جدیدترین مطالب

من خسته نیستم بلکه دشمن خسته است من برای دین و قرآن و در راه خدا کار می کنم و هرگز خسته نمی شوم
 
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا: برای آشنا شدن با خصوصیات اخلاقی و شخصیتی سردار شهید حبیب لک زایی تصمیم بر آن شد تا گفتگوی صمیمانه با خانواده این شهید بزرگوار اختصاص داده شود. در ادامه با همسر و فرزندان این شهید بزرگوار کوتاه اما خواندنی به گفتگو نشستیم.
 
همسر شهید بزرگوار لک زایی ؛ با رفتن سردار خانواده های شهدا یتیم شدند
ایشان از تقوا و شجاعت این شهید بزرگوار برایمان گفت ؛ سردار همیشه در خدمت مستضعفین و فقرا بود و خدمتگزار خانواده های شهدا و با رفتن سردار خانواده های شهدا یتیم شدند.

هرچند کارش بسیار زیاد بود اما از تربیت فرزندانش هرگز غافل نبود یکی دو ساعتی که عصر به خانه می آمد برای فرزندانش وقت می گذاشت و به تمام اموراتشان در همان وقت کوتاه رسیدگی می کرد از آموزش قرآن تا درسهای زندگی ....

ایشان الگوی برای همه بودند ،برای حقوق کار نمی کرد بلکه برای رضای خدا کار می کرد .

بعضی اوقات تا نیمه های شب در محل کار می ماند و زمانی که برای استراحت به منزل می آمد و از ایشان دلیل دیر آمدن به خانه سوال می شد و یا اینکه جمله خسته نباشید را بکار می بردیم در جوابمان می گفت؛ من خسته نیستم بلکه دشمن خسته است من برای دین و قرآن و در راه خدا کار می کنم و هرگز خسته نمی شوم.

ایشان با وجود اینکه جانباز ۷۷درصد بودند و بدنشان مجروح بود کار و تلاش خستگی ناپذیری داشتند و خیلی صبور بود .

شب ها تا صبح از درد ناله می کرد اما صبح به روی خودش نمی آورد و از درد و ناراحتی خودش چیزی نمی گفت و تنها می خندید.

دختر شهید لک زایی؛ خدمت به اسلام و مردم را بر استراحت ترجیح داد
خصوصیات پدر من با بقیه پدران متفاوت بود و این بخاطر مشغله های کاری بسیار زیادی بود که ایشان داشتند .

اگر در روز ۱۰ الی ۲۰ دقیقه منزل می آمدند در همان زمان کوتاه جبران لحظاتی که در کنار ما نبودند را جبران می کردند به هر طریقی اینکار را انجام می داد با صحبت و گوش دادن به حرفهای ما فرزندانش و ....

ایشان به کارکرد و رفتارمان توجه داشت از حضور در محافل و فعالیتهای مذهبی از درس خواندن و ....

راز ماندگاری پدر به نظر من اول داشتن صداقت در کارش بود و دوم اینکه طرف مقابل برایش فرقی نمی کرد که چیکاره است و مشکلش را تا جایی که می توانست حل می کرد ، در حل کردن مشکلات دیگران بسیار جدی و پیگیر بود.

با بچه های کوچک خیلی مهربان بود و همیشه آنها را در درس خواندن و قرآن خواندن تشویق می کرد و با دادن هدیه ی آنها را خوشحال می کرد.

پدرم هیچ وقت در کارش به خاطر ما کم نگذاشت ،بلکه بیشتر وقتش برای راه انداختن کار دیگران بود.

(سلمان لک زایی )پسر شهید لک زایی ؛ ایشان در طول خدمتش نظریه ی تحت عنوان "اصلاح به جای اخراج داشت"
پدرم اگر جایگاه و وجهه اجتماعی داشت به خاطر درجه سرداری نبود بلکه به خاطر اخلاص و امیدش به خدا و باورهای دینی او بوجود آمده بود و هر آنچه این شهید بزرگوار داشت از ایمان ،اخلاص و از اعتقاد و روحیه معنوی داشت.

زندگی شهید لک زایی اینگونه بود که حاضر نبود تمام این دنیا را با یک روز آخرت معامله کند همیشه آخرت را در نظر داشت ،اول رضایت خداوند متعال را در نظر می گرفت و با توکل بر خدا آن کار را انجام می داد.

ایشان مسئولیتهای زیادی در خارج از استان داشت اما چون سیستان و بلوچستان را به گفته مقام معظم رهبری تنگه احد می دانست خدمت را به این تنگه افتخار می دانست.

شهید بزرگوار اقدامات فرهنگی بسیاری در راستای بهبود وضیعت استان انجام می داد
یکی از اهداف ایشان همواره وحدت بین شیعه و سنی بود ایشان با اجرای طرح محرومیت زدایی مشکلات را شناسایی و پیگیری می نمود و انتقال می داد .

ایشان در صحنه شهادت فرزند و داماد خود با لباس نظامی شرکت کرد چون نمی خواست فرزند خود را با فرزندان دیگران شهدا که در مراسمات تشییع آنها با لباس نظامی شرکت کرده بود اینجا فرقی بگذارد و تنها صبر کرد ،صبر ایشان در برابر مشکلات بسیار زبانزد بود .

خودش را به نظام بدهکار می دانست. وحدت، امنیت و خدمت از اهداف ایشان بود
در راستای وحدت طوایف ،پیوند قومیت ها همراه و همگام شهدای وحدت بود و در کنار این بزرگواران حضور داشت و صحبت ها و نظرات ایشان با توجه به شناختی که به منطقه سیستان و مسائل استان داشت استفاده می شد.

من راز ماندگاری ایشان را در ایمان به خدا و اخلاص می دانم ، برای رضای خدا گام بر می داشتند .

در مجموعه اداری سپاه بهترین برخورد را با همکاران و کارکنان سپاه داشت و مرتب به خانواده های آنان سر می زد و اگر مشکلی داشتند حتما به آن رسیدگی می کردند.

اگر فردی کاری را از ایشان می خواست برای ایشان فرقی نمی کرد که شیعه است یا سنی و مشکلش را تا جای که می توانست حل می کرد.

پدرم در طول خدمتش یک استراتژی داشت تحت عنوان" اصلاح بجای اخراج" و درتمام خدمتشان راضی به اخراج هیچکس نبودند و بدنبال اصلاح آن فرد بود .

در ارتباط ایشان با خانواده شهدا باید گفت؛ جای بوسه سردار لک زایی بر دستان پدران شهدا باقی است .

ایشان با عکس مقام معظم رهبری به خانواده شهدا سر می زد و از آنها دلجویی می کرد و تا جای که می توانست مشکلاتشان را پیگیری می کرد.

رفتار ایشان با فرزندان ؛ در مقام پدر به عنوان یک رفیق بود
هم شوخی و هم تفریح داشتیم ،بعضی اوقات با ما در خوردن تخمه و انداختن پوسته آن در اتاق به شوخی و مزاح مسابقه می گذاشتند هر چند سر و صدای مادر بلند می شد .
 
ایشان آمادگی کمک در کار منزل را داشتند و عنوان می نمودند اما هیچ کدام از ما اجازه کار درمنزل را به ایشان نمی دادیم.

اگر جایی خطایی از ما سر می زد آنقدر با ایشان رفاقت داشتیم که خطایمان را بازگو می کردیم و ایشان بهترین نوع برخورد را با ما انجام می داد.

توصیه همیشگی ایشان این بود؛ اگر کاری رضای خدا را بدنبال داشت بروید موفق خواهید شد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید