جدیدترین مطالب

مقتل شهدای تاسوکی واقع در کیلومتر صد و درست در وسط جاده زابل به زاهدان واقع است.
تقریبا هشت سال قبل در غروبی دلگیر  ۸۴/۱۲/۲۴ درحالی که در آستانه نوروز بر پایه سنتی قدیمی و پسندیده همه خود را برای صله ارحام و دید و بازدیدهای عامیانه آماده می کردند، و در حال تردد در دوسوی جاده به دیدار اقربا و ذوی الارحام میرفتند مورد تهاجم کفتارهای پلید و خونخواری قرار گرفتند که بویی از انسانیت نبرده بودند . چون قلبی که از قساوت ، ناجوانمردی و کفر و الحاد لبریز شود بالطبع در آن قلب جایی برای ایمان ، عشق ، احساس و نوع دوستی وجود نخواهد داشت .
آری فاجعه ای بسیار هولناک در کمتر از یک ساعت به وقوع پیوست و دشت سیستان را با خون بیست و شش شقایق پرپر رنگین ساخت . و گذر زمان نتوانست از آن کوه درد و هجران بکاهد.
در همان سال اول با توجه به حضور شیرمردی بی قرینه همچون آقای دکتر دهمرده در مجموعه استانداری با ترسیم نقشه ای جامع و اعتباری ویژه یادمان شهدای تاسوکی با بهترین مدل به همراه سایر اماکن مورد نیاز اجرا شد . کاری ستودنی و قابل تقدیر که به جای استفاده بهینه امروز بلااستفاده مانده است و در حال فرسوده شدن است.
پس از پیگیری خانواده شهدا تاسوکی وعلی الخصوص خانواده  سردار سرافراز سپاه اسلام شهید حاج حبیب لک زایی که فرزند عزیزش طلبه شهید مسلم لک زایی در این حادثه به شهادت رسیدند، مقرر شد به همراه تعدادی از دوستان به محل یادمان مراجعه و گزارشی تهیه کنیم، با این امید که انعکاس این گزارش محرکی است بر خودباختگانی که ظواهر دنیا آنها را در خود غرق نموده است و عشق به خدمت را از ایشان ربوده است.
این بود که در ساعت ۱۱:۳۰ روز سه شنبه ۱۳۹۳/۰۳/۲۷ راهی یادمان شهدای تاسوکی شدیم، به محل یادمان که رسیدیم اولین چیزی که نگاهمان را به خود جلب کرد درختچه های خشکیده بوستان اطراف یادمان بود.
  این درختچه ها عمدتا از نوع اکالیپتوس به لحاظ ساختاری با اقلیم این منطقه هماهنگ هستند و در سالهای اول نیاز به مقدار قابل توجهی آب دارند و  در صورت رعایت اصول فنی در درختکاری به بادشکنی قوی برای محصولاتی شبیه انواع صیفی جات تبدیل خودهد شد.
 از سرازیری جاده که وارد بلوار ورودی یادمان میشوی به یاد آخرین گامهای شهدای تاسوکی: شهید مسلم لک زایی ، شهید یوسفی ، شهید جابر قویدل ، شهید پیغان ، شهید مهدی نوری ، شهید زاهد شیخی و…. نفس در سینه ات حبس میشود و اگر نبود استعانت از روح بلند این کبوتران مهاجر معلوم نیست بتوانی این جاده صد متری را به انتها برسانی یا نه ؟
 کاش میشد نگاههای آخر زینب کربلای تاسوکی حاجیه خانم لک زایی آنجایی که از همسر شهیدش طلبه شهید پیغان و برادرش حاج شیخ رضا و برادر زاده شهیدش طلبه شهید مسلم لک زایی قطع امید نمود را به تصویر کشید.
منبع: قدس نیا –سیستان-خبرنگار ندای هامون

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید