مقاله اي به قلم محمود سریعالقلم٭
دو وجه در مورد امام موسی صدر بسیار بارز است؛ اول، ایشان از یك خانواده روحانی و با سوابق مرجعیت طولانی هستند و دوم، خانواده صدر در جغرافیای وسیعی از كشورهای عربی و ایران سكونت داشته است. در این باره، نویسندهای روحانی میگوید: «خاندان صدر كه امروز در عراق و ایران شهرت دارند، در روستای معركه واقع در جنوب لبنان ریشه دارند. روستای معركه سرزمین تاریخی جبل عامل لبنان است. پس از آن كه جد اعلای خاندان صدر در زمان جزار پادشاه حاكم عثمانی از روستای معركه به عراق هجرت كرد، برخی فرزندان و نوادگان او در عراق سكنی گزیدند و برخی نیز به ایران و خصوصاً اصفهان آمدند. اینها همانند شیخ حر عاملی، هم لبنانی هستند و هم ایرانی. حتی امروز در روستای معركه در جنوب لبنان قبوری وجود دارد كه از آن اجداد خاندان صدر است. البته ریشه اصلی خاندان صدر در حجاز است؛ یعنی آنها از حجاز به شام رفتند و از آنجا به عراق و ایران.»1
از منظر اجتماعی و سیاسی، معنای سوابق خانوادگی كه در بستر وسیعی از عراق، لبنان، عربستان و ایران جای گرفته است، وسعت دید، نظر و تنوع آراء و در معرض قرار گرفتن اعضای خاندان صدر را نشان میدهد. چراكه افرادی كه در معرض تنوع محیطی و جغرافیایی قرار میگیرند، قدرت مقایسه پیدا میكنند و افرادی كه میتوانند مقایسه كنند، نیز تجزیه و تحلیل میكنند، زیرا كه توانایی سنجیدن معیارها و شرایط گوناگون را پیدا مینمایند.2
این ویژگی در خاندان صدر به طور خاصی وجود دارد به طوری كه در خانوادههای صدر زبان عربی و فارسی همزمان صحبت میشد و بین ایران، عراق و لبنان پیوسته اعضای خانواده در حال مسافرت بودند. امام موسی صدر در چنین فضایی سالهای كودكی، نوجوانی و جوانی خود را سپری كرد و عزیمت او به لبنان از منظر خانوادگی و اجتماعی شاید حالت طبیعی داشت. در كنار این ویژگی جغرافیایی خاندان صدر میتوان در عین حال به اهمیت خانواده ایشان نیز اشاره كرد. پدر ایشان مرحوم آیتالله سید صدرالدین صدر جانشین مرحوم آیتالله شیخ عبدالكریم حائری مؤسس حوزة علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جد پدری ایشان مرحوم آیتالله سید اسماعیل صدر از شاگردان طراز اول مرحوم آیتالله میرزا حسن شیرازی (مرجع مطلق زمان خود و صاحب فتوای تحریم تنباكو) و جد مادری ایشان مرحوم آیتالله حاج آقا حسین قمی، جانشین مرحوم آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام مردم مشهد علیه رضاخان بود. جد اعلای امام صدر مرحوم آیتالله سید صدرالدین صدر، مرجع بزرگ حوزه اصفهان و استاد فرهیختگانی همچون شیخ مرتضی انصاری، شریفالعلماء و شیخ هاشم چهارسوقی بود. در طول هزاره گذشته زمانی نبوده است كه عرصه مرجعیت شیعه از حضور نیاكان امام صدر خالی باشد. نسب امام صدر با 32 واسطه به امام موسی كاظم(ع) میرسد و دانشمندانی چون شهید اول، شهید ثانی و شیخ حرعاملی تنها سه تن از اجداد مادری این خانواده هستند.3
بنابراین امام موسی صدر نه تنها از طریق گذراندن تحصیلات حوزوی و بهرهگیری از مراجع بزرگ، بلكه از مسیر خانواده به زیربناهای اعتقادی، اخلاقی و رفتار اسلامی مجهز بود و بیدلیل نیست كه تنها در سن سی سالگی نهضت عظیم اجتماعی، اعتقادی و در نهایت سیاسی را در لبنان بنا نهاد. بعد از كودتای 28 مرداد و نهادینه شدن خفقان سیاسی در ایران، بسیاری در پی كار و فعالیت اجتماعی، فكری و سیاسی بودند و چنین فضایی در دهه 1330 شمسی ایران وجود نداشت. آنچه كه امام موسی صدر را از ابتدا در كنار دكتر بهشتی قرار میداد، اعتقاد هر دوی آنها به اولویت كار و فعالیت فكری به فعالیتهای سیاسی بود. در دهههای 1330 و 1340 شمسی، دو مكتب فكری بر جریانهای اجتماعی و سیاسی مخالف شاه یا بعضاً در كشورهای عربی علیه دولتهای وقت وجود داشت؛ اول، ماركسیسم و سپس ناسیونالیسم بود. در چنین شرایطی، امام موسی صدر و دكتر بهشتی هر دو اعتقاد داشتند طرح اندیشه اسلامی و بسط تفكر دینی به عنوان مكتبی مستقل از جریانهای دیگر، اولویت زمان بود.
فعالیتهای آیتالله مرتضی مطهری در آن زمان نیز در چنین راستایی بود. امام موسی صدر با توجه به خفقان سیاسی در ایران و حاكمیت مطلق حزب بعث در عراق، لبنان را برای فعالیت فكری، اقتصادی و اجتماعی انتخاب كرد و جنوب لبنان و مناطق شیعی اولویت پیدا كرد تا كار فرهنگی و دینی و ارتقای سطح آگاهیها و رسیدگی به امور اجتماعی و معاش شیعیان در دستور كار قرار گیرد. او در بدو ورود خود به لبنان بارور كردن فرهنگی، افزایش بنیه مالی، گسترش اشتراكات فكری، تشكیل سازمانهای مؤثر اجتماعی، ارتقای احترام و سطح شیعیان در جامعه لبنانی و بسط ارتباطات شیعیان لبنان با سایر جوامع شیعه در كشورهای دیگر اهمیت بیشتری پیدا كردند. شاید بتوان این تفسیر را از عملكرد امام موسی صدر استنباط كرد كه كار سیاسی و مبارزاتی بنیانهای اخلاقی، تشكیلاتی، اعتقادی، ارتباطاتی و مالی میطلبد. برای آنكه شیعیان لبنان شأن اجتماعی پیدا كنند و در حاشیه گروههای دیگر لبنانی نباشند، ایشان ابتدا جمعیت خیریه «البر و الاحسان» را بنیان نهاد و با تلاش شبانه روزی برای دهسال، در نهایت «مجلس اعلای اسلامی شیعه» را تشكیل داد.4
تشكل اجتماعی (و نه سیاسی) مبنای اولیه كار امام موسی صدر بود. انسجام شیعه و ارتقای سطح اقتصادی، دو بنیان اولیه ایشان در لبنان بود. این دو مبنای تئوریك را میتوان به فعالیتهای دهه اول امام موسی صدر دلالت داد. ابتدا تا زمانی كه ساختارهای داخلی منسجم نباشد نمیتوان در بیرون از یك سیستم (تشكیلات، حزب، جامعه یا كشور) پاسخ گرفت. تقویت و استحكام درون یك سیستم زمینه تعامل معقول و دو طرفه و پایدار با بیرون از سیستم را فراهم میآورد.5 امام موسی صدر ابتدا به تقویت جامعه شیعی لبنان پرداخت و از لحاظ مالی، اقتصادی، فرهنگی و اعتقادی بیش از یك دهه استوانههای محكمی را بنا كرد و سپس به كار سیاسی پرداخت. دوم اینكه، برای تحقق اهداف یك سیستم، بدنه و رأس آن سیستم باید اجماع پیدا كنند.6 در كشوری مانند لبنان كه سازمان اجتماعی آن بر طایفهگرایی شكل گرفته است، اجماع امری بسیار مشكل است.
امام موسی صدر با صبر، متانت، حوصله، گذشت، نزدیك كردن قلوب و احترام به مراجع و بزرگان طوایف با ده سال كار مستمر در اقصی نقاط لبنان شیعی توانست به شكل گیری مجلس اعلای اسلامی شیعه لبنان مبادرت ورزد. تحقق چنین هدفی صرفاً یك كار سیاسی نبود، بلكه اصالتاً با اخلاق و اعتقادات اسلامی صورت پذیرفت. از سوی دیگر، امام موسی صدر اندیشهها و نظام انگیزشی جمالالدین اسدآبادی را در «مورد لبنان» پیاده كرد، اما با این تفاوت كه به جای نخبگان، اصلاح را از سطح جامعه آغاز كرد و در سخنرانیهای گسترده خود مطرح میكرد كه دین اسلام دین تحرك و دین نوآوری و دین رشد است و چرا مسلمانان در شرایط عقبماندگی زندگی میكنند؟ در واقع نهضت او در لبنان در تداوم نواندیشی دینی قرن بیستم در جوامع اسلامی بود. از آنجا كه فضا برای چنین فكر و تحركی در ایران، عراق، عربستان و مصر وجود نداشت و با وجود سوابق خانوادگی در لبنان، امام موسی صدر شیعیان جنوب این كشور را برای گسترش فرهنگ دینی و جذب مسلمانان به اسلام عملی هدایت كرد.7
امام موسی صدر دین را در عبادات خلاصه نمیكرد و شاید بتوان این ادعا و استنباط را مطرح كرد كه ایشان ابتدا نگاهی اجتماعی و سپس سیاسی به اسلام داشت. ایشان نیازهای انسانها و مسایل اجتماعی آنها را اولویت بخشید. دین پدیدهای نیست كه در قرنطینه بماند، بلكه دین برای راه حل است، برای حل مشكلات است و برای حل و فصل مسایل انسانهاست. او برای یك دهه تمام با «عمل اجتماعی» خود اعتباری كمنظیر در میان عامه و نخبه شیعیان لبنان و بهتدریج در جامعه لبنانی بهدست آورد.8 جامعه شیعه لبنان كه به دو قسمت جنوب و بقاع تقسیم شده بود؛ از دو فرهنگ متفاوت و دو نظام فكری، اجتماعی و حتی اقتصادی گوناگون نشأت میگرفت. امام موسی صدر با صبر، درایت و اجماعسازی دو جامعه شیعه را به هم نزدیك كرد و تشكیلات منسجمی به آنها بخشید و سپس آنها را وارد صحنه كلان جامعه لبنانی و حتی بیرون از لبنان كرد.9 از نكات مهم عملكردش،اولویت دادن به تقویت بنیه مالی و تشكیلات اقتصادی شیعیان قبل از كار سیاسی و مبارزاتی با اسراییل بود. رسیدگی به وضع زندگی خانوادههای كمبضاعت شیعه از برنامههای جدی امام موسی صدر بود و در لابلای اینگونه فعالیتهای وسیع كه حتی شامل سفر به كشورهای آفریقا و جمعآوری كمك از تاجران شیعه بود، ایشان به دین و اعتقادات مردم میپرداخت و مبنا بودن این نوع تربیت بر اتخاذ مواضع سیاسی كه پشتوانههای اعتقادی و اقتصادی نداشته باشد را تأكید میكرد.10
زمانی كه امام موسی صدر در سال 1338 وارد لبنان شد، اندیشه و فكر در منطقه خاورمیانه و جهان عرب عمدتاً اصالت خود را از سوسیالیسم و ماركسیسم میگرفت. افراد صاحب اندیشه در حوزههای اجتماعی و سیاسی به بنیانهای مادی سوسیالیستی اعتقاد داشتند و در این رابطه متون بسیار گستردهای از زبانهای غربی به عربی ترجمه شده بود. تفكر و اندیشه اسلامی به تدریج در میان جوانان و تحصیلكردهها و گروههای حرفهای جامعه وارد میشد. امام موسی صدر با تأسیس مركز مطالعات اسلامی در لبنان، جوانان شیعه را از سوسیالیسم به سوی اسلام هدایت كرد. به عبارت دیگر، در فضای سیاست زده لبنان و دنیای عرب كه مكاتبی مانند پان عربسیم، بعثیسم، سوسیالیسم، اگزیستانسیالیسم و... وجود داشتند، امام موسی صدر جوانان را به سوی اعتقادات و اخلاق اسلامی سوق داد؛ با این تفاوت كه كار و فعالیت سیاسی را حداقل برای یك دهه مطرح نكرد. ایشان قبل از آنكه مصلح سیاسی باشد، یك مصلح فرهنگی و اجتماعی بود. این نه تنها یك گرایش بلكه در حد یك استراتژی بود.
بنابراین امام موسی صدر یك استراتژی دولبه را با حسن اخلاق و رفتار اسلامی نشأت گرفته از ملایمت، تعامل و روحی بلند پی گرفت:
1- طرح تفكر اسلامی به عنوان رقیبی برای مكاتب زمان خود
2- ارتقای سطح اجتماعی و سیاسی مسلمانان.
امام موسی صدر در سخنرانیها و متون خود اشارهای كانونی به مفهومی تحت عنوان «جامعه صالح» دارد و معتقد است كه در سایه چنین جامعهای اسلامی، اركان دیگر اسلامی قابل رشد و نمو است.11 ایشان اعتقاد داشت كه كار سیاسی محتاج دین و ایمان است و اگر پشتوانههای اعتقادی و اخلاقی كار سیاسی تهی باشد، در نهایت عمل سیاسی مسلمانان فرقی با پیروان دیگر مكاتب نخواهد داشت. او مطرح كرد كه پیامبران خدا و ائمه اطهار(ع) در پی قدرت نبودند كه برای كسب و حفظ آن از هر اقدامی حمایت كنند. بنابراین آنچه كه بر كل عملكرد اجتماعی و اعتقادی و فعالیتهای روزمره امام موسی صدر سایه افكنده بود، اخلاق اسلامی بود. تمام كسانی كه با او در تماس نزدیك بودند، بیش از هر خصلت دیگری، اخلاق نیكوی او را میستودند.
او در تمام سخنرانیها، اخلاق در اسلام را بالاترین فضیلت دین بر دیگر مكاتب میدانست. از این رو، اخلاق برای امام موسی صدر صرفاً تاكتیكی برای تحقق اهداف اجتماعی و سیاسی نبود؛ بلكه اخلاق برای او اولین ستون و پایگاه عمل به دین بود. در كشوری مانند لبنان كه خطكشیهای طایفگی و سیاسی سرسختی وجود دارد، تنها اخلاق، خویشتنداری و گریههای در سكوت امام موسی صدر بود كه ابتدا قلوب و سپس اعتقادات شیعیان و دیگر گروههای لبنانی را به یكدیگر نزدیك میكرد.12 بنابراین، مبنای رفتاری و شخصیتی امام موسی صدر در حل اختلافات عمیق شیعیان از یك طرف و بین شیعیان با گروههای دیگر لبنانی از طرف دیگر در اخلاق اسلامی او بود.
امام موسی صدر در یكی از سخنرانیها خود به یومالفتح اشاره میكند كه اوج فتوحات پیامبر بود. ایشان در تحلیل خود از یومالفتح اظهار میدارد كه زمانی كه خداوند فتح مكه را بر پیامبر ارزانی داشت و مردم قریش تسلیم او شدند، مردم جزیرهالعرب جنگ و درگیری را تمام شده تلقی كردند. از همین رو تسلیم شدند و دستهدسته به دین خدا گرویدند. در ادامه تحلیل خود، امام موسی صدر مطرح میكند كه فتح مكه اوج پیروزیهای پیامبر بود و واقعه بدر شروع پیروزیها. اما نكته كلیدی امام موسی صدر كه نگرش عمیق اعتقادی او به اسلام را به نمایش میگذارد، در این مساله نهفته است كه میگوید: «پیامبر در پی یك فرمان تربیتی از جانب خدا، موظف شد كه با استغفار، تواضع و خضوع وارد مكه شود؛ نه با تكبر و خودبرتربینی.»13 در ادامه توصیف خود در رابطه میان پیروزی و اخلاق و در تفسیر سه آیه سوره نصر بیان میدارد كه «پیامبر (ص) فاتح و پیروز بر شبه جزیره با چهرهای آرام و حالتی سرشار از تواضع وارد مكه شد و خداوند را سپاس میگفت و طلب آمرزش میكرد. خاضع و خاشع گام بر میداشت و این است سلوك و رفتار مؤمن در هنگام پیروزی. او در هنگام پیروزی فخر نمیفروشد و در وقت شكست، از خوف سقوط، بر خود نمیلرزد.»14
سه مشتق در اخلاق و سیاست امام موسی صدر قابل استخراج است كه به ترتیب به آنها پرداخته میشود: انفتاح، اعتدال و شیوه برخورد با مخالف. شاید اولین ویژگی شخصیتی و اخلاقی امام موسی صدر كه به موفقیتهای گسترده اجتماعی و سیاسی او منتهی شد، خصلت انفتاح او بود. ایشان با همه كس، از هر طبقه و از هر گروه و در هر موقعیت اجتماعی و سیاسی آماده سخن و تعامل بود. خود را به هیچ جریان و شخص و گروهی محدود نمیكرد و این آمادگی را داشت كه در مورد همه مسایل با افراد به سخن بنشیند. او به سبك پیامبران، اصلاح و اندرز و اثرگذاری را مبانی رفتاری و تعاملی خود در جامعه پیچیدهای مانند لبنان قرار داد. نویسندهای میگوید كه در جامعه لبنانی هر فردی كه صاحب قدرت و فضیلت و منصب میشد، دیگران را تحقیر میكرد، بیتوجهی میكرد و آنها را میترساند. قدرت در لبنان با مفهوم ابزاری شناسایی میشد كه در نهایت به آزار و اذیت مخاطب میانجامید. اما مرام و سبك امام موسی صدر چنین نبود و افراد میتوانستند بدون احساس ناامنی و حقارت، همه سخنان خود را با او در میان بگذارند و از عواقب آن نهراسند.15 سلوك امام موسی صدر درست در مقابل راه و روش بسیاری در منطقه خاورمیانه و كشورهای مسلماننشین است؛ به طوری كه عصبانیت، حذف، برتریطلبی، غرور بیجا و بسیاری خصایص دیگر مانع از تعامل و گفتوگو میشود.
امام موسی صدر در چنین فضایی از اخلاق اسلامی و تحمل و صبر و خویشتنداری و سعی در اجماعسازی بهره میبرد. لبنان كانون اضداد است و امام موسی صدر در چنین ساختاری با خلق و خوی اسلامی میتوانست، نه تنها گروههای مختلف شیعی را به هم نزدیك كند، بلكه جایگاه معتبر و محترمی برای شیعیان در كلیت جامعه لبنانی ایجاد نماید. از این رو، محبوبیت امام موسی صدر صرفاً به واسطه روحانی بودن و تعلیمات دین او نبود؛ بلكه اخلاقیات و سلوك او نقش مهمی در جایگاه او، نه تنها در لبنان بلكه به تدریج در جهان عرب داشت. او اهل تحمیل نبود و بسیار آزادیخواه بود. خصلت آزادیخواهی در لبنان كه گرفتار قومگرایی و تفكیك اندیشه و عمل بود، از ارزش ویژهای برخوردار بود. سخنرانی امام موسی صدر در كلیساها، به شخصیت او و جایگاه شیعیان در جامعه لبنانی اعتبار خاصی بخشید. خبرنگاری در رابطه با سخنرانی امام موسی صدر در یك كلیسای كاتولیك چنین میگوید: «وقتی امام موسی صدر وارد سالن كلیسا شد، مسیحیانی كه روی صندلیها نشسته بودند با حسی آمیخته از نگرانی و خوشحالی، او را نگاه میكردند. امام موسی صدر با تكان دادن سر خود، به مردم احترام گذاشت. پس از نشستن در جایگاه خود، رییس جمهور سابق لبنان او را معرفی كرد و سپس امام موسی صدر در رابطه با مأموریت مشترك همه ادیان سخنرانی كرد. سخنرانی امام موسی صدر بهقدری حضار را تحت تأثیر قرار داد كه آنها آرزو میكردند كه در كلیسا نبود تا میتوانستند كف بزنند. پس از سخنرانی مردم صف كشیدند تا با امام موسی صدر دست دهند.»16 انفتاح امام موسی صدر برای كسب قدرت و محبوبیت فردی نبود؛ بلكه با ورود در كلیساها، ملاقات با سران دولتها و بازدید از مراكز مذهبی و علمی اروپا، قصد او معرفی اسلام و شیعیان و حل و فصل مشكلات آنان بود.
