چاپ
دسته: حکمت سیاسی متعالیه
بازدید: 192

مقدمه

یکی از رسالت­ های مهم مرکز تحقیقات علمی حکومت اسلامی رصد شبهات و پاسخ­گویی روزآمد به آن است. در سال های اخیر شبهات متنوعی در نسبت علامه طباطبایی و انقلاب اسلامی مطرح گردیده است، پروژه ­ی مصادره یا تصرف علامه ­ی طباطبایی حلقه­ ای از کلان­ پروژه ­ای است که می­ کوشد تا نشان دهد که غالب نخبگان فقهی، فلسفی، کلامی با امام خمینی و نظریه­ ی ولایت فقیه مخالف بودند و نظریه ­ی امام فاقد پشتوانه ­ی علمی، عقلانی و نخبگانی است. حضور همه­ جانبه ­ی خیل عظیمی از شاگردان علامه­ ی طباطبایی در انقلاب اسلامی مانع مهمی برای این تصرف و مصادره بوده است. نه فقط شاگردان علامه بلکه داماد او (شهید قدوسی) که یکی از ارکان نهضت فکری، سیاسی معاصر بود و مدرسه حقانی که خالصانه در خدمت انقلاب قرار گرفت و با محوریت شهیدین بهشتی و قدوسی دستگاه قضای انقلاب اسلامی را سامان بخشید. ­اما امروز که رفته رفته فاصله ­ی سنی نسل ما با علامه و شاگردانشان بیشتر و بیشتر می شود دشمن زمان را مناسب دیده تا تصویری غیر واقعی از علامه طباطبایی ترسیم نماید و با کمک فضای مجازی و شبکه­­ های اجتماعی بر صفحه ­ی ذهن و دل جوانان ما جای دهد.

 آیت الله سید محمد خامنه ­ای ریاست محترم بنیاد حکمت اسلامی صدرا از جمله ­ی شاگردان و مریدان علامه طباطبایی به شمار می آیند.

گفتگو با شاگردان علامه طباطبایی یکی از راه­ های شفاف­ سازی و دستیابی به حقیقت است،  در این بین موانعی همچون مراجعات بسیار، اقتضائات سن و . . . ، دسترسی به غالب شاگردان علامه را با مشکل همراه می­ سازد. آیت الله سید محمد خامنه ­ای ریاست محترم بنیاد حکمت اسلامی صدرا از جمله ­ی شاگردان و مریدان علامه طباطبایی به شمار می آیند. این آشنایی علاوه ­ی بر استاد و شاگردی با زمینه­ های خانوادگی و تاریخی نیز همراه می­ باشد. در بخشی از مکتوب آیت الله خامنه ­ای خطاب به مرکز تحقیقات حکومت اسلامی آمده است: «علامه، آيت‌الله ميلانی و پدر ما در تبريز سه يار دبستانی بودند و خوب به احوال دوستان خود آشنا بودند و هر سه از شاگردان مراجع نجف آن روزگار بويژه آيت‌الله نائينی بودند.»

در ادامه، پاسخ های آیت الله سید محمد خامنه­ ای را تقدیم پژوهشگران اندیشه­ ی حکومت اسلامی می­ نمائیم. لازم است از زحمات مدیر روابط عمومی بنیاد صدرا و دفتر آیت الله سید محمد خامنه­ ای تشکر نمائیم.

 

شبهه ­ی ‌1ـ حکومت اسلامی در اندیشه علامه در ذیل آیه 200 سوره آل عمران و مقاله­ی ولایت و زعامت آمده است، آثار مکتوب علامه سرشار از مباحث بنیادین حکومت اسلامی است. با این حال ایشان به صورت مستقل و مبسوط به «ولایت فقیه» نپرداخته­ اند.

پاسخ: بسم‌الله العليم الحكيم، بسياری از فقهای درجه اوّل نيز با وجود اعتقاد و اقرار به حق حكومت نواب عام امام عليه‌السلام، و حتی تدريس آن در ضمن فروع فقهی معروف، رساله مخصوصی در اين‌باره ننوشته‌اند و از نظر آنان دارا بودن منصب ولايت بر مؤمنين امری مسلم و عقلانی و شرعی بوده است.

 

علامه پيش­رو فرهنگ­سازی برای انقلاب بود

شبهه­ ی 2ـ علامه طباطبایی در اصلاح جامعه و سیاست معتقد به روش فرهنگی بود. درحالی که امام خمینی(ره) به دنبال یک تحول عینی و بنیادین در حوزه­ سیاسی بود.

پاسخ:  حركت آرام فرهنگی يكی از مراتب نفوذ و بسط فرهنگی تا مرحله انقلاب می ­باشد و اين­دو تقابل با هم ندارند. دورانی كه از علامه ياد می ­شود مربوط به زمانی است كه رفتن به ­سوی انقلاب راهی جز حركت آرام، برای تأثير سازنده نداشت و می­ دانيم كه در آن دوره (دوره آيت‌الله بروجردی (دهه سی) و رياست ايشان بر حوزه)‌ حضرت امام‌خمينی(ره)، دوران صبر و تأمل را می­ گذراند، و پس از فوت آيت‌الله بروجردی و به­ سبب وجود اقتضائات لازم برای حركت انقلابی و نهضت سياسی و دينی، حركت امام‌خمينی(ره) آغاز شد و علامه پيش­رو فرهنگ­سازی برای انقلاب بود.

اصولاً كسانی كه با فلسفه و تاريخ آن آشنا هستند مي­دانند كه طبع فلسفه و مخصوصاً فلسفه آميخته به دين، نه فقط موافقت با حكومت حكيمان (و به قول ملاصدرا: اوصيای انبياء در كسوت حكيم و فيلسوف) را ثبت كرده بلكه حتی در يونان قبل از اسلام و سقراط و پيش از سقراطيان، كه با ولايت فقيه اسلام ارتباطی نداشتند باز همان ولايت الهی را با  عنوان ولايت و حكومت حكيمان بيان و ترويج می­ كردند و برخی از آنها جان يا زندگی راحت خود را بر سر آن از دست دادند.

پس از فوت آيت‌الله بروجردی و به­ سبب وجود اقتضائات لازم برای حركت انقلابی و نهضت سياسی و دينی، حركت امام‌خمينی(ره) آغاز شد و علامه پيش­رو فرهنگ­سازی برای انقلاب بود.

حكومت صالحان (ائمه ـ فقها ـ حكما) كه در شريعت و فقه اسلامی آمده اصولاً يك اصل عقلانی و براساس ترجيح زمامداری صالحان بر ناصالحان و لزوم اجرای عدالت و مساوات و احيای حقوق عامه و ... می ­باشد. فقه ما و اسلام هم همان اصل عقلايی و عقلانی را بيان كرده است چون عقل و شرع يك مسلك و منهاج را دارند.

 اصطلاح «اصلاح جامعه» غير از امر (سياست)، و اعم از آن است و شامل اعمالی مثل امر به معروف يا ترويج احسان و تربيت و مانند آن می شود، سياست در فقه به معنای أعمالی در شأن حكومت و تأمين مصلحت مسلمين است و كار قوه مجريه را مي­كند و علامه هيچ­گاه مخالف با شأن و شايستگی ولی مسلمين بر اداره امر سياست نبوده بلكه لزوم آنرا معتقد بوده است. پيش از انقلاب ايشان راه اصلاح جامعه را تغيير نظام غلط حكومتی به نظام حكومتی بهتر می­ دانند.  

 

 فلسفه و حكمت متعاليه محرك سياسی امام‌ خمينی(ره) بود

علامه هم فقيه بود و هم حكيم و فيلسوف الهی و با اين دو دليل، جز با «سياست» بمعنای «مديريت الهی جامعه» موافقت نمی توان داشت و به زعم همه اصحاب نظر، يكی از عمده عوامل ـ اگر نگوئيم تنها عامل ـ‌ محرك سياسی امام‌خمينی(ره) فلسفه و حكمت متعاليه بوده كه سالها در كمون مانده بود و در زمان مناسب ابراز شد.

عقيده علامه و امام در مبانی و اصول مسئله با هم يكي بوده و از يك چشمه سيراب می­ شده و هر دو تعليم اصول اعتقادی و حكمت اسلامی را در كنار فقه و شريعت واجب شرعی می دانسته‌اند. اين رويه در قدما و اعاظم فقها هم رواج داشت كه اصول اعتقادی و جهان‌بينی صحيح را مدخل فقه می­ شناختند و از اين­رو اصول كافی را مقدم بر فروع آن مي­نوشتند؛ علامه حلی باب حادی عشر را ضميمه لاينفكّ فقه معرفی می­ كرد و برخی فقهای ديگر هم اگر حتي كتاب در فلسفه و كلام ننوشتند ولی مدتی از عمر خود را صرف تحصيل و تدريس آن نموده بودند.

 

شبهه ­ی 3ـ علامه طباطبایی در دوره مبارزه و نهضت اسلامی ، با دکتر نصر ارتباط صمیمانه­ ای داشت. نصر رئیس دفتر فرح پهلوی و مؤسس انجمن شاهنشاهی فلسفه بود. «نصر» صوفی مسلک بود و با جریان فقهی حوزه سرِخوشی نداشت در حالی که امام خمینی بر اسلام فقاهتی تأکید می ­کرد. ارتباط امثال علامه طباطبایی با دستگاه به ظاهر «فرهنگی ـ فلسفی» پهلوی موجب تضعیف مواضع انقلابی امام خمینی(ره) را فراهم می­ کرد.

پاسخ:  دكتر نصر بطور خانوادگی وابسته به دربار و از طرفی، بزرگ شده غرب بود. او در غرب از طريق كسانی مثل هانری كربن با حكمت به معنی فلسفه اسلامی و اشراقی آشنا شده و چون نمازخوان و مذهبی سنتی بود به اسلام و فلسفه اسلامی علاقه پيدا كرده و در يك فرصت مناسب واسطه معرفی كربن به علامه طباطبايی شده بود. يكی از نمادهای مذهبی بودن او اين بود كه در جلساتی كه برای علامه و كربن در منزل يكی از وكلای قمی دادگستری تشكيل می­ شد با اينكه مترجم بين آن دو بود به محض شنيدن اذان قبل از همه و بدون تعارف كارش را قطع می كرد و بلند می­ شد و در گوشه اطاق بزرگ (تالار) آنجا نماز می­ خواند؛ شخصاً هم مردی صادق و يكرو و بی تعارف بود هم خدا را می­ خواست و هم خرما را، هم اسلام و سنت آنرا می خواست، هم شاه را آدم سالمی می­ دانست كه اين در واقع به نوع شعور او مربوط می شود و جمع متناقضين را مشكل نمی­ دانست.

 

تعبير «ارتباط صميمانه» علامه با طرفداران دربار ظلم عظیم است

علامه به مجموعه گروه اطرافيان كوربن نه بعنوان روابط صميمی و دوستی عادی بلكه بعنوان مستمعين محفل خود و پرسش­گرانی درباره اسلام و تشيع و فلسفه و عرفان اسلامی نگاه می ­كرد و تعبير «ارتباط صميمانه» در اينجا به كلی بی معناست. من و دوستانی هم كه گاهی به آن مجلس می­ رفتيم (دهه چهل) به حسين نصر بچشم مسافری از غرب و دارای ذوق فلسفی نگاه می­ كرديم و برای ما هم در هر حال بيگانه بود. دكتر نصر در آن زمان هنوز مسئوليتی در دربار فرح پهلوی نداشت و دانشيار دانشگاه تهران بود.

بسياری از فقها و علمای ما بنا به مصلحت اسلام با صاحبان عقايد باطل می­ نشستند و بحث و مكالمه می­ كردند و معاشرت علامه با كوربن از طريق دكتر نصر در واقع معرفی و تبليغ اسلام شيعی و حكمت اسلامی بود.

سؤال فوق و ادعای ارتباط صميمی و قلبی و دوستی رسمی علامه با نصر با علم به اينكه او كاملاً سياسی و طرفدار دربار بوده است، نادرست و ظلم عظيم است. بسياری از فقها و علمای ما بنا به مصلحت اسلام با صاحبان عقايد باطل می­ نشستند و بحث و مكالمه می­ كردند و معاشرت علامه با كوربن از طريق دكتر نصر در واقع معرفی و تبليغ اسلام شيعي و حكمت اسلامی بود. نصر در اين بين تا مدتی كه در ايران بود فقط نقش مترجم را داشت و چند سالي هم ترجمه را استاد ديگری بر عهده داشت. در تمام سؤال فوق مواردی غیر واقع و عجيب هست كه با علامه طباطبايی هیچ تناسبی ندارد.

 

شبهه ­ی 4ـ برخی معتقدند که «فلسفه» اقتضای نفی ولایت فقیه را دارد و پذیرش ولایت فقیه تنها در محدوده ­ی فقه و کلام امکان ­پذیر است.

 همانطور كه گفتيم از ديرباز و حتی در يونان قديم و ايران باستان هم اقتضای فلسفه را حكومت اصلح افراد جامعه و حق حكيم و خردمند می ­دانستند.

سريره سياسی مبعوث از دلارهای دشمنان انقلاب منشأ حملات به علامه است

شبهه ­ی 5-  برداشت شاگردان علامه طباطبایی، هم­سویی ایشان با امام خمینی و انقلاب اسلامی است. با این حال چرا در این زمان به این دوگانگی دامن زده می­ شود؟

منشأ اين حمله‌ها به علامه مظلوم، سريره سياسی مبعوث از دلارهای دشمنان این انقلاب است تا چهره حقیقی يكی از دو بزرگوار، يعنی امام خمينی(ره) يا علامه طباطبايی و یا هردو را مخدوش نمايند.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی مرکز تحقیقات علمی حکومت اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان