جدیدترین مطالب

بخش دوم و پایانی

یک. مراحل تعلیم و تربیت

در اهمیت مراحل تربیت، همین بس که هر نظام تربیتی بدون آن ناتمام و ناتوان خواهد بود و اهداف، اصول و روش‌های تربیتی متوقف بر تعیین مراحل هستند. آنچه راه ما را در دست‌یافتن به اهداف هموار می‌کند و کلید بهره‌وری از اصول و روش‌ها را به‌دست می‌دهد و آشکار می‌سازد هر اصل و روشی را که باید کجا واگذاشت و کجا به کار بست، همان مراحل و منازل تربیت است. (باقری، 1388: 241) مراحل تعلیم و تربیت از دوران پیش از تولد (مرحله نفس نباتی) آغاز می‌شود و در هر مرحله، متناسب با شرایط خاص همان مرحله، تدابیر تربیتی اتخاذ می‌گردد.این مراحل با توجه به آرای فلسفی ملاصدرا درباره نفس عبارتند از:

1. پیش از تولد (مرحله نفس نباتی)

نفس در مراحل ابتدایی (تا قبل از رسیدن به مرتبه کمال روحانی) جوهری جسمانی است که دوش به دوش ماده، راه کمال و مراتب ارتقا را می‌پیماید و هرگز از تعلق به ماده رهایی نمی‌یابد. بنابراین باید گفت تعلق به ماده، جزء ماهیت نفس است و تا زمانی که جنین در رحم مادر باشد، در رتبه نفس نباتی است. نفس جنین در ابتدای امر، صورتی طبیعی است که با عنوان نفس نباتی، ماده جنین را به جانب نشو و نمو سوق می‌دهد. (مصلح، 1352: 10 ـ 7)

در مرحله نباتی، نفس تابع قوانین حیات به معنای جسمانی آن است. بنابراین باید قسمتی از قواعد تربیت او را ـ پیش از علمای تعلیم و تربیت ـ دانشمندان زیست‌شناسی و متخصصان بهداشت تعیین کنند. هدف اساسی تربیت در این دوره، رشد جسمانی و شرط لازم آن (تغذیه به طور طبیعی و کامل) است. (پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386: 379)

از این‌رو مراقبت‌های مربوط به دوران بارداری اهمیت بسیاری دارد و ممکن است هرگونه بی‌توجهی به جنین و سلامت آن، سبب پیدایش صفات یا ناهنجاری‌های جسمی و روحی در فرزند شود و چه بسا ممکن است به‌ صورت یک موجود ناقص در مسیر حرکت به سوی کمال، نه تنها دچار مشکلات فراوانی شود که جامعه انسانی را نیز با مشکلات جدی مواجه خواهد ساخت.

2. از تولد تا بلوغ صوری (نفس حیوانی)

وقتی نفس قوی می‌شود و بر اثر تابش نور حق به فعلیت می‌رسد، محسوسات در آن نقش می‌بندند. این محسوسات که معقول بالقوه و محفوظ در قوه خیال می‌باشند، زمینه تشکیل اولین قضایای عقول را مهیا می‌کنند. (صدرالدین شیرازی، 1360: 519) نخستین مقصد نفس، به‌کار بردن اندام‌های حسی است که موجب ادراکات حسی می‌گردد. (همو، 1378: 41)

درجه نفس در این مرحله، درجه طبیعت و مرتبه او مرتبه حس است؛ به‌طوری که در مرتبه لمس که یکی از مراتب احساس است، عین عضو لمس‌کننده، در مرتبه بوئیدن، عین عضو بوکننده، و در مرتبه چشیدن، عین عضو چشنده و در سایر مراتب حس، عین همان عضوی است که احساس می‌کند. (مصلح، 1352: 154)

صدرالمتألهین درباره اعمال طبیعی حواس که ابزار نفس برای شناخت محسوسات هستند، چنین می‌گوید: قوای حسی برای نفس مانند جاسوسانی هستند که بعضی از آنها مانند حواس ظاهری در عمل خود و اطاعت از نفس به منزله فاعل بالإجبارند که نمی‌توانند از حد خود تجاوز کنند؛ چنانکه هر یک از اندام‌های حسی ظاهری از انجام عمل اندام حسی دیگر ناتوانند. (صدرالدین شیرازی، 1378: 38)

