان‌یافته مختلف، نقطه آغاز همکاری‌ و دریچه‌های ‌تمدن ‌به ‌روی‌ دستاوردهای ‌میلیارد‌ها انسان‌ در این ‌عصر و اعصار گذشته است.»


یعنی سرمایه بزرگی در لبنان وجود دارد که هر فرقه ای در لبنان نماینده دارند که یک سرمایه بزرگ اجتماعی است. این فرقه ها این تجارب را وارد لبنان می کنند و پیکره واحدی را تشکیل می دهند. اگر نتوانیم این پیکره واحد را تشکیل دهیم آسیب زاست. «و پیکره‌ای‌ واحد را تشکیل‌ می‌دهند که ‌نباید عضوی‌ از آن ‌ناقص ‌باشد و، درنتیجه، همبستگی ‌ملی ‌و انسانی ‌تقویت ‌می‌شود.»


در جای دیگری گفته اند اگر در جهان لبنانی وجود نداشت حق این بود که ما آن را ایجاد می کردیم. فرد باید خیلی درک بلندی داشته باشد از ارزش تنوع اندیشه ها تا این جمله را بگوید. 


الویری افزود: امام موسی صدر در سال 1976 به مناسبت تقارن میلاد حضرت مسیح (ع) و عاشورای حسینی  نامه ای خطاب به مردم لبنان نوشت که در آن می گوید: «ما الگوی عینیت‌یافته آیندۀ جهان و صحنه‏ نمونه ای از تمدن آینده آن هستیم.»  این نگاه فوق العاده مهم است که آینده بشریت به این سمت می رود.  سال 1976 شاید هنوز نام هانتینگتون به گوش نرسیده بود که بحث برخورد تمدن ها را مطرح کند و نظر مقابلش که گفتگوی تمدن هاست هنوز مطرح نشده بود. ایشان در آن زمان می گوید که جهان به سمتی می رود که باید به تنوع تمدن ها تن بدهد و دوره سلطه تمدن واحد غرب به سر رسیده است و جهان آینده، جهان تکثر تمدن هاست.


انفتاح انفعال نیست


الویری ویژگی سوم تمدن اندیشی امام موسی را انفتاح در برابر دیگران برشمرد و گفت: اصرار دارم از این واژه عربی استفاده کنم. منفتح بودن یعنی گشاده رویی و سعه صدر داشتن. مراد از دیگران طیف گسترده ای از همه کسانی است که دوست ترین دوستان تا هواداران و افراد معمولی که موضعی نسبت به ما ندارند و کسانی که از ما کراهت دارند تا دشمنان را شامل می شود. امام موسی در برابر همه این ها جز کسانی که فقط به ظلم عمل می کنند، چهره ای منفتح داشت و با رویی گشاده برخورد می کرد. طبیعتا متوجه بود که جایگاه این افراد با هم متفاوت است. ایشان خیلی صریح درباره صهیونیست ها نه قایل به گفتگوست و نه گشاده رو برخورد می کند و به صراحت صهیونیسم را به نقد می کشاند و علیه آن بیانیه می دهد. شواهدی است که حتی نسبت به کسانی که ریشه های مسالمت در برابر اسرائیل داشتند هم موضع کاملا تعریف شده ای داشت و از آنان دوری می جست. 


وی افزود: پس منفتح بودن مطلقا به معنای ظلم پذیر بودن و در برابر ظالمان موضع نداشتن نیست. اما با این قید که اشاره شد، روی گشاده داشتن بی تردید در شمار شاخص ترین ویژگیهای انبیاء و اولیاء خداست که امام موسی نیز در بالاترین درجه قابل تصور از آن برخوردار بودند. ایشان جمله فوق العاده ای درباره جوانان دارند که جمع کننده بسیاری از مباحث پراکنده ای است که در ذهن ما وجود داشت. می گویند که: «من در برخورد با جوانان چشمی را می بندم و چشمی دیگر را باز می کنم.» جایی که جای تسامح است یک چشمم را می بندم. اما یک چشمم باز است. این برخلاف تصور رایجی است که در جامعه ما وجود دارد که جوان گرایی یعنی جوانان را رها کنیم. اما باید به اقتضای جوانی نیز توجه کرد: پرسشگر بودن و روح پر خروش داشتن اقتضای جوانی است اما به این معنا نیست که هیچ نقدی را مطرح نکرد. بلکه با زبان اولیا خدا می توان با جوان صحبت کرد. 


