چاپ
دسته: حکمت سیاسی متعالیه
بازدید: 203

علامه طباطبایی طرفدار نظریه دولت ابزاری بود/ دولت اجتماعی دینی نمی‌تواند فقر و گرسنگی و ظلم به مردم را تاب بیاورد/ علامه، انحراف حکومت اسلامی را ناشی از نادیده گرفتن افکار عمومی می‌داند

نخستین کرسی ترویجی کنگره حکمت سیاسی متعالیه با عنوان «دولت از دیدگاه فلسفه سیاسی علامه طباطبایی» برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، نخستین کرسی ترویجی کنگره حکمت سیاسی متعالیه با عنوان «دولت از دیدگاه فلسفه سیاسی علامه طباطبایی» صبح امروز (پنجشنبه ۱۸ دی) به صورت مجازی در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.

دبیر علمی نشست که به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و همکاری مجمع عالی حکمت اسلامی و دبیرخانه هیئت حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، برگزار شد شریف لک‌زایی (دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) بود، و حجت‌الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی‌مقدم، به‌عنوان ارائه دهنده و حجت‌الاسلام منصور میراحمدی و حجت‌الاسلام مهدی امیدی ناقدان آن بودند.

حجت‌الاسلام والمسلمین «احمدرضا یزدانی‌مقدم» (دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) در ابتدای این نشست و در ارائه خود گفت: علامه طباطبایی حکومت را اینطور تعریف می‌کند که این ملک دقیقا از نظر لغوی چیست؟ ایشان می‌گوید حکومت ملک الملک است. یعنی اجتماع برای خودش دارایی‌هایی دارد. صاحب اختیار این دارایی‌های اجتماع خود مالکان دارایی اجتماعی هستند و مالکان می‌پذیرند که قدرتی بیاید و اختیار تمام این دارایی‌ها را داشته باشد. یعنی ایشان مُلک را به مِلک و موضوع مالکیت ارجاع می‌دهد.

یزدانی‌مقدم با بیان اینکه نظریه‌های دولت را به طور کلی می‌توانیم به دو گروه تقسیم کنیم، گفت: یکی دیدگاهی که دولت را به مثابه یک ارگان طبیعی تلقی می‌کنند و گروه دیگری که دیدگاه ابزاری نسبت به دولت دارند. 

دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خاطرنشان کرد: این نظریات چند موضوع را مطرح می‌کنند که آزادی چه صورتی پیدا می‌کند؟ اگر طرفدار نظریه‌های ارگانیک باشیم آزادی فرد درون جامعه و تحت استیلا و هدایت دولت قرار می‌گیرد و قرار از این است که فرد از اراده اخلاقی جامعه تبعیت کند و آزادی در اطاعت از چنین دولتی حاصل می‌شود. یعنی تلقی تقریبا یک آزادی مثبت وجود دارد. درحالی‌که نظریه دولت به مثابه ابزار، ناظر به آزادی منفی است. که هیچ اجباری بر فرد نباشد و او زندگی خود را دنبال کند و آزادی سیاسی برای این است که فرد آزادی کامل داشته باشد.

یزدانی‌مقدم ادامه داد: دولت برای تامین صلح و امنیت مورد اطاعت و مصلحت عمومی در نظریه ارگانیک، فراتر از مصالح افراد است و این حکومت و دولت است که مصلحت را تشخیص می‌دهد در صورتی که در دولت ابزاری، مصالح افراد متفاوت و دولت ناظر به تفاوت سلایق افراد است.

او با بیان اینکه در فلسفه سیاسی علامه طباطبایی، اگر از آثار او بخواهیم نظریه دولت را برداشت کنیم به کدام یک از این دو دسته می‌رسیم؟ گفت: به نظر می‌رسد آنچه مدنظر علامه طباطبایی بوده، یک نظریه دولت ابزاری است نه نظریه ارگانیک. البته اگر بخواهیم نظریه دولت را بررسی کنیم باید به چند موضوع مانند منشا، غایت، منبع مشروعیت قدرت سیاسی، شکل دولت و... بپردازیم.

این استاد دانشگاه یادآور شد: می‌دانیم که علامه طباطبایی از دو گروه اعتباریات یاد کرده؛ یکی قبل از اجتماع و دیگری پس از اجتماع. در اعتباریات قبل از اجتماع، فرد انسان آن اعتباریات را به وجود می‌آورد اما در پس از اجتماع، اعتباریات بعد از زندگی اجتماعی و داخل آن واقع می‌شود. از نظر علامه مساله مُلک و حکومت و دولت پس از اجتماع است. اما بر اعتبار ضروری پس از اجتماع هم قائل است.

یزدانی‌مقدم با بیان اینکه به اعتقاد علامه طباطبایی دولت از اعتبار پیدا شد، گفت: از اعتبار کسانی که حکومت واقعا مال آنهاست و آنها آحاد و افراد اجتماع هستند. یعنی وجود حکومت و دولت را اجتماع کردند. برای همین دولتی امری ساختگی است، فراتر از فرد نیست، بلکه خود افراد آن را به وجود آوردند.

او خاطرنشان کرد: حتی وقتی علامه طباطبایی اعتبار زندگی اجتماعی را هم که واسطه ورود انسان به زندگی اجتماعی است بررسی می‌کند می‌گوید انسان را خداوند طوری خلق کرده که نیازهایی دارد و باید برای رفع نیاز از موجودات اطراف استفاده کند و اسمش را اعتبار استخدام می‌گذارد. خب، آیا این فرمایشات علامه به این معناست که آیا اجتماع امری فردی و طبیعی است؟ یا آنطور که شهید مطهری فرموده اجتماعی بودن به طبع است؟ به نظر می‌رسد که از دیدگاه علامه، اجتماعی بودن به طبع ویژگی‌های طبیعی است که انسان دارد. بنابراین ظاهرا باید بپذیریم که دیدگاه علامه از جمله دیدگاه‌های ابزاری درباره دولت است.

یزدانی‌مقدم همچنین درباره شکل دولت و چگونگی اشکال دولت در دیدگاه علامه گفت: علامه طباطبایی در جلد سوم المیزان به تفصیل مطرح می‌کند که در آغاز حکومت‌های فردی و استبدادی و ظالمانه بوده و این امنیت جامعه و نظم آن را کمابیش تامین می‌کرده تا اینکه مردم بالاخره به جان آمدند و حکومت مشروطه را خواهان شدند. و بعد دیدند این هم کارآمد نیست.

این استاد دانشگاه یادآور شد: دیدگاه تجویزی علامه طباطبایی با توجه به تفکر فلسفی، برای انسان کمالاتی قائل است؛ و کل ادراکات اعتباری را هم وسیله‌ای می‌داند در جهت اینکه انسان این حرکت استکمالی جوهری خود را انجام دهد. برای همین وقتی کل اعتبارات در خدمت حرکت جوهری است، دولت و جامعه هم در این راستا هستند. غایتی که ایشان به عنوان فیلسوف قائل است، این است که انسان را به کمالاتش برسانیم. البته چگونه رساندنش هم روشن است. ناظر به رفع نیازهای ضروری دنیوی انسان هست.

یزدانی‌مقدم با طرح این پرسش که «ممکن است به ذهن افراد بیاید که آیا این همان دولت هگلی نیست؟» گفت: به یک معنا نه. چون در دیدگاه علامه دولت تصمیم نمی‌گیرد و تشخیص نمی‌دهد که کمالات و اخلاقی بودن را بر مردم تحمیل کند؛ درباره آزادی فرد و اقتدار دولت هم علامه می‌گوید فرد در طبیعت آزاد است. وقتی انسان زندگی اجتماعی را پذیرفت می‌پذیرد که از بعضی آزادی‌های فردی صرف نظر کند و تابع قوانین جامعه باشد. بنابراین حالت اولیه انسان آزادی است اما آزادی با پذیرش زندگی اجتماعی یعنی آزادانه می‌پذیرم که آزادی من محدود شود به قوانین زندگی اجتماعی.

او ادامه داد: اقتدار دولت هم تا جایی است که ما قرارداد بستیم و قرار گذاشتیم و غایتی را انتخاب کردیم و معیارهایی مانند عدالت و قانون را برای این دولت انتخاب کردیم. بنابراین اقتدار او در محدوده‌ای است که اجتماع تعیین کرده.

دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با طرح این پرسش که «آیا دولتی که علامه برای ما از آن صحبت می‌کند حداقلی است؟» گفت: به نظر می‌رسد نمی‌توانیم بگوییم دولت مدنظر او دولت حداقلی است. چون برای دولت تصرفاتی را از دیدگاه تجویزی در اجتماع قائل است و دولت را مسئول چگونگی وضع زندگی افراد می‌داند. می‌گوید چطور می‌توانیم دولتی دینی داشته باشیم که در عین حال ناظر بی‌طرفی بر فقر و گرسنگی افراد یا ظلم و ستم باشد؟ پس آیا می‌توانیم دولت مداخله‌گر و حداکثری را به علامه نسبت بدهیم؟ نه. چون در دیدگاه علامه اولا دولت در چارچوب قوانین و قرارداد محدود است به مصالح و منافع اجتماع و احکام شرع مقدس و اینها اجازه دخالت در امور خصوصی افراد را نمی‌دهد. از طرفی مساله این است که تشخیص احکام دین با چه کسی است؟

یزدانی‌مقدم ادامه داد: از اصطلاحات مورد نظر علامه، تفکر اجتماعی و تدبر اجتماعی و اجتهاد اجتماعی است که به نظر می‌رسد در ذهن مبارکش یک گفتگوی عمومی علمی درباره مسائل اجتماعی و سیاسی و... داشت که بر اساس آن، اجتماع را یک اجتماع فکر و اندیشه می‌داند و دولت هم تابع حاصل از این تفکر اجتماعی است و به آن رجوع می‌کند پس دولت مداخله‌گر هم نیست.

او با اشاره به اینکه «دولت علامه را می‌توانیم دولت اجتماعی بدانیم.» گفت: ایشان حکومت اجتماعی را بر حکومت فردی برتر می‌داند. گاهی از مصلحتی بودن دولت یاد می‌کند که مصلحت اجتماع چگونه اقتضا می‌کند و دولت را مسئول تامین زندگی مردم می‌داند.

یزدانی‌مقدم تصریح کرد: بنابراین دولت اجتماعی، دولت مصلحتی، دولت مسئول و دولت انسانی را می‌توان به دولت مدنظر علامه نسبت داد. ایشان، قائل به یک دولت قانون‌مدار، قانون‌مند و تابع قانون است.

این استاد دانشگاه یادآور شد: شاید فکر کنیم تعبیرات خوبی که علامه برای دولت به کار می‌برد صرفا ناظر بر اجتماعی بودن دولت است اما دقت در نظرات علامه نشان می‌دهد که ممکن است یک دولت اجتماعی لیبرال، سوسیالیت یا... داشته باشیم که بگوید در زندگی افراد دخالت می‌کنم یا نه. اما دولت اجتماعی دینی چطور است؟ علامه می‌گوید دولت اجتماعی دینی باید اهداف و آرمان‌های دینی را تعقیب کند و اجازه نمی‌دهد که انباشت ثروت در یک طرف و گرسنگی و فقر و نادانی در طرف دیگر باشد. عقل و فکر از دیدگاه او با انباشت ثروت در یکجا و فقر و گرسنگی در طرف دیگر، نمی‌گنجد و علامه از این نظر، دولت اجتماعی را با دینی بودن مشروع می‌داند.

یزدانی‌مقدم ادامه داد: علامه مشروعیت دولت را ناشی از اراده الهی می‌داند که البته به معنای تائید اعمال نادرست و ستمگرانه دولت هم نیست و اراده الهی، اداره امور را به آحاد اجتماع سپرده است. چون مردم تصمیم گرفته‌اند حکومت چگونه باشد. بنابراین مشروعیت الهی نافی مشروعیت مردمی نیست.

او در پایان ارائه‌اش خاطرنشان کرد: علامه، پدیدار شدن انحراف‌های حکومت اسلامی را ناشی از نادیده گرفتن شورای اجتماعی و رجوع به افکار عمومی و تفکر اجتماعی می‌داند. در نتیجه عدالت اجتماعی صدمه می‌خورد و اعتقادات مردم هم خراب می‌شود و انحراف اینطور در اسلام پیدا می‌شود.

حجت‌الاسلام «منصور میراحمدی» (استاد دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی) پس از ارائه یزدانی‌مقدم به نقد آن پرداخت و گفت: تعابیری که در مقاله و کارها دیده می‌شود شاید بهتر باشد تفاوت این تعابیر در نظر گرفته شود. مهم‌ترین آنها تعبیر نظریه اجتماعی دولت و تعبیر دولت اجتماعی است که ممکن است هم‌پوشانی داشته باشد اما دارای تفاوت‌هایی هستند.

میراحمدی خطاب به یزدانی‌مقدم ادامه داد: شما در تفاوت دولت و حکومت تعبیر مغز متفکر را برای حکومت به کار بردید. اگر این تفکیک حکومت و دولت را در نظر بگیریم، آنگاه که حکومت قوه مجریه دانسته می‌شود دیگر در این ساختار مدرن مغز متفکر محسوب نمی‌شود. نکته دیگر در خصوص دیدگاه‌هایی که در تحلیل دولت ارائه کردید؛ باید تصریح شود که دیدگاه‌های گوناگونی وجود دارد و از زوایای گوناگون می‌توانیم به تحلیل دولت بپردازیم. تحلیل‌های ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه در تحلیل دولت وجود دارد که باعث کثرت این تحلیل‌ها می‌شد.

او همچنین یادآور شد: نکته دیگر اینکه برآیند و نتیجه‌گیری شما می‌آمد که برداشت خود را از تعریف دولت می‌آوردید.

میراحمدی در بخش دوم صحبت‌هایش به بررسی نکات کلی در بحث یزدانی‌مقدم و ضرورت دولت و ملاحضه آن در بحث اعتباریات قبل یا پس از اجتماع پرداخت.

حجت‌الاسلام «مهدی امیدی» (دانشیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره) هم در ادامه این نشست و در بخش نقد ارائه یزدانی‌مقدم در ابتدا خاطرنشان کرد: در علوم سیاسی اجماع چندانی در باب تعریف دولت وجود ندارد. هرچه ما مفهوم چیستی دولت را دچار ابهام یا تعارض کنیم به نحوی در نسبت دولت با جامعه هم بازتاب پیدا و مشکلات تئوریکی را می‌تواند برای ما ایجاد کند.

امیدی خاطرنشان کرد: در دسته‌بندی تعاریف دولت با چهار دیدگاه مواجه‌ایم؛ برخی به کلی منکر تعریف آن هستند و معتقدند اصلا دولت وجود ندارد. عده‌ای دیگر می‌گویند مفهوم دولت بدیهی است و اصلا لازم به تعریف نیست. گروه سوم هر نوع تعریفی از دولت را گمراه کننده می‌دانند و گروه چهارم هم می‌گویند هم دولت وجود دارد و هم باید تعریفی از آن ارائه شود.

او در ادامه به بررسی نظریه‌های مختلف درباره تعریف و ماهیت دولت پرداخت و با تاکید بر قراردادی بودن دیدگاه‌های علامه، خطاب به یزدانی‌مقدم گفت: باید بین اعتبار مفهومی و مصداقی اجتماعی و آنچه به بحث قرارداد مرتبط است فرق بگذاریم.

دانشیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) همچنین در نقد دیگری از این ارائه گفت: باید تعدیل استخدام که توسط حکومت صورت می‌گیرد را از ارجاع دولت به مساله استخدام تفکیک کنیم. به نظر من تاکید علامه بر تعدیل استخدام است. در ضمن باید آرمان را با امر واقعی در دیدگاه‌های علامه تفکیک کنیم.

امیدی با اشاره به غایتی که علامه در بحث دولت دنبال می‌کند، گفت: علامه انسان را مسئول می‌داند.

او همچنین یادآور شد: به نظر من انتخاب یک عنوان برای فهم دولت از منظر علامه و بعد تحلیل همه مباحث بر محور آن بهتر از آشفتگی‌های مفهومی و حیث درست کردن‌های گوناگون است.

امیدی خطاب به یزدانی‌مقدم با اشاره به اینکه نسبت بین دین و دولت علامه در تحلیل شما مشخص نیست که آیا انتخاب علامه سلیقه‌ای است یا بر اساس حکمت به اینجا رسیده، گفت: قبل از اینکه وارد بحث شویم نیاز داریم مقدمات دیگری را هم بچینیم.

حجت‌الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی‌مقدم در پایان این جلسه به بررسی انتقادهای مطرح شده از سوی حجت‌الاسلام امیدی و حجت‌الاسلام میراحمدی پرداخت و در مقام پاسخ به این انتقادات و پرسش‌ها برآمد.