چاپ
دسته: حکمت سیاسی متعالیه
بازدید: 365

با رونق گرفتن نشست های مجمع عالی حکمت اسلامی، تفسیر سیاسی از ملاصدرا پررنگ شده است

شاید بتوان پرحرارت ترین دعوای فلسفی چهار دهه اخیر را معطوف به ملاصدرا و نظام فلسفی او دانست. فیلسوفی که با پیروزی انقلاب اسلامی بختش گشوده شد و با اقبال رهبران انقلاب اسلامی به او، باب بحث درباره او رونق گرفت. اما یکی از منازعات مربوط به ملاصدرا به دو تفسیر متفاوت از او بازمی گردد که یکی او را فیلسوف سیاسی و دیگری او را اندیشمندی خالی از تاملات سیاسی می داند. در عین حال همواره جاي اين سؤال وجود دارد كه مجموعه تأملات سياسي وي چه مقدار اهميت دارد؟‌نوآوري هاي او چيست؟ و آيا او نماينده حضيض زوال انديشه سياسي در ايران تلقي مي شود؟‌ پاسخ به این سوال در این گزارش نمی گنجد اما می توان جبهه ای متشکل از رضا داوری اردکانی، جواد طباطبایی، داود فیرحی،  سید علی میرموسوی و سید صادق حقیقت را قائلان به عدم سیاسی بودن صدرا و جبهه ای متشکل از علیرضا صدرا، عبدالحسین خسروپناه، احمد واعظی، نجف لک زایی و شریف لک زایی را به عنوان کسانی که طرفدار برداشت سیاسی از ملاصدرا هستند معرفی کرد. اما همانطور که گفتیم ماجرا چهل سال پیش باز می گردد. به پیروزی انقلاب اسلامی در چارچوب نپذیرفتن نظام¬های سیاسی برخاسته از مکاتب و اندیشه¬های غربی یا همان شعار نه شرقی و نه غربی به بار نشست و  به همین سبب دغدغه تعریف فلسفه سیاسی از دل فلسفه اسلامی همواره به عنوان یک ضرورت در میان اندیشمندان این حوزه مطرح بوده است. در سال 1381 کتاب «اندیشه سیاسی صدرالمتألهین» اثر نجف لک زایی افقی را در این عرصه گشود و بعد از نگارش این کتاب حکمت متعالیه به عنوان یکی از شاخه-های اصلی فلسفه اسلامی و نسبتش با سیاست به عنوان یکی از پروژه¬های پژوهشی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تعریف شد. 

مفاهیم متعالیه
سیاسیت متعالیه، مطالعات امنیت متعالیه و دیپلماسی متعالیه از جمله مفاهیمی است که در این راستا ارائه شده و قابل بحث و بررسی¬اند. شریف لک¬زایی پژوهشگر و عضو هیئت علمی گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در مورد شکل گیری طرح پژوهشی حکمت سیاسی متعالیه به سازندگی می¬گوید: این شکل¬گیری مبتنی بر احساس خلأیی فلسفی با توجه به مطالعات و تحقیقات شخصی ام بازمی¬گردد. به طور جزیی¬تر باید بگویم در مقطعی که من بر روی مبحث آزادی مطالعه و تحقیق می¬کردم هر چه بیشتر به تأمل در این موضوع می¬پرداختم خلأ یک بحث فلسفی و فقدان پشتیبانییک دستگاه نظام مند فلسفی از موضوع آزادی را بیشتر احساس کردم. از این رو برای برطرف ساختن این خلأ و با توجه به مطالعاتی که درباره حکمت متعالیه انجام شد و با توجه به ظرفیت¬های مختلف این حکمت، به عنوان تنها فلسفه زنده در ایران،پیشنهاد انجام طرحی از سوی من در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مطرح شد که در آن بتوانم به بررسی وجوه سیاسی مسأله اختیار در حکمت متعالیه بپردازم تا چنین بحثی بتواند پشتوانه و غنای لازم برای مباحث آزادی را فراهم آورد. درباره موضوع مورد بحث یعنی حکمت سیاسی متعالیه هم در سال 1381 برای نخستین بار اندیشه سیاسی ملاصدرا توسط این پژوهشگاه چاپ و منتشر شد و پس از آن از سال 1383 به دلیل پیش گفته طرح وجوه سیاسی حکمت متعالیه توسط بنده پیگیری شد. طرح¬های مختلفی که از سوی بنده و دیگر پژوهشگران در زمینه ابعاد سیاسی حکمت متعالیه پیشنهاد می¬شد با توجه به نو بودن آن مورد توجه و استقبال قرار گرفته و با توجه به انگیزه بالای پژوهشگران همکار در حال انجام است. به ویژه اشراف و راهنمایی¬ها و جلسات علمی که در این زمینه با حضرت آیت الله جوادی آملی داشتیم و پاسخ هایی که ایشان به پرسش-های ما می¬داد فضای علمی مناسبی را ایجاد کرد که به نظرم موجب پیشرفت این طرح پژوهشی شده است. با این حال دیدگاه لک زایی نماینده همه نگرش ها به ملاصدار نیست.


ملاصدرای سیاسی یا ملاصدرای غیرسیاسی؟
در این میان اما مناقشه اصلی در نسبت فلسفه صدرایی و سیاست است. آیا این ظرفیت در فلسفه ملاصدرا وجود دارد؟ مناقشه¬ای که اندیشمندان مهم تاریخی و فلسفی در دو سویش قرار گرفته¬اند و مخالفان و موافقانی دارد. یک سو سید جواد طباطبایی و سوی دیگر آیت¬الله جوادی آملی.  لک¬زایی در پاسخ به امکان فلسفه سیاسی در اندیشه ملاصدرا به سازندگی می¬گوید: توجه به فلسفه ملاصدرا و حکمت متعالیه دلایل زیادی دارد. از جمله در مباحث بین رشته¬ای، مباحث تطبیقی و مقایسه¬ای به ویژه با فلسفه غرب و گفتگو با نحله¬های دیگر و مکاتب فلسفی زنده جهان، نقش و احیای دیگر دانش¬ها از جمله فقه و کلام و تفسیر و عرفان و حدیث و ... و مهم¬تر این که می¬تواند به عنوان پشتوانه و پشتیبان فلسفی این دانش¬ها و علوم عمل نماید.برخی از صاحب نظران البته معتقدند که ملاصدرا با بزرگ¬ترین متفکران قرن بیستم قابل مقایسه است. بنابراین از این جهت، ملاصدرا و حکمت متعالیهاهمیت می¬یابد؛ زیرا می¬تواند مسیر ارتباط و نقد و تعامل فکری و فرهنگی ما با جهان باشد. با این اوصاف و نیز توجه به مباحث بومی در تولید نظریات سیاسی و همچنین به منظوربه روز سازی و توان مند سازی فلسفه سیاسی اسلامی به نظر می¬رسد که حکمت متعالیه به عنوان آخرین دستگاه نظام¬مند فلسفی اسلامی و ایرانی می¬تواند کمک کند.

ملاصدرا و زوال اندیشه سیاسی
در مقابل با این نظر اما کسانی هستند که قائل به امتناع اندیشه سیاسی برای ملاصدرا هستند، و از میان آن¬ها  می¬توان از افراد شاخصی چون دکتر جواد سید جواد طباطبائی را نام برد. طباطبایى، اندیشه سیاسى صدرا را تقلیدى، و غیرمهم و در مجموع، نماینده حضیض زوال اندیشه سیاسى در ایران مى‏داند. او در خصوص جایگاه ملاصدرا در حوزه اندیشه سیاسى اسلامى معتقد است: صدرالدین شیرازى، تنها یک بار در بخش پایانى کتاب مبدأ و معاد، خلاصه¬اى درباره سیاست آورده است و در این امر، راهنماى او، بخش پایانى کتاب الهیات شفاى ابن سیناست که در آن، سیاست و نبوات با نظرى به تفسیر نوافلاطونى جمهور افلاطون آورده شده، اما جالب توجه است که به رغم همسانى بحث صدرالدین شیرازى با سخن ابن سینا و جایگاه واحدى که دو بحث در منظومه فلسفى آن دو فیلسوف دارد، صدرالدین شیرازى در بحث مربوط به ماهیت و اقسام مدینه و در بحث مربوط به ریاست آن، مباحث فارابى را در آراى اهل مدینه فاضله و به ویژه الفصول المدنى به اجمال مى آورد؛ بى آن که سخنى نو در این باره گفته باشد. آن چه صدرالدین شیرازى به اختصار درباره سیاست آورده، فاقد کمترین اهمیت است. صدرالدین شیرازى، واپسین نماینده اندیشه عقلى و اوج انحطاط اندیشه سیاسى در ایران بود و در میان پیروان مکتب او هیچ دانشمند با اهمیتى، نه در اندیشه فلسفى و نه در تأمل در سیاست، به وجود نیامد.با این تفسیر طباطبایی شمشیر از رو بسته می شود.

ملاصدرا و عدم نظم فکری سیاسی
سید صادق حقیقت معتقد است که قبل از آن كه به اين سوال پاسخ دهيم كه آيا ملاصدرا داراي انديشه سياسي بوده يا نه، بايد مراد خود از «انديشه سياسي» را روشن كنيم . چرا که اين اصطلاح داراي معناي عام، خاص و خاص الخاص باشد. ‌انديشه سياسي به معناي عام هر گونه تأمل در باب سياست را شامل مي شود. خواه اين تأمل توسط متفكر حرفه اي انجام شده باشد، خواه توسط متفكري غير حرفه اي، به همين علت، سخن گفتن از انديشه سياسي  ‌در اوستا، ‌ديوان برخي شعرا ‌و يا در يادداشت هاي خصوصي دولتمردان صحيح و مجاز است. انديشه سياسي به معناي خاص تنها تأملات تخصصي انديشمندان سياسي را در بر مي گيرد. بنابراين خاطرات سياستمداران و اشعار سياسي شعراي غير حرفه اي از اين تعريف خارج مي شود.  با این مقدمه صادق حقیقت می گوید: «ملاصدرا بدون شك داراي انديشه سياسي به معناي اول و دوم بوده؛ چرا كه به شكل تخصصي به مباحث سياسي پرداخته است.  نجف لك زايي فهرست خوبي از اين مسائل به دست داده:‌ اوصاف نبي، صفات دوازده‌گانه پيامبر (ص) و رئيس اول،‌اثبات عقلي نبوت،‌فلسفه سياسات و حدود،‌فرق نبوت وشريعت و سياست ،‌كمالات ثانويه رئيس مطلق، طبع مدني انسان ،‌سعادت محوري بودن فلسفه سياسي اسلامي، رياست مدينه فاضله،‌ اصناف مردم و اقسام مدن.» حال این سوال مطرح می شود که كه آيا صدرا داراي انديشه سياسي به معناي سوم (انديشه سياسي منسجم، نظام مند و جامع) بوده يا نبوده ایت؟ به اعتقاد حقیقت پاسخ به اين سوال منفي است. از دیدگاه او رجوع به آثار ملاصدرا ‌مي‌تواند بهترين شاهد اين مدعا تلقي شود. به نظر مي رسد  عضو هیات علمی دانشگاه مفید می گوید: «انديشه سياسي صدرا،  سيستمي را تشكيل نمي دهد كه زير سيستم‌هاي آن به شكل دقيق مشخص شده و با كل نظام انديشگي وي در ارتباط باشد. با توجه به آن كه ملاصدرا هفت سفر با پاي پياده به مكه مكرمه مشرف شد، درعزلت و شايد تبعيد به سر مي برد و مغضوب فقهاي زمانه خود شد؛ پرسمان او در انداختن طرحي نو در فلسفه سياسي نبود.» استاد دانشگاه مفید به خبرنگار سازندگی می گوید: « اگر در انديشه سياسي صدرا نوآوري وجود داشته باشد،‌ بايد آن را در پيوند با نظريه حركت جوهري جستجو نمود. انسان كامل و رئيس مدينه براساس حركت جوهري به كمالاتي دست مي‌يابد و شايستگي رهبري جامعه را پيدا مي كند . بنابراين غايت جامعه نيز براساس حركت جوهري انسان كامل تعريف مي شود.  اين سخن هر چند جديد به نظر مي رسد ،‌اما تفاوت چنداني با انسان كامل فارابي و سعادت محوري وي ندارد. ‌در واقع اگر به جاي اتصال رئيس اول با عقل فعال نزد فارابي، ‌حركت جوهري انسان كامل را قرار دهيم و ماهيت سعادت جامعه را نيز اين گونه تعريف نماييم، ‌نوآوري هاي صدرالمتألهين در حوزه انديشه سياسي به پايان مي‌رسد! از اين سخن، تكليف بخش‌هاي ديگر انديشه سياسي وي مشخص مي شود.  بحث اقسام اجتماعات (فاضله و غير فاضله، كامله شامل مدن عظمي و وسطي و صغري، و ناقصه شامل ده و محله و كوچه و خانه) ،‌عبوديت محوري در فلسفه سياست و حكومت و بحث نبوت و امامت او از فارابي و ابن سينا گرته برداري شده است.» بنابراین سید صادق حقیقت استاد دانشگاه مفید بر آن است که صدرالدين شيرازي انديشه سياسي به معناي عام و خاص ولی نظام فکری سیاسی ندارد.


