جدیدترین مطالب

امام(ره) نظامی را بنا نهاد که آرزوی حکما و فلاسفه اسلامی بوده است 

انقلاب اسلامی در واقع انقلاب فاطمی است و تلاقی سالروز پیروزی انقلاب با ایام فاطمیه معنادار است؛ زیرا امام، نظامی را بنیان نهاد که آرزوی دیرین حکما و فلاسفه اسلامی بوده است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، نشست حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی با حضور اساتید حوزه و دانشگاه پنج شنبه ۲۱ بهمن ماه در سالن اجتماعات مجمع عالی حکمت اسلامی در قم برگزار شد.

در این نشست علیرضا صدر استاد دانشگاه تهران درباره حرکت جوهری و تحولات اجتماعی و سیاسی معاصر، شریف لک زایی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی درباره نقش و ظرفیت اسفار اربعه در تبیین انقلاب اسلامی و حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد دانشگاه تهران درباره نقش حکمای حکمت متعالیه در تحولات سیاسی اجتماعی معاصر به ویژه انقلاب اسلامی و نجف لک زایی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به ارائه بحث خود درباره نقش حکمت متعالیه در پیدایش، حفظ و تداوم انقلاب پرداختند.

شریف لک‌زایی دبیر علمی این نشست به عنوان آغاز کننده بحث طی سخنانی اظهار داشت: طی سالهای اخیر آنچه به آن رسیده ایم، آن است که در غالب تحقیقات در مورد انقلاب بُعد تحلیل از منظر فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه مغفول واقع شده است و معمولا به حکمت متعالیه ارجاع نمی دهند، این در حالی است که امام راحل(ره)، مدرس و استاد حکمت متعالیه و از معتقدان به آن بوده است و متفکران دیگر انقلاب مانند شهید مطهری نیز از طرفداران حکمت متعالیه بوده اند.

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: چند وقتی است که رابطه میان حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی از سوی متفکران غربی و داخلی مطرح شده است، لذا باید در باب ظرفیتهای نظری و عملی این حکمت بیشتر بحث شود، چون معتقدیم که این نوع حکمت پشتوانه انقلاب است.

وی بیان کرد: در این زمینه بحثهای زیادی قابل طرح است ازجمله اینکه نقش حکمت متعالیه در پیدایش، حفظ و تداوم انقلاب چیست؟ و آیا می توان گفت که این نوع حکمت، بنیاد انقلاب است و انقلاب برآمده از این نوع حکمت است، همچنین با فرض این مسئله ریشه و مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و معرفت شناسی آن چیست؟

لک زایی گفت: نقش حرکت جوهری در تحولات سیاسی و اجتماعی دوره معاصر، اسفار اربعه و تبیین و نسبت آن با انقلاب و به ویژه نقش حکمای حکمت متعالیه و تاثیر آنان در تحولات انقلاب چیست؟ از دیگر مسائل قابل بحث است و دهها پرسش می توان از ظرفیت این نوع حکمت را به بحث گذاشت.

شریف لک زایی: باید در باب ظرفیتهای نظری و عملی حکمت متعالیه بیشتر بحث شود، چون معتقدیم که این نوع حکمت پشتوانه انقلاب است

در ادامه حجت الاسلام پارسانیا تصریح کرد: به لحاظ منطقی، پدیده انقلاب ربط مستقیمی با حکمت متعالیه ندارد؛ حکمت متعالیه بحث فلسفی و وجودشناختی است، ولی آن چیزی که انقلاب اسلامی به لحاظ نظری و منطقی دارد، افقی از دانش است که به مسائل اجتماعی می پردازد که این مسأله دیگر حکمت نیست، بلکه علم اجتماعی و سیاسی است.

پارسانیا: حکمت متعالیه پشتوانه ای مستحکم برای فقه شیعه است، امروزه بسیاری از مواجهاتی که با فقه انجام می شود و مطالبات و مناظراتی که با فقها انجام می شود از سنخ مسایلی است که در عقبه نظریه فلسفی و مبادی معرفت شناختی فقه قرار گرفته است

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان داشت: همان مقدار که نظریه ولایت فقیه در انقلاب نقش آفرین است و بحث مرتبط با مسائل مشروطه)مقید کردن ظلم ظلم) برای تئوریزه کردن مشروطه نقش آفرین است، معرفت غریبی که فعال می شود و انقلاب نیز در آن تئوریزه می‌کند را فقه می‌دانیم، ولی به لحاظ منطقی یکی از بهترین عقبه هایی که از فقه دفاع می کند، حکمت متعالیه است.

وی در ادامه سخنانش گفت: امروزه بسیاری از مواجهاتی که با فقه انجام می شود و مطالبات و مناظراتی که با فقها انجام می شود، از سنخ مسایلی است که در عقبه نظریه فلسفی و مبادی معرفت شناختی فقه قرار گرفته است؛ حکمت متعالیه برای این حضور نیز ظرفیت کم نظیری دارد که در پیش از انقلاب نیز این حکمت نقش مهمی در دفاع از هویت معرفت فقهی ما داشته است.

پارسانیا با بیان اینکه حکمت متعالیه پشتوانه ای مستحکم برای فقه شیعه است، گفت: امروزه بسیاری از مواجهاتی که با فقه انجام می شود و مطالبات و مناظراتی که با فقها انجام می شود از سنخ مسایلی است که در عقبه نظریه فلسفی و مبادی معرفت شناختی فقه قرار گرفته است.

در ادامه این نشست علمی دکتر علیرضا صدرا بیان کرد: انقلاب اسلامی در واقع انقلاب فاطمی است و تلاقی سالروز پیروزی انقلاب با ایام فاطمیه معنادار است؛ زیرا امام، نظام اسلامی را بنیان نهاد که آرزوی دیرین حکما و فلاسفه اسلامی بوده است.

وی با بیان اینکه انقلاب اسلامی بر بنیاد حکمت متعالیه استوار است، اظهار کرد: به عبارت دیگر می توان گفت علت موجبه انقلاب، حکمت متعالیه و امام و مردمی است که پیرو او بوده اند.

صدرا با بیان این که رهبری امام(ره) از راهبردی منشأ می گیرد که هم حکمی و هم متعالی است، تصریح کرد: انقلاب اسلامی حکمت حکومت را به حاکمیت حکمت تبدیل کرده؛ کما اینکه در ظاهر آن شاخصه های آزادی، استقلال و را دارد؛ ولی امام، حکومتی بر اساس حکمت بنیان نهاده است.

استاد دانشگاه تهران اظهارداشت: حکمت اساسا متعالی است و حکمت غیرمتعالی نداریم، آنچه نامتعالی است حکمت ظنی و تفلسف از سوفیسم است و اگر حکمت حقیقی باشد حتما متعالی است و سیر آن نیز متکامل بوده و حکمت صدرایی در دوره کنونی متکامل ترین وجه حکمت است که وارد اندیشه امام خمینی)ره) شده و در پیدایش انقلاب اسلامی نقش بنیادی داشته است.

علیرضا صدرا: امروز دنیا در معرض خطر عوام سالاری و سرمایه سالاری است، در حالی که در نظام اسلامی، مردم سالاری با رهبری حکیم وجود دارد

صدرا تصریح کرد: ممکن است بگوئیم امام اسلام را آورده، ولی باید ببینیم کدام قرائت از اسلام مراد ما هست؟ زیرا الان وهابیت بیشتر از ما مدعی اسلام است و ما را تکفیر میکنند؛ اما توحیدی که تعقل و حکمت در بنیاد خود ندارد و در کنار آن حکمت و امام نباشد قرآن بر سر نیزه خواهد رفت. بنابراین قرائتی از اسلام معتبر است که امام خمینی(ره) نماد آن است و در نظام اسلامی ایران شکل گرفته است.

وی افزود: ایزوتسو از اندیشمندان ژاپنی و قرآن پژوه، حرف جالبی زده و می گوید که امام(ره) به عنوان نماینده شیعه، شأن اولش، عرفانی است؛ شأن دوم ایشان، علمی و شأن سومش مدیر اجرایی و خلیفه است؛ یعنی قرائت عرفانی صرف از امامت شیعه تمام شده و قرائت اجرایی در حال حاکمیت است. پس بحث ما از اسلام، قرائتی است که نواندیشان شیعه در برابر اخباریگری بیان کرده و امام با این قرائت، توانسته انقلاب را ایجاد کند .

این استاد دانشگاه تهران بیان کرد: خواجه نصیر نه تنها کلام را با فلسفه تقریب کرد)برهانی کرد) مشاء را نیز به اشراق تقریب نموده و عقل را به دل تقریب کرد؛ وی حکمت نظری را به عملی نزدیک و حکمت را به حکومت تقریب نمود؛ ولی توانست با همین مدل توحش مغولی را به تمدن مغولی مبدل نماید؛ خواجه نصیر و امام راحل(ره) چنین بنایی داشتند؛ اما تفاوت امام این است که ایشان موسس نظام بودند.

صدرا در ادامه سخنانش تصریح کرد: جز امام و خواجه نصیر طوسی در طول تاریخ نداریم که هم حکیم و هم حاکم باشند، البته امام)ره(، موسس بوده، ولی خواجه نصیر موسس نبوده؛ امام می فرماید آنچه خواجه را خواجه کرد، سیاست او بود که مبنای آن همان حکمت اسلامی است و توانست توحش مغول را به تمدن مغول تبدیل کند و امام)ره) نیز توحش غربی را به جریان فکری تمدن ایرانی اسلامی تبدیل کرد که البته در بُعد عملی نیازمند تلاش و تداوم این راه است.

صدرا عنوان کرد: اگر حکمت، عرف اجتماع و مردم بوده و تخریب، جریان و حزب بازی در کار نباشد، میتواند انقلاب را حفظ کند؛ البته دینی که در بطن آنحکمت وجود دارد؛ زیرا از دل دین بدون حکمت تکفیر بیرون می آید.

وی افزود: خواجه نصیر معتقد است اگر حکمت آسیب ببیند، دین ضعیف و ذلیل میشود و اگر حکمت رفت، زیبایی و قدرت و ریح نظام از بین می رود و ادامه میدهد که نعمت به نقمت تبدیل می شود.

این استاد دانشگاه عنوان کرد: امروز دنیا در معرض خطر عوام سالاری و سرمایه سالاری است، در حالی که در نظام اسلامی، مردم سالاری با رهبری حکیم وجود دارد.

وی اظهارداشت: اگر حکمت، عرف اجتماع و مردم بوده و تخریب، جریان و حزب بازی در کار نباشد، می تواند انقلاب را حفظ کند، البته دینی که در بطن آن حکمت وجود دارد؛ زیرا از دل دین بدون حکمت تکفیر بیرون می آید.

در ادامه نیز حجت الاسلام لک زایی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سخنانی با طرح این پرسش که آیا از خود امام)ره) شاهدی داریم که حکمت متعالیه بر شخص ایشان و انقلاب تأثیر گذاشته باشد؟ اظهار داشت: حسنین هیکل(نویسنده و رووزنامه نگار مصری) که فردی جهانی بود، در پاریس با امام مصاحبه کرد و از ایشان پرسید علاوه بر پیامبر)ص) و امام علی)ع) و قرآن، شما تحت تأثیر چه کتب دیگری بودید که امام راحل(ره) در پاسخ فرمودند: شاید بتوان گفت در فلسفه، ملاصدرا، از کتب اخبار، الکافی و از فقه، جواهر.

از این رو کتاب چهل حدیث امام(ره) همه از الکافی است؛ در فلسفه هم اگرچه از کتاب نامی نیاورده ولی ملاصدرا را مطرح نموده و رهبر معظم انقلاب هم فرمودند که امام خمینی چکیده فلسفه ملاصدرا و حکمت متعالیه است.

حجت الاسلام و المسلمین نجف لکزایی با طرح این سؤال که یکی از مهمترین مطالبی که امام(ره) از حکمت متعالیه گرفته است، چیست؟ افزود: تفکر راهبردی و راهبری راهبردی، مهمترین مطلبی است که می توان از حکمت متعالیه گرفت؛

ملاصدرا در اشراق اول در کتاب شواهدالربوبیه خود به این سؤال جواب می دهد که خداوند چه انسانی را به عنوان نبی انتخاب می کند و برای همین منظور انواع انسانها را تشریح کرده است.

نجف لک زایی: دولت مهمترین وظیفه اش تأمین امنیت است؛ لذا نبی هم برای تأمین امنیت دنیوی و اخروی مردم، دولت سازی می کند؛ زیرا بدون دولت نمی تواند امنیت تأمین کند

وی افزود: وظیفه ذاتی دولت تأمین و تولید امنیت است و انسان نیز مهمترین دغدغه اش امنیت است؛ ملاصدرا با لحاظ بقاء و امنیت، انسانها را تقسیم کرده که تقسیم بندی ابتکاری است، می فرماید که دسته ای از انسانها؛ مانند پروانه هستند و چیزی را که تجربه می کنند به حافظه نمی سپارند و بارها به کانون خطر می افتند تا نهایت در آتش می سوزند؛ برخی نمی توانند خودشان امنیت خود را تأمین کنند؛ مانند کسانی که معتاد می شوند یا کودکانی که نمی توانند به دلیل ناتوانی خود را از مخاطرات محفوظ بدارند.

این استاد و محقق حوزه تصریح کرد: از دید ایشان دسته دیگری از انسانها مانند طیر و پرنده هستند؛ یعنی اگر به آنان آسیب برسد به یادشان می ماند که از کجا در معرض خطر و آسیب قرار گرفته اند؛ لذا به نقطه آسیب رسان بر نمی گردند.

لک‌زایی بیان داشت: انسان چیزهایی را فراتر از حس و خیال و وهم درک می‌کند و آینده‌نگری هم دارد و تفاوت انسان با حیوان نیز در این است؛ لذا از تهدیداتی که در آینده ممکن است متوجه او شود اجتناب می کند؛ یعنی نه اینکه خطر به او برسد و بعد بخواهد از آن اجتناب کند.

وی تصریح کرد: این مرحله؛ یعنی آینده نگری برای کسانی است که نگاه راهبردی داشته اند و این آینده نگری هم نگاه به آینده عاجل و زودرس و زودگذر نیست، بلکه تهدیداتی را که نه تنها در دنیا، بلکه ممکن است در آخرت متوجه انسان شود، درک می‌کند و طوری رفتار می‌نماید که بقای ابدی او در خطر نیفتد.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: تفکر راهبردی ملاصدرا به ما می گوید شما آیا به فکر بقاء ابدی مردم خود هستید یا نیستید؛ اگر به فکر بقاء ابدی مردم هستید باید به فکر امنیت آنان باشید که دولت مهمترین وظیفه اش تأمین امنیت است؛ لذا نبی هم برای تأمین امنیت دنیوی و اخروی مردم، دولت سازی می کند؛ زیرا بدون دولت نمی تواند امنیت تأمین کند.

وی تصریح کرد: بنابراین امنیتی مورد نظر است که بقاء دنیا و آخرت انسان را تأمین کند؛ لذا انبیاء و اولیاء و فقها از این سنخ انسانها هستند که نه تنها تهدیدات دنیوی و اخروی متوجه خود بلکه مردم را نیز دور می کنند.

لک‌زایی اظهارداشت: حکمت متعالیه در تکوین، استمرار انقلاب از طریق اشراب راهبری راهبردی؛ یعنی همان امامت نقش داشته و دارد؛ زیرا حکمت متعالیه باید به این سؤال پاسخ دهد که چه کسی باید امام و رهبر جامعه شود تا ایمان و امنیت ایجاد کند؛ زیرا هر قدر ایمان بیشتر شود امنیت نیز بیشتر خواهد شد.

وی گفت: اگر بخواهیم سیاستمان روزمره و مبتذل نشود و دشمنان ما را دچار مشکل نکنند، باید به حکمت متعالیه رو بیاوریم .به همین دلیل امام(ره) جهانی می اندیشید و نه تنها به فکر ملت ایران بلکه به فکر مردم دنیا بود.

وی در پایان سخنانش گفت: برخی می گویند کشورهای دیگر به ما چه ربطی دارد؟، در حالی که اگر کسی بینش الهی داشته باشد می خواهد همه انسانها در بقاء ابدی باشند و به فکر همه مردم است.

گزارش تصویری نشست

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید