برجستگیهای اثر نسبت به آثار مشابه:
حکمای متعالیه نسبت به حکمت عملی، بهویژه سیاست مدن بسیار کم عنایت داشتهاند و اینگونه مباحث در آثار آنان معمولاً مغفول واقع شده است. شاید مهمترین اقدام در این باره، همایش سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه به شمار آید که این نوشتار نیز در همین همایش عرضه شده است. برجستگی این اثر نسبت به آثار دیگر عرضه شده در این همایش در دو نکته است: تفصیلی تر بودن نسبت به آنها و نشان دادن شیوۀ گذر از حکمت نظری متعالیه به حکمت عملی متعالیه.
روش تحقیق و شیوه ارائه مطالب:
ملاصدرا خود تلاش چندانی برای تأسیس حکمت عملی انجام نمی دهد و درباب حکمت سیاسی نیز جز چند صفحه ای چیزی نمی نگارد که آن مقدار هم به صورت مستدل و برهانی نیست. علاوه بر اینکه حکمت سیاسی به معنای فلسفه ی مضاف در آن زمان شناخته شده نبود. بر این اساس رویکرد نوصدراییان به حکمت سیاسی متعالیه باید رویکرد تأسیس باشد، نه تفسیر. این پژوهش نیز بر همین اساس نوشته شده است. همچنین، حکمت متعالیه اصولی اساسی دارد که، چه حق باشند و چه باطل، رفض آنها خروج از حکمت متعالیه است. اما ملاصدرا، آرای جزیی و حتی کلی دیگری نیز دارد که تخلف از آنها، خروج از حکمت متعالیه نیست. این پژوهش تنها به آرایی از حکمت متعالیه متعهد بوده که ذاتی این مکتباند.
در استنادات به آرای این حکمت تلاش بر این بوده که بیشتر به آثار خود صدرالمتألهین استناد شود و پس از آنها آثار نوصدراییان مورد توجه قرار گرفته است. آثار حکمای میانی حکمت متعالیه در این اثر کمتر مورد توجه بوده است.
نتیجه اثر:
اصول کلی به دست آمده در این تحقیق را چنین میتوان دسته بندی کرد:
1. حکمت متعالیه وحی را در مبادی معرفتی خود اخذ کرده است.
2. حکمت نظری متعالیه ظهور ربوبیت در عقل انسان است. و حکمت عملی ظهور ربوبیت در حیات انسانی است. با توجه به این نحوه وابستگیِ حکمت عملی به حکمت نظری تبیین هر مسئله از حکمت عملی نیاز به بررسی مسایل مناسب آن از حکمت نظری دارد.
3. تعریف فکر در حوزهی اعتباریات.
4. حُسن از کمالات وجودی بوده و مفهومی فلسفی است. حسن و قبح به ملکات نفسانی و افعال هر ذیعلم ذی اراده حمل میشود. اسم رضا از اسماء الحسنی فرد بالذات این حقیقت است.
5. حکمت سیاسی متعالیه ساماندهی حیات سیاسی در مفاهیم بنیادی به سامان عقلی به اندازهی توان بشری است تا حیات سیاسی با آن سامان یابی مظهر عالم ربوبی شود.
6. آموزههای حکمت متعالیهی عملی جهتمند هستند. هدف حکمت عملی متعالیه اظهار عالم ربوبی در حیات انسانی است و این هدف در بُردارگونگی آموزه های حکمت عملی، از جمله، آموزه های سیاسی آن تضمین میشود. با توجه به سنخ هدف حکمت سیاسی متعالیه، آموزههای آن دینی خواهند بود. جهت مندی آموزه های حکمت سیاسی متعالیه، در مفاد آنها نهفته است و از ذات معنای آنها خارج نیست.
7. مفاهیم اصلی حکمت سیاسی متعالیه اعتبارات قانونی خواهند بود که گونهای از مفاهیم اعتباری اند. منظور از اعتبار قانونی اعتباری است که هدف آن تأمین مصلحت یا رفع مفسدهای از حیات انسانی است و صرفاً به معنای حقوقی نیست، بلکه شامل هرگونه اعتبار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، اخلاقی و مانند آنها میشود.
8. از آنجا که حکمت سیاسی متعالیه از علوم اعتباری است، گزاره های اصلی آن از سنخ انشاء خواهند بود.
9. ملاک عقلانیت سیاسی در حکمت سیاسی متعالیه در چهار مرتبۀ «عقلانیت معرفتشناختی، عقلانیت معناشناختی، عقلانیت اخلاقی و عقلانیت ابزاری» دینی بودن آنها است. دینی بودن ممکن است با لحاظ حقایق دینی یا با اخذ از وحی حاصل شود.
10. عقل و وحی دو منبع و مدرک اصلی حکمت سیاسی متعالیهاند و تجربه تابع آن دو است.
مسئلۀ پایه در پژوهشهایی از این دست، گذر از حکمت نظری به حکمت عملی است و بهطور خاص در این پژوهش، مسئلۀ اصلی گذر از حکمت نظری متعالیه به حکمت سیاسی متعالیه است. با تفصیل و تفریع این مسئله، مسایلی دیگر از این دست حاصل می آید: الزامات حکمت متعالیه برای ورود به عرصۀ سیاست، ویژگیهای عام حکمت سیاسی متعالیه (از جهت موضوع، غایت، تعریف، مفاهیم بنیادین، مبادی تصدیقی و مانند آنها)، سنخ شناسی مفاهیم و گزارههای حکمت سیاسی متعالیه، عقلانیت سیاسی متعالیه، رابطۀ دین و سیاست بر مبنای حکمت متعالیه، منابع معرفتی حکمت سیاسی متعالیه، ارزششناسی متعالیه و منابع و مدارک معرفتی حکمت سیاسی متعالیه. بخشهای و فصول کتاب نیز بر همین اساس تقسیم شده اند.
مباحث اصلی اثر:
در بخش اول این نوشتار الزامات معرفتی ورود حکمت متعالیه به عرصۀ سیاست پژوهی بررسی شده است. فصول این بخش عبارتاند از: تعریف حکمت متعالیه، بازپژوهشی جایگاه شریعت در حکمت متعالیه، رابطه ی حکمت نظری و عملی متعالیه، بازتعریف فکر، اصول اساسی حکمت متعالیه (هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی). در این فصل اخیر به بحث انسانشناسی مفصل تر پرداخته شده است. بخش دوم به ارزششناسی متعالیه با دو فصل مفهوم ارزش و حسن و قبح براساس مبانی حکمت متعالیه می پردازد. ویژگیهای عمومی حکمت سیاسی متعالیه موضوع بخش سوم است. در فصول این بخش موضوع، هدف و تعریف حکمت سیاسی متعالیه، مبادی تصدیقی حکمت سیاسی متعالیه و رابطهی دین و سیاست در حکمت سیاسی متعالیه مورد بحث قرار گرفته است. بخش چهارم به بررسی مفاهیم و گزارههای حکمت سیاسی متعالیه اختصاص یافته است. گونه شناسی مفاهیم و گونهشناسی گزارههای حکمت سیاسی متعالیه دو فصل این بخش را تشکیل میدهند. در بخش پنجم عقلانیت سیاسی متعالیه بحث میشود. در فصل اول مسئلهی عقلانیت سیاسی متعالیه روشن شده و در فصول بعدی عقلانیت سیاسی متعالیه در چهار مرتبۀ معرف تشناختی، معناشناختی، اخلاقی، ابزاری تعریف می شود. در بخش آخر اسباب معرفتی حکمت سیاسی متعالیه در سه فصل تحلیل می شود. در این سه فصل عقل، وحی و حسن و تجربه در حکمت سیاسی متعالیه مورد بحث قرار گرفته است.