این استاد دانشگاه گفت: مراد من از انفتاح انفعال در برابر بدی ها و ظلم نیست. انفتاح از نظر ساختار واژگانی در زبان عربی بر وزن انفعال است، اما هم وزن انفعال نیست. ما ملازمه نادرستی را بین انفتاح و انفعال برقرار می کنیم. امروزه در جامعه مان با این مشکل مواجه هستیم که اگر کسی با روی گشاده با دشمن برخورد کرد او را به انفعال در برابر دشمن متهم می کنیم. این تلقی ناصواب که وجود دارد که حتی گفته می شود ما چه گفتگویی با کفر داریم، از دیدگاه من زیر سؤال بردن فلسفه دعوت همه پیامبران است. پیامبران آمدند تا با کفر گفتگو کنند. اگر قرار بود پیامبران و امامان با مخالفانشان با زبان تند سخن بگوید چند نفر را می توانستند جذب کنند؟ قرآن به صراحت می گوید ای پیامبر اگر با زبان تند سخن می گفتی همه از گرد تو پراکنده می شدند. 


نگاه باز به مسائل امکان اقتباس را فراهم می کند


دکتر الویری اظهار کرد: نگاه منفتح امام موسی است که سبب می شود به گونه ای با تاریخ برخورد می کنند که انحطاط های گذشته بشری را به مثابه تجربه می نگرند. این جمله برای بنده بسیار راهگشا بود که در جایی در بحث مهدویت می گویند: «بله، انحطاط‌ هایی ‌در تمدن ‌انسانی ‌رخ ‌داده ‌که ‌آن‌ها را تجارب ‌می‌شماریم.»


وی ادامه داد: اگر کسی نگاه منفتح داشته باشد می خواهد از همه چیز درس بگیرد. نگاه باز در برابر دشمنان سبب می شود اگر خوبی هایی در جایی وجود داشته باشد آن را ببینم و از آن خود کنم. نگاه منفتح سبب می شود که اقتباس های تمدنی توجیه داشته باشد. بنابراین انفتاح در برابر دیگران، یعنی بتوانم با همه کسانی که در بشریت با من برابرند گفتگو کنم جز کسانی که مبنایی جز ظلم مانند رژیم صهیونیستی دارند. لازمه اثرگذاری دعوت و تبلیغ دینی و فراهم آوردن زمینه به بار نشستن سخن حق منفتح بودن است. در واقع این ویژگی دو جانبه است؛ هم لازمه اثرگذاری بر دیگران است، هم به من دیدی می دهد که بتوانم به تعبیر حضرت امیر حکمت را در دست هر کس که بود به دست بیاورم. 


از نگاه امام موسی صدر جوهره تمدن غرب یهودی است


حجت الاسلام الویری ویژگی دیگر تمدن اندیشی امام موسی صدر را موضع مشخص داشتن نسبت به تمدن مسلط کنونی یعنی تمدن غرب خواند و در توضیح آن گفت: لازمه تمدن اندیش بودن این است که من بدانم در کدام فضای تمدنی تنفس می کنم، اکنون از دستاوردهای کدام تمدن بهره می گیرم و تحلیل و موضع من نسبت به این یافته های تمدنی چیست. باید نسبت به این موضعی صریح داشته  باشم.


وی افزود: امام موسی صدر نسبت به تمدن غرب موضعی کاملا صریح و شفاف دارند. ایشان اولا تحلیلی بسیار دقیق و بدیع درباره جوهره تمدن غرب دارند که این تمدن غرب هم به لحاظ فلسفی از کجا آغاز شد و این اندیشه های چه تأثیری داشتند و هم در مقام نقد تعبیر جدیدی دارند که من در جای دیگری ندیده ام. ایشان معتقدند: برخلاف آنچه که گفته می شود که تمدن غرب تمدن غیر دینی است، تمدن دینی است اما نه تمدن مسیحی که باز یک تعبیر رایجی است کاری که مارکس وبر کرده درباره تأثیر پروتستانیسم بر تمدن غرب، شاید آن را دارند نقد می کنند. می گویند که جوهره تمدن غرب جوهره یهودی است. 


وی ادامه داد: در سال های اخیر معضلی در جامعه مان داریم که نوعی یهودگرایی در قالب یهودستیزی باب شده که به شکل های مختلفی علیه یهودیان حرف زده می شود که در عمق، بیش از آنکه یهودستیزی باشد یهودگرایی است. امام موسی صدر این نظر را به قرآن ارجاع می دهند که یهودیان معتقدند «یدُاللهِ مَغلولة». دست خداوند بسته است و می گویند که تمدن غرب دست خدا را بست و خدا در گوشه ای قرار داد و انسان را جای خدا نشاند. در جای دیگر نیز به این آیه اشاره می کنند که «افرایت من اتخذ الهه هواه» و تحلیل عمیقی درباره جوهر تمدن غرب مطرح می کنند. ایشان درباره پیامدهای تمدن غرب برای بشریت نگاه روشنی دارند و در مورد اینکه چرا تمدن غرب به این وضعیت دچار شد حرف زده اند، درباره آینده تمدن غرب و اینکه گره اصلی این تمدن کجاست و چطور می شود آن را باز کرد تحلیل دارند.


الویری بیان کرد: امام موسی درباره اینکه انسان پریشان و مضطرب دستاورد تمدن غرب است صحبت کرده اند. فضای امروز جامعه و جهان اسلام را نبینید، در سال های گذشته نقد غرب در فضای دانشگاهی ممکن نبود و غرب اسطوره و مدلی ایده آل بود. در سال های اخیر است که نقد غرب رایج شده است. در آن زمان که امام صدر این حرف را زده اند بسیار مهم است که می گویند انسان مضطرب دستاورد تمدن غرب است. تغبیر ظریفی دارند که می گویند تمدن غرب تمدن زمینی است که آسمان برای او ناآشناست. این جمله به نظر من تجمیع همه تحلیل های ایشان درباره تمدن غرب است. 


امام موسی صدر پشتوانه معرفتی تمدن را ضروری می دانست


الویری گفت: نکته آخر ویژگی تمدن اندیشی امام موسی، باور ایشان به این نکته است که مباحث تمدنی نیازمند پشتوانه های معرفتی و علمی است. به این معنا که مباحث تمدنی با شعار محقق نمی شود. تمدن حتی فقط با بسیج توده ها محقق نمی شود. اندیشه های تمدنی برای اینکه بتوانند در عمل موفق شوند نیازمند پشتوانه علمی و معرفتی هستند که این موضوع در آثار امام موسی صدر وجود دارد.


نگاه امام موسی صدر به تاریخ؛ در جستجوی تاریخ مردمان


استاد دانشگاه باقرالعلوم نظر امام موسی صدر را در مورد ضرورت پشتوانه معرفتی تمدن با دو نمونه توضیح داد. نمونه اول بحث ایشان درمورد تاریخ است. وی گفت: ایشان در جایی این طور از تاریخ یاد می کنند که تاریخ های موجود عمدتا تاریخ حاکمان و ظالمان و تاریخ کارهای شجاعانه و قهرمانانه واهی یا خیالی است اما تاریخ حقیقی، تاریخ تمدن مردم است. اگر این جمله را در سپهر اندیشه تمدنی امام صدر قرار دهیم یعنی اگر دغدغه ایجاد تمدنی دارم باید چشمی به گذشته داشته باشم، یعنی استفاده از همه تجربه های بشری و این تجربه ها در دانش تاریخ موجود یافت نمی شود. کتاب های تاریخی موجود، چه کتاب های یونان باستان، چه دوران روم و چه دوره اسلامی اغلب رویکرد غالب دارند. البته در مشکل اسلامی این مشکل را کمتر داریم. اما به طور عمده تاریخ حاکمان است و اگر به چیز دیگری پرداخته می شود تاریخ ادبا و اندیشمندان برجسته و خاص است. تاریخ مردمان نیست. و این نگاه تاریخ مردمی و اجتماعی که از دهه 30 در فرانسه آغاز شد و گسترش پیدا کرد در این جمله امام موسی صدر هم به چشم می خورد که نشان می دهد تحولی در دانش تاریخ باید رخ دهد تا بتواند تمدن ساز باشد. 