ملاصدرا و بومی گرایی علوم سیاسی
با این حال افراد زیادی هستند که همانند حقیقت نمی اندیشند. یکی از آنها شریف لک زایی است.  لک¬زایی ضمن حمایت از نظریه سیاسی ملاصدرا در مورد  نقش و هدف پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ورود به اندیشه سیاسی ملاصدرا می¬گوید: هدف اصلی ما  ارائه دیدگاه¬های بومی و اسلامی در حوزه علوم سیاسی به طور عام و فلسفه سیاسی به طور خاص و ارائه نظریات سیاسی بومی در حوزه مباحث علوم سیاسی است.درواقع هدف اصلی تولید دانش سیاسی متناسب با جامعه ایران است. این به معنای آن است که به نقد و تعامل و گفتگو با اندیشه¬های رقیب هم می¬اندیشد و بر آن است بگوید در دنیای جدید ما هم حرفی برای گفتن داریم. افزون بر این همان طور که اشاره شد هدف بعدی ایجاد بستری نظری و فلسفی است که بتوانیم مباحث سیاسی را بر روی آن تعبیه کنیم و با قوت بیشتری مباحث سیاسی خود را با پشتیبانی مباحث فلسفی ارائه نماییم.البته ما تا رسیدن به نقطه مطلوب راه بسیار زیاد و چالش¬های فراوانی پیش روی داریم. حداقل در حوزه علوم سیاسی ما نیاز به ارائه نظریه هایی داریم که بتواند در جامعه بخشی از مشکلات ما را حل و فصل نماید. نظریه¬های کلان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیاز است که باید برای آن برنامه¬ریزی شود. در حوزه علوم سیاسی نیازمند ارائه نظریه دولت به عنوان قلب مباحث سیاسی هستیم. همچنین نیازمند نظریه¬های آزادی، عدالت، امنیت، مشروعیت و ... هستیم.


حکمت سیاسی متعالیه
شریف لک زایی درباره موضوع مورد بحث یعنی حکمت سیاسی متعالیه هم در سال 1381 برای نخستین بار اندیشه سیاسی ملاصدرا توسط این پژوهشگاه چاپ و منتشر شد و پس از آن از سال 1383 به دلیل پیش گفته طرح وجوه سیاسی حکمت متعالیه توسط بنده پیگیری شد. طرح¬های مختلفی که از سوی بنده و دیگر پژوهشگران در زمینه ابعاد سیاسی حکمت متعالیه پیشنهاد می¬شد با توجه به نو بودن آن مورد توجه و استقبال قرار گرفته و با توجه به انگیزه بالای پژوهشگران همکار در حال انجام است. به ویژه اشراف و راهنمایی¬ها و جلسات علمی که در این زمینه با حضرت آیت الله جوادی آملی داشتیم و پاسخ هایی که ایشان به پرسش¬های ما می¬داد فضای علمی مناسبی را ایجاد کرد که به نظرم موجب پیشرفت این طرح پژوهشی شده است.

ملاصدار و سیاست متعالیه
در کنار سیاست متعالیه، مطالعات امنیت متعالیه و دیپلماسی متعالیه هم صورت بندی شده¬اند که لکزایی درباره آنها را این طور توضیح می¬دهد: با توجه به بحث¬های انجام گرفته و آثار منتشر شده، پژوهشگران حوزه مطالعات علوم سیاسی علاقه مند شدند که در بخش¬های مختلف به تکاپوی علمی و تلاش فکری بپردازند و ظرفیت¬های حکمت متعالیه را در ورود به مباحث گرایشات مختلف حوزه علوم سیاسی بررسی و تحقیق کنند. طبیعتاً نظریه امنیت متعالیه و نظریه دیپلماسی متعالیه دو بحث در ورود به مطالعات بین رشته¬ای با رویکرد حکمت متعالیه است که گام¬های مؤثری در این زمینه برداشته شده است.در همین زمینه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در هفتم دی ماهنظریه امنیت متعالیه را با حضور ده تن از اساتید علوم سیاسی به بحث و بررسی گذاشت که به نظر می¬رسد گام مهمی در ارزیابی این نظریه و نیز درگیر ساختن اساتید در بحث تولید نظریات بومی در حوزه امنیت تلقی می¬شود. البته پیگیری تفصیلی این دو موضوع هم ممکن است؛ زیرا حداقل دو مقاله مهم در موضوع امنیت متعالیه و دیپلماسی متعالیه در فصلنامه علمی پژوهشی سیاست متعالیه به چاپ رسیده است که می¬توانید رجوع کنید.


ملاصدرا در حوزه و دانشگاه
لک زایی در مورد ورود این مباحث به حوزه های علمیه و محیط¬های دانشگاهی به سازندگی می¬گوید: خلأ فلسفی و نظری در مباحث علمی در حوزه علوم سیاسی که در ابتدا به آن اشاره شد در اکثر رشته¬های علمی از سوی محققان احساس شده است. از این رو توجه خوبی برای خوانش متون حکمت متعالیه و نیز بهره¬برداری و کشف توانایی¬ها و ظرفیت¬های این حکمت در دانش¬های مختلف در حال انجام است. در این راستاتوجه به ابعاد سیاسی حکمت متعالیه نیز در طول سال¬های اخیر مورد علاقه و تحقیق اساتید و محققان و دانشجویان و طلاب زیادی بوده است و مراکز علمیبا توجه به اهمیت این بحث و خلأیی که می¬تواند پر نماید به سبب احساس نیازی که صورت گرفته استاز روی علاقه وارد این بحث شده¬اند و به طور ایجابی و سلبی بحث¬هایی در این زمینه ارائه در حال ارائه. تا آنجا که اطلاع دارم به غیر از گروه¬های علوم سیاسی، گروه¬های علمی دیگری مانند گروه¬های تعلیم و تربیت، جامعه شناسی، فلسفه، مدیریت و ... وارد بحث شده و به تبیین بحث و توجه به ابحاث جدیدتری در این زمینه پرداخته و آثار اندک و قابل اعتنایی هم در این زمینه منتشر شده است که طبعاً با ده سال قبل قابل مقایسه نیست.


امکان اجرایی شدن فلسفه صدرایی
در سال جاری مجمع عالی حکمت اسلامی میزبان نشست های سیاسی متنوعی بوده که مضامین همه آنها مربوط به اندیشه سیاسی صدرایی است. به عنوان مثال علیرضا صدرا بحثی در باب امنیت متعالیه و شریف لک زایی بحثی در باب محبت متعالیه را در این نشست ها مطرح کردند. چنین به نظر می رسد که از دیدگاه قائلان فلسفه سیاسی ملاصدرا، می توان نظام مفاهیمی مبتنی بر حکمت متعالیه تبیین کرد. اما آیا تبیین این نظام مفاهیم از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی می تواند گره گشای بن بست های سیاسی روز باشد؟ به عبارت دگیر اما آیا این مباحث در نظام سیاسی کنون اجرایی شده یا قابلیت اجرایی شدن دارد.  پاسخ به این پرسش را لک زایی ان گونه می¬دهد: تمامی فعالیت¬هایی که اشاره شد فعلاً از سوی محققان و در مرحله تحقیق و ارائه منسجم طرح¬های پژوهشی به منظور پر کردن خلأ موجود است اما فقدان ارتباط و همکاری مراکز علمی و مراکز اجرایی در کشور آفتی است که متأسفانه همچنان وجود دارد. تصورم این است که در ابتدا باید تلاش نماییم دستگاه¬های منسجم علمی ارائه نماییم تا مورد اقبال قرار گیرد و از سویی نیز در مرحله اجرا و عمل بر اساس این نظریات و دستگاه¬های علمی در عرصه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی پیش برویم و بر چالش¬های موجود فائق آییم. اما تا کنون تلاشی در این زمینه مشاهده نشده است و همچنان ارتباط میان علم و عمل در کشور قطع است. اگرچه معتقدم مشکل اصلی و اساسی افزون بر بی پیشینگی این مباحث از یک سوی و عدم توجه در حوزه عمل از سوی دیگر خود زمینه ساز مشکلات عدیده ای شده است. اما به هر حال تا این نقص رفع نشود به نظر نمی¬رسد که اتفاقی در احوال ما ایجاد شود. محققانی که در حوزه علوم سیاسی و مبحث حکمت سیاسی متعالیه به تحقیق اشتغال دارند کار علمی خودشان را انجام می¬دهند و بخش اجرایی و دیوانی کشور نیز بدون ارتباط با این مجموعه کار خود را پیش می¬برد. اما کارهایی از این قبیل زمانی می¬تواند از حوزه نظر فراتر برود که در حوزه عمل هم اتفاقی بیفتد و بتواند در بخش اجرایی تأثیرگذار باشد. در این زمینه همچنان با دشواری¬های معمول و رایج مواجهیم.

 

جدول

سید جواد طباطبايي در کتاب زوال اندیشه سیاسی در ایران معتقد است که انديشه سياسي صدرا  تقليدي و غيرمهم است. طباطبایی در مجموع ملاصدرا را نماينده حضيض زوال انديشه سياسي در ايران مي‌داند.

داود فيرحي نيز در کتاب قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام انديشه سياسي صدرا را نوعي ‌تكرار و تجديد سنت فكري فارابي و ابن سينا تلقي مي‌كند. به نظر می رسد برداشت او ملهم از تفسیر طباطبایی است.

سید محمد ناصر تقوي اصرار دارد كه انديشه سياسي صدرا مهم است و در آن دوران ركود انديشه سياسي  وجود داشته، نه زوال انديشه سياسي. به نظر می رسد اصرار او واکنشی به طباطبایی و فیرحی باشد.

نجف لک زایی معتقد است که حتی اگر برفرض ملاصدرا در آثارش صراحتا از مباحث فلسفه سياسى هم صحبتى نکرده باشد اما با بحث در منظومه فکرى صدرالمتالهين و حکمت متعاليه مي توان به اين بحث پرداخت.


 

منبع: روزنامه سازندگی، 26 بهمن 1396.

پردیس سیاسی
خبرنگار گروه اندیشه