چاپ
دسته: حکمت سیاسی متعالیه
بازدید: 2724

نهمين همايش پس از قرائت سرود جمهورى اسلامى ايران و تلاوت آياتى چند از كلام الله مجيد با خيرمقدم و سخنرانى رياست بنياد حكمت اسلامى صدرا آيت الله سيد محمد خامنه اى پيرامون سياست در حكمت متعاليه آغاز شد.

رياست بنياد حكمت اسلامى صدرا با تبريك روز حكمت بمناسبت اول خرداد كه روز ملاصدرا ناميده شده ضمن اشاره به موضوع همايش يعنى «سياست مدن» در حكمت متعاليه بمنظور فتح باب بحث به شرح مفهوم سياست در حكمت متعاليه و تاريخچه آن در طول مباحثات فلسفى پرداخته و در قالب سه مطلب معروف منطقى «مطلب ما» «مطلب هل» و «مطلب لم» سياست را تشريح نمود.

ايشان در ابتدا به تعريف كلمه سياست در زبان عربى و مقصود از آن در متون قديمى از جمله در ادعيه اى مانند «وانتم ساسة العباد» خطاب به امامان شيعه عليهم السلام، پرداخته و آن را اجراى خير و صلاح در جامعه و يا روند خيرخواهانه براى هر امرى تعريف كرد كه مانند بسيارى از لغات جابجايى معنايى يافته و بصورت اجراى منويات فردى يا گروهى در جامعه درآمده است و حتى شكل ماكياولى به خود گرفته. و نيز گفت در غرب هم كلمه  Stateدر ريشه رومى خود  Statusبمعنى وضع جامعه بوده كه بعدها بمعنى وضع حاكم و حكومت و حتى محل حكومت به كار مى رود و اسم مكان مى شود.

سخنران پس از بررسى و تحول معنايى واژگان وارد بحث سياست مدن در نزد حكماء اسلامى شد و گفت سياست مدن هم در تعريف فارابى و هم حكمت متعاليه بمعناى اصلى آن يعنى اجراى مصلحت عامه است و مدينه بمعناى شهر نيست بلكه مجموعه انسانى يعنى جامعه است و حاكم خدمتگزار است نه خداوندگار.

در حكمت متعاليه سياست و اجراى خير براى جامعه منحصر بجهان مادى نيست و شامل آخرت هم مى شود يعنى راهبرد بهينه بشر از تولد تا مرگ و بعد از مرگ.

استاد سيد محمد خامنه اى درباره ضرورت يا عدم ضرورت سياست كه حكما بحث كرده اند افزود: فلاسفه گفته اند كه بشر مدنى بالطبع و ذاتاً اجتماعى است و بصورت گروهى زندگى مى كند و زندگى گروهى قانون و مجرى و حاكم مى خواهد و اين همان سياست است. بعضى از فلاسفه تخصصى شدن مشاغل اجتماعى و تقسيم كار را اضافه كرده اند حكماى مسلمان علت نياز به نظم و سياست را غلبه بر جور و ستم برخى افراد در اجتماعات و سلطه غرايز حيوانى دانسته و مقابله با جور و غلبه بر زور و اجراى خير و صلاح را موقوف به سياست يعنى حكومت عادله شهرى مى دانند و حتى با اين استدلال لزوم بعثت نبى را اثبات كرده اند. در ادامه رياست بنياد حكمت اسلامى صدرا به بيان نظر ملاصدرا پرداخته و گفتند: ملاصدرا ضمن قبول اين مقدمه سياست را زاييده حكمت و آن را در حكم جسم براى «شرع» دانسته و رئيس اول مدينه يعنى حاكم جامعه متمدن را كسى جز پيغمبر نمى داند زيرا حاكم بايد از بيشتر جهات مربوط به حكومت (عقل، ايمان، تدبير، علم و...) افضل يعنى كاملتر باشد و نمى شود حاكم را با قرعه كشى و رأى افراد سبكسر و عياش و يا ظاهربين انتخاب كرد.

وى افزود كه ملاصدرا در اينجا از قاعده لطف استفاده نكرده ولى اين قاعده در اينجا جارى است و خداوند بنا بر حكمت خود و اتمام نعمت حاكم را خودش مى فرستد.

سخنران در پايان سخن نظريه اى را عرضه نمود كه مى گويد: چون خداوند را وجود مطلق و سرچشمه خير مطلق مى دانيم و از خير مطلق جز خير صادر نمى شود و نظام مخلوق الهى بايد نظام احسن و اكمل و غيرناقض باشد. بنابرين مقصود از نظام احسن، منحصر در آفرينش جهان و انسان نيست و حكمت كامله و خير مطلق در همين جا ختم نمى شود بلكه بخش مهمى از نظام احسن الهى شامل نحوه زندگى بشر در اجتماعات يعنى همان سياست است.

امر تكوينى الهى همانگونه كه مقتضى بود كه جهان را با نظام احسن بيافريند و حيوان و نبات را با بهترين صورت و جمال وجودى تربيت و ربانيت كند، همچنين اقتضاء داشت و دارد كه براى حيات بشر و اجتماعات بشرى هم نظام احسنى داشته باشد و آن همان سياست است. پس نمى شود خداوند فقط ناظر بر سياست باشد بلكه او واضع قانون، معرف حاكم و معرّف يك نظام اتمّ است و سياست جزئى از حقيقت آفرينش و حيات بشر است.

ايشان در پايان آرزو كرد كه روزى برسد كه جامعه ملت مسلمان ايران در سايه نظام احسن الهى باشد و جهان و جهانيان را به آن هدايت كند.

پس از سخنرانى رياست بنياد، دكتر رضا داورى رئيس فرهنگستان علوم به ايراد سخن پرداخت. ايشان در ابتداى سخن به يكى از مسائلى كه چند سال پيش مطرح كرده بود اشاره نمود و گفت: سخنى گفتم كه سوء تفاهمهايى را باعث شد، در آن زمان گفتم ملاصدرا به كتاب تلخيص النواميس كه كتابى منحول محسوب مى شود استناد كرده و بر اين اساس تفاوت سياست و شريعت را نشان مى دهد. بايد توجه داشت كه منحول بودن يك كتاب باعث كم ارزش بودن آن نمى شود. پس از اين توضيح داورى گفت: كه طرح تاريخ فلسفه اسلامى كه از فارابى آغاز مى شود طرح يگانگى دين و فلسفه است، اما چرا ملاصدرا در كتاب شواهد الربوبية فصلى را به بيان فرق نبوت و شريعت با فلسفه اختصاص مى دهد؟

او بيان كرد: در نظر ملاصدرا فلسفه يك علم انتزاعى نيست بلكه از نظر او فلسفه علم وجود و وجود ذات مراتب تشكيك و شاهد جلوه هاست. به نظر او اگر ملاصدرا از تفاوت ميان نبوت و شريعت با سياست سخن مى گويد، اعتباريات را در نظر مى گيرد و در بيان اين تفاوت و اختلاف از وحدت غافل نيست.

دكتر محمد خوانسارى استاد فلسفه و منطق دانشگاه تهران سخنران بعدى همايش بود كه پيرامون سياست در اخلاص ناصرى سخن گفت. ايشان كتاب اخلاق ناصرى خواجه نصير را مهمترين اثر در گستره فرهنگ اسلامى توصيف كردند، چرا كه اين كتاب حاوى اخلاق، تدبير منزل و سياست مدن است. و گفتند خواجه در اين كتاب به آثار افلاطون و ارسطو و مخصوصاً به آثار فارابى توجه كامل داشته و در پى آن توانسته سياست را با كلام اسلامى و مخصوصاً با كلام شيعى جمع كند. وى در ادامه به مدينه در سياست اشاره كرد و گفت مدينه اى كه بدست حكيم كامل اداره شود بعبارت ديگر مصداق حكومت حكمت است. البته حكيم بايد آن حكمت عملى را در خود تحقق ببخشد. حكيم كامل بايست تهذيب اخلاق را در خود تثبيت كند و كاملترين نوع رياست حكمت در اين است كه حاكم متصل به وحى الهى باشد تا بتواند ديگران را نيز كامل كند.

در ادامه مراسم دكتر سيد مصطفى محقق داماد رئيس گروه مطالعات اسلامى فرهنگستان علوم و از اعضاى هيئت علمى بنياد حكمت اسلامى صدرا درباره تفاوت سياست و شريعت در آراى ملاصدرا به سخن پرداخت.

ايشان در ابتداى سخنرانى گفت چند سالى است كه تبليغاتى عليه متن خوانى فلسفه مى شود. قبلاً در حوزه هاى علميه متن خوانى رواج داشت اما اينك اين عدم مراجعه به متن اشتباهات فاحشى را به وجود مى آورد و من اصرار به مراجعه دارم.

دكتر محقق موضوع سخنش را براى اساس كتاب الشواهد الربوبية و المظاهر الألهية ملاصدرا استوار ساخت و گفت بنظر من محور فلسفه صدرايى كه در تمام مباحث آن سارى و جاريست اين است كه همه چيز داراى ظاهر و باطن است. عالم، انسان، جهان و فكر بدينگونه است. و بنظر من نبوت هم داراى ظاهر و باطن است. ظاهر نبوت شريعت است و باطن آن ولايت. نبى با ولايت خويش از خداوند معنا را اخذ مى كند و همان معانى نبى را به مرتبه اولى مرتبط مى سازد. در نظر ملاصدرا نبى با اين اتصال به كمال مى رسد و آنچه را كسب كرده به خلايق تحويل مى دهد و اين هم ممكن نيست مگر با شريعت كه همان كتاب و سنت است.

سپس دكتر غلامرضا اعوانى رئيس موسسه پژوهشى حكمت و فلسفه ايران با موضوع سياست مدن در ملاصدرا سخن راند و در آغاز اظهار داشت گاهى فلسفه سياست و سياست مدن را از ديدگاههاى مختلف بررسى مى كنند، اما بايد سياست مدن را از ديدگاه حكمت الهى هم بررسى كرد. وى گفت: حكماء، فلاسفه و اديان الهى در مورد سياست مدن بسيار بحث كرده اند و نظرات گوناگون ابراز كرده اند. عضو هيئت علمى بنياد حكمت اسلامى صدرا، صدرالمتألهين را مؤسس حكمت سياسى مطابق با حكمت الهى توصيف كرد و گفت امروزه در غرب مسأله سياست و فلسفه سياست از مباحث بسيار مهم است اما يك نكته بسيار عميق و بنيادى در آن وجود دارد و آن اين است كه انسان چه تلقى از خويش دارد. اين تلقى ماهيت فلسفه سياسى او را تعيين مى كند. سياست سكولارشده غرب برخاسته از نوع تلقى آنها نسبت به انسان است. ايشان در ادامه اظهار داشت: فلسفه سياسى ملاصدرا از مبادى وجود و معرفت آغاز مى شود. علم سياست با مراتب هستى تفاوت دارد و سياست در ارتباط با حقيقت معنا پيدا مى كند. وى همچنين تفاوت سياست ملاصدرا با فارابى را در اين نكته دانست كه سياست فارابى برگرفته از سياست مُدن يونانيان، افلاطون و ارسطوست ولى سياست نزد ملاصدرا، ولوى و نبوى و علوى است.

پس از سخنرانى و ارائه مقالات توسط محققين و پژوهشگران مختلفِ حكمت و فلسفه در اين همايش يك روزه آخرين سخنران همايش آقاى دكتر غلامحسين ابراهيمى دينانى، استاد فلسفه دانشگاه تهران بود كه موضوع سخنش را به مهدويت و مقام عقل اختصاص داده و گفت ما به فلاسفه غربى بيش از اندازه بها مى دهيم، در صورتيكه آنها امور بى اهميتى را مورد توجه قرار داده اند. دكتر دينانى با بيان اينكه حكمت عملى بدون نظرى بيفكرى است اظهار داشت كار ملاصدرا  بها دادن به حكمت نظرى است اما در پرتو حكمت عملى. وى در ادامه به حديثى درباب ظهور حضرت مهدى(عج) اشاره كرد و گفت ملاصدرا اين حديث را بخوبى فهميده، بررسى كرده و مى داند عقل يعنى چه. دينانى افزود ملاصدرا كار عظيمى انجام داده است. او وارث دو جريان است يكى تعليمات انبياء و ديگرى تعليمات فلاسفه يونانى و لوگوس. ايشان همچنين به بيان ديدگاه خود پرداخته و گفتند به نظر من تفسيرى كه ملاصدرا از كتاب انبياء دارد نسبت بتمام تفاسير گذشته در جايگاه بالاترى قرار مى گيرد. وى تأكيد كرد هر چند تنها نام يك كتاب ملاصدرا مبدأ و معاد است، امام تمام تلاش فلسفى او بر مسئله مبدأ و معاد متمركز است.

او به ناتوانى ابن سينا و فيلسوفان بزرگ ديگر در حل برخى مسائل از جمله مسئله معاد اشاره كرد و گفت ما بايد آثار متألهان برجسته گذشته را بخوانيم و پس از آن آثار ملاصدرا را، آنگاه مى توانيم دريابيم كه ملاصدرا چه عظمتى دارد.

در پايان آقاى دكتر حسين كلباسى دبير علمى همايش و از اعضاى هيئت علمى دانشگاه علامه طباطبايى ضمن تقدير و تشكر از ميهمانان ارجمند جهت برگزارى با شكوه اين همايش، اظهار اميدوارى كرد كه بنياد حكمت اسلامى صدرا كارهاى برجسته و مهم ديگرى كه در پيش دارد را به يارى خداوند متعال و با همكارى محققان و دانشمندان و توجه شايسته مسئولان به انجام برساند تا بتواند تفكر حكمى ـ فلسفى اسلام و فيلسوفان برجسته تمدن اسلامى ايرانى همچون ملاصدرا و... را بيش از پيش به جهانيان بشناساند.

 بعون الله تعالى

والسلام عليكم ورحمة الله