ویژگی و خصلت بارز دیگر امام موسی صدر در دایره اخلاق و سیاست، اعتدال او بود. لحن، كلام، لغات و مفاهیمی كه او در تعامل عادی و سیاسی خود به كار میبرد، حاكی از فهم طرف مقابل بود. توانایی و هنر اقناع در میان مردم خاورمیانه و كشورهای مسلماننشین بسیار ضعیف است. به دلیل حاكمیت طولانی حكومتهای استبدادی در این منطقه، فرهنگ سیاسی مردم عموماً حاكی از معاشرتهای یك طرفه است.17 به دلیل مشكلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در خاورمیانه و كشورهای عربی، رادیكالیسم و پوپولیسم نیز از رشد قابل توجهی برخوردار بوده است. تندروی در اتخاذ مواضع و خلع سلاح كامل طرف مقابل و به گوشه راندن حاملان دیدگاههای مخالف عرف رفتاری در عرصه سیاست خاورمیانه است. یكی از ویژگیهای امام موسی صدر قدرت تفكر تسلسلی او بود كه معاصرین او بدین مساله اذعان كامل دارند. توان فكر كردن تسلسلی زمینهساز فهم یك مشكل و حل آن است؛ به واسطه اینكه شخص سعی میكند، ابتدا آن را تجزیه كند و قدم به قدم آن را به مرحله استنباط و حل و فصل برساند. اعتدال نه تنها در شخصیت، بلكه در فكر امام موسی صدر نمایان بود و چنین خصلتی باعث جذب افراد و جریانها در جامعهای مانند لبنان كه تقسیمبندیهای سرسختی دارد میشود.
اعتدال امام موسی صدر جزئی از نظام كنشی- واكنشی ناخودآگاه او بود و در رفتار و كلام و حتی نشستن و برخاستن و سئوال كردن او جلوه داشت. در شرایطی كه در منطقه خاورمیانه، افراد رادیكال و تندرو فرصت مطرح شدن را پیدا میكنند، امام موسی صدر راه اعتدال كه سلوك پیامبران است را انتخاب كرد و در تعاملات خود با دیگران هیچگاه شخصی برخورد نكرد. در عین حال چون امام موسی صدر در مدارهای پیچیدهای عمل میكرد برای بسیاری رازی كشفنشدنی بود.18 او با ابتكارات خود، فرصتهای زمانه را در اختیار میگرفت و به مفروضات و عادات و پایههایی كه بسیاری جرأت تغییر آنها را نداشتند، خرده میگرفت. اما روش او تقابل نبود؛ بلكه با حوصله، روش تدریجی، اخلاق نیكو و تسلسلی سعی میكرد كه اصلاحات اجتماعی را بنا نهد. در سال 1349 امام موسی صدر جهت ملاقات با شخصیتهای فرهنگی و رسانهای به آلمان میرود و در هتلی در هامبورگ اقامت میكند كه شاه ایران نیز در سفرهای خود در همان هتل اقامت كرده بود.
ایرانیان تندرو به امام موسی صدر پیغام میدهند كه به علت اقامت شاه در آن هتل بهتر است ایشان به هتل دیگری منتقل شود. امام موسی صدر به آنها پاسخ داده بود كه بهتر است شاه در سفر بعدی در این هتل اقامت نكند.19 این نوع برخورد با رادیكالیسم ایرانی حاكی از تعادل فكری و اعتدال در روش و توجه كردن و متمركز شدن در مسائل اصلی بوده است.خصلت سوم امام موسی صدر كه او را با دیگران در صحنه لبنان و حتی جهان اسلام متمایز مینمود، نحوه برخورد و تعامل با مخالفان بود. از آنجا كه مرام و عملكرد و جهتگیریهای امام موسی صدر منافع بسیاری را در صحنه اجتماعی و سیاسی شیعیان و غیر شیعیان به خطر میانداخت،به طور طبیعی و با گذشت زمان، مخالفین و حتی دشمنان بسیاری پیدا كرد. اما نگاه تسلسلی و دراز مدت امام موسی صدر، چهار ویژگی نهادینه شده در او ایجاد كرده بود كه در برخورد با مخالفان بسیار موثر و مفید بودند: سكوت، خویشتنداری، گذشت و احترام فراوان. هر چهار ویژگی بنیانهای اخلاقی داشتند و در صحنه سیاسی آشوب زده لبنان از كاربرد قابل توجهی برخوردار بودند. امام موسی صدر در هیچ مقطعی در پی حذف مخالفین خود نبود و بسیاری از مسایل را به روی خود نمیآورد. كاری را به كسی تحمیل نمیكرد و شاید بارزترین ویژگی امام موسی صدر در دایره اخلاق و سیاست در رابطه با مخالفین خود این بود كه بدگویی كسی را نمیكرد. این خصلتها تاكتیك نبودند، بلكه در شخصیت امام موسی صدر به طور عمیقی نهادینه شده بودند.
تاریخ بیستساله عملكرد امام موسی صدر در لبنان كه همچنان مورد بحث خاص و عام در محافل خاورمیانهای است، نشانگر شخصیتی است كه نه در عالم نظریه و اظهار نظر، بلكه در میدان عمل و میدانی كه طیف اضداد در آن بیداد میكرد، توانسته است جامعهای خفته را تحرك بخشد. مخاطبشناسی، قدرت كلام نرم، علاقه به تنهایی، به روز كردن مبانی دینی، استراتژی جذب، درك شرایط زمان و مكان و حتی جسارت ورود در فتاوی خلاف مشهور، امام موسی صدر را در جایگاهی ویژه نه تنها در لبنان بلكه در تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی خاورمیانه تبدیل كرده است. او از جمله مصلحان كمنظیر روحانیت شیعه است كه فقط به سخنرانی اكتفا نكرد، بلكه در كوران وقایع، اخلاق و اعتقادات اسلامی را به عمق جامعه، زندگی شهروندان و سنگلاخ سیاست برده و اسلام اخلاقی را در مقایسه با مكاتب دیگر به نمایش گذارد كه او را جاویدان نگه خواهد داشت.
٭ استاد دانشگاه شهید بهشتی
پینوشتها:
1- محسن كمالیان و علی اكبر رنجبر كرمانی، عزت شیعه، دفتر دوم، تهران: انتشارات صحیفه خرد، 1386، ص 156.
2- محمود سریع القلم، روش تحقیق در علوم سیاسی و روابط بینالملل. تهران: نشر فرزان، 1385، چاپ چهارم، ص ص 134- 133.
3- عزت شیعه، پیشین، ص 21.
4- همان، ص 23.
5- see Talcott Parsons، The SocialSystem. New York: The Free Press، 1951 pp. 68-113.
6- محمود سریعالقلم، عقلانیت و آینده توسعهیافتگی ایران. تهران: مركز مطالعات استراتژیك خاورمیانه، 1386، چاپ پنجم، ص ص 102-85.
7- Fouad Ajami، The Vanished Imam. Ithaca: Cornell University Press، 1986،p.90.
8- Ibid.،pp.96-97.
9- Ibid.،pp.119-124.
10- عزت شیعه، پیشین، ص ص 80- 79.
11- امام موسی صدر، ادیان در خدمت انسان،تهران: مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، 1384. ص ص 198- 191.
12- عزت شیعه، پیشین، ص ص 144- 142 و 130- 129و45- 43.
13- ادیان در خدمت انسان، پیشین، ص328.
14- همان، ص 329.
15- The Vanished Imam، op.cit.،p.152.
16- Ibid.،134-135.
17- محمود سریعالقلم، فرهنگ سیاسی ایران. تهران: مؤسسه تحقیقات فرهنگی و اجتماعی، 1386، ص ص 45- 25.
18-The Vanished Imam، op. cit،p.108
19- عزت شیعه، پیشین، ص ص 127- 126.
منبع: هفته نامه شهروند امروز، چهار شهريور 1387