چاپ
دسته: امام موسی صدر
بازدید: 1653


امام موسي صدر عالم، متفكر، سياستمدار و رهبر شيعيان لبنان در قرن چهاردهم هجري/ بيستم ميلادي است. پدر وي سيدصدرالدين صدر، از علماي برجسته و مبارز قم به شمار مي رفت و خاندان صدر نيز از خاندان هاي علمي معروف عراق و لبنان در دو قرن اخير است. پدر مادر او، عالم مبارز، حاج آقا حسين طباطبايي قمي بود كه به دليل اعتراض به سياست هاي ضد اسلامي رضاشاه به عتبات عاليات تبعيد شد.
سيدموسي در 14 اسفند 1307 در شهر قم به دنيا‌ آمد. دروس ابتدايي و متوسطه را در آن شهر گذراند و همزمان تحصيلات حوزوي را نيز از 1320 در همان شهر آموخت. استادان دوره سطح او بزرگاني چون سيدرضا صدر (برادر بزرگش)، محقق داماد و علوي اصفهاني و استادان خارج فقه و اصول وي، حضرات آيات: سيداحمد خوانساري، حجت، محقق داماد، امام خميني و پدرش بودند. علاوه بر آن فلسفه را نيز نزد علامه طباطبايي و برادرش فراگرفت و خود به تدريس مقدمات و سطح پرداخت. خوش فهمي، گيرايي فراوان و نبوغ علمي او از همان زمان زبانزد گرديد.
سيدموسي در جنب تحصيل حوزوي و پس از پايان دوره متوسطه وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و موفق به اخذ درجه ليسانس اقتصاد گرديد و در همان سالها علاوه بر زبان عربي، زبان هاي انگليسي و فرانسه را نيز فراگرفت.
پس از درگذشت پدرش در دي ماه 1332، وي براي ادامه و تكميل تحصيلات ديني خود، عازم نجف اشرف گرديد و از محضر استادان بزرگي چون حضرات آيات: حكيم، خويي، شيخ مرتضي آل ياسين، سيدعبدالهادي شيرازي، شيخ حسين حلي، شيخ صدرا بادكوبه اي و سيدمحمود شاهرودي استفاده كرد.
دو سال پس از اقامتش در نجف اشرف به قصد ديدار با بستگان خود در لبنان، عازم آن كشور شد و در شهر صور با عالم بزرگ و معروف و مجاهد شيعه لبنان، سيدعبدالحسين شرف الدين، ديدار و گفت و گو نمود. در حدود 1335، آيت الله بروجردي، مرجع تقليد شيعيان،‌طي نامه اي به وي پيشنهاد كرد تا به عنوان نماينده تام الاختيار ايشان، جهت رسيدگي به امور مسلمانان ايتاليا به آن كشور برود كه او بنا به دلايلي، آن پيشنهاد را نپذيرفت. اما سال بعد كه شرف الدين در لبنان درگذشت، پسرانش از سيد موسي دعوت كردند تا بنا بر سفارش پدرشان، به لبنان رفته و رهبري شيعيان آنجا را برعهده گيرد. در 1337 وي به همراه جمعي از فضلاي جوان حوزه علميه قم و با حمايت آيت الله بروجردي، نخستين مجله حوزوي را به نام درس‌هايي از مكتب اسلام،‌انتشار دادند كه وي از نخستين شمارة آن، سلسله مقالاتي را با عنوان «اقتصاد در مكتب اسلام» ـ كه موضوعي كاملاً جديد بود مي نوشت.
در 1338، سيدموسي صدر به منظور تربيت و پرورش كادر متعهد و متخصصي از جوانان در آينده، دبستان و دبيرستان ملي صدر را در شهر قم تأسيس كرد كه از نظر علمي و تربيتي،‌از بهترين مدارس قم محسوب مي شد.
در جنب اين فعاليت ها، وي با همكاري و همفكري جمعي از فضلاي جوان حوزه علميه قم، از جمله آيت الله بهشتي، طرحي مقدماتي را جهت اصلاح امور حوزه تدوين كرد كه به دليل فقدان شرايط مناسب در حوزه، ناكام ماند.
در زمستان 1338 به دليل دعوت هاي مكرر شيعيان لبنان و نيز پيشنهاد آيت الله بروجردي، به آقا سيدموسي صدر، وي براي بازديد يك ماهه از لبنان و بررسي زمينه هاي فعاليت و اقامت،‌به آن كشور سفر كرد و پس از مشاهده اوضاع آشفته آنجا و نابساماني هاي مسلمانان، به ويژه شيعيان جنوب لبنان، تصميم به اقامت و خدمت در آن كشور گرفت. در آن زمان شيعيان اگرچه اكثريت جمعيت لبنان را تشكيل مي دادند و بر طبق قانون اساسي آن كشور مي بايست به تناسب، بيشترين قدرت سياسي را در اختيار داشته باشند،‌ اما نه تنها چنين نبود، بلكه محرومترين گروه مذهبي و در واقع، شهروندان درجه سه به شمار مي رفتند.
آقا سيدموسي در شهر صور اقامت گزيد و در مسجد جامع آن شهر ـ كه تا دو سال پيش از آن شرف الدين امامت آن را بر عهده داشت ـ به اقامه جماعت مشغول شد. وي با مشاهده و مطالعه اوضاع شيعيان‌،‌دريافت كه علت عمده مشكلات شيعيان لبنان، در فقر فرهنگي و اقتصادي آنان است. از همين رو وي از نخستين ماههاي ورودش به صور با يك برنامه ريزي منظم،‌با حضور در دبيرستان‌ها و مراكز فرهنگي و هنري، با جوانان و روشنفكران دربارة مبرم ترين مسائل فرهنگي و اجتماعي و سياسي گفت و گو مي كرد؛ حتي در مراكز فرهنگي ـ مذهبي مسيحيان حاضر مي شد و با بزرگان آنجا بحث و تبادل نظر مي نمود.
در اواخر دهه چهل شمسي، آقاسيد موسي صدر، «مدرسه صنعتي جبل عامل» را جهت آموزش و تربيت نوجوانان و جوانان بي سرپرست و محروم شيعه لبنان تأسيس كرد. اين مدرسه شبانه روزي در هفت رشته مهم فني مانند نجاري، آهنگري، جوشكاري، برق،‌ الكترونيك، ماشين هاي كشاورزي و … فعاليت مي‌كرد و دانش آموزان پس از چهار سال،‌فارغ التحصيل شده و وارد اجتماع و بازار كار مي‌شدند. رياست اين مدرسه را به مدت هشت سال شهيد دكتر مصطفي چمران كه خود فارغ التحصيل فني از دانشگاه هاي امريكا بود، برعهده داشت. اين مدرسه از سطح علمي و فني بسيار بالايي برخوردار بود و دانش آموزان،‌ علاوه بر فراگيري فنون مذكور در كلاس هاي عقيدتي و بينش ديني شركت مي كردند و با فنون جنگ چريكي هم عملاً آشنا مي شدند. فعاليت هاي اين مدرسه موجب ترس و وحشت فراوان دشمنان گرديد و از همين رو بارها، مورد حمله نظامي اسرائيل و احزاب دست راستي و دست چپي لبنان و مزدوران عراق قرارگرفت.
آيت الله صدر، در نخستين سال هاي اقامت خود، «جمعيت بر و احسان» را تأسيس كرد. اعضاي اين جمعيت خيريه، خود مردم بودند كه با كمك هاي مالي داوطلبانه كه هر ماه پرداخت مي كردند، بودجة‌ صندوق را تأمين مي نمودند. با همين بودجه، ده ها نفر از فقرا و مستمندان شيعه، سني و مسيحي از كوچه ها و خيابان ها جمع آوري و به كارهاي آبرومندانه مشغول شدند. همچنين تعداد قابل توجهي از مسلمانان و مسيحيان لبنان، به ويژه زنان به طور رايگان و داوطلبانه به مداوا و خدمت در اين موسسه خيريه پرداختند.
مؤسسه ديگر, «بيت الفتاه» (خانه دختران) بود كه در آنجا به دختران بي‌سرپرست و مستمند، خياطي و هنرهاي دستي آموزش مي دادند. «آموزشگاه پرستاري»‌ نيز ويژه دختراني بود كه پس از اخذ ديپلم، زير نظر استادان باتجربه آموزش پرستاري مي ديدند و پس از فراغت از تحصيل،‌به مراكز بهداشتي، درماني و بيمارستاني اعزام مي شدند. موسسه بهداشتي و درماني «مدينه الطب» نيز به بسياري از روستاهاي محروم جنوب لبنان خدمات درماني و بهداشتي ارائه مي‌داد. در «مؤسسه قاليبافي» بيش از سيصد دختر شيعه از جبل عامل مشغول فراگيري قاليبافي بودند كه با فروش قالي ها و سود حاصله از آن، اوضاع محرومان و بي سرپرستان لبنان بهبود مي يافت. «معهد الدراسات الاسلاميه» (مركز بررسي هاي اسلامي) نيز موسسه اي فرهنگي بود كه به تربيت طلاب علوم ديني از لبنان، كشورهاي افريقايي، اندونزي، چين،‌تايلند، و ژاپن مي پرداخت و طلاب فاضلي از اين حوزه، فارغ التحصيل شدند.
پس از چند سال فعاليت مستمر فرهنگي و اجتماعي، آيت الله صدر، در صدد برآمد مركزي را ـ همانند مراكز ساير طوايف قومي و مذهبي لبنان ـ براي شيعيان به وجود آورد تا از حقوق طبيعي و اجتماعي آنها حراست نمايد. بدين منظور به پيشنهاد وي، نمايندگان شيعيان در مجلس شوراي لبنان، طرحي قانوني در روز 6 صفر 1387 / 26 ارديبهشت 1346 تقديم كردند كه بر اساس آن، شيعيان اجازه يافتند تشكيلاتي به نام «المجلس الاسلامي الشيعي الاعلي» (مجلس اعلاي اسلامي شيعه) تأسيس نمايند كه پس از گذراندن مراحل قانوني، اين مجلس در تابستان 1389 ق/ 1348 به طور رسمي و قانوني شروع به فعاليت كرد و در 6 ربيع الاول آن سال/ 10 تير 1348 وي به عنوان نخستين رئيس مجلس اعلاي شيعيان انتخاب گرديد.
از 1349 / 1970 كه حملات چريكي رزمندگان فلسطيني، از لبنان به درون مرزهاي اسرائيل آغاز شد، مناطق جنوبي لبنان كه صحنه اصلي اين عمليات بود، مورد هجوم وسيع هوايي،‌زميني و دريايي اسرائيل قرار گرفت و ويراني ها و تلفات زيادي را به بار آورد؛ اما دولت لبنان نه براي متوقف ساختن اين تجاوزات اقدامي كرد و نه هيچگاه براي جبران ويراني ها، قدمي برداشت. پس از ان كه اعتراضات آيت الله صدر به دولت لبنان سودي نبخشيد, او براي وادار ساختن دولت به جبران خسارات، در ربيع الاول 1390 ق/ خرداد 1349 دستور اعتصاب عمومي صادر كرد و به دنبال آن، اعتصاب سراسر كشور را فراگرفت و دولت ناگزير به ايجاد مركزي خاص و تخصيص بودجه،دست به يك سلسله اقدامات عمراني در جنوب لبنان زد و حقوقي براي خانواده هاي شهدا تعيين كرد.
به دنبال اين پيروزي، وي در 1392 ق / 1351 درخواست بيست گانه اي به دولت تقديم نمود كه از جمله آنها مسلح كردن جوانان شيعه جنوب لبنان جهت مقابله با متجاوزان اسرائيلي بود. اما دولت به اين درخواست پاسخي نداد. از اين‌رو براي جلب افكار عمومي در روز 22 صفر 1394 ق/ 26 اسفند 1352 به دعوت او ده ها هزار نفر از شيعيان به صورت مسلحانه در بعلبك تظاهرات كردندو آيت الله صدر ـ كه در اين زمان به دليل نقش بي بديلش در رهبري شيعيان لبنان‌، لقب «امام» گرفته بود ـ‌ سخنراني شورانگيزي ايراد كرد و به دولت نسبت به قبول درخواست هاي مشروع خود هشدار داد. چند روز بعد براي خنثي كردن تبليغات مخالفان، دستور راهپيمايي گسترده اي را در شهر صور صادر نمود كه با وجود كارشكني هاي ارتش لبنان، ‌يكصد و پنجاه هزار نفر در آن شركت كردند. متعاقب آن، قرار شد تا رسيدن به پيروزي نهايي، تظاهرات بزرگ ديگري در ديگر شهرها برگزار شود كه به دليل حوادث سياسي مهمي كه روياروي كشور قرار داشت، موقتاً به تعويق افتاد.
امام موسي صدر براي حفظ و حراست و سازماندهي فرهنگي، عقيدتي و سياسي محرومان مسلمان لبنان، سازمان «حركه المحرومين» را ايجاد كرد كه با استقبال عموم اهالي جنوب واقع شد و در ديگر شهرها نيز مشتاقان زيادي داشت. در 26 جمادي الثاني 1395 ق/ 15 تير 1354 وي طي يك سخنراني، خبر ايجاد سازماني نظامي (امل) و متشكل از نيروهاي مردمي جهت حفاظت از سرزمين لبنان را اعلام داشت. اين سازمان كه شاخه نظامي حركه المحرومين بود،‌ زير نظر دكتر مصطفي چمران اداره مي شد و علاوه بر آموزش هاي چريكي به جوانان لبناني، صدها نفر از جوانان ساير كشورهاي اسلامي، از جمله ايران نيز در اردوگاه هاي نظامي آن، دوره هاي آموزشي مي گذراندند.
امام موسي در جريان جنگ داخلي لبنان، حمايت خود را از مبارزان فلسطيني اعلام داشت و به دولت و ارتش لبنان نسبت به سركوب و كشتار فلسطيني ها هشدار داد. سرانجام با وساطت او، آتش بس ميان دولت لبنان و احزاب دست راستي با فلسطيني هاي ساكن لبنان برقرار شد. او چند بار ديگر و با گفت و گوهاي طولاني با رهبران و احزاب مسيحي و فلسطيني و حتي تهديد احزاب دست راستي و دست چپي لبنان‌، از جنگ و كشتار ميان طرف هاي درگير جلوگيري كرد. با وجود تلاش هاي فراوان امام موسي، در آشتي دادن ميان گروه‌هاي معارض، به تحريك رئيس جمهور وقت، مناطق شيعه نشين بيروت مورد هجوم واقع شد. امام موسي براي رفع اين فتنه و خودداري از جنگ گسترده مذهبي، با انتشار بيانيه مشتركي با دو تن از علماي اهل سنت، مردم كشور را تا سقوط دولت نظامي به اعتصاب عمومي دعوت كرد كه به دنبال اين تصميم قاطع و شجاعانه، پس از چهار روز، دولت سرنگون شد، اما به تحريك احزاب چپ و راست، پس از مدتي جنگ خانگي با انگيزه هاي مذهبي مجدداً در شهرهاي لبنان شروع شد.
امام موسي كه آشكارا مي دانست انگيزه ها و تعصبات مذهبي، بهانه اي بيش براي ايجاد اين خونريزي ها نيست و احزاب دست نشانده،‌عاملان اصلي اين كينه‌ها و خشونت ها هستند، براي جلب توجه عموم مردم در 17 جمادي الثاني 1395 ق/ 6 تير 1354 دست به اعتصاب غذاي نامحدودي در مسجد عامليه بيروت زد و خواست هاي خود را در پنج بند اعلام داشت. مهمترين خواست هاي وي. پايان يافتن درگيري ميان همه نيروها، تشكيل دولت جديد(حكومت صغير) بدون شركت احزاب چپ و راست و ايجاد كميته تحقيق جهت جبران خسارات وارده بر مردم بود. اين اقدام با استقبال بسياري از مسلمانان و حتي مسيحيان كه از اين جنگ ناخواسته خانگي خسته و رنجيده بودند، مواجه شد.
به دنبال آن، گروه زيادي از شخصيت هاي بزرگ مسيحي، دولتمردان، سياستمداران، علماي برجسته اهل سنت و رهبران فلسطيني و نيز وزير امور خارجه سوريه به عنوان اعلام همبستگي با امام موسي، روانه مسجد عامليه شدند. با وجود كارشكني احزاب و گروه هاي مسلح چپ و راست، وي در جمع حاضران به ايراد سخنراني پرداخت كه بسيار موثر واقع شد و نيروهاي مردمي يكي پس از ديگري، صفوف خود را از احزاب چپ و راست جدا كرده و به امام موسي پيوستند و دولت نيز تسليم خواسته هاي وي شد. و در نتيجه رشيد كرامي، ‌داوطلب نخست وزيري كه از سوي امام موسي و مسلمانان حمايت مي‌شد، علي رغم ميل رئيس جمهور، در چهارمين روز اعتصاب امام موسي به نخست وزيري رسيد و بيروت آرامش خود را دوباره بازيافت. اما تحريك دشمنان كماكان ادامه داشت و پس از چندي، درگيري مجدداً آغازشد كه بيشتر قربانيان آن شعيان بودند. او ناگزير. بر صفحه تلويزيون ظاهر شد و با خواندن آياتي از قرآن كريم و انجيل و ايراد سخناني الفت آميز از امير مؤمنان (ع) ضرورت همدلي و وحدت ميان مسلمانان و مسيحيان را برشمرد و نقش عوامل خارجي را در پشت اين توطئه ها، يادآور شد. سخنان او تأثير عميقي بر مردم نهاد و از فرداي آن روز صلح و آرامش برقرار گرديد.
