چاپ
دسته: مقاله
بازدید: 2416

آیت‌الله مطهری و مسئله آزاداندیشی

چنان که در ابتدای مقاله نیز آمد، آیت‌الله مطهری از جمله حکمای حکمت متعالیه، برای نخستین‏بار در دوره معاصر درباره آزاداندیشی در حوزه علمی شیعی مطالبی ارائه کرده است. ایشان در بحثی مبسوط، به آسیب‌شناسی مسئله اشاره کرده، مشکل اساسی سازمان روحانیت را فقدان حریت و آزادمنشی روحانیت شیعی شمرده است؛ مشکلی که تا اندازة زیادی توانسته است جامعه علمی روحانیت شیعی را در وضعیت رکود و سکون قرار دهد:

چرا در میان ما [روحانیت شیعی] سکوت و سکون و تماوت و مرده‏وشی بر حریت و تحرک و زنده‌صفتی ترجیح دارد و هر کس که بخواهد مقام و موقع خود را حفظ کند، ناچار زبان در کام می‏کشد و پای در دامن می‏پیچد؟ (مطهری، 1369، ص280).

پاسخ او، فقدان حریت در میان عالمان شیعی، به سبب مسائل معیشتی و اقتصادی است. او با مقایسة سازمان روحانیت سنّی در مصر با سازمان روحانیت شیعی در ایران، به نتایجی دست یافت؛ از جمله اینکه روحانیت سنّی در مصر، بر خلاف روحانیت شیعی در ایران، از نظر مالی به مردم وابسته نیست، بلکه توسط دولت و قدرت سیاسی پشتیبانی می‏شود؛

در نتیجه، روحانیت سنّی مصر حریت عقیده دارد، ناچار نیست به دلیل عوام‏زدگی به کتمان حقایق بپردازد، بلکه در مواجهه با مسائل شرعی و اجتماعی بدون هراس به تبیین آزادانة مسائل شرعی مبادرت می‏ورزد. در مقابل، روحانیت شیعی در ایران به دلیل همان وابستگی معیشتی به مردم، از جرئت و جسارت لازم برای تبیین مسائل و موضوعات علمی دینی برخوردار نیست. (همان، ص296-297).

شهید مطهری در بحثی جامعه‏شناسانه، به تبیین این مشکله می‏پردازد که به دلیل فقدان آزادی و آزاداندیشی از رشد و رونق دانش در جوامع شیعی به‌شدّت کاسته شده است و نوآوری و خلاقیت، کمتر مشاهده می‏شود. حاصل مقایسه شهید مطهری بین سازمان روحانیت شیعه و سنّی، لزوم و تقدّم و اولویت آزادی است:

اگر اتکای روحانی به مردم باشد، قدرت به‏دست می‏آورد، اما حریت را از دست می‏دهد و اگر متکی به دولت‏ها باشد، قدرت را از کف می‏دهد، اما حریتش محفوظ است؛ زیرا معمولاً توده مردم معتقد و باایمانند، اما جاهل و منحط و بی‏خبر و در نتیجه، با اصلاحات مخالفند؛ اما دولت‏ها معمولاً روشنفکرند، ولی ظالم و متجاوز. روحانیت متکی به مردم، قادر است با مظالم و تجاوزات دولت‏ها مبارزه کند، اما در نبرد عقاید و افکار جاهلانه مردم، ضعیف و ناتوان است؛ ولی روحانیت متکی به دولت‏ها در نبرد با عادات و افکار جاهلانه نیرومند است و در نبرد با تجاوزات و مظالم دولت‏ها ضعیف (مطهری، 1369، ص298).

فقرة مذکور، خلاصه بحث آیت‌الله مطهری دربارة مقایسه دو نوع سازمان دینی است. البته مطهری به‏رغم اینکه در پی مقایسة دو نوع عملکرد و وضعیت دو سازمان آموزشی است، اما اتکای اصحاب دانش و معرفت به دولت را با حریت و آزاداندیشی یکسان پنداشته است. ملازمه‏ای میان وابستگی و اتکای به دولت و آزاداندیشی نیست. به‏نظر می‏رسد شهید مطهری بر این نظر است که صرفاً اتکای به مردم باعث عوام‏زدگی است.

باید توجه داشت در فضای اقتدارگرایانة حکومت‏های سنّی و هر حکومت اقتدارگرای دیگر، قدرت سیاسی تنها به دانش و اندیشه‏ای امکان بروز و ظهور می‏دهد که با سلایق اصحاب قدرت در تعارض نباشد؛ در واقع به نظر می‏رسد استاد مطهری بدون توجه به عواقب اتکای عالمان به قدرت و نظام سیاسی و برای دستیابی به تحلیلی درست از جایگاه سازمان روحانیت، تنها در پی آشکارسازی بخشی از واقعیت بوده است.1

آنچه می‏توان در این بحث گفت، اینکه:‌ استاد مطهری به دنبال نهاد و سازمانی است که در آن روحانی از یک سو به مردم متکی بوده، قدرتش برخاسته از آنان باشد تا بتواند در مقابل تجاوز و تعدّی حکومت‏ها به حریم خصوصی شهروندان، مقاومت کرده، حقوق آنان را از حکومت‏ها مطالبه کند و از سویی، دارای حریت رأی باشد تا بتواند بدون هراس به تبیین مباحث دینی و اجتماعی و تولید دانش بپردازد. می‏توان گفت بزرگ‏ترین دغدغة شهید مطهری، فقدان تولید دانش دینی متناسب با نیازهای روز بوده است، که خود ایشان در پی تدارک راه حل این وضعیت بوده است.

استاد مطهری به دنبال آن است که حوزه‏های علمی و سازمان روحانیت شیعی، همزمان از قدرت و حریت بهره‏مند باشند. اصرار وی بر لزوم آزادی‌دادن به مردم در راستای ارتقای رشد فکری، به لحاظ فراهم‏سازی زمینة پذیرش تکثر افکار، و کاستی از مقاومت آنان در برابر اصلاحات دینی و اجتماعی، و تمهیدی بر تولید دانش دینی مناسب و مطلوب است.

استاد مطهری در ادامة مباحث خود، به زیان‌ها و پیامدهای حکومت عوام در جامعه و سازمان روحانیت اشاره کرده، می‏گوید: «حکومت عوام است که آزادمردان و اصلاح‏طلبان روحانیت ما را دل‏خون کرده و می‏کند» (همان، ص300). در جای دیگر، چنین اظهار می‏کند که با اصلاح وضعیت معیشت و اوضاع مالی، «مراجع عالیقدر تقلید آزاد خواهند گشت» (همان، ص306).

طبیعی است روحانیت در فضایی آزاد ـ عاری از فشار عوام‏زدگی ـ به‏گونه‏ای مطلوب‏تر می‏تواند راه حل‏های مناسب برای ارتقای سطح معنوی و دینی مردم ارائه کند.افزون بر مباحث پیشین، باید بر این نکته نیز تأکید کرد که از یک سو، ملازمه‏ای میان روشنفکری و متجاوزبودن دولت‏ها و از سوی دیگر، اعتقاد و ایمان و جهل و بی‏خبری مردم نیست. چه بسا دولت‏هایی که بهره‌ای از روشنفکری نبرده‌اند و ظالم هم نیستند و از سوی دیگر، چه بسا جوامعی که از ایمان و اعتقاد، بهرة وافری برده‏اند، اما با جهل و بی‏خبری هم بیگانه‏اند.

تأکید استاد مطهری بر ضرورت فضای آزاداندیشی، فارغ از اسارت قدرت سیاسی و عوام، در حقیقت زمینه‏سازی برای امکان‏بخشی به عالمان برای روشن نگاه‌داشتن چراغ دانش‏ورزی و تولید دانش و پدیدآوردن آثاری مطابق نیازهای جامعه و جوانان و نیز سیراب‌کردن تشنگی مشتاقان دانش بود.

شاید بتوان گفت خوانش استاد مطهری در تولید دانش دینی متناسب با نیازهای جامعه، به‏درستی بر مبنای آزادی و آزاداندیشی استوار شده است. او تلاش کرد جامعة علمی دینی و حوزه‏های علمی شیعی و بزرگان دین و دانش را به خوانش معنویت و دانش دینی در فضایی آزاد و به دور از ارتباط مستقیم با مسائل معیشتی دعوت کند؛ خوانشی که آزاداندیشی و تکثر را بر طالع خویش داشت.

شهید مطهری به‏درستی تشخیص داد که فقدان آزاداندیشی در میان عالمان شیعی، تولید و رونق دانش، به‏ویژه دربارة آموزه‏های دینی را به سمت رکود و توقف سوق خواهد داد؛ از این‌رو برای بهبود شرایط آزاداندیشی، در تلاش بود نهاد کهن حوزة علمی شیعی بتواند کاستی‏هایش را از بین ببرد تا مسیر تعالی جامعه طی شود. این مسیر جز با سازمانی‌شدن آزاداندیشی و حمایت‏های حوزه‏های علمی از آزاداندیشی و آزاداندیشان، میسور نیست؛ در واقع تلاش‏های شخصی و فردی اگرچه خوب است و توصیه می‏شود، اما به تنهایی کافی نیست و حوزه‌های علمی باید به صورت نهادی و سازمانی، بتوانند چنین وضعیتی را مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهند.

البته آیت‌الله مطهری خوش‌اقبال‌تر از صدرالمتألهین بود که از قم به تهران آمد و بحث‏های او در زمان حیاتش در میان نخبگان دانشگاهی جایگاه و رونقی یافت؛ اگرچه او مانند صدرالمتألهین نتوانست دستگاه جدیدی در فلسفه اسلامی نظام و قوام بخشد؛ کاری که صدرالمتألهین از واپسین روزهای هجرت به کهک به آن جامة عمل پوشید و جامعه ایران را در حدود چهارصد سال پس از وفات خود، تحت تأثیر قرار داد. این تأثیر عمده، در اثر تلاش‏های آزاداندیشانه و مجدّانه حکمای حکمت متعالیه و در صدر آنها امام خمینی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت و زمینه‏های مساعد آزاداندیشی را در این مرز و بوم به بار نشاند.

بی‏تردید یکی از اولویت‏های استاد مطهری ـ اگر در قید حیات می‌بود ـ دفاع آشکار از آزاداندیشی در نهاد کهن حوزه علمی شیعی بود؛ زیرا رونق دین‏ورزی و تفکر اصیل دینی را در پرتو آزاداندیشی می‏دید. نکوهش پیوستة تقلید و فروافتادن در دام جهل و بی‏معرفتی که در آثار صدرالمتألهین مورد توجه قرار گرفته نیز تأییدی است بر این تلقی که رونق اندیشه و دانش، نیازمند فضای آزاد است و در فقدان آن، عالمان روشن‌اندیش خانه‌نشین می‏شوند و جهل رونق می‌گیرد.

بر اساس آنچه استاد مطهری آورده است، چون انسان با عقل و فکر کار می‏کند و فکر برای انسان عمل آزادانه‌ای است، کم‌کم بر فکر انسان افزوده می‏شود و فکر تکامل می‏پذیرد. (مطهری، 1387، ص37). با وجود آزاداندیشی، چنین امکانی فراهم و بر عمق دانش افزوده می‏شود و جامعه به‌تدریج تکامل می‏یابد. به باور استاد مطهری، اصالت قضاوت انسان، یعنی توانایی انسان بر حقیقت‌اندیشی و آزاداندیشی مستقل از شرایط، که انسان بتواند بر ضد شرایط عینی و ذهنی خودش قضاوت کند و معیارهایی در خودش داشته باشد که به حکم آن معیارها، خطاهای خودش را کشف کند و بیابد. با چنین نگاهی، انسانیت انسان حفظ می‌شود و انسان از انسانیت خود ساقط نمی‏شود (همان، ص104).

استاد مطهری تأکیدهای افزون‏تری نسبت به مسئله معیشت و آزاداندیشی نیز مطرح می‏کند و بر این نظر است که در مسئله هنر یا علم، برای هنرمند یا عالم و یا فیلسوف، فراغتی لازم است؛ به این معنا که باید شرایط زندگی او به گونه‏ای باشد که به او مجال و فرصت اندیشیدن بدهد. اینکه در گذشته مدارسی با حجره‏ها و موقوفه‏هایی برای کسانی که قصد تحصیل داشتند، اختصاص می‏یافت، یا اینکه امروز به محصل کمک‌هزینة تحصیلی می‏دهند و برای او خوابگاه در نظر می‏گیرند، برای این است که دانش‏طلب باید خیالش از این جهات آسوده باشد و برای تحصیل علم، فراغت داشته و دغدغة معیشت نداشته باشد.

یک هنرمند باید زندگیش تأمین باشد تا بتواند فکرش در کار هنری متمرکز باشد؛ در غیر این صورت انسانی که از صبح تا غروب کار سنگین بدنی می‏کند، شب نمی‏تواند چند ساعت کار علمی یا هنری بکند؛ از این‌رو به تصریح استاد مطهری، جوامعی که مردمانش پیوسته درگیر معیشت هستند، در میان آنها هنر و علم رشد نمی‏کند، چون‏ فراغتی برای آن ندارند. (همان، ص108-109).

بنابراین از دید آیت‌الله مطهری، اگرچه مسئله معیشت و فراغت در آزاداندیشی بسیار تأثیرگذار است، اما نباید فراموش کرد که مسئله آزاداندیشی مسئله‌ای جهانی و مشکلة تمدن امروز است و باید دربارة ابعاد آن اندیشید و انسان را به سمتی سوق داد که به واقع درست و تأثیرگذار و آزاد بیندیشد و عمل کند؛ چراکه انسانیت انسان بر آزاداندیشی استوار شده است.

نتیجه

آنچه تا کنون بر آن تأکید شد، بیشتر آزاداندیشی شخصی و تنها توسط شماری از عالمان، همانند صدرالمتألهین، امام خمینی، علامه طباطبایی و استاد مطهری بود که با توجه به موانع و مشکلات موجود در راه آزاداندیشی، به راه خود رفته، چشمه‏های دانش و اندیشه‏ورزی را در جامعه بسط و گسترش داده‏اند. اگر نهال آزاداندیشی بخواهد ریشه بدواند، باید به طور مؤثر توسط سازمان روحانیت و حوزه‏های علمی شیعی پیگیری شود. این سازمان می‏تواند با برنامه‏ریزی مؤثر و مفید، از صاحبان ایده‏های جدید حمایت کند و زمینه‏های تضارب آرا و تبادل اندیشه را پدید آورد تا آزاداندیشان بتوانند مسیر آزاداندیشی و نظریه‏پردازی را طی کنند.

روحیة آزاداندیشی و آزادمنشی در بیشتر علمای مسلمان شیعی و به‌ویژه فلاسفه وجود داشته است، اما با وجود حکومت‏های مختلف، دخالت‏هایی در حوزه‏های شیعی از سوی آنان به عمل می‏آمد که ایشان نمی‏توانستند به طور کامل به این مسئله توجه نشان دهند و در پیشبرد دانش بکوشند.2 در واقع آزاداندیشی نهادینه‌شده در فکر و رفتار عالمان شیعی، به دلایل مختلف نمی‏توانست در سازمان آموزش حوزه‏های علمی شیعی نهادینه شود و به بار بنشیند.

دخالت‏های سازمان‌یافته حکومت‏ها و تحت فشار گذاردن عالمان شیعی، یکی از راه‌هایی است که همواره باعث تضعیف این مسئله شده است؛ در واقع عالمان شیعی در چنین فضایی، تنها در اندیشة حفظِ حیات مراکز آموزش شیعی بودند و از هر گونه عمل و اقدامی که بقای این گونه مراکز را خدشه‏دار نماید، پرهیز می‏کردند.3با این همه، همچنان که اشاره شد، به نظر می‏رسد اگر نهال آزاداندیشی بخواهد ریشه بدواند، باید به طور مؤثر توسط حوزه‏های علمیه شیعی پیگیری شود.

این مسئله با توجه به پیروزی انقلاب اسلامی و طرح مسئله آزاداندیشی در جمهوری اسلامی ایران و تأکید بر ایجاد کرسی‏های نظریه‏پردازی و آزاداندیشی، می‏تواند نویدبخش نهادینه‌شدن این مسئله در حوزه‏های علمی شیعی باشد. این سازمان می‏تواند با برنامه‏ریزی مؤثر و مفید و با حمایت از دانش‌آموختگان خود، از صاحبان ایده‏های جدید حمایت کرده، زمینه‏های تضارب آرا و تبادل اندیشه را پدید آورد.

در واقع افزون بر آنچه آیت