بنابراین در این مرحله (از تولد تا 15 سالگی) بهره‌گیری از حواس اهمیت بسیاری دارد. استفاده از حواس، روند دانستن و شناختن است و هرچه تجارب حسی متنوع‌تر و وسیع‌تر باشد، پایه شکل‌گیری عقاید درباره دنیای پیرامونش نیز گسترده‌تر خواهد شد و هر نوع محرومیت یا محدودیت حسی، به تخریب یا کامل نشدن مفاهیم می‌انجامد. (کول، 1377: 185)

بنابراین در این مرحله، تربیت صحیح حواس ضرورت می‌یابد؛ چون معرفت بر مشهودات حسی استوار است و هر قدر حواس ظاهری عمل خود را بهتر انجام دهند، معلومات اولی ذهن، زیادتر و دقیق‌تر بوده، این امر در کمیت و کیفیت اعمال نفسانی و ترکیبات و ابتکارات ذهنی تأثیر کلی خواهد داشت.

حواس طفل بدون دخالت اطرافیان و به خودی خود کار می‌کنند و از اشیا علاماتی به او می‌دهند و طفل با توجه به کنجکاوی فطری خود، به تعبیر و توجیه آن علامات می‌پردازد و از حالات نفسانی خود، به وجود اشیای خارجی و صفات و خواص و گاهی به ماهیت آنها حکم می‌نماید.

تربیت حواس باید به‌گونه‌ای باشد که اعضای حواس، قرین صحت و سلامت باشند و وظایف خود را به درستی انجام دهند و از طرفی تفسیری که از مشهودات حسی می‌شود، مصون از خطا باشد؛ به خصوص زمانی که حواس قائم‌مقام یکدیگر شوند و احتمال خطا بیشتر باشد. (سیاسی، 1348: 130 و 131)

در هر مرحله از رشد، استعدادها و توانایی‌های خاصی وجود دارد که اگر پرورش نیابد، زمینه مساعد برای ورود به مراحل بعدی با مشکلات روبرو خواهد شد. یکی از دلایلی که افراد در دوره بزرگسالی، توانمندی بالقوه خود را به نحو مطلوب به‌کار نمی‌گیرند، عدم تربیت و بهره‌گیری صحیح از حواس در مرحله نفس حیوانی است. تربیت صحیح سبب خواهد شد ادراک جزئیات که مختص مرحله نفس حیوانی است، به شرایط مطلوب نزدیک‌تر شود و افراد در مواجهه با محیط، عمیق‌تر بیندیشند و عمل نمایند.

نفس، آلات و قوا را برای انجام مقاصد خویش استخدام می‌نماید. از آنجاکه ظاهر انسان، ابزار نقش‌زدن بر باطن اوست، در این مرحله از تعلیم و تربیت همواره باید به همراه تربیت حواس و قرار دادن کودک در محیط‌های وسیع و نیز روبرو ساختن وی با ابزار، اشیا، گیاهان و حیوانات مختلف و ... به اصلاح شرایط پیرامون وی و زمینه‌سازی از طریق تأمین سلامت بدن کودک و مراقبت از وی و همچنین اسوه‌سازی مطلوب توجه خاص مبذول داشت. (باقری، 1388: 251 و 252)

با توجه به مطالب پیش‌گفته می‌توان نتیجه گرفت مبدأ تمام افعال نفس است که حواس ظاهری و باطنی را برای انجام اهداف خویش به‌کار می‌گیرد. همچنین تمامی حواس باطنی زیر نظر نفس فعالیت می‌کنند و تمامی ادراکات و محسوسات آنها باز به نفس بازگشته، بر آن اثر می‌گذارند. بر این اساس، هرچه نفس متعالی‌تر باشد و از پرداختن به امور جسمانی و پلیدی‌ها دوری کند، اعضا را بیشتر به مثبت‌گرایی سوق می‌دهد و بالعکس، اگر گرفتار اصلاح و رفع نیازهای جسمانی خود باشد، از موطن اصلی خویش باز می‌ماند.

همان‌گونه که در بحث نظری درباره نفس از نگاه ملاصدرا گفته شد، عقل بالملکه، شامل حس و تخیل آدمی می‌شود. بنابراین نمی‌توان نقش خیال را که از حواس باطنی انسان است، در این دوره نادیده گرفت؛ چراکه بنابر اعتقاد ملاصدرا، محسوسات در خیال محفوظ هستند و نقشی اساسی در شکل‌گیری اولین قضایای عقول دارد. بر این اساس، پرورش و هدایت صحیح آن در این مرحله اهمیت خاصی دارد.

این دو مرحله را می‌توان مراحل تمهید دانست که تعلیم و تربیت در آنها، مقدمه‌ای برای مرحله بعدی محسوب می‌شود. کودک در این دوره‌ها به هویت شخصی و سرنوشت خویش آگاه نیست و تربیت او باید از سوی سایرین (والدین، معلم و ...) تحت ‌عنوان راهنما صورت گیرد.

3. از بلوغ صوری تا بلوغ معنوی (مرحله انسان بالقوه)

پس از اینکه نفس حیوانی از طریق محسوسات و متخیلات به حصول معقولات بالملکه دست یافت، زمینه اندیشیدن و استنباط آماده می‌شود و این مرتبه، اولین کمال قوه عاقله است. وقتی انسان با تلاش ذهنی، تعاریف و قیاسات و حدود و براهین را به‌کار می‌گیرد، کمال دیگری به‌دست می‌آورد که همان ادراکات تصورات و تصدیقات نظری، مثل تصور امور غیرمحسوس و تصدیق مسائل ماورای طبیعت است و این همان عقل بالفعل است. (صدرالدین شیرازی، 1360: 522 ـ 520)

انسان کمالات و نقایص را با عقل نظری تشخیص می‌دهد و سپس با عقل عملی حکم می‌کند که این فعل شایسته انجام یا ترک است. (الله‌بداشتی، 1383: 39) اگر قوه حیوانی که مبدأ ادراکات و افعال حسی در انسان است، ریاضت نکشد و فرمان‌بردار روح نگردد، قوه ناطقه را در اهداف حیوانی خود به خدمت درآورده است و گاه آن را به سوی شهوت خود می‌راند و گاه در راه غضب خویش به‌کار گیرد و اصل و منشأ آن، دو قوه متخیله و متوهمه است؛ اما اگر قوه عاقله، آن را ریاضت دهد، از تخیلات و توهمات و افعالی که محرک شهوت و غضب هستند، باز می‌دارد و آن را آن‌گونه که عقل عملی اقتضا می‌کند، مجبور می‌نماید تا به فرمان‌برداری از حق در خدمت او عادت کنند و فرمان او را اجرا نمایند.

پس دیگر قوای جسمانی که از توابع قوای حیوانی هستند، از قوه حیوانی ـ که فرمان‌بردار عقل گشته ـ پیروی می‌کنند. (صدرالدین شیرازی، 1371: 1077) بنابراین از جمله اقدامات مهم تربیتی، تهذیب نفس و آشنایی و آموزش الزامات آن به فراگیر (متربی) است. به عبارت دیگر، علاوه بر پرورش قوای نظری عقل، بُعد عملی آن نیز در سایه تهذیب و تزکیه نفس اهمیت می‌یابد.

بالاترین مرتبه کمال نفس رسیدن به عقل مستفاد است که این کمال در جنبه عقل نظری حاصل نمی‌شود، مگر با گذشتن از خودِ طبیعی و پیمودن مراتب عقل عملی که عبارتند از: تهذیب ظاهر با به‌کار بردن شریعت الهی و آداب نبوی، تهذیب باطن و تطهیر قلب از اخلاق و ملکات پست و خاطره‌های شیطانی، نورانی نمودن قلب با علوم و معارف حق و ایمانی، پرواز نفس از طبیعت مادی و بریدن هرگونه توجه از غیر خدا. این نهایت سیر بشری به سوی خداست. (همان: 864)

مرحله بلوغ صوری (از تولد تا 15 سالگی) تا بلوغ معنوی (از 15 تا 40 سالگی)، مرحله اعتدال و اعتلا خواهد بود؛ زیرا فرد از لحظه بلوغ به حضور خود در جهان آگاهی کامل می‌یابد و در او بینشی در قبال آگاهی و مسئولیت نسبت به اعمال خویش پدید می‌آید و اعتدال‌گرایی و مجاهدت برای اعتلای نفس اهمیت خاصی می‌یابد. در این مرحله، تربیت او علاوه بر راهنمایی و هدایت مربیان، شامل فعالیت، مسئولیت و اختیار خود متربَّی نیز خواهد شد.

بنابراین تعلیم و تربیت نفس در طی مراحل ذکرشده صورت می‌گیرد و هرچند سیر و سلوک نفس پایان نمی‌یابد و لازمه وصول به عقل مستفاد، رهایی از عالم ماده است، با این همه مراحل تربیتی تا فعلیت‌یافتن نفس ادامه دارد و پس از آن به علت مفارقت نفس از این دنیا از تربیت دنیوی مستغنی خواهد شد.

دو. اصول تعلیم و تربیت

منظور از اصل تعلیم و تربیت، دستورالعمل کلی در جریان تربیت است که باید و نباید‌هایی را برای این امر تجویز می‌کند و چارچوبی برای راهنمایی مربیان خواهد بود.

1. مبتنی بر نظریه حرکت جوهری نفس

حرکت جوهری از بنیادی‌ترین مفاهیمی است که ملاصدرا مطرح ساخته و سیر استکمالی نفس را بر آن بنا نهاده است. این نظریه، مبنای بسیاری از اصول تربیتی در این بخش خواهد بود:

1 ـ 1. روند تعلیم و تربیت از ادراک معلومات به ادراک مجهولات

در میان موجودات، انسان دارای ویژگی‌های شگفت‌انگیزی است. مهم‌ترین آنها احضار معانی مجرد از مواد حسی و رسیدن به شناخت مجهولات عقلی از راه معلومات، به واسطه فکر و اندیشه است. (صدرالدین شیرازی، 1363: 854) بر این اساس، مربی همواره باید تعلیم و تربیت را از معلومات آغاز کند و سپس با استفاده از روش‌های خاص تربیتی، متربَّی را در شناخت مجهولات عقلی یاری رساند. مسلّماً بدون بهره‌گیری از معلومات نخستین، کشف مجهولات و رسیدن به مرحله اعتدال و اعتلا به‌طور مطلوب امکان‌پذیر نخواهد بود.

2 ـ 1. اصل تغییر، اصلاح و بازآفرینی

حرکت جوهری این اجازه را به انسان می‌دهد تا در هر لحظه به بازآفرینی وجود خویش دست زند و مسیر اشتباه گذشته را تغییر دهد؛ چراکه نفس مدام در حال نوشدن و ساخته‌شدن است. نظام تعلیم و تربیت با در نظر داشتن اصل تغییر، اصلاح و بازآفرینی، باید ذهن متربَّی را از هرگونه جمود و رخوت بازدارد و این تصور را در وی به‌وجود آورد که هر لحظه امکان تغییر و اصلاح آموخته‌ها و تجربیات پیشین وجود دارد. بنابراین رویارویی با پدیده‌های نو، تغییر تجربیات پیشین و همخوان‌شدن با تجربیات جدید برای نفس آدمی امکان‌پذیر است؛ چراکه انسان، موجود خلاقی است که می‌تواند وجود خود را متحول سازد.

3 ـ 1. پیوستگی تعلیم و تربیت

بر مبنای نظریه حرکت جوهری، جهان یک واحد به‌هم پیوسته و دارای حرکت و سیلان یکپارچه است. این حرکت متشکل از قوه و فعل است؛ بدین معنا که هر مرتبه از حرکت که به فعلیت رسیده باشد، قوه‌ای برای مرحله بعد محسوب می‌شود.

استمرار امر تربیت از این اصل مهم ناشی می‌شود و هر عملی ـ اعم از جوارحی یا جوانحی ـ بستر عمل بعدی را فراهم می‌سازد. گذر از یک مرحله، قوه لازم برای فعلیت آتی را در تربیت فرد به‌دنبال خواهد داشت. (خسرونژاد، 1387: 106 و 107)

بنابراین نظام تعلیم و تربیت نیز نباید در یک مرحله متوقف شود؛ بلکه باید تمامی لحظه‌های عمر آدمی را دربرگیرد، نه اینکه محدود به دوره خاصی گردد. تعلیم و تربیت فقط مختص دوره کودکی و نوجوانی یا محدود به آموزش‌های رسمی مدرسه و دانشگاه نیست؛ بلکه نفس به هر منزلی برسد، بالاتر از آن نیز هست و این تمام طول عمر انسان را دربرمی‌گیرد؛ چراکه مسیر رشد و کمال نفس، بی‌نهایت است و استمرار تربیت ضرورت دارد. پیوسته بودن مراحل تکوین نفس و نیز مرحله به مرحله بودن آن، ضرورت تعلیم و تربیت پلکانی و متناسب با هر مرحله را ایجاب می‌کند.

4 ـ 1. سیر تدریجی و متوالی بودن تعلیم و تربیت

از نظر ملاصدرا، فعل و قوه با هم حرکت می‌کنند و درجات کمال را می‌پیمایند و در مراتب کمال دگرگونی می‌یابند. در برابر هر استعدادی، فعلیت ویژه‌ای است و در مقابل هر بدنی، نفسی معین. پس محال است نفسی که درجات نباتی و حیوانی را گذرانیده، دوباره به مرحله قبل بازگردد و تا هنگامی‌که جنین در رحم است، صورتش از درجه نفس نباتی تجاوز نمی‌کند. (صدرالدین شیرازی، 1363: 913)

بر این اساس، هر یک از مراحل شکل‌گیری نفس، ساخت و عملکرد خاص خود را دارد؛ به این معنا که فرد نمی‌تواند بدون طی مرحله پیشین به مرحله بعدی وارد شود و ‌بازگشت به مراحل پیشین نیز امکان‌پذیر نیست. با توجه به اینکه نفس برای رسیدن به کمال، از آغاز پیدایش خود مراحلی را پشت‌سر می‌گذارد و قوای موجود در نفس نباتی، حیوانی و انسانی نیز به‌تدریج ظهور می‌یابند، تربیت آنها نیز باید به‌صورت تدریجی و مرحله به مرحله صورت گیرد و در هر مرحله، برنامه‌های متناسب با همان مرحله تدبیر گردد.

2. مبتنی بر مراتب نفس

1 ـ 2. جامعیت

وجود مراتب نفس ایجاب می‌کند نظام تعلیم و تربیت همه‌گیر باشد؛ به‌گونه‌ای که حس، خیال و عقل انسان را دربربگیرد و ناظر بر تمام قوای نفس باشد. حس، وهم و عقل باید در تعادل و همکاری باهم باشند. ملاصدرا سالکانی را که تنها به یک جنبه از وجود خود اهمیت می‌دهند و از سایر قوای خود غافل‌اند و آن را سرکوب کرده‌اند، سرزنش می‌کند. بنابراین تمام جنبه‌های وجود آدمی باید هماهنگ باهم تربیت شوند و تمام جلوه‌های فردی، جسمی و روحی (شناختی، عاطفی و ...) باید هماهنگ با هم تربیت شوند.

علاوه بر اینکه در نظام تعلیم و تربیت صدرایی پرداختن به یک بعد از ابعاد وجود آدمی بی‌معنا خواهد بود. صِرف آموختن علوم بدون پرورش اخلاقیات هرگز نمی‌تواند انسان را به غایت برساند؛ چنان‌که در کنار تعقل احساسات و عواطف نیز نباید مغفول بماند. بدین ترتیب، تعلیم و تربیت باید به‌گونه‌ای باشد که تمام جنبه‌های وجودی انسان، همگام و هماهنگ با یکدیگر متحول شوند و به تعالی برسد. در غیر این صورت، آثار جبران‌ناپذیری نصیب فرد یا حتی اطرافیان او خواهد شد.

2 ـ 2. تناسب برنامه‌های تربیتی با مراحل تکاملی

گفته شد که نفس پیش از تجرد دارای مراتبی طبیعی است که هر یک از آنها درخور مزاجی مخصوص، وجودی مشخص و سن معینی ـ از جنینی، کودکی، بلوغ، جوانی، پیری، سالخوردگی و مرگ و برانگیختن ـ می‌باشد. (صدرالدین شیرازی، 1363: 272) بر این اساس، باید برنامه‌های تربیتی را متناسب با هر یک از این مراحل و اقتضائات خاص آن مرحله تدارک دید و نحوه برخورد با مسائل و تفسیر آنها نیز به تناسب صورت ‌گیرد؛ به‌گونه‌ای که هیچ‌یک از این مراحل دچار خلل نشده، مشخصات همان مرحله به صورت متعالی انجام پذیرد؛  مثلاً کودک در مرحله خاصی فقط عینیات را درک می‌کند و درک مفاهیم انتزاعی برای او مشکل است که این تدابیر تربیتی خاص خود را می‌طلبد.

3. مبتنی بر اتحادی بودن رابطه نفس با بدن

اصل پرورش توأم جسم و نفس: انسان در حرکت جوهری خویش باید از منازل گوناگونی بگذرد و دنیا اولین منزل است. از این‌رو گذر از آن و پذیرش ملزومات آن امری ضروری است. بنابراین نباید امور دنیوی را خوار شمرد.

با توجه به جسمانی‌الحدوث و روحانی‌البقا بودن نفس انسان، جسم به مرحله روحانیت می‌رسد و رابطه اتحادی بین جسم و نفس سبب می‌شود پرورش آنها همراه هم صورت گیرد و این امر هرگز نباید مورد غفلت مربیان قرار گیرد؛ زیرا تربیتْ یک بعد و غفلت از تربیت بعد دیگر، نوعی نقص در امر تربیت به‌بار می‌آورد.

به‌نظر ملاصدرا مادام که امر معاش در دنیا (حالت تعلق نفس به محسوس) تمام نباشد، امر انتقال و انقطاع به سوی باری تعالی (سلوک) صورت نمی‌گیرد؛ امر معیشت در دنیا تمام نمی‌شود مگر اینکه بدن آدمی سالم، نسل او دائم و نوع او باقی بماند و این امور تمام نمی‌شود مگر به اسبابی که وجود آنها را حفظ نماید و مفاسد و مهلکات را دفع کند. (خسرونژاد، 1387: 111)

بررسی این مفهوم در فرآیند یادگیری نیز حائز اهمیت می‌باشد. دانش‌آموز باید از لحاظ جسمانی و نفسانی آمادگی داشته باشد و اگر به هر دلیلی از رشد جسمانی مطلوب بهره نبرد، یادگیری او دچار مخاطره خواهد شد؛ مثلاً در پایین‌ترین سطح برای یادگیری خواندن و نوشتن باید از قوای جسمانی سالم بدین منظور بهره‌مند باشد. در غیر این صورت، جریان یادگیری او به کندی پیش خواهد رفت یا حتی متوقف خواهد شد.

4. مبتنی بر کمال نفس به تجرد عقلانی

اصل تعقل: عقل دلیلی برتر و نزدیکتر به مطلوب از دلیل نفس است؛ چون نفس برای حرکت، تدبیر و اراده به ماده وابسته است؛ اما عقل در به کمال رسیدن از این وابستگی‌ها دور بوده، محکم‌ترین دلایل بر مقصود و نزدیک‌ترین راه برای رسیدن به معبود است. (صدرالدین شیرازی، 1371: 481)

حقیقت انسان با عقل تحقق می‌یابد و نفس با آن به کمال می‌رسد. بدین ترتیب، مبنای انسانیت انسان، کمال نفس و فعلیت یافتن آن به حساب می‌آید و ارزش اعمال آدمیان با ملاک عقل و عقلانیت سنجیده می‌شود. پس تا زمانی که جوهره خود را به مرحله عقل و عقلانیت و علم و عالم نرساند، هنوز از مشاهده حقایق به‌دور است و انسانیت او به مرحله فعلیت نرسیده است. (بیات، 1383: 44)

جوهر نفس از نظر ذات و فطرت خویش مستعد آن است که به‌وسیله عقل نظری، راه کمال را بپوید و ذات خویش را به جلوه‌هایی از درون و مافوق مشتعل سازد و به وسیله عقل عملی از آفات و ظلمات رهایی یابد. (صدرالدین شیرازی، 1366: 302) بر این اساس، نظام تعلیم و تربیت باید برنامه‌ها، مواد و روش‌های آموزشی را طوری سازماندهی نماید که به پرورش بعد عقلانی متربَّی توجه خاص داشته، او را در این مسیر یاری نماید.

نتیجه‌

ملاصدرا تعلق نفس به بدن را برحسب استکمال و اکتساب فضائل وجودی می‌داند؛ چراکه با تحولات در هر مرحله از زندگی، وجودش کامل گشته، به‌تدریج از ماده به تجرد می‌رسد. بنابر اصل حرکت جوهری وی، نفس جسمانی ‌الحدوث و روحانی‌البقاست. این سیر استکمالی ادامه می‌یابد تا به تجرد عقلانی کامل برسد و از جسم جدا گردد.

برای پیوند مباحث فلسفی و تربیتی، چگونگی حدوث، فرآیند طی‌شده تا تجرد و مراتب مختلف نفس، اساس مباحث تربیتی خواهند بود. ازاین‌رو بر اساس این دیدگاه، نظام تعلیم و تربیت در تمام مراحل حیات بشر تعریف می‌شود.

تعلیم و تربیت محدود به زمان و مکان مشخصی نخواهد بود و تنها در شکل آموزش و پرورش رسمی صورت نمی‌گیرد؛ آنچه اهمیت دارد، سوق دادن انسان به سوی کمال عقلی است و این اصل تربیتی باید در هر یک از مراحل تکاملی نفس مورد توجه قرار گیرد؛ چراکه فعالیت‌های خاص نظری و عملی متناسب با هر مرحله از رشد نفس، زمینه‌های مساعد برای به فعلیت رسیدن استعدادها در مرحله بعدی را فراهم می‌سازد.

یادگیری حقیقی مبتنی بر بهره‌گیری صحیح از قوای سه‌گانه نباتی، حیوانی و انسانی در مسیر شناخت نفس، حقیقت و وصول به عقلانیت محض است. هدف تعلیم و تربیت نیز آگاه ساختن فرد به حقیقت وجودی خویش و بهره‌گیری صحیح از تن برای رسیدن به اهداف متعالی نفس می‌باشد؛ به طوری که اصول تربیتی بر تعالی نفس متمرکز بوده و تا جایی که امکان دارد، فرد باید از بدن و عوالم مادی جدا شود.شناخت صحیح، به‌کارگیری درست اعضا و آلات، قدرت تشخیص کمالات و نقایص و مهم‌تر از همه، ایجاد توازن بین عقل نظری و عقل عملی مهم‌ترین مواردی است که باید متناسب با هر مرحله مورد توجه قرار گیرد.

تفاوت‌های ذاتی و محیطی افراد، مطلق بودن وصول به تجرد عقلی را نقض می‌کند. تمام افراد در سپری کردن سلسله مراتبِ استکمال وجودی به کمال نمی‌رسند و تنها تعداد اندکی از مردم به این مقام بار می‌یابند که این به کیفیت تربیت نفس هر انسان و نیز توجه و فیض خداوندی در افراد بستگی دارد.

آموزش و پرورش با نگاه به این رویکرد می‌تواند بین ساحت‌های وجودی انسان توازن ایجاد نماید و با شناساندن ابعاد وجودی انسان، به خصوص نفس او، شیوه‌های مناسب برای وصول به کمال وجودی و عقلانی را فراهم کند.

منابع و مآخذ

1. ابراهیمی دینانی، غلامحسین و رحمت‌الله کریم‌زاده، 1388، «رابطه نفس و بدن»، مجله تخصصی الهیات و حقوق، شماره 24، ص 20 ـ 3.

2. اسمیت، فیلیپ جی.، 1371، فلسفه آموزش و پرورش، ترجمه سعید بهشتی، مشهد، آستان قدس رضوی.

3. الله‌بداشتی، علی، 1383، «انسان‌شناسی شناخت عقل در پرتو عقل و نقل»، پژوهش‌های فلسفی ـ کلامی، شماره 19، ص 42 ـ 17.

4. باقری، خسرو، 1388، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ج 1، تهران، انتشارات مدرسه.

5. بیات، اسدالله، 1383، «عقل و خرد و ابعاد آن از زاویه نگاه امام علی×»، متین، شماره 23 و 24، ص 54 ـ 25.

6. بی‌نا، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386، فلسفه تعلیم و تربیت، ج 1، تهران، سمت.

7. پهلوانیان، احمد، 1387، رابطه نفس و بدن از نظر ملاصدرا، قم، بوستان کتاب.

8. خسرونژاد، مرتضی، محسن قمی و محمد شریفانی، 1387، «نظریه حرکت جوهری: پیامدهای فلسفی و تربیتی»، فصلنامه اندیشه دینی، شماره 29، ص 116 ـ 91.

9. خواجوی، محمد، 1366، لوامع العارفین، تهران، مولی.

10. زکوی، علی‌اصغر، 1384، «تحلیلی از دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا در مسئله حدوث نفس»، فصلنامه انجمن معارف اسلامی ایران، سال اول، شماره 2، ص 140 ـ 117.

11. سجادی، سید جعفر، 1361، فرهنگ علوم عقلی، تهران، امیرکبیر.

12. سرمد، زهره، عباس بازرگان و الهه حجازی، 1378، روش‌های تحقیق در علوم رفتاری، چ پنجم، تهران، آگاه.

13. سیاسی، علی‌اکبر، 1348، علم‌النفس یا روان‌شناسی از لحاظ تربیت، تهران، کتابفروشی دهخدا.

14. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، 1360، الشواهد الربوبیة فی المنهاج السلوکیه، ترجمه جلال‌الدین آشتیانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.

15.  1362، مبدأ و معاد، ترجمه حسینی اردکانی، به کوشش عبدالله نورانی، تهران، نشر دانشگاهی.

16.  1363، أسرارالآیات، ترجمه محمد خواجوی، چ اول، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.

17.  1366، الشواهد الربوبیة، ترجمه جواد مصلح، تهران، سروش.

18.  1370، معرفة النفس والحشر، ترجمه اصغر طاهرزاده، اصفهان، دفتر نشر جنگل.

19.  1371، مفاتیح الغیب، ترجمه محمد خواجوی، تهران، مولی.

20.  1378، اجوبة المسائل، تصحیح و تحقیق عبدالله شکیبا، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا.

21. کاردان، علی‌محمد، 1387، سیر آرای تربیتی در غرب، تهران، سمت.

22. کول، ونیتا، 1377، آموزش و پرورش در دوره پیش از دبستان، ترجمه فرخنده مفیدی، تهران، سمت.

23. محمدی، مهدی، 1388، «ارتباط نفس و بدن از نظر ابن‌سینا و ملاصدرا»، مجموعه مقالات همایش بین‌المللی ابن‌سینا، همدان، بنیاد فرهنگ ابوعلی سینا.

24. مصلح، جواد، 1352، علم‌النفس یا روان‌شناسی صدرالمتألهین: ترجمه و تفسیر از سفر نفس کتاب اسفار، تهران، دانشگاه تهران.

25. نادری، عزت‌الله و مریم سیف نراقی، 1378، روش‌های تحقیق و چگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی، تهران، بدر.

26. واعظی، حسین، 1385، مرغ باغ ملکوت: نفس از دیدگاه ابن‌عربی و ملاصدرا، اصفهان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.

رضاعلی نوروزی/ استادیار دانشگاه اصفهان.

طاهره بابازاده/ دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت، دانشگاه اصفهان.

منبع: فصلنامه کلام و دین‌پژوهی شماره، 23

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید