جدیدترین مطالب

panjereh59.jpgامام موسي صدر درس‎آموخته مكتب فلسفي حكمت متعاليه است. او برخي مباحث فلسفي از جمله اسفار اربعه ملاصدرا را نزد فيلسوف و مفسر برجسته معاصر علامه محمدحسين طباطبايي آموخت. همچنين ايشان در ايامي كه به منظور تحصيل در نجف به سر مي‎برد، اندوخته هاي ديگري از حكمت متعاليه را به‎طور مستقيم نزد آيت الله صدرا بادكوبه‎اي فرا گرفت و بر خرمن معرفت فكري و فلسفي متعالي خويش بيش از پيش افزود.

sharif3.jpgاما با اين وصف، برخي بر آن هستند كه ملاصدرا همچنان در تبعيد باقي بماند و انديشه وي طرح و بسط نيابد، رونق نگيرد و در محاق بماند. از اين رو يكي از پژوهشگران معاصر از منظري خاص بحثي مطرح كرده  و مدعي شده كه صدرالمتالهين اوج زوال انديشه سياسي است؛ و اينكه صدرا همت خود را در پرداختن به معاد صرف كرده و از پرداخت به معاش غفلت كرده است! محققان ديگري هم به تبع و تقليد از او اين گفته را ادامه داده و بر طبل ادعاي مذكور كوفتند.

توجه به خواجه نصيرالدين طوسي به دو جهت داراي اهميت است: نخست اين كه وي در زمانهاي حساس و بي بديل از تاريخ ايران قرار داشته است، زمانهايي كه بيش از هر زمان ديگر فرهنگ و تمدن ايراني در معرض تهديد و خطر قرار گرفته بود و اين تهديد بيش از همه از جانب مغولان است. سبب ديگر، موقعيت خواجه نصير در دستگاههاي حكومتي و وجود شرايطي براي دخالت و تغيير وضعيت سياسي- اجتماعي است. شواهد نشان مي دهد خواجه نصيرالدين طوسي توانسته است در ايجاد تحولات مؤثر باشد و نقش گذار از شرايط قبل از حمله مغول به بعد از آن را به عهده گيرد و از ميراث شيعي و ايراني دفاع كند.

emam_mousa_sadr.jpgامام موسي صدر نه تنها به جامعه طايفي لبنان به عنوان يک خطر و تهديد نمي‌نگرد، بلکه از آن به عنوان يک ظرفيت و توانايي ياد مي‌کند که با بهره‌گيري از چنين تواني و با استفاده از تجارب همه طوايف، جامعه لبنان را به سمت پيشرفت و تعالي سوق دهد. به باور صدر، تعدّد طوايف، هنگامي خطري براي کشور و جامعه لبنان ايجاد مي‌کند که باعث سستي و ضعف در حركت جامعه گردد. «اما اگر اين تعدّد در نهايت منجر به تبادل معارف و تجارب و تمدّنها شود، به منزله نيرويي براي رشد كشور به شمار مي‏آيد. بنابراين، خطر در تعدّد طوايف نيست، بلكه خطر در جايي است كه تعدّد طوايف، سمت و سويي منفي و سلبي پيدا مي‏كند.» 

آنچه آموزه مهدویت و آینده تاریخ را می سازد همانا اختیار و آزادی آدمی است. آینده تاریخ رو به تکامل و آزادی افزون انسان حرکت می کند و هر لحظه لحظه آن سرشار از آزادی و اختیار انسان است. حتی تأسیس دولت مهدوی نیازمند بسط و گسترش آزادی انسان است. تمامی تحولات فکری و فرهنگی و اجتماعی، محصول اراده آزاد و مختار آدمی است. از این رو، سرنوشت انسان در اختیار خود او است و بر اساس آموزه های دینی، انسان، در عین تأثیر پذیری از بسیاری چیزها، کاملاً بر سرنوشت خویش مسلط است و حیات اجتماعی و سیاسی خود را با دستان پر از اختیار و آزاد خویش می سازد.

يكي از روش هاي با اهميت در فهم انديشه سياسي، روشي است كه كوئنتين اسكينر در انجام پژوهش هاي خود بكار برده است. وي، انديشمند تاريخ گرايي است كه به دنبال مشاهده نقايصي در مطالعات تاريخي در صدد اصلاح اين مطالعات بر آمده است. براي اسكينر نمي توان جايگاه مشخصي در ميان مكاتب فكري مختلف يافت، درواقع او از مشرب هاي فكري مختلف سيراب شده است. به طوري كه حتي در نگاه اول شايد نتوان ديدگاه بديع و تازه اي را در او يافت، اماچينش اين انديشه ها توسط او و كاربرد خاصي كه براي آنها داشته، به نوشته هاي او صورت در خور توجهي داده است. وي به نحو جالبي از روش هاي هرمنوتيكي و زباني بهره برده است.
كار بزرگ امام خمینی نشان دادن جامعیت اسلام در عرصه های سیاسی و غیر سیاسی بود. این مساله سبب می شود تا امام بیش از تاکید بر تقدم اخلاق بر سیاست، از تعامل این دو با یکدیگر سخن بگوبد.

تاسیس حکومت اسلامی، عرصه ای جدید را برای امام فراهم كرد تا همزیستی اخلاق و سیاست را در متن حیات اجتماعی و سیاسی جامعه پیاده نماید و برابری اخلاقی در شیوه زندگی را در طبقات مختلف جامعه در معرض دید بگذارد.

امام خمینی توانست در هنجارهای موجود در زمینه اخلاق و سیاست تغییر ایجاد نمايد كه مبتنی بر اولویت نقش مردم در تغییرات سیاسی و استفاده از سیاست و ارائه راه های سیاسی در کنار شیوه های اخلاقی در بهبود اوضاع بود.

sharif_lakzaee.jpgاستاد مطهري مشكل اساسي در سازمان روحانيت را فقدان حريت و آزادمنشي روحانيت شيعي برشمرده است، مشكلي كه توانسته جامعه علمي روحانيت شيعي را در وضعيت ركود و سكون قرار دهد. او در پی آن است كه نهاد و سازمان ديني شيعي از قدرت و حريت به طور توأمان بهره‌مند باشد. اصرار وي بر لزوم آزادي دادن به مردم در راستاي ارتقاي رشد فكري در فراهم سازي زمينه پذيرش تکثر افکار و کاستي از مقاومت در برابر اصلاحات ديني و اجتماعي است.

کارنامه زندگی طالقانی به تمامی مبارزه و زندان و تبعید است. گویی شخصیت وی با سکوت و سکون نا آشنا بوده است. وی نخستین زندانی سیاسی است که در زمان رضا شاه به جرم دفاع از زن محجبه ای که مأموران رضا شاه به وی توهین کرده و قصد برداشتن چادر وی را داشتند، دستگیر و زندانی شد. آنان عدم حمل جواز عمامه از جانب وی را بهانه دستگیری او قرار داده بودند.

آیت الله طالقانی سه مسئولیت رسمی به عهده گرفت: عضویت در شورای انقلاب، امامت جمعه تهران و عضویت در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی. بعد از گذشت شش ماه از انقلاب، وی به امام خمینی پیشنهاد کرد که نماز جمعه در ایران برگزار شود. او مکان نماز جمعه را دانشگاه تهران انتخاب کرد تا از این رهگذر نمازگزاران را به دانشگاه بکشاند و دانشگاهیان را به صف نماز بیاورد.