امام موسي صدر، حل مسأله فلسطين را مبرم ترين مسئله مي دانست و آن را نه تنها مسأله اي اسلامي، بلكه انساني تلقي مي كرد و مي كوشيد تا وجدان هاي بشري را متوجه خطر صهيونيسم و مظلوميت مردم فلسطين كند. وي از جمله گفت: «تلاش براي آزادي فلسطين، تلاش براي آزادي مقدسات اسلامي و مسيحي و تلاش براي آزادي انسان است. همچنين تلاشي است براي جلوگيري از آلوده شدن نام خداوند روي زمين؛ زيرا صهيونيسم با رفتارهاي خود، نام خداوند را آلوده مي سازد». و به دنبال آن با صدور فتوايي، هرگونه معامله با اسرائيل را تحريم كرد.
با وجود اشتغال فراوان امام موسي به امور شيعيان لبنان،‌وي در طول بيست سال اقامت خود در لبنان، سفرهاي متعددي به شهرهاي مختلف لبنان كرد و با اغلب رهبران مذهبي و سياسي و قومي كشور ديدار و گفت و گوهاي سازنده و مؤثر نمود. همچنين به بسياري از كشورهاي آسيايي، آفريقايي و اروپايي سفر كرد و مصاحبه هاي متعددي با رسانه هاي گروهي اين كشورها نمود و در آنها بر همزيستي مسالمت آميز ميان همه فِرَق مذهبي لبنان، كسب حقوق پايمال شده فلسطيني ها و تلاش و كوشش آحاد مردم لبنان در عمران و رفاه و پيشرفت كشور تأكيد كرد.
احاطه او بر مباني عقيدتي اديان و مذاهب گوناگون و تلاش و كوشش صادقانه وي در نزديكي ميان اديان و پيروان آنها و نيز آگاهي كامل به سياست و روابط بين‌الملل و استقلال فكري و سياسي او، وي را به عنوان يكي از برجسته ترين رهبران مسلمان مشهور ساخت و از احترام ويژه اي در ميان رؤساي كشور هاي اسلامي و غيراسلامي و احزاب و گروه هاي سياسي و به ويژه مردم لبنان برخوردار نمود و همه بر متانت، تدبير والا، سلامت نفس و صلح خواهي او براي سربلندي مردم لبنان اذعان داشتند.
با اوج گيري انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني در 1357، وي طي مقاله اي در شهريورماه آن سال كه در روزنامه لوموند پاريس به چاپ رسيد، انقلاب اسلامي را ادامه حركت انبيا دانست و امام خميني را يگانه رهبر بزرگ انقلاب به جهانيان معرفي كرد.
امام موسي صدر در 19 رمضان 1398 ق/ 2 شهريور 1357 به دعوت رسمي دولت ليبي ـ و علي رغم روابط سرد ميان وي و رهبر ليبي ـ از الجزاير وارد ليبي شد و پس از يك هفته اقامت در آن كشور در روز 25 همان ماه تصميم به بازگشت به لبنان را گرفت اما در ساعت 30/14 همان روز، روبروي هتل محل اقامت خود به همراه دو تن از همراهانش ناگهان ناپديد شد و تاكنون هيچگونه اطلاعي از او به دست نيامده است. دولت ليبي رسماً اعلام داشت كه او همان روز آن كشور را به قصد ايتاليا ترك گفت، اما برخي از نزديكان امام موسي با توجه به روابط سرد قبلي ميان وي و رهبر ليبي و نيز قرائن و شواهد قابل توجه ديگر، بر اين باورند كه وي از ليبي خارج نشده و در همان كشور توسط مأموران امنيتي به صورت مرموزي ناپديد شده است.
خبر ناپديد شدن امام موسي صدر، موجي از غم و اندوه در ميان عموم مردم لبنان، به ويژه شيعيان جنوب لبنان پديد آورد و اعتصاب سراسري همه جا را فراگرفت و راهپيمايي هاي بي نظيري در شهرهاي بعلبك، صور و صيدا برپا شد كه در آن صدها هزار نفر شركت كردند. امام خميني كه در آن زمان در نجف اشرف به سر مي برد، در گرماگرم تحولات سياسي شتابندة ايران، طي دو تلگراف براي رهبران سوريه و سازمان آزاديبخش فلسطين، از آنان خواست تا اقدامات مؤثري جهت آزادي وي بنمايند. بسياري از مراجع و علماي بزرگ قم و نجف، تلگراف هاي مشابهي براي سران كشورهاي ليبي، سوريه و الجزاير ارسال داشتند و نيز اقدامات و پيگيري فراواني نيز از سوي مقامات مذهبي و دولتي جمهوري اسلامي ايران به عمل آمده كه تاكنون ثمري به دنبال نداشته است.

...........................................................................................

منبع: دايره المعارف علماي مجاهد، مركز اسناد انقلاب اسلامي