الویری افزود: نمونه دیگر صحبت ایشان هنگام ترک نجف خطاب به شهید محمدباقر صدر است که می گویند حرکت آینده جهان حرکت علم و تمدن است و از شهید صدر انتظار دارند که به عنوان مرجعیت آینده این راه را هموار کند. این حرف مفهوم بسیار عمیقی است؛ اولا باید در برابر مباحث نظری یک نمونه عینی و اجتماعی عرضه کنیم، و مهم تر از آن این است که این حرف پشتوانه علمی نیاز دارد و نباید از آن ها گسسته شد. این آسیب بسیار رایجی است که وقتی حرکتی اجتماعی آغاز می شود از آبشخور معرفتی جدا می شود و این زمینه ساز انحراف حرکت می شود. 


تمدن اندیشی امام موسی صدر اندیشه ای آزموده شده در اجتماع است

دکتر الویری در انتهای صحبت مواردی را تحت عنوان جمع بندی بیان کرد. وی اظهار داشت: سخن از تمدن اندیشی امام موسی گفتن سوق دادن به مباحث انتزاعی نیست؛ بلکه بررسی یک اندیشه به تجربه آزموده شده در صحنه اجتماع است. من از اندیشه ای سخن می گویم که به تجربه در اندیشه اجتماع آزموده شده است و به تجربه تاریخی موفقیتش اثبات شده. از تجربه منحصر به فردی حرف می زنم که پیش از انقلاب اسلامی در ایران از یک محیط کوچک رو به انحطاط جامعه ای پویا براساس مکتب اهل بیت ساخت. 


تجربه ای که نشان داد کلان نگری و بینش عمیق و وسیع عالمان محلی تا چه اندازه می تواند پیامدهای منطقه ای و جهانی داشته باشد. تجربه ای که نشان داد حرکت های اصلاحی اجتماعی در برابر حرکت های سیاست زده تا چه اندازه ماندگارتر است. 


تجربه ای که نشان داد باید به تکثر به عنوان یک ویژگی قطعی تغییر ناپذیر تن داد و لازمه ایفای نقش تمدنی پای بندی به لوازم این تکثر است. هیچ تردید نباید کرد که تکثر به معنای غیرقابل دفاع پلورالیسم معرفتی و دینی و مذهبی نیست. کسانی که به لوازم تکثر پای بند نباشند نمی توانند نقش تمدنی ایفا کنند.


تجربه ای که نشان داد برای جلوگیری از نابودی فرهنگ و تمدن باید از تمایلات و منافع فردی چشم پوشید: ایشان در جایی بیان کردند: تاریخ گواه آن است که بسیارى از امت هاى پیشین به سبب آنکه تکلیف خود را به انجام نرسانیده‏اند و تمایلات و منافع فردى را بر مصلحت عموم مقدم شمرده ‏اند، فرهنگ و تمدنشان از هم گسیخته و نابود شده است.


وی اینگونه سخنانش را تمام کرد: من از تجربه موفقی حرف می زنم که این پیام را برای ما داشت که برای تمدن جدیدی که پیش روی داریم اگر به ارزش های الهی چنگ نزنیم تمدن نوین خودمان را بر مبنای ارزش های دینی پایه نگذاریم چندان کامیاب نخواهیم بود. این عین جمله ایشان است: اگر ایمانى که میان خدا و انسان ارتباط و حضورى مستمر پدید می‌آورد، مبنا و اساس تمدن جدید نباشد، با تمدنى شکننده روبه‏رو خواهیم شد. به روشنی از تمدن جدید سخن می گویند و به روشنی از جایگاه ایمان در این تمدن که باید بن مایه تمدن جدید باشد.  


حاشیه نوشت:


برنامه با تاخیری اندک آغاز شد.


-استقبال از برنامه به حدی بود که مانند چند سخنرانی اخیر تعدادی ایستاده به سخنرانی گوش دادند و باعث شدند مسئول روابط عمومی مؤسسه قول بدهد برای برنامه های آینده تصمیمی برای تغییر مکان گرفته شود.


-دکتر الویری به صراحت گفت انتظار چنین استقبالی را در این ساعت از روز نداشتم.


-بعد از پایان برنامه گفتگو با سخنران برنامه تا مدتی ادامه پیدا کرد.


-حضور جوانان در چند برنامه اخیر پررنگ تر از گذشته شده است.


-درس گفتار اندیشه و عمل امام موسی صدر، دوشنبه اول هر ماه در محل مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر برگذار می شود و حضور برای عموم علاقه مندان آزاد است.