جدیدترین مطالب

در بیانات امام موسی صدر دیگرسازی یا غیرسازی وجود دارد، اما غیرسازی بر بستر دشمنی نیست. از نظر امام صدر، دین برای تحقق تجلیات رحمانی خداوند و کمک به انسان و حل مشکلات او بر روی زمین آمده و مظهر لطف خداوند به انسان است.

اشاره: مارونی‌های مسیحی در 30 بهمن بهمن 1354 امام صدر را برای القای موعظۀ روزۀ مؤمنان مسیحی به کلیسای کپوشیین بیروت دعوت کردند. به مناسبت این اتفاق کم‌نظیر، در باب سلوک تقریبی و گفت‌وگویی و همگرای امام موسی صدر با حجت‌الإسلام و المسلمین نجف لکزایی به گفت‌وگو نشستیم. البته، در این دیدار دربارۀ موضوعات و دیدگاه‌های دیگر امام صدر هم سخن به میان آمد. آنچه می‌خوانید، بخش ناظر به همان سلوک تقریبی و گفت‌‌وگویی امام صدر است.

چگونه با امام موسی صدر آشنا شدید؟

اولین آشنایی من با امام موسی صدر مطالعۀ سخنرانی ایشان در دارالتبلیغ بود. ایشان در آن سخنرانی چهرۀ جدیدی از عالمی دینی به نمایش گذاشته‌اند. آن زمان من طلبۀ جوانی بودم و این سخنرانی برایم بسیار جالب بود، زیرا دغدغه‌هایم را بیان می‌کرد.

من از بی‌نظمی و بی‌انضباطی گله داشتم و آنچه توجه مرا در این سخنرانی جلب کرد، خطاب قرار گرفتن برخی مراجع و علمای درجة اول حوزۀ علمیۀ قم بود. امام صدر می‌گفتند که مسیحیت حتی آمار یک خانوادۀ مسیحی را در روستایی دورافتاده دارد و روز یکشنبه برای آنان کشیش می‌فرستد تا اعمال عبادی‌شان را انجام دهند. اما شما آمار روحانیت را در ایران ندارید، چه برسد به آمار تعداد پیروان اهل بیت (ع) را.

ایشان با اشاره به آیۀ «و السماء رفعها و وضع الميزان . ألاتطغوا فى الميزان» [1] برداشت شایان توجهی از این آیه کرده‌اند و آن اینکه خداوند متعال کائنات و زمین و آسمان را بر اساس میزان و نظم آفریده است. امام موسی صدر از این موضوع استفاده می‌کند و وارد بحث جامعۀ انسانی می‌شود و می‌گوید که امورات ما نیز باید بر اساس نظم باشد. او نظم را فردی نمی‌داند بلکه آن را تشکیلاتی می‌داند و معتقد است که نظم در هر چیزی بر حسب وظیفه و کار ویژۀ آن تعریف می‌شود. مثلاً نظم در حوزۀ علمیه یا رهبری دینی به معنای ساماندهی امور پیروان و ارتقای معرفت دینی و حل و فصل مسائل زندگی آن‌ها از دریچۀ دین است و باید تشکیلاتی متناسب با این وظایف داشته باشد. در غیر این صورت، آیۀ «ألاتطغوا فى الميزان» شامل حال او می‌شود.

تفاوت امام موسی صدر با دیگر هم‌لباسان خود در حوزۀ اندیشه و حوزه‌های دیگر چیست؟

دین را می‌توان در سه سطح معرفی کرد: فردی، اجتماعی و جهانی. وقتی دین را فردی معرفی می‌کنیم، دغدغۀ فرد مؤمن و متدین را داریم. دین اجتماعی ناظر بر خانواده، نهاد اقتصادی، نهاد بهداشتی، روابط اجتماعی، نهاد حکومت و نهاد تعلیم و تربیت طراز دین است. وقتی جامعه را ملاک کار قرار می‌دهیم، مسائلی مطرح می‌شوند که در مقیاس فردی مطرح نیستند. گاهی از سطح فرد و جامعه نیز بالاتر می‌رویم و به سطح جهانی می‌رسیم و می‌گوییم که جهان طراز دین چگونه است؟

سومین سطح دین تفکر راهبردی است. حضرت محمد(ص) چنین تفکری داشت. سورۀ روم وضعیت آرایش قدرت در سطح جهانی را برای پیغمبر(ص) و مسلمانان و سورۀ إسراء وضعیت آرایش قدرت در سطح منطقه‌ای و سورۀ قریش وضعیت آرایش قدرت در سطح محلی و مکه را مطرح می‌کنند.

نه تنها تعداد رهبران دینی‌ که نگاه سوم را دارند، بسیار اندک است، عدۀ رهبران با نگاه دوم نیز کم است. تصور این است که تکلیف برای فرد است، در حالی که کسی که نگاه دوم را دارد، می‌گوید که تکلیف متوجه نهاد هم می‌شود، یعنی خانواده به‌عنوان خانواده تکالیفی دارد و نهاد اقتصاد نیز به‌عنوان نهاد اقتصادی تکالیفی دارد.

اگر کسی از سطح اول به سطح دوم برسد، تحول بزرگی صورت گرفته است. اما تحول بزرگ‌تر زمانی رخ می‌دهد که از سطح دوم به سطح سوم برسد. بنابراین، وقتی وارد سطح سوم می‌شوی، باید جایگاه خود یعنی شیعه را در سطح جهانی تعریف کنی. جایگاه شیعه از نظر جمعیتی در اقلیت قرار دارد، اما در جامعة اسلامی و در میان مسلمانان چه جایگاهی دارد؟

امام صدر تأکید دارد که مذهب راه و مسیر است و این تفاوت طبیعی است. ما همگی مسلمان هستیم و کسی حق ندارد بگوید که عده‌ای محمدی و عدة دیگر علوی هستند. حال باید جایگاه خود را در مقابل مسیحیت بنگریم. یعنی نگاه جهانی امام موسی صدر باعث می‌شود تا جایگاه شیعه را در قبال مسیحیت نیز تعریف کند و به فکر ملاقات و گفت‌وگو با پاپ باشد و به پاپ بگوید که اگر می‌خواهید بت‌پرستان را دعوت به دین کنید ما نیز با شما همراه هستیم، اما اگر بخواهید در کشورهای مختلف، مسلمانان را به مسیحیت دعوت کنید، ما از شما گله‌مند هستیم.

دین جهانی لوازمی دارد که یکی از آن‌ها پذیرش تکثر است. آیا شما موافقید که نگاه جهانی امام موسی صدر باعث می‌شود در مواجهه با مسلمانان خط‌کشی شیعه و سنی نداشته بلکه مسلمان و غیرمسلمان داشته باشد. وقتی نگاه جهانی باشد، تقریب و مفهوم گفت‌وگو پررنگ می‌شود. آیا موافقید که بگوییم چون امام موسی صدر نگاه جهانی دارد، اهل گفت‌وگو و تقریب است؟

من استفاده از کلمۀ تقریب را برای رویکرد ایشان نمی پسندم، زیرا کلمۀ تقریب بار معنایی لاغر و نحیفی یافته و ظرافت‌های اندیشه‌ای ایشان را نشان نمی‌دهد. تقریب بر بستر نگاهی دوگانه ایجاد می‌شود، یعنی به دوگانه‌ای قائل هستیم و به آن اصالت می‌دهیم. سپس، می‌گوییم با یکدیگر قرابت داشته باشیم و دشمنی‌ها را کنار بگذاریم. تقریب را باید آسیب‌شناسی کرد. تقریرهای راهبردی از ایدۀ تقریب کمتر ارائه شده است. شاید عالمانی مانند آیت‌الله بروجردی و عالمان بزرگ دیگر که آن را مطرح کردند، نگاه راهبردی داشتند، ولی در عمل این اتفاق نیفتاد.

در بیانات امام موسی صدر دیگرسازی یا غیرسازی وجود دارد، اما غیرسازی بر بستر دشمنی نیست. از نظر امام صدر، دین برای تحقق تجلیات رحمانی خداوند و کمک به انسان و حل مشکلات او بر روی زمین آمده و مظهر لطف خداوند به انسان است.

امام صدر در جایی تعبیر تندی دارند که بسیار جالب است. ایشان می‌گوید که اگر عالم دین از شما خواست که با دیگران گفت‌وگو نکنید و ارتباط نداشته باشید، حرف‌های او را گوش نکنید و از دینی که دارد، دست بردارید. معمولاً چنین بیاناتی از ایشان خیلی کم است یا اصلاً ندارد، اما در مورد گفت‌وگو این‌گونه می‌گوید. تنها جایی که امام صدر مظهر اسم غضب خدا را بیان می‌کند، دربارۀ اسرائیل است. به‌طور کلی دیدگاه او تبدیل تکثر فرقه‌ای و قبیله‌ای و زبانی و همۀ تکثرها به مسابقۀ خیرات یا رقابت بر سر خدمت به مردم برای ساختن جامعه و کمک به بیماران و نیازمندان است.

28 بهمن‌ماه به مناسبت سخنرانی امام صدر در کلیسای کپوشین همایشی با همکاری پژوهشگاه و مؤسسۀ امام موسی صدر در باب گفت‌وگو برگزار می‌شود. بر اساس چه نیازی این همایش برگزار می‌شود؟

وضع فعلی ما بسیار بحرانی است. در سطح منطقه‌ای دین ملعبۀ گروهی به نام داعش و گروهک‌های دیگر شده است. بستر رویش این گروهک‌ها تحریم گفت‌وگوست. بزرگ‌ترین ویژگی کسی که متصلب می‌شود، این است که اهل گفت‌وگو نیست. اگر وارد گفت‌وگو شود، مانند یخ آب می‌شود.

باید در قبال کسانی که شمشیر بالا آورده‌اند، گفت‌وگو و منطق را مطرح کنیم و نشان دهیم که این مسیر، مسیر موفقی است. بهترین روش برای این کار این است که پیشگامان گفت‌وگو و کسانی را مطرح کنیم که در گفت‌وگو توفیق یافته‌اند.

نهادهایی که با علم و دانش و مجموعه‌های نخبگی سروکار دارند، باید با توجه به اوضاع و احوال جهان اسلام به مسیرهای خروج از بحران کمک کنند. پژوهشگاه نیز با توجه به وضعیت امروز تشخیص داد که در این جهت گامی بردارد و این غیر از توجه دوستان حوزوی به امام موسی صدر و آثار و افکار ایشان است که می‌تواند از برکات جانبی این همایش باشد.

فرمودید که امام موسی صدر پیشگام گفت‌وگوست. به نظر شما ویژگی‌های گفت‌وگویی امام صدر چیست؟

تا جایی که مطالعه کرده‌ام، می‌توان خصیصه‌های گفت‌وگویی امام موسی صدر را در چند اصل خلاصه کرد.

نخست، اصل صداقت. امام موسی صدر رفتارهای نادرست برخی از شیعیان را صادقانه بیان می‌کند و آموزه‌های مکتب اهل بیت (ع) را همان‌گونه که هست مطرح می‌کند.

دوم، اصل احترام. ایشان اهل جدل و مچ‌گیری نبود و به طرف مقابل خود احترام می‌گذاشت. اگر انتقادی می‌شنید، نمی‌گفت که دروغ می‌گویی یا مطالعه نداری. عادتاً وقتی شایعه‌ای را به ما نسبت می‌دهند، فوراً به طرف مقابل می‌گوییم که مطالعه یا به کتاب‌ها مراجعه کند.

اصل دیگر، تکاپوست. ایشان در ساحت عمل به‌دنبال تحقق گفت‌وگو و روشنگری و نزدیک کردن مواضع مسلمانان به یکدیگر بود. در همایش‌های بین‌المللی شرکت می‌کرد و حتی طی نامه‌ای از مفتی اهل سنت لبنان درخواستِ یکی کردن شعائر دینی را مطرح کرد. این ویژگی نشان‌دهندة اعتماد به نفس بالای ایشان است. امام صدر می‌داند که آموزه‌هایی که به آن اعتقاد دارد در همه‌جا قابل ارائه است.

اصل چهارم، صراحت. بسیاری حاضر نیستند به صراحت مخاطب را نقد کنند، زیرا می‌ترسند که مستمعان ناراحت شوند. سبک کلام و خطابۀ ایشان سبک فوق‌العاده زیبایی است و کسی از آن رنجیده خاطر نمی‌شود، ولو نقد را متوجه خود ببیند. این نکته بسیار اهمیت دارد و در عرصۀ تبلیغات کلامی و نوشتاری قابل استفاده است. به نظرم متن‌های ایشان را باید به طلبه‌ها بدهیم تا در دوره‌های آموزش تبلیغ مطالعه کنند که این‌گونه باید سخنرانی و آسیب‌شناسی کرد و با گروه‌های مختلف مردم تعامل داشت.

اصل پنجم، حق‌گرایی. امام موسی صدر با بستنی خریدن از بستنی فروش مسیحی قصد دارد از او حمایت کند که این ماجرا نشان‌دهندة حق‌گرایی ایشان است. اگر کسی ظلم کند، ولو شیعه باشد، در کنار او نخواهد ماند.

بسیاری از افراد معتقدند که اخلاق و منش گفت‌وگویی امام موسی صدر به دلیل حضورشان در لبنان است. به نظر شما جامعۀ فرقه‌ای لبنان باعث چنین رویکردی شده است؟

حضور امام موسی صدر در لبنان بر رویکرد ایشان تأثیر داشته است، اما آن‌قدر نیست که به این نتیجه برسیم که اگر عده‌ای طلبه را به لبنان بفرستیم، مانند امام موسی صدر خواهند شد، زیرا در لبنان افرادی حضور دارند که اصلاً با فرهنگ گفت‌وگویی بزرگ نشده‌اند و در این فضا نبوده‌اند و بسیار هم تندرو هستند و اهل گفت‌وگو نیستند و در پارادایم دیگری حرکت می‌کنند.

محیط زندگی بر افراد تأثیر می‌گذارد و باید هم این‌گونه باشد. اما امام موسی صدر به بهترین وجه عالم زمان و زمینه و اوضاع خود است. پیش از سفر به لبنان شخصیت گفت‌وگویی در امام صدر نهادینه شده بود و مختص جامعۀ لبنان نبود. ایشان ویژگی‌هایی داشت که در ایران هم کم بود، مثلاً در دوران طلبگی به دانشگاه تهران رفت و لیسانس گرفت. یا اینکه از ارکان راه‌اندازی مجلۀ مکتب اسلام در قم بود و به همراه عده‌ای از علمای جوان دربارۀ موضوعات روز مقاله نوشتند.

امام موسی صدر در مسیر گفت‌وگو ربوده شد. او آن‌قدر در این مسیر امیدوار بود و شجاعانه حرکت کرد که حتی قصد داشت با شخصی مانند قذافی نیز گفت‌وگو کند و بر او نیز تأثیر بگذارد.



[1] «آسمان را بر افراشته و ميزان نهاده. تا شما هم در سنجيدنها خيانت نكنيد.» (الرحمن،7-8)

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید