جدیدترین مطالب

panjereh59.jpgامام موسي صدر درس‎آموخته مكتب فلسفي حكمت متعاليه است. او برخي مباحث فلسفي از جمله اسفار اربعه ملاصدرا را نزد فيلسوف و مفسر برجسته معاصر علامه محمدحسين طباطبايي آموخت. همچنين ايشان در ايامي كه به منظور تحصيل در نجف به سر مي‎برد، اندوخته هاي ديگري از حكمت متعاليه را به‎طور مستقيم نزد آيت الله صدرا بادكوبه‎اي فرا گرفت و بر خرمن معرفت فكري و فلسفي متعالي خويش بيش از پيش افزود.

 __________________________________________

 حاشیه ای بر پیوند اندیشه و عمل امام سید موسی صدر

متأسفانه ما با انديشه بسياري از چهره‎هاي برجسته فكري خود كمتر آشنايي داريم. اين وضعيت، هم انديشمندان كهن اين مرز و بوم و هم انديشمندان معاصر را شامل مي شود. امام سيد‎موسي صدر يكي از انديشمندان معاصر است كه به‎رغم عمق فكري بسيارش در مراكز آكادميك و دانشگاهي و علمي و سياسي، به دليل اين كه سال‎ها رهبري جامعه شيعيان لبنان را عهده‎دار بوده، تنها او را به‎عنوان يك فعال سياسي مي‎شناسند و نه انديشمندي سياست‎مدار. اين واقعيتي مسلم است كه امام صدر در طي سال‎ها حضورش در لبنان و ارتقاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي شيعيان و همچنين به دليل اشتغالات متعدد، بسيار كمتر توانسته انديشه خود را مفسوط كند. اما مي‎توان از همين مقدار مكتوبات اندك و كم شمار وي، به‎اضافه مقدار زيادي سخنراني‎هاي عالمانه و پرمحتوايش در مجامع علمي و فكري، به خطوط كلي و عمق انديشه ايشان پي برد.

نكته مهمي كه شايد بتوان آن را عامل پرفروغ تر شدن شعاع انديشه امام سيد‎موسي صدردانست، همراهي و پيوند انديشه و عمل او با يكديگر است. به‎جرئت مي توان گفت كه امام موسي صدر انديشمندي است كه انديشه و عملش پيوند استواري با هم داشته است. بي ترديد عمل او بر انديشه والايش مبتني بود. هرگونه كه مي‎انديشيد با عمل بدان‎گونه تجلي مي يافت و به‎طوري باورنكردني‎ ساحت نظر و عمل را در هم مي آميخت. اين ويژگي را در كمتر انديشمندي مي‎توان يافت. غالبا شرايط اجتماعي و سياسي به بسياري از انديشمندان اجازه نمي‎دهد در مقام رهبري جامعه قرار گيرند و ايده‎هاي خود را عملي كنند يا اين كه حداقل در پي عملي سازي ايده‎هاي خود حركت كنند. عمده ايده‎هاي انديشمندان در همان حوزه نظر باقي مي‎مانند و كمتر تجربه حضور در مصادر اجتماعي و سياسي و رهبري مذهبي را (توسط صاحبان ايده‎ها) مي‎يابند. از اين‎رو ديدگاه‎هاي‎شان در لابه لاي مكتوبات آنان باقي مانده و به‎ندرت ممكن است افرادي پيدا شوند تا آن ايده‎ها و نظرات را عملي سازند. امام موسي صدر از آن دسته عالماني‎ست كه از اين موقعيت برخوردار شد تا بتواند ايده‎هاي خويش را به‎ويژه در طي 20 سال حضور در لبنان و آن هم در جايگاه رهبري شيعيان لبنان عملي كند.

براي نشان دادن استواري و عمق انديشه امام سيد‎موسي صدر توجه به برخي از مستندات انديشه وي مي‎تواند راه گشا باشد.

نخست اين كه امام صدر با سرعت وصف ناپذيري دوره‎هاي تحصيلي مرسوم در آموزش و پرورش و نيز تحصيلات حوزوي را در شهر و حوزه علميه قم طي كرد و به‎سرعت به مراحل بالاي علمي و اجتهاد شيعي نزديك شد. وي براي اين منظور البته سفري هم به نجف داشت تا به تحصيلاتش عمق بيشتري ببخشد و از اساتيد آن ديار نيز تجربه، اندوخته و استفاده كند. او همچنين به منظور آشنايي با آخرين دستاوردهاي علمي دانشگاهي و نيز تعميق آموخته هاي خود به دانشگاه رفت و در رشته اقتصاد و حقوق از دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد. افزون بر اين، رشد و نمو در بيت مرجعيت نيز تجربه‎هاي زيادي را نصيبش كرد كه در پختگي فكر او مؤثر افتاد. اين موفقيت البته كمتر نصيب كسي مي‎شود و او توانست با بهره‎گيري از همه اين شرايط در حالي كه هنوز سه دهه از عمرش را طي نكرده بود، رداي اجتهاد بر تن كند.

دوم اين كه او دانش آموخته حوزه علميه بود كه به انتشار نشريه‎اي با عنوان «مكتب اسلام» اقدام كرد و در آن باب بحث و گفت و گو درباره مهم‎ترين مباحث فكري را گشود و به نوعي ديدگاه‎هاي مطرح در لابه لاي متون را به عرصه عمومي جامعه كشاند و تأثيرگذاري اين ديدگاه‎ها با خاستگاه حوزوي را نشان داد. اين را مي توان هم به سبب اشرافش به مسائل علمي دانست و هم به سبب روحيه نوآوري و اجتهادي او به منظور ارتقاي جامعه. مباحث امام موسي صدر در زمينه اقتصاد كه به‎صورت سلسله مقاله در مجله مكتب نشر يافت، نشان مي‎دهد ايشان توانسته است از اندوخته‎هاي علمي خويش به‎درستي در زمينه مهم‎ترين مسائل روز جامعه بهره ببرد و ابوابي را در اين زمينه بگشايد كه در آن زمان تازگي داشت. اين در شرايطي است كه هنوز زمينه‎هاي بروز و ظهور فكر وي به‎طور كامل فراهم نيامده بود.

سوم آن‎كه امام موسي صدر درس‎آموخته مكتب فلسفي حكمت متعاليه است. آن‎طور كه گزارش شده است، او برخي مباحث فلسفي از جمله اسفار اربعه ملاصدرا را در قم نزد فيلسوف و مفسر برجسته معاصر علامه محمدحسين طباطبايي آموخت. همچنين ايشان در ايامي كه به منظور تحصيل در نجف به سر مي‎برد، اندوخته هاي ديگري از حكمت متعاليه را به‎طور مستقيم نزد آيت الله صدرا بادكوبه‎اي فرا گرفت و بر خرمن معرفت فكري و فلسفي متعالي خويش بيش از پيش افزود. از اين‎رو مي‎توان امام موسي صدر را از پيروان اصحاب حكمت متعاليه به شمار آورد.

تلقي او از حكمت متعاليه صدرايي و نيز مقايسه آن با آخرين دستاوردهاي فكري قرن بيستم، البته نشان از اشراف وافر وي به اين مكتب فلسفي دارد كه توانسته است مشي فكري و رفتاري‎اش را تحت تأثير قرار دهد. نوشته مبسوط وي با عنوان «اسلام و فرهنگ قرن بيستم» در اين زمينه مي تواند شاهدي بر اين تلقي باشد. ايشان در اين نوشته با مقايسه مبحث بسيار مهم زمان در فلسفه ملاصدرا با نظريه هاي معاصر نشان داد هم به فلسفه متعاليه اشراف دارد و هم با دستاوردهاي مهم فكري مغرب زمين بيگانه نيست. ضمن اين كه وي در اين مقايسه بر نقاط قوت حكمت متعاليه تأكيد كرده و آن را برجسته‎تر از فلسفه‎ها و انديشه‎هاي مغرب زمين به‎شمار آورده است. (1)

سيد‎موسي صدر در مقابله با مشكلات فكري و علمي هم توانست از اين مكتب فلسفي بهره‎هاي زيادي ببرد. نگاه وي به مسائل جامعه و به‎ويژه تلقي‎اش از آموزه هاي ديني را به وضوح مي‎توان متأثر از اين نگاه فلسفي متعالي دانست. همين نگاه، انديشه سياسي وي را نيز تعميق بخشيد. در واقع پيوند انديشه و عمل كه در ابتداي اين نوشته بر آن تأكيد شد، برخاسته از بينشي است كه از حكمت متعاليه ناشي شده است. اگر ملاصدراي شيرازي در قرن يازدهم هجري نتوانست و يا نخواست ابعاد عملي حكمت متعاليه را به بار بنشاند، امام خميني در ايران و امام سيد‎موسي صدر در لبنان، توانستند ابعاد عملي اين حكمت را اجرا كنند و ميان نظر و عمل، پيوندي ناگسستني به‎وجود بياورند.

حكمت متعاليه ظرفيتي به فرد واجد صلاحيت مي‎دهد و اين امكان را براي او فراهم مي‎سازد كه بتواند با بهره‎گيري از روش‎هاي مختلف مطرح در حكمت متعاليه، مرزهاي دانش را بشكافد و در مقابل انديشه‎هاي رقيب، پيشتاز باشد و در عين‎حال، ضمن نوآوري از اعتقاد و باورهاي شيعي خويش هم كوتاه نيايد. امام صدر توانست با بهره‎گيري از اين مكتب فكري، هم ظرفيت‎ها و استعدادهاي خويش را شكوفا سازد و هم انديشه فقهي‎اش را از اين مكتب سيراب كند و نمودي پويا و موفق از فقه شيعه را در جامعه متكثر و چند فرهنگي لبنان معرفي سازد و ضمن ارتباط با ديگر فرهنگ‎ها و قوميت‎ها، سرمايه اجتماعي تشيع را در جامعه لبنان ارتقاء بخشد. اين سرمايه اجتماعي جز در احترام متقابل، اعتماد و اطمينان متقابل با ديگران و اصل آزادي ميسور نشد كه اين خود وجهه‎اي از پيوند انديشه و عمل او و به‎نوعي برخاسته از انديشه فلسفي متعالي است كه در عمل او بروز و ظهور يافت.

اين پيوند همچنين از آن‎روست كه در حكمت متعاليه، روح، برخاسته از جسم آدمي است و از هرگونه دوگانگي مبراست. ملاصدراي شيرازي روح را «جسمانيه الحدوث و روحانيه البقاء» دانست و در واقع با اين طرح، ديگر دوره جداانگاري روح و بدن خاتمه يافت و با اين نگاه، زمينه براي تحولات فكري و بعدا اجتماعي و سياسي به‎ويژه در دوره امام خميني و امام موسي صدر فراهم شد. چنين نگاهي در انديشه و عمل امام موسي صدر هم پديد آمد و مي‎توان گفت كه صدر انديشمندي است كه با تأثيرپذيري از چنين مكتبي ميان انديشه و عمل خويش پيوند استواري برقرار كرده است و از اين رهگذر، موجب تحول عظيمي در لبنان شده است.

بررسي و تبيين انديشه و عمل امام موسي صدر، به‎ويژه با توجه به ابعاد سياسي آن، كاري است كه نگارنده در حال انجام آن است و بر آن است تا برخي از برجستگي‎هاي انديشه سياسي اين انديشمند سياست‎مدار جهان اسلام را در آن به وضوح نشان دهد.

پي‎نوشت
1. سخنراني «اسلام و فرهنگ قرن بيستم» در سايت مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي امام موسي صدر به اين نشاني:
http://www.imamsadr.ir/Andishe/show.php?id=75

 شریف لک زایی

منبع: هفته نامه پنجره، شماره 59، شهریور 1389.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید