چاپ
دسته: حکمت سیاسی متعالیه
بازدید: 1474

عضو هيأت علمي موسسه امام خميني(ره) قم گفت: اگر كسي بخواهد به درستي در ساير علوم كار کند، بايد مباحث نفس فلسفه اسلامي را فرا بگيرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري رسا، نشست علمي بررسي آراي اختصاصي صدرالمتألهين پيرامون مبحث نفس در مؤسسه امام خميني(ره) قم و با حضور دانش‌پژوهان اين مرکز برگزار شد.

دكتر عبدالرسول عبوديت در اين نشست ضمن بيان ديدگاه‌هاي ملا‌صدرا گفت: برخلاف آن كه به نظر مي‌رسد، مبحث نفس در فلسفه از همه مباحث مشكل‌تر است؛ اما مبحث معرفت نفس است كه از همه مباحث مشكل‌تر است؛ به‌گونه‌اي كه ملاصدرا پديد‌آوردن مباحث تازه در اين بحث را از افتخارات خود مي‌داند.

وي در ادامه افزود: ما در مبحث نفس مباحث ميان رشته‌اي داريم؛ به گونه‌اي كه سايرعلوم همچون روانشناسي و فيزيك هم از اين مبحث بهره‌مند هستند و اگر كسي بخواهد به درستي در ساير علوم كار کند، بايد مباحث نفس فلسفه اسلامي را فرا بگيرد.

استاد حوزه ودانشگاه خاطر نشان كرد: افزون بر اين مطالب بايد به اين نكته هم اشاره‌اي داشته باشم كه قرن حاضر از ديدگاه فيلسوفان جهان، قرن معرفت نفس نامگذاري شده است كه همين مسأله سبب شده تا سؤال‌هاي متعددي در اين‌باره از سوي دانشمندان مطرح شود.

عضو هيأت علمي مؤسسه امام خميني(ره) كه در جمع طلاب رشته فلسفه اسلامي سخن مي‌گفت در ادامه به مقايسه آراي مشايين و ملاصدرا پيرامون مبحث نفس پرداخت و اظهار داشت: مشايين نفس را جوهر مي‌دانند و مي‌گويند که نفس، آن چيزي است كه مبدأ آثار حياتي در جاندران است؛ البته بنده از اين قسمت به بُعد نفس انسان را در نظر دارم؛ بنابراين چون مشايين تنها از دو عالَم ماديات و مجردات صحبت مي‌كنند و عالم مثال در ديدگاه مشايين وجود ندارد، نفس انسان درعالم مجردات عقليه قرار مي‌گيرد.

وي ادامه داد: شايد اين سؤال به وجود آيد كه پس فرق بين عقل و نفس در چيست؟ كه در جواب آن بايد گفت عقل نه در فعل ماده است و نه با ماده خاصي در ارتباط است؛ اما نفس با يك ماده خاصي كه بدن باشد، ارتباط دارد و با تصرف در آن سبب مي‌شود هم بدن از هم متلاشي نشود و هم به واسطه افعالي كه صورت مي‌گيرد، خودش را كه ناقص است به تكامل برساند؛ مثال آن هم اين است كه چگونه ما در روزهاي اول زندگي قادر به حرف‌زدن نبوديم؛ اما به مرور زمان آن را آموختيم يا راه رفتن بلد نبوديم و فرا گرفتيم؛ بنابراين نفس، بدن را به‌كار گرفته و خودش را كامل مي‌كند.

استاد حوزه و دانشگاه ابراز داشت: اين كه مي‌گوييم نفس، بدن را حفظ مي‌كند و نمي‌گذارد از هم بپاشد به اين دليل است كه در عالم واقع آب و خاك كه زميني هستند با هوا و آتش كه از بالا بوده‌اند، هميشه از هم فرار مي‌كنند؛ اما همه اينها در بدن انسان جمع شده‌اند و علت جمع‌شدن اينها همان نفس است؛ از اين‌رو وقتي انسان مي‌ميرد، بدن از هم پاشيده مي‌شود.

وي همچنين درباره حادث‌بودن نفس نيز بيان داشت: اين كه ما مي‌گوييم«من»؛ اين«من» يك مجرد عقلي است به اعتبار اضافه به نفسانيت؛ بنابر اين اگر نفس با بدن يكي نشود، ذاتاً نفس نيست و اين ارتباط‌ نفس با بدن خواصي را براي او به همراه داشته است كه يكي از آنها حادث‌بودن نفس است؛ اما اين كه اين نفس از چه زماني حادث است، يك قول اين است كه بگوييم نفس قبل از بدن حادث است و در عالم مجردات است و بعد با بدن ارتباط برقرار مي‌كند؛ اما قول فيلسوف‌ها اين است كه نفس حادث است به حدوث بدن؛ بنابراين نفس حادث مع حدوث‌البدن است.

دكتر عبوديت خاطر نشان كرد: اين كه مي‌گويند، قول مشايين اين است كه نفس قبل از بدن حادث است، صحيح نيست؛ چون اين سخن، سخن متكلمين است نه مشايين و اين كه برخي مي‌پرسند چرا نفس برخلاف عقل مي‌تواند حادث باشد را بايد اين‌گونه پاسخ داد كه چون نفس با بدن ارتباط دارد، مي‌تواند حادث باشد.

عضو هيأت علمي مؤسسه امام خميني(ره) اضافه کرد: خاصيت ديگري را كه مي‌توان براي نفس در نظر گرفت كه باز هم عقل در اين خصوصيت نيست، اين است كه نفس مي‌تواند ذاتاً متكثر باشد، براي اين كه نفس قابل تغيير است؛ البته عرضي نه جوهري؛ زيرا مسأله به اين گونه است كه اعراضي مي‌تواند حلول كند و با اين اعراض نفس تكامل پيدا مي‌کند؛ اما عقول قابل تغيير نيستند.

استاد حوزه و دانشگاه افزود: مورد بعدي اين است كه مشايين قائل‌اند كه اضافه، نفسيت ذاتي نيست يعني اگر اين رابطه اضافه نفسيت نبود، هيچ‌گاه نفس خلق نمي‌شد، بنابراين اضافه نفسيت، براي حدوث نفس ضروري است؛ اما براي بقا ضروري نيست؛ يعني اين اضافه ذاتي نفس نيست بعد از نقل اين قول بايد بگوييم كه آيا ارتباط نفس به بدن، ذاتي وجود نفس است كه بايد گفت خير! چون اگر ذاتي باشد، بايد به محض قطع ارتباط با بدن از بين برود.

عبوديت، همچنين به طرح سؤال ديگري در همين زمينه پرداخت و بيان داشت: نفس يك جوهر مجرد است و بدن يك جوهر مادي، پس چگونه اين دو با يكديگر جمع شده‌اند و با هم ارتباط برقرار مي‌كنند! جواب اين سؤال به اين صورت داده شده است؛ بدني كه ما مي‌گوييم، همين جسمي كه ما مي‌بينيم نيست؛ زيرا اين مطلب در طب قديم با اثبات روح بخاري به ثبت رسيده است و در توضيح روح بخاري، بايد عرض كنم كه روح بخاري، جسم لطيفي است كه واسطه بين بدن و قواي نفس است؛ يعني نفس شما ابصار را ايجاد كرده است كه صورتي كه در چشم افتاده را شما مي‌بينيد.

وي تأکيد کرد: در مسأله مرگ هم تا قبل از ملاصدرا، فلاسفه معتقد بودند چون بدن، استعداد نفس را دارد؛ بنابر‌اين اگر ضعيف بشود، نفس از آن جدا مي‌شود و مثال معروفي دارند و مي‌گويند که خانه خراب شد، صاحب خانه مجبور شد فرار كند و بعد از مرگ هم نفس موجود است؛ اما آنچه را كه مشايين قادر به اثبات آن نيستند، موجوديت نفس كساني است رشد نداشته‌اند؛ همچون بچه‌هايي كه امروز به دنيا مي‌آيند و فردا مي‌ميرند.

عضو هيأت علمي مؤسسه امام خميني(ره) قم در پايان تصريح کرد: ‌البته ملاصدرا در بعضي از اقوال با مشايين موافق است، در برخي از اقوال آنها را توجيه مي‌كند و در برخي از اقوال نيز با آنها مخالفت مي‌كند مثلاً در جايي كه مشايين مي‌گويند؛ نفس جوهر است يا اين نفس حادث است به حدوث و تكثر بدن. اين را هم قبول دارد اين كه مي‌گويند؛ نفس ذاتاً مجرد است، که اين را با يك سري تغييراتي قبول دارد؛ اما آنجا كه مي‌گويند؛ نفس عقلي است و حادث مي‌شود و در ذاتش هيچ‌گونه تفاوتي با عقل ندارد و تنها يك ارتباطي با بدن دارد؛ اين را قبول ندارد و اين را نمي‌پذيرد كه نفس قبل از حدوث معدوم است و از لحظه حدوث تازه در عالم چيزي پيدا مي‌شود.

گفتني است، در پايان اين نشست، طلاب حاضر به طرح سؤلات و نظرات خود پيرامون مسأله نفس پرداختند.