جدیدترین مطالب

پنجمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «سیاست متعالیه» وابسته به انجمن مطالعات سیاسی منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، این فصلنامه که با مدیرمسئولی حجت الاسلام والمسلمین دکتر منصور میراحمدی و سردبیری حجت الاسلام دکتر نجف لک زایی منتشر شده حاوی مقاله هایی از اساتید و پژوهشگران علوم سیاسی است.

مروری بر خلاصه مقالات

محور اصلی مقاله امنیت متعالیه نجف لکزایی تشریح مؤلفه‏ ها و ویژگی‏های مکتب امنیتی متعالیه و توضیح مبانی نظری آن است. مکتب امنیت متعالیه، به مثابه یک نظریه اسلامی امنیت مدنظر بوده است. نویسنده با رویکرد نظریه ‏پردازی و روش استنباطی ـ استنادی، پاسخ سؤال مذکور را بررسی و ارائه می ‏کند. مبنای مفهومی و نظری مباحث مقاله، نظریه دو فطرت است. بر این اساس ویژگی‏های نظریه امنیت متعالیه در محورهای مفهوم امنیت، ابعاد امنیت، مرجع امنیت، سطح امنیت، دوست و دشمن، روش‏های تحصیل امنیت و راهکارهای استراتژیک امنیتی تبیین شده است.

آینده علوم سیاسی در ایران؛ از نظر تا واقعیت عنوان مقاله محمد رحیم عیوضی است. در چکیده مقاله این محقق آمده است: علم سیاست از جمله علومی است که عمر و قدمتی همپای آموزش عالی در ایران دارد. امروزه در جامعة علمی جهان، کنشگران علم سیاست نقش مهم در شناسایی خط‌مشی‌ها، اتخاذ تصمیم‌ها و حرکت برای نیل به آینده مطلوب کشورها دارند. با توجه به این اهمیت، بررسی آینده علوم سیاسی در ایران از این حیث که می‌تواند بر معماری این حوزه علمیِ دیرپا جهت دستیابی به مطلوبها در آینده کمک کند، گامی مهم در جهت توسعة علم سیاست در کشور است.

با توجه به این مهم، در این مقاله تلاش شده است با روشی توصیفی ـ تحلیلی به این سؤال که  علوم سیاسی در ایران چه آینده‌هایی دارد، پاسخ داده شود. برای پاسخ به این پرسش از رویکرد آینده‌پژوهی استفاده شده است. برای این منظور ابتدا خاستگاه مشترک آینده‌پژوهی و علوم سیاسی بررسی شده و سپس بر اساس شناسایی مهم‌ترین عدم قطعیت‌های آینده‌های بدیل پیش‌روی علوم سیاسی در ایران ارائه شده است.

 

معرفت­ شناسی پدیدارشناسانه اصطلاحات علوم سياسي در مطالعات ديني(بررسی دشواری­ها و امکان­های پیش­روی بهره ­گیری از اصطلاحات جدید علوم سياسي در عرصه دین­ پژوهی) عنوان مقاله عبدالمجید مبلغی است.این مقاله به بررسی ارتباط معرفت­شناسانه اصطلاحات اندیشه­ ای علوم سياسي با معرفت­ شناسی مدرن پرداخته است. این مهم ذیل مراجعه به دانش اصطلاح­شناسی و بررسی تأملات معرفت­ شناسانه­ای که اخیرا به آن راه یافته، انجام شده است. بهره‌گیری از اصطلاحات اندیشه ­ای علوم سياسي در عرصه دین­ پژوهی بدون روا داشتن تأملی مؤثر در تبارهای معرفت ­شناسی این گروه از اصطلاحات، در مدارجی، نوعی اغتشاش مفهومی و آشفتگی اصطلاح­شناسانه را  سبب شده است و تا حدی امکان­های پیش­روی مفاهمه علمی و نقد پژوهشی این اصطلاحات را، از منظر معرفت‌شناسی‌های سنتی و به‌ویژه دینی، محدود و غیردقیق نموده است.

پیشنهاد مقاله برای عبور از این وضعیت، متأثر از نظریه «معرفت­ شناسی پدیدارشناسانه» ادموند هوسرل، تعلیق معنایی اصطلاحات پیش از مراجعه به آنها و تلاش جهت فهم­شان، به مثابه پدیدارهایی حامل تظاهرات معرفت شناختی، است. این مهم با حضور ذهنی پژوهشگر در منظومه معرفتی مؤثر در شکل­گیری اصطلاحات، به شیوه ­ای پدیدارشناسانه، فرادست می‌آید. چنین رویکردی تمهیدگر بختی جدی جهت «فهم صحیح اصطلاحات مدرن اندیشه­ ای» و  «نقد پایه­ای آن­ها از منظر دین پژوهی» است. نقدهایی از این دست، هم چنان که خواهد آمد، هسته معنایی اصطلاحات اندیشه‌ای را به پرسش می­ کشد و مکالمه ­ای علمی را میان دو حوزه معرفت­ شناختی متفاوت دینی و غیردینی سبب می ­گردد.

كاربرد قاعده صدرایی «کثرت در عین وحدت» در جامعه شناسی سیاسی معاصر ایران و جهان توسط علی علی حسینی، سیدامیرمسعود شهرام نیا و مسعود مطهری نسب نوشته شده است. هنگام بررسي انديشه حکما و فلاسفه اسلامی برخی اندیشمندان علم سیاست در صدد استخراج اندیشه سیاسی منسجمی از میان اندیشه‌های سیاسی فلاسفه يونان باستان همچون افلاطون و ارسطو درگذشته و يا برگرفته از مکاتب مدرن فكري در فلسفه سياسي معاصر به صورت منفعلانه می‌باشند و براین اساس  داوری نموده، معتقدند اندیشه سیاسی و علم سیاست در دوران این فیلسوفان تقلیدی یا ترويجي بوده است. ومعتقدند اندیشه سیاسی در فلسفه ملاصدرا افول کرده و ملاصدرا هیچ اندیشه مستقل تاثیرگذار سیاسی  نداشته است.

نویسندگان در این مقاله سعي کردند ساختار نوين حكمت متعاليه مبناي نويني است و باید فلسفه‌هاي مضاف مانند فلسفه سیاسی و فلسفه علم بر مبنای آن تولیدگردد. در این مقاله قاعده ابتکاری «کثرت در عین وحدت» ملاصدرا در جامعه شناسی سیاسی به نحو کاربردی تبیین و تحلیل شده است. همچنین کاربرد اين نظريه در قالب پلوراليسم رسانه‌ای به عنوان نمونه کاربردی مورد تحليل قرار گرفته است.

اخلاق سیاسی امام خمینی(ره) و نسل سوم انقلاب اسلامی ایران نوشته علی  اکبری معلم عنوان مقاله دیگری از این فصلنامه است.وی در بخش چکیده مقاله آورده است: اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، منظومه­ ای است که نظام سیاسی اسلام مورد نظر ایشان را تشکیل می­ دهد و جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر اندیشه امام راحل است و استمرار حاکمیت آن، منوط به انتقال اندیشه حضرت امام به نسل جدید می ­باشد. از آن­جا که مرحله آشنایی مقدمه التزام است، در پژوهش حاضر، میزان آشنایی طلاب و دانشجویان نسل سوم انقلاب اسلامی ایران در شهر قم با اخلاق سیاسی امام با روش پیمایش و ابزار پرسش­نامه مورد بررسی قرار گرفته است؛ تا بدین وسیله از استمرار حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بر مبنای اندیشه سیاسی امام اطمینان حاصل شود.

برابر یافته پژوهش، میانگین میزان آشنایی جامعه نمونه با بُعد اخلاق سیاسی اندیشه سیاسی امام 04\78 درصد  می ­باشد و نیز متغیر­های زمینه ­ای جنس، وضع تأهل، محل سکونت و مقطع تحصیلی در میزان آشنایی آنان با این بُعد از اندیشه سیاسی امام تأثیر نداشته، بلکه متغیر­ سن و محل تحصیل در میزان آشنایی آنان با اندیشه امام اثر­گذار بوده است.

حرمت مخالفت با حکم حکومتی در فقه سیاسی شیعه نوشته همت بدرآبادی و غلامرضا بهروزی­ لک دیگر مقاله این فصلنامه است. حکم حکومتی یکی از راهکارهای پاسخگویی فقه شیعه به نیازهای متغیر و ضروری جامعه اسلامی می‌باشد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از مسائل و چالش‌های سیاسی ـ اجتماعی حکومت اسلامی بر اساس آن رفع شده است. مسئله ‌این مقاله در باب احکام حکومتی بحث از تعلق یا عدم تعلق ثواب بر اطاعت و عقاب اخروی در صورت مخالفت با حکم حکومتی است که براساس دو رویکرد فقهی که از ادله تبعیت از ولایت فقیه تفسیر مولوی یا ارشادی بودن دارند، مورد بررسی قرار می‌گیرد.

این موضوع با بیان ادله عقلی و نقلی با شیوه استنباط فقهی‌صورت می‌گیرد. براساس یافته‌های این مقاله هر دو رویکرد فقهی بر تبعیت از حکم حکومتی به دلیل اهمیت نظم جامعه اسلامی تاکید دارند، اما در رویکردی که اوامر تبعیت از ولایت فقیه را مولوی می‌داند، مخالفت، عقاب اخروی و اطاعت، ثواب اخروی دارد، اما در رویکرد ارشادی بودن اوامر، مخالفت تنها جنبه جرم قانونی خواهد داشت.

رویکردهای سیاسی اجتماعی در فلسفه ملاصدرا نوشته محمدکاظم کریمی  و کریم خان­محمدی عنوان مقاله پایانی است. در بخشی از این مقاله آمده است: تلاش فکری ملاصدرای شیرازی در قالب حکمت متعالیه بعد از حدود چهار قرن که از ارائه آن می‌گذرد، هم‌چنان دارای ظرفیت­ها و زوایای پنهانی است که می‌تواند پاسخ­گوی مسایل و ابهامات اندیشه معاصر باشد. وی با پرده برداشتن از اصالت وجود، «هستی» را در عالم معنایی دوباره بخشید و با اثبات حرکت جوهری، حرکت در طبیعت را بر بنیاد درستی نهاد و بر هدف­مندی آن صحه گذاشت. با وجود این، مطالعات مرتبط با اندیشه ایشان، بیشتر به اندیشه فلسفی‌شان محدود گردیده و جنبه­ های ناظر به مباحث اجتماعی در اندیشه وی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

این نوشتار که بررسی زمینه‌های اجتماعی اندیشه صدرالمتألهین را مطمح نظر قرار داده، درصدد است تا با استفاده از روش توصیف و تحلیل، مهم‌ترین موضوعات و مباحث اجتماعی در اندیشه ایشان را احصا و زاویه نگاه وی را کشف و استخراج نماید و قوت‌های آنرا برای پاسخ‌گویی به نیازهای جامعه معاصر در مقایسه با اندیشه‌های رقیب یادآور گردد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید