جدیدترین مطالب

گروهی تروریستی است که با اعتقادِ خود، ترور را توجیه می کند. گروهی که گمان می کند به جهاد پرداخته و این جهاد، برخواسته از آن اعتقادات است. اینها عمل سنگ دلانه خود در تاسوکی را جهاد می دانستند. در حالی که آنها چند نفر بی دفاع و بی گناه را از خودروها پیاده کرده و در حالی که دست ها و چشمان آنها را بسته بودند به رگبار بستند. در میان شهدا چند نفر دانش آموز و کاسب و دانشجو و کارگر و طلبه و یک نفر خبر نگار بودند که معلوم نبود بر اساس چه آموزه هایی به گلوله بسته شدند. عمل این گروه با آموزه های دین محمدی (صلوات الله علیه و آله) فرسنگ ها فاصله دارد اما آنها با افتخار به گونه ای دیگر تفسیر می کردند. به هر حال پس از آزادی مطلع شدم واکنش عمومی اهل تشیع و اهل تسنن به این فاجعه بسیار قوی و خوب بوده است. به ویژه این که این عمل سبعانه از سوی تمامی جامعه اهل سنت و علمای آنها هم محکوم شده و جایی برای توجیه و تفسیر انحرافی باقی نگذاشته. به هر حال هر کس چنان عمل می کند که می اندیشد، هر چند چنین فاجعه آمیز و خونین. نباید اقدامات این گروه ها باعث شود که ما در خط تقویت تقریب بین مذاهب اسلامی و وحدت و یکپارچگی میان مسلمانان در داخل و خارج کوتاهی کنیم. وحدت و هم گرایی جهان اسلام در برابر جهان کفر همچنان باید آرمان ما باشد.

در گفت و شنود با رضا لک زایی، دانشجوی آزاد شده از بند ترویستهای موسوم به جندالله: 

اقدامات این گروهها نباید باعث شود در جهت تقویت تقریب بین مذاهب اسلامی کوتاهی کنیم. 

    اشاره 

    در بیست و پنج اسفندماه 84 در میانه جاده زابلزاهدان، تاسوکی، فاجعه تروریستی دلخراشی رخ داد که در آن بیست و دو تن از مسافرین عبوری در حالی که دستها و چشمان آنها بسته شده بود، توسط گروه موسوم به جندالله به فیض شهادت نایل آمدند. هفت تن نیز مجروح گشته و هفت تن نیز به گروگان گرفته شدند که یک تن در ایامی که در اسارت گروه مذکور بود به شهادت رسید و شش تن دیگر نیز به تدریج و در طی دویست روز آزاد شدند. در ادامه مصاحبه با رضا لک زایی، دانشجویی که پنج ماه در اسارت این گروه بود را ملاحظه می نمایید 

    پرسش: لطفا مشخصات شخصی (نام، تاریخ و محل تولد و ...)، میزان تحصیلات و فعالیت های علمی خود را عنوان کنید؟ 

    پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم. رضا لک زایی هستم که در سال 1362 در شهرستان زابل متولد شده ام. از ابتدای سال تحصیلی جاری مشغول گذراندن تحصیلاتم در سطح کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام دانشگاه قم هستم. همکاری با دبیرستان علوم و معارف اسلامی زاهدان، تدریس، برگزاری جلسات تفسیر قرآن و مواردی دیگر برخی از فعالیت هایم در این سال ها می باشد 

    پرسش: آشنایی شما با عرصه ادیان و مذاهب تا چه اندازه است؟ 

    پاسخ: از آن جا که در خانواده ای مذهبی نشو و نما یافته و زیسته ام، از دوران کودکی با قرآن و تفسیر، تاریخ اسلام و کتب مذهبی و متفکران مسلمان مأنوس بوده و هستم. به خصوص تحصیلاتم نیز در دبیرستان و رشته فلسفه دوره کارشناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان بی ارتباط با ادیان و مذاهب، چه اسلامی و چه غیر اسلامی نبوده است. از این رو به نظرم با مقوله مورد اشاره آشنایی هر چند اندک و مختصری دارم.   

