جدیدترین مطالب

کمتر از یک ماه دیگر سال ۹۳تمام می شود  و سال ۹۴ آماده  امدن است و همچنان سال به سال که می گذرد این هامون است که اکنون ۱۸ساله می شود  هامونی که اکنون به سن قانون رسیده و باید سری در سرای می داشت هامون بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران ولی متاسفانه بی تدبیری همه مسوولان ادوار در ۱۸سال خشکسالی سیستان اکنون او را به فراموشی سپرده است

هامون و خشکسالی های سیستان
دکتر غلامرضا نوری

نام انگلیسی :  hamoon wetland    

نام فارسی :  تالاب هامون

موقعیت جغرافیایی

بارندگی کم، تبخیر زیاد و کم عمق بودن هامون ها
یکی از عوامل بروز خشکسالی های شدید، قرار گرفتن تالاب هامون در یکی از گرم و خشک ترین اقلیم های جهان است. متوسط بارندگی دنیا ۷۵۰ میلیمتر در سال است که این مقدار در ایران حدود ۲۵۰ میلیمتر ودر سیستان در شرایط معمولی ۵۹ میلیمتر است. کمبود بارش به همراه تبخیر بسیار زیاد (۴۷۴۷میلیمتر در سال) و عمق کم دریاچه، باعث از دست رفتن سریع آب می گردد.

وابستگی تالاب به رودخانه مرزی هیرمند
با توجه متکی به متکی بودن حیات سیستان به رودخانه هیرمند که بین دو کشور ایران و افغانستان مشترک می باشد، از سال ۱۳۱۰ هجری شمسی چندین قرارداد بین دولت های دو کشور در مورد تقسیم آب هیرمند منعقد شد که متاسفانه به دلیل بی ثباتی حکومت در افغانستان، چندین دوره شاهد قطع آب هیرمند به ایران و ایجاد خشکسالی های شدید بوده ایم، که اثرات زیانبار اقتصادی و اجتماعی زیادی را به همراه داشته است.

باد خیز بودن منطقه
در بررسی شدید پتانسیل باد در ۶۰ ایستگاه هواشناسی کشور، ایستگاه زابل بالاترین فراوانی و سرعت را به خود اختصاص داده است و بدلیل خشک بودن محیط، با میانگین تعداد ۷/۸۰ روز طوفانی در سال طی یک دوره پنج ساله (۱۹۹۵-۱۹۹۰) رتبه دوم وقوع طوفان های ماسه ای در قاره آسیا را داراست. دفتر فنی تثبیت شن و بیابان زدائی بر اساس طرح شناسایی کانون های فرسایش بادی و تعیین اولویت های اجرایی مشخص کرد که ۱۴ استان کشور تحت تاثیر فرسایش بادی قرار دارند ، از بین آنها استان سیستان و بلوچستان با ۲۲۹۱۷۴ هکتار بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است و سهم منطقه سیستان در این استان از نظر مناطق تحت سیطره فرسایش بادی و فراوانی وقوع طوفان های غبارزا، نسبت به سایر مناطق بیشتر است.

اثرات خشکسالی
مهم ترین پیامد خشکسالی، تشدیدپدیده بیابان زایی است، بخصوص طی خشکسالی طولانی مدت ۹ ساله اخیر(۱۳۸۵-۱۳۷۷) که تبعات گسترده اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی را به دنبال داشته است. با خشک شدن بستر وسیع تالاب هامون ونیزارهای انبوه آن ، با تولید شش تن در هکتار، صید صیادی در منطقه غیر ممکن و تالاب که روزی منبع درآمد ۱۵ هزار صیاد با ۱۲هزار تن صید ماهی در سال بود  ، به کفه ای خشک و ترک خورده تبدیل شد و نه تنها آثاری از نیزارهای انبوه که منبع اصلی تغذیه ۱۲۰ هزار رأس دام منطقه بود به جای نماند  بلکه گونه های مقاوم به خشکی نیز به شدت تهدید  و تردد دام ها باعث لگد کوبی شدید بستر خشکیده دریاچه و افزایش فرسایش بادی در منطقه شد  .لذا عشایر منطقه که در شرایط مطلوب در حاشیه هامون زندگی می کردند به بستر دریاچه وارد شدند  تا با جمع آوری سرشاخه های گز و شستن و خرد کردن آن ها  علوفه مورد نیاز دام های خویش را تأمین نمایند. قطع کردن سرشاخه ها باعث تنک و ضعیف شدن گز، گونه مقاوم به خشکی ، گردید  . گاوهای روستائیان نیز که روزی آزادانه در نیزارهای وسیع دریاچه چرا می کردند به خوردن علوفه نامرغوب روی آورده و به شدت از وزن آنها کاسته شد . خشکسالی اولین فاکتور رادوولد یعنی زیستگاه حیات وحش را از بین برد  و با کاهش منابع آبی ، غذایی وپناهگاهی باعث افت شدید جمعیت آنها شد. از دست رفتن امکان زمستان گذرانی و لانه گزینی صدها هزار قطعه پرنده مهاجر و آبزی و به تبع آن از بین رفتن امکان شکار برای آن دسته از بومیانی که از این طریق امرار معاش می کردند  و کمرنگ شدن دامداری، صنعت حصیر بافی و … از اثرات بارز خشکسالی است. قبل از خشکسالی مساحت کانون های بحرانی مناطق میانکنگی، شیله و جزینک ۲۵۲ هزار هکتار بود که طی دوران خشکسالی سطح دریاچه هامون هم به کانون های بحران زای بیابانی اضافه شد  و بدین ترتیب ساعان و تعداد روزهای با طوفان گرد وخاک شدید، افزایش یافت  که خسارات جبران ناپذیری داشته است.

مهمترین اثراتی که طوفان های گرد و غبار بر منطقه می گذرانند عبارتند از:
مدفون شدن روستاها و اماکن در زیر توده های ماسه ، کوچ اهالی به شهر ها و حومه آن و معضلات اقتصادی ـ اجتماعی افزایش تراکم جمعیت شهری ؛
از بین رفتن فرصت های شغلی ، فقر افزایش فعالیت های غیر قانونی از جمله قاچاق سوخت ، تردد از بستر خشک دریاچه و به تبع آن تخریب و فرسایش بیشتر ؛
پرشدن کانال های آبرسانی  وافزایش هزینه های لایرویی ، بالا آمدن بستر رود خانه ها و مسدود شدن مجاری آب بر اثر ورود شن و ماسه و هرز رفتن میلیون ها متر مکعب آب در سال ،

خسارت اقتصادی فراوان به تأسیسات کشاورزی و محصولات تولیدی
جدول :نوع ومیزان خسارت وارده به ۹۶۰۰ کشاورز بهره بردار از چاهک های کشاورزی طی سالهای ۱۳۸۳-۱۳۷۹

جدول : خسارت وارد شده ناشی از خشکسالی به بخش های کشاورزی، دامپروری و شیلات طی سالهای ۱۳۸۳-۱۳۷۹

مسدود شدن جاده های ارتباطی، دیر رسیدن محصولات به بازار فروش بخصوص کاهش کیفیت مواد فسادپذیر؛
افزایش تصادفات جاده ای به دلیل کاهش دید و خسارت جانی و مالی فراوان
جدول  : تعداد تصادفات روزهای طوفانی در خطوط جاده ای شهرستان زابل، طی سالهای ۱۳۸۳-۱۳۸۱

افزایش آلودگی هوا  و تهدید سلامت جسمی افراد از جمله بروز بیماری های تنفسی و ریوی و افزایش نابینایی به دلیل بریدگی ناشی از برخورد ذرات شن به قرنیه با اختصاص ۲۸% کل نابینایی های ناحیه سیستان :

اقدامات انجام شده جهت کاهش اثرات خشکسالی
وقوع بحران در سیستان باعث حرکت مداوم مقدار زیادی ماسه از بستر دریاچه به سمت روستاها و شهر زابل شد و نزدیک به ۲۰۸ روستا در محاصره شن های روان قرار گرفت  اما به دلیل عدم آب کافی در منطقه و سرعت زیاد باد،عملیات بیولوژیک و کاشت نهال امکان پذیر نبود. بدین منظور با بهره گیری از دانش بومی و تجربیات مردم در سنوات گذشته و نیز بهره گیری از نظرات اساتید فن، احداث بادشکن یا تله های رسوب گیر در بستر دریاچه صورت گرفت تا مانع حرکت شن ها شود ؛ این بادشکن ها به طول ۳۵۰ کیلومتر، در شش باند سه ردیفه و از سرشاخه های خشک شده جنگل های طبیعی گز در منطقه ایجاد شد  ظرف مدت سه سال، جلوی پیشروی شش تا هشت میلیون متر مکعب ماسه روان گرفته  و در بین ردیف های بادشکن، پوشش گیاهی طبیعی مستقر شد . بعد از تله های رسوب گیر حدود از دیگر اقدامات انجام شده، تخلیه شن از روستاها و دپوی آنها در نقاط دورتر بود که بلافاصله بر روی این تپه های ایجاد شده عملیات مالچ پاشی صورت گرفت  و جهت جلوگیری از کم شدن سطح چسبندگی مالچ ها و از بین رفتن آنها در اثر توفان و آفتاب، نهال کاری انجام شد .در اطراف اراضی کشاورزی نیز تله های رسوب گیر ایجاد شد که نتایج رضایت بخشی را به همراه داشت .

مخازن چاه نیمه
چاه نیمه سه حفره یا سه گودال طبیعی در کنار رودخانه هیرمند هستند که در تراس های دوره کواترنری ایجاد شده اند. این مخازن در جنوب شرقی سیستان، حاشیه مرز ایران و افغانستان ، در فاصله تقریبی ۴ کیلومتری در ساحل دلتای هیرمند قرار گرفته اند. پس از خشک سالی سال ۱۳۵۰ که فقط به مدت ۲۳ روز یعنی از تاریخ ۲/۶/۱۳۵۰ لغایت ۲۵/۶/۱۳۵۰ و آن هم در فصل کم آبی ، قطعی کامل آب هیرمند به سیستان اتفاق افتاد و منجر به مهاجرت تعداد زیادی از مردم سیستان به شهر هایی از جمله گرگان، مشهد، کرمان و غیره شد؛ دولت وقت، تیمی را مسئول مطاله نحوه ایجاد منابع ذخیره آب نمود گروه مهندسین مشاور کاژه ـ سانیو از کشور ژاپن، پس از مطالعه و بررسی های لازم، چاله های طبیعی چاه نیمه را برای این منظور در نظر گرفتند و با ایجاد کانال هایی ورود آب به این مخازن را تسهیل نمودند. بنابراین مخازن چاه نیمه در بهمن ماه ۱۳۶۰ به منظور ذخیره بخشی از آب مازاد رودخانه هیرمند و استفاده از آن در فصل کم آبی و خشک، آبگیری شد و از سال ۱۳۶۱ مورد بهره برداری قرار گرفت. اراضی اطراف مخازن در ارتفاع ۴۹۵ تا ۵۱۰ متری دریا قرار دارند، ارتفاع کف مخازن از سطح دریا بطور متوسط بین ۴۷۵ الی ۴۸۵ متر ارتفاع گودترین نقطه ۴۶۰ متر می باشد. این مخازن توسط دو رشته کانال بهم اتصال پیدا کرده اند. در هنگام پرآبی، مساحت مخازن یک، دو و سه به ترتیب برابر با ۲۰ ، ۱۷ و ۹ کیلومتر مربع است. ورودی کانال چاه نیمه ۱۶۰ متر مکعب در ثانیه است و ظرفیت کل مخازن ۶۳۰ میلیون متر مکعب می باشد؛ علاوه بر آن مخزن شماره ۴ با گنجایش ۹۰۰ میلیون متر مکعب آب در نزدیکی مخازن قبلی در دست ساخت است.
وجود چاه نیمه ها در سیستان، عامل مهمی برای ماندگاری مردم در این منطقه به شمار می رود ؛ بخصوص تداوم بحران خشکسالی های اخیر در سیستان، نیاز مردم به چاه نیمه ها را به نحو چشمگیری افزایش داده است.

منبع: هامون پرس

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید