حركت جوهري، اشتداد در وجود است و به ما اجازه ميدهد تا از ميان نظريات مختلف اخلاقي، ديدگاه فضيلتگرايي را برگزينيم.
قابل توجه ترين رويكرد در اخلاق، رويكرد فضيلت محوري است. در اين رويكرد (فضيلت محور) توجه به زندگي انسان و اين كه در قبال ديگران چه بايد كرد، تعامل جامعه و ملكهشدن اعمال مورد توجه قرار ميگيرد، بر همين اساس بايد گفت؛ اخلاق صدرايي، فضيلت محور است.
تاثير و تاثري كه در عرصه وجود اتفاق ميافتد، هم در ناحيه نظر است و هم عمل. بنابراين، در عالم انساني وجودها با يكديگر ارتباط دارند. نيز مطابق اصل اشتداد وجودي صدرايي، هرچه وجودي اشتداد بيشتري پيدا كند، تاثيرگذاري بيشتري خواهد داشت.
در نگاه صدرا، الگوهاي اخلاقي داراي مراتب گوناگوني هستند و انسان كامل بالاترين مرتبه آن است.در رويكرد فضيلتگرايانه، دانش فضيلت است. در واقع اشتداد وجود در نگاه صدرا به اين برميگردد كه چگونه براي وجود زمينه لازم جهت افاضات از بالا فراهم شود.
اگر اصالت وجود و اشتداد وجود را از مهمترين اصول صدرايي بدانيم، الگوهاي اخلاقي به دليل اشتداد وجودي زياد، تاثير زيادي در تربيت رفتارهاي فردي و اجتماعي خواهند داشت.
بنابراين، با توجه به آنچه گفته شد، شايد بتوان اين فضايل را براي خانواده برشمرد: قابل اعتماد بودن، رئوف و مهربان بودن، گشادهرويي، دقت و حوصله در كارها و حكمت و منطقيبودن در تعاملات.
حكيم ملاصدرا در اكثر كتاب هايش بر اين مطلب تأكيد دارد و در مواضعي پس از ذكر ادله عقلي بر مدعا، به شواهد نقلي آن تمسك مي جويد. يكي از آثاري كه صدرا به خصوص براي اثبات اين امر تاليف كرده كتاب« اسرارالآيات» است كه عمده مطالب آن شامل مباحث اثبات باري تعالي ، معرفت صفات الهي و نحوه صدور كثرت و تحقيق نبوت و خلافت الهيه و برخي مباحث نفس و معاد است.
در غالب مسائل پس از اشاره كوتاهي به دلايلي عقلي و احياناً اقوال مختلف ،به تطبيق آن با آيات و روايات مي پردازد و از اين جهت يكي از آثار ارزشمند ملاصدراست.
مرحوم ملاعلي نوري بر اين كتاب به طور مفصل و در چندين مقطع زماني حاشيه نوشته است و كار صدرا در تطبيق مطالب حكمت متعاليه با آيات و احاديث را تكميل كرده است.
اين تعليقات اگر مفصل ترين اثر آخوند نوري نباشد مسلما جزء طولاني ترين آنهاست. ملاصدرا در مقدمه كتاب به بيان طريق سالكين الي الله و راسخين در علم مي پردازد. سپس به بيان و بررسي سه بخش كتاب كه به علم ربوبي، فعل خداوند، معاد اختصاص دارد مي پردازد.
اسرار الآيات ملاصدرا، با تعليقات ملاعلي نوري/ تحقيق: سيدمحمدموسوي/نتشارات حكمت/ چاپ اول1384،.
ملاصدرا و داغ شاعري
من وقتي ديدم زمانه با من سر دشمني دارد و به پرورش اراذل و جهال مشغول است و روز به روز شعلههاي آتش جهالت و گمراهي بر افروختهتر و بد حالي و نا مردي فراگيرتر ميشود ناچار روي از فرزندان دنيا برتافتم ودامن از معركه بيرون كشيدم...
آنگاه روي فطرت به سوي سبب ساز حقيقي نموده با تمام وجودم در بارگاه قدسش به تضرع و زاري برخاستم و مدتي طولاني در اين حال گذراندم. سر انجام در اثر مجاهدتهاي طولاني و رياضتهاي نفساني قلبم فروزان و انوار ملكوت بر آن سرازير شد. پس بر اسراري آگاهي يافتم كه تاكنون بدان نرسيده بودم و رموزي بر من آشكار شد كه از طريق برهان بدين حد آشكار نشده بود بلكه همه آنچه را كه با برهان دانسته بودم از راه شهود و عيان ديدم (مقدمه اسفار جلد 1)
صدر الدين محمد شيرازي نه تنها حكيمي زاهد و فيلسوفي عارف بود بلكه شعر هم در او نمود يافته بود و در كلام منظوم هم دستي بر آتش داشت.
نمونه اي از شعر فيلسوفي كه توأمان چشم اشراقي با چراغ برهان راه ميپيمايد اينگونه است:
گر همي خواهي دو چشم اشكريز
قطرهاي زين باده بر خاكت بريز
گر همي خواهي دلي آتشفشان
دل بدان آتش رخ مهوش رسان
اما اينكه شعر ملا صدرا از بعضي خواص مخفي است و اشعارش نقل حلقه انس اهل علم و حكمت و شعر نيست، شايد دليلش عدمعلاقه ملا صدرا به ارائه اشعارش در ميان اساتيد و شاگردانش باشد.
فرار از تهمت شعر بافي و عدمعلاقه اهل حكمت به نسبت شاعري قدمتي ديرينه دارد؛ قدمتي به درازناي تاريخ اسلام. آن زمان كه پيامبر را شاعر خواندند تا نفوذ كلامش را از سكه بيندازند و از اطاعتش بپرهيزند. و چه بسا شايد ملا صدرا به خاطر جايگاه بيارزش شعر نزد حكما از آن ميگريخت و اشعارش جز بعد از وفات، انتشار نيافت.
كلماتي كه اگر چه مهر شعر بر آنها زده شده است اما جز استدلال و برهان و عرفان در آن يافت نميشود و جز به حق رهنمون نميكند. مجموعه اشعار ملاصدرا كه توسط محمد خواجوي جمع آوري شده مجموعهاي از حقايق و معارفي است كه قالب شعر بهخود گرفته و نشان از شئون و ابعاد وجودي متفاوت ملا صدرا دارد.
گزيدهاي از سخنراني دكتر ديناني درباره حركت جوهري صدرا
تنها ميدانيم كه او 2 دخترش را خيلي دوست داشت براي اينكه 2 شوهر خوب براي آنها پيدا كرد كه هركدام بهنوبه خود اهل فضل و فلسفه بودند؛ فيض كاشاني و فياض لاهيجي. حالا نميدانم كه همسر فيض از شوهرش راضيتر بود يا همسر فياض! اما ميگويند روزي، همسر فيض كاشاني پيش پدرش شكايت برده بود كه شوهر خواهر من؛ فياض (به صيغه مبالغه) است ولي شوهر من چه؟ صدرا هم در جواب گله دخترش گفته بود، شوهر تو (فيض) عين فيض است!
از اين شوخي كه در تاريخ آمده بگذريم، ملاصدرا فيلسوفي است كه از 400 سال پيش به اين سو به حركت جوهري شناخته ميشود. صدرا معضلاتي را حل كرده كه از آدم ابوالبشر لاينحل باقي مانده بود. من در اين زمينه ادعا دارم. كسي اين را ميفهمد كه تاريخ مجادلات كلامي 14 قرن اسلام را بشناسد.
در كنار اصل حركت جوهري، صدرا واضع نظريات ديگري از جمله: حدوث جسماني، اتحاد عاقل و معقول و معاد جسماني نيز است. اما ببينيم، حركت جوهري چيست؟ بايد دانست كه آنچه آدمي ميشناسد، در حد عرضيات است و نميتواند جوهر را درك كند.
بنا بر اين آدمي حس جوهرشناسي ندارد. به همين دليل، جوهر در علوم تجربي، امري بيمعني است؛ اما هر فيلسوفي بدون جوهر قادر به انديشيدن نيست. بنا بر اين جوهر، امري معقول است. اين به آن معناست كه عقل جوهر را ميپذيرد. از اين رو، براي يك فيلسوف، جوهر ضرورت عقلياي است كه بايد اثبات شود. با اين حال، از نظر صدرا عرض و جوهر متحدند و در نتيجه جوهر (چونان عرض) حركت ميكند. ملاصدرا در هستي سكون نميبيند... . انگيزه صدرا براي كشف حركت جوهري، ديني بود.
انگيزه وي براي اين كار اثبات معاد جسماني است. اصلاً همه فلسفه صدرا در خدمت اثبات معاد جسماني است. صدرا در جايي ميگويد؛ نميدانم كه چرا آياتي را كه راجع به مبدأ عالم و خداوند است، بسياري از حكما و متكلمين تأويل ميكنند؛ اما آيات مربوط به معاد را تأويل نميكنند؟ به عبارتي؛ چرا در مبدأ تأويل هست؛ اما در معاد نيست؟ من معتقدم كه اگر كسي معاد جسماني صدرا را نفهمد، اصلاً توفيق درك (معاد) را نخواهد يافت. هيچ متفكري در مورد معاد به اندازه صدرا تعالي فكر نداشته است.
با اين حال، 400 سال پس از صدرا، اين حكيم زنوزي بود كه با حفظ مباني صدرا، حرف تازهاي در اين زمينه (معاد) آورد.
به هر روي، با دقت در نظريه حركت جوهري صدرا درمييابيم كه آن حركت از يك مكان به مكان ديگر، يا از محسوس به معقول و در نهايت حركت از كثرت به وحدت است. اما وحدت، همان ذات پاك بيبديل و بينظير حق تبارك و تعالي است.
منبع: همشهری