    پرسش: ماجرای تاسوکی را شرح دهید؟ 

    پاسخ: درباره ماجرای دلخراش تاسوکی باید عرض کنم این ماجرا را در وبلاگ و سایت مستقلم که اخیراً افتتاح شده است به تفصیل شرح داده ام. سه بخش از خاطراتم که تا کنون منتشر شده است مربوط به شب تا صبح فاجعه تاسوکی است. من در حال نگارش و انتشار مفصل این موضوع در وبلاگ و وب سایت شخصی ام هستم. با توجه به ابعاد فاجعه تروریستی تاسوکی گمان می کنم در چند جمله نمی توان به آن پرداخت. از این رو برای اطلاع از چند و چون ماجرا می توانید بخشهای مورد نظر را از همان جا اخذ کنید . 

   (نشانی وب سایت : www.lakzaee.net ) 

       پرسش: چرا تاسوکی نام گرفت؟

    پاسخ: تاسوکی نام مکانی است که این فاجعه در آنجا رخ داده و هم وطنانمان در آنجا به شهادت رسیدند و یا مجروح و به گروگان گرفته شدند. در واقع تاسوکی دشتی است که میان جاده زابلزاهدان واقع شده است. به قولی اسم خاص است و اسم خاص را معنی نمی کنند .   

    پرسش: چند نفر از هم وطنانمان در این فاجعه شهید، مجروح و به گروگان گرفته شدند؟ 

    پاسخ: تا آنجا که اطلاع دارم در این فاجعه دلخراش 22 نفر از عزیران هم وطنانمان شهید شدند. همچنین تعداد 7 نفر زخمی و 7 تن نیز به گروگان گرفته شدند، که یکی از گروگان ها نیز بعدها در دوره اسارت به جمع شهدای این فاجعه خونین پیوست و جمع شهدا به 23 نفر رسید.   

    پرسش: عبدالمالک ریگی کیست؟ اهل کجاست؟ دارای چه افکاری است؟ دربارة پیشینه و تحصیلات او بفرمایید؟ برخی می گویند او کشته شده است، آیا این مطلب حقیقت دارد؟

    پاسخ: سؤالات متعددی را مطرح کردید که طبیعتاً پاسخ های مبسوطی نیاز دارد. اما به اجمال بگویم که عبدالمالک ریگی جوانی بیست و سه ساله، ایرانی و اهل استان سیستان و بلوچستان است. مالک دارای افکار ضد شیعی است و معتقد است که شیعه کافر است و کسی که حتی در کفر شیعه شک داشته باشد، هم کافر است. از تحصیلاتش اطلاعی ندارم، اما طرفداران او می گفتند که خیلی اهل مطالعه است و خیلی کتاب دارد. من ترجمه کلمة «بثّی» که در آیه شریفه «انّما اشکو بثّی و حزنی الی الله و اعلم من الله ما لا تعلمون » آمده، را از او پرسیدم، به خاطر نداشت و گفت باید تفسیر را نگاه کنم. می گفت فیلسوف کسی است که عقیده ای دارد و مطلبی را می پذیرد و به آن اعتقاد دارد، بعد آن را برهانی می کند و برای آن دلیل اقامه می کند. با این همه سعی می کرد با همه مؤدبانه صحبت کند. در صحبت هایش هم به آیات قرآنی و احادیث پیامبر استناد می کرد. درباره این که کشته شده یا نه، باید نیروهای اطلاعاتی و امنیتی پاسخ دهند. بنده اطلاعی در این زمینه ندارم 

    پرسش: گروهی که شما را به گروگان گرفته بود، چه کسانی بودند و چه افکاری داشتند؟ 

    پاسخ: گروه هم، همان اعتقادات ضد شیعی ریگی را داشتند. می گفتند: شیعه معتقد به تحریف قرآن است. شیعه کافر، مشرک و نجس است و از این رو معتقد بودند کشتن شیعه ثواب زیادی دارد. بر اساس چهار حرف شیعه می گفتند: شین آن یعنی شیطان، یایش یعنی یهودی، عینش یعنی عیسوی و هایش یعنی هندو . می گفتند بدترین دشمن اسلام و قرآن شیعه است و به دلیل لعن صحابه کرام و توسل به اهل بیت و زیارت قبور امامان و امام زادگان [علیهم السلام]، کافر است. همچنین درباره امام خمینی می گفتند او در کتابش آنها می گفتند کشف الاسرار دچار غلوّ شده و گفته: اهل بیت بر ذره ذرة عالم، ولایت تکوینی دارند و مقامشان از فرشتگان و پیامبران بالاتر است و به حلیّت خون و مال سنی ها فتوا داده و نیز به صیغه درآوردن دختر دو ساله!

    درباره تحریف قرآن به حدیثی از اصول کافی استناد می کردند که: قرآن هفده هزار آیه دارد ولی از قرآن فعلی حذف شده است و [امام] مهدی آن قرآن را می آورد. همچنین برخی دیگر از گفته های آنان این بود که سبب کشتار مسلمانان در حمله مغولان به ایران خواجه نصیر بود و این که شهادت حضرت زهرا (س) صحت ندارد و علمای شیعه آن را جعل کرده اند. این گروه وهابیت را هم قبول داشتند. من از یکی از آنها در این باره پرسیدم. او گفت وهابیت را ما قبول داریم، اما آنها کمی تندروتر هستند . 

    درباره مطالبی که عرض شد، به زبان فارسی کتاب در اختیار داشتند. «شناخت راهزن» و «صحابه معیار حق و دین» دو تا از این کتاب هاست، که توسط گروهی به نام حزب الفرقان اهل سنت ایران که تا جایی که من فهمیدم بیرون از مرز است (پاکستان) با کیفیت خوبی منتشر شده بود.   

    پرسش: آیا آنها افراطی بودند و در عکس العمل به عملکرد شیعیان تندرو به وجود آمده اند؟ 

    پاسخ: می توانم بگویم یکی از عوامل به وجود آمدن چنین گروه هایی عمل کرد برخی شیعیان است که رفتارهای تند و افراطی دارند. مثلاً آن ها به بارگاهی که برای ابولؤلؤ در کاشان ساخته شده، یا سخنرانی ای که آقای دانشمند در سال 1380 در زاهدان ایراد کرده و به خلفا اهانت شده بود اعتراض داشتند. عمر کُشان یکی دیگر از دلایل ناراحتی آنها بود؛ تخریب مسجدی درمشهد، فروش کتابی که به خلفا توهین کرده بود، در نمایشگاه زاهدان؛ ترجمه و فروش کتاب های آقای تیجانی؛ برگزاری مراسم دهة فاطمیه، عزاداری ماه محرم و ... مطالبی بود که آنها عنوان می کردند و ناراحت بودند.

    آنها از بارگاه ابولؤلؤ و لعن عمر از طریق اینترنت عکس ها و مطالبی را پرینت گرفته بودند و در اختیار داشتند. حتی تمام وبلاگ مرا (rezal.blogfa.com) پرینت گرفته و مطالعه کرده بودند، مبادا که به عقایدشان توهین کرده باشم، که البته هیچ گونه اهانتی مشاهده نکرده بودند.   

    پرسش: شنیده ایم شما با آنها بحث می کردید، چه می گفتید و چه می شنیدید؟ 

    پاسخ: یکی از بحث ها درباره آثار شیعی بود. برای مثال یکی از آنها گفت: بحار الانوار پر از مزخرفات است. من از او پرسیدم: بحار یعنی چه؟ گفت: نمی دانم. پرسیدم: چرا نمی دانی؟ بعد به او گفتم آیا شما این کتاب را مطالعه کرده ای؟ گفت: نه. ادامه دادم: قرآن می فرماید: «بشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» شما کتابی را که نخوانده اید، چطور رد می کنید؟ در ثانی وقتی شما معنای کتاب را نمی دانید، چطور درباره یک مکتب فکری و مذهبی نظر می دهید؟ و او در پاسخ، تهدید کرد 

    پرسش: احساس شما در لحظاتی که دیگر هیچ امیدی به زندگی نداشتید چه بود و چه می کردید؟ 

    پاسخ: احساس خوبی بود، «لا ملجأ من الله الا الیه»  در طول این مدت به یونس، به یوسفِ در چاه و زندان، به ابراهیم پرتاب شده در آتش، به ایوب غم زده، به امام سجاد، به زینب کبری، به حضرت زهرا و به تمام ائمه (علیهم السلام) می اندیشیدم. نیز به یعقوب که به هجران یوسف مبتلا شد، به حضرت ولی عصر (علیه السلام) که هنوز در غیبت به سر می برد و به قول خواجه نصیرالدین طوسی در کشف المراد «و غیبته منّا». قیاس با این انوار پاک، قیاس مع الفارق بوده و هست، لیکن خدای محمد (صلوات الله علیه و آله) خدای من و خدای همه هست. لذا امیدوار بودم. خدا را علی شناخت از درهم شکسته شدن اراده های پولادین و گشوده شدن گره های بسته. کسی می گفت که: آخرین چیزی که می میرد، امید است.   

    پرسش: آیا گروهی که خود را جندالله می خواند، گروهی تروریستی است یا گروه اعتقادی یا هر دو؟ 

    پاسخ: گروهی تروریستی است که با اعتقادِ خود، ترور را توجیه می کند. گروهی که گمان می کند به جهاد پرداخته و این جهاد، برخواسته از آن اعتقادات است. اینها عمل سنگ دلانه خود در تاسوکی را جهاد می دانستند. در حالی که آنها چند نفر بی دفاع و بی گناه را از خودروها پیاده کرده و در حالی که دست ها و چشمان آنها را بسته بودند به رگبار بستند. در میان شهدا چند نفر دانش آموز و کاسب و دانشجو و کارگر و طلبه و یک نفر خبر نگار بودند که معلوم نبود بر اساس چه آموزه هایی به گلوله بسته شدند. عمل این گروه با آموزه های دین محمدی (صلوات الله علیه و آله) فرسنگ ها فاصله دارد اما آنها با افتخار به گونه ای دیگر تفسیر می کردند. به هر حال پس از آزادی مطلع شدم واکنش عمومی اهل تشیع و اهل تسنن به این فاجعه بسیار قوی و خوب بوده است. به ویژه این که این عمل سبعانه از سوی تمامی جامعه اهل سنت و علمای آنها هم محکوم شده و جایی برای توجیه و تفسیر انحرافی باقی نگذاشته. به هر حال هر کس چنان عمل می کند که می اندیشد، هر چند چنین فاجعه آمیز و خونین. 

    پرسش: چه کسانی یا قدرت هایی از این گروه حمایت می کنند؟ 

    پاسخ: به صورت روشن و واضح نمی توانم به این پرسش پاسخ دهم. چون تسلیحات آنها، همان هایی بود که از پاسگاهی در شهرستان سراوان استان سیستان و بلوچستان به دست آورده بودند. وقتی از ما می خواستند آنها را جا به جا کنیم، من متوجه برچسب پاسگاه روی آنها شدم. اگر برداشتم درست باشد. البته بسیاری از رسانه های بیگانه و ضد انقلابی عمل غیر انسانی این گروه در کشتار مردم در تاسوکی را به نام کشتن مسؤولان نظام پوشش دادند. در حالی که همه می دانیم به جز دو نفر از مسؤولان جزء استانی دیگر شهدای این فاجعه از مردم عادی بوده اند. برخی از رسانه ها نیز که البته نزد مردم جایگاهی ندارند بعدها مصاحبه های متعدد و مفصلی با سرکرده این گروه به عمل آوردند که به هر حال در حمایت از این گروه بی تأثیر نبوده است 

    پرسش: نقش دشمنان اهل بیت مثل وهابیت در هدایت این گروه ها چه بود؟ 

    پاسخ: همان طور که قبلا عرض شد این گروه، وهابیت را قبول داشتند، هر چند خودشان را سنی حنفی می دانستند 

    پرسش: آیا این گروه در اثر برداشت غلط از آیات قرآن و احکام نورانی اسلام به این نتایج هولناک رسیده اند یا نه عامل دست قدرت های بزرگ هستند و به دنبال منافع شخصی خود؟

    پاسخ: بله، قطعاً برداشت غلط از قرآن سبب چنین فاجعه ای بوده. کار آنها در تاسوکی، که به اسم جهاد انجام داده بودند و گروهی از مردم بی گناه و بی دفاع و شخصی را به شهادت رساندند، دل گروهها و قدرت های مخالف اسلام و جمهوری اسلامی را شاد کرد. گرچه آنان می گفتند ما با اسرائیل و آمریکا دشمن هستیم 

    پرسش: از خاطرات خود در دوران اسارت بگویید؟ 

    پاسخ: همان طور که در پاسخ پرسشی دیگر اشاره کردم در حال نگارش و انتشار آنها در وبلاگ و سایت شخصی ام هستم که می توانید برای اطلاع به آنجا مراجعه فرمایید و اگر خواستید بخشهایی را به این مصاحبه پیوست بفرمایید.   

    پرسش: اسارت شما چند روز طول کشید؟ این مدت به شما چگونه گذشت؟ 

    پاسخ: در کل 150 روز. این مدت گذشت و به قول امام علی (علیه السلام): «الدهر یومان: یوم لک و یوم علیک ،ان کان لک فلا تبطر و ان کان علیک فلا تبتئس»؛  در هر دو صورت باید بگویم الحمد لله و به قول امام حسین (علیه السلام): «الحمد لله فی السّرّاء و الضّرّاء.»  

    پرسش: اقدامات دولت ایران در رابطه با جنایت تاسوکی و آزادی گروگان ها چه بود؟ 

    پاسخ: من اطلاع کاملی ندارم، ولی لابد تلاش خودشان را انجام دادند. خوب است خودشان گزارش کارشان را به صورت روشنی با مردم مطرح کنند که برای آزادی گروگان های فاجعه تاسوکی چه اقداماتی انجام داده اند و یا چه راه­ هایی را طی کرده اند. 

    پرسش: عکس العمل خانواده شما چه بود و چگونه با آنها ارتباط داشتید؟ 

    پاسخ: صبر و سعی و دعا. گهگاهی تلفنی با آنها صحبت می کردم. البته تلفن هایی که آنها می زدند برای این بود که خواسته هایشان را مطرح و پیگیری نمایند .   

    پرسش: از شهید نعمت الله پیغان و شهید مسلم لک زایی برایمان بگویید که در این فاجعه به شهادت رسیدند. از خصوصیات اخلاقی آنها؟ 

    پاسخ: شهید پیغان متولد 1354 و در شمار طلاب ممتاز حوزه علمیه قم بود. شهید با موفقیت چند دوره تحصیلاتی حوزه، حتی چهار نوبت مصاحبه درس خارج فقه و اصول را پشت سر گذاشته بود. ایشان در سال 1381 درخواست تدوین رساله برای مقطع سطح سه حوزه را داده بود که پس از تصویب موضوع توسط اساتید راهنما و مشاور آن هم در سال 1384 مشغول نگارش رساله اش با عنوان "ارث زوجين از نظر اسلام"  بود. حتی طرح تفصیلی آن را هم ارائه کرده بود که در این فاجعه به ديدار خدا شتافت. این شهید بزرگوار مجموعه دروس کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث را نیز در دانشکده علوم قرآن و حدیث شهر ری به پایان برده بود و در آنجا نیز مشغول نگارش رساله اش با عنوان " امت واحده" بود. ایشان دروس سطح حوزه علمیه را پس اتمام دروس دوره مقدماتی در حوزه علمیه زابل، در جوار بارگاه ملکوتی حضرت امام رضا (علیه السلام) در مشهد گذرانده بود و در همان جا با رتبه هفت در مقطع کارشناسی علوم قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی قبول شده بود و در ادامه در حالی که مشغول گذراندن دروس سطح خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم بود با رتبه هشت، در دانشکده علوم حدیث آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی شهر ری پذیرفته شد و با اتمام دروسش در حال تدوین رساله بود.

    من با او خیلی راحت بودم. حتی با او از برادرهایم راحت تر بودم. او با من عربی خواند که 90 درصد تستهای درس عربی را در کنکور زدم. اخلاق او به گونه ای بود که اخلاق یک طلبه باید باشد، درباره حق الناس بسیار حساس و دقیق بود. خدایش رحمت کند.

    شهید مسلم لک زایی، برادر زاده ام، نیز از طلاب بسیار موفق و کوشای حوزه علمیه زابل بود. وی در سال تحصیلی 1384 – 1385 ادامه درسهای معمول حوزه در پایه هشت را نزد اساتید خوش نام و برجسته ای در قم شروع کرده بود. زمانی که در مدرسه علمیه زابل درس می خواند، مسئول آموزش بسیج طلاب آنجا بود. از خانواده ای مذهبی، متدین و ایثارگر. ایشان به همراه شهید نعمت از قم عازم زابل بودند که من نیز در زاهدان به آنها ملحق شدم و این دو عزیز در تاسوکی به شهادت رسیدند. مسلم در هنگام شهادت بیست سال از بهار زندگیش می گذشت 

    پرسش: چه اقداماتی باید انجام داد تا گروه هایی این چنین به وجود نیاید؟ 

    پاسخ: دادن پاسخ کامل و جامع نیازمند دقت نظر و بررسی های کارشناسی است. عجالتاً آنچه به ما مربوط می شود، این است که همانگونه که ائمه فرموده اند اهل غلوّ نباشیم، به اعتقادات دیگران اهانت نکنیم و عمل به تعالیم اسلامی و قرآنی را سر لوحة کارهایمان قرار دهیم 

    پرسش: آیا سب خلفا در به وجود آمدن این گروه ها مؤثر است؟ 

    پاسخ: تولی و تبری با تفرقه افکنی میان مسلمانان و شکاف در صف واحد مسلمین و بهانه به دست دیگران دادن فرق دارد. قلم و بیانمان باید جهانی باشد. خداوند در قرآن خطاب به مسلمين می فرماید: «به بتهای مشركين  فحش ندهید، چون آنها هم به خدای شما توهین می کنند.»   ما باید زیبایی ها و خوبی های اعتقادات خودمان را بگوییم، توهین به اعتقادات دیگران جایز نیست به ویژه در رسانه های جهانی از قبیل اینترنت که  همه جا در دست رس است.  

   پرسش: در مورد مسائل سیاسی مثل آمریکا و اسرائیل و نظام اسلامی ایران چه نظراتی داشتند؟

    پاسخ: می گفتند با اسرائیل و آمریکا دشمن هستیم. اگر ایران به ما ظلم نمی کرد! می رفتیم و با آمریکا می جنگیدیم؛ خیلی هم آرزو داشتند آمریکا به ایران حمله کند 

    پرسش: در پایان هر صحبت خاص دیگری دارید، بفرمایید؟ 

    پاسخ: گفتنی ها زیاد است. تفصیل برخی مطالب و نکته ها را در این زمینه پس از نگارش به مرور منتشر خواهم ساخت. طبیعی است که پرسش ها و ابهام های موجود و در میان نهادن آنها با من می تواند در این زمینه به من کمک کند. نباید اقدامات این گروه ها باعث شود که ما در خط تقویت تقریب بین مذاهب اسلامی و وحدت و یکپارچگی میان مسلمانان در داخل و خارج کوتاهی کنیم. وحدت و هم گرایی جهان اسلام در برابر جهان کفر همچنان باید آرمان ما باشد .   

    از شما هم به سبب روشن گری در این زمینه و فراهم آوردن زمینه ای برای انتشار این مباحث سپاس گزاری می کنم.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید