چاپ
دسته: حکمت سیاسی متعالیه
بازدید: 330

پایان‌نامه کارشناسی ارشد «بررسی انتقادی نظریه علوم انسانی ویلهلم دیلتای از منظر حکمت صدرایی» توسط قاسم جعفرزاده نگاشته و حمید پارسانیا، استاد راهنما و عماد افروغ، استادان مشاور این پایان‌نامه در دانشگاه باقرالعلوم(ع)، دانشکده حقوق و علوم سیاسی بودند. به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، پایان‌نامه کارشناسی ارشد« بررسی انتقادی نظریه علوم انسانی ویلهلم دیلتای از منظر حکمت صدرایی» توسط قاسم جعفرزاده نگاشته شده است. حمید پارسانیا، استاد راهنما و عماد افروغ، استاد مشاور این پایان‌نامه در دانشگاه باقرالعلوم(ع)، دانشکده حقوق و علوم سیاسی بودند.

چکیده:

علوم انسانی از منظر های مختلف معرکه آرا بوده است. در مورد تعریف این علوم، اهداف ، موضوع و روش بررسی و معرفت بخشی آن، مباحث مختلفی مطرح شده است.
ویلهلم دیلتای از اندیشمندانی است که ضمن تعریف خاص خود از علوم انسانی برای این علوم روش تفهمی هرمنوتیکی را پیشنهاد کرد و تلاش نمود، تا نشان دهد، ارزش معرفتی علوم انسانی همپای علوم تجربی بوده و از عینیت نیز برخوردار است.
وی ضمن رد مابعدالطبیعه ارسطویی و متافیزیک به عنوان مبنای معرفتی برای علوم انسانی، روش شناسی خاص تاریخی برای این علوم در نظر گرفت.
در این پایان نامه با نگاه به نظریه علوم انسانی دیلتای ابتدا مبانی علوم انسانی که در نظریه وی مطرح است را بیان کرده، سپس به بازگویی این مبانی در حکمت متعالیه صدرایی پرداختیم و مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و معرفت شناسی صدرایی را بیان کردیم، سپس ضمن بررسی تطبیقی دو نگاه، به نقد مبانی دیلتای از منظر حکمت متعالیه نشستیم و نشان دادیم که بسیاری از اشکالاتی که دیلتای بر مابعد الطبیعه ارسطویی وارد کرده، بر مابعد الطبیعه صدرایی وارد نیست و صدرا با مبانی مهمی همچون اصالت وجود، حرکت جوهری و تشکیک وجود ضعف ارسطوئیان و مشائیان را جبران کرده و مکتب فلسفی خاصی را پایه گذاری نموده و پایه معرفتی بنا نهاده که اشکالات وارد شده توسط امثال دیلتای نتوانسته بر آن خللی وارد نماید.
در نقطه مقابل بر مبانی اندیشه دیلتای از منظر حکمت متعالیه انتقاد های مهمی وارد است؛ به عنوان مثال در اینجا تاریخی گرایی، فرایند رسیدن به معنا ، مقولات فاهمه و دلایل نقد مابعد الطبیعه دیلتای از نگاه حکمت متعالیه مورد نقد قرار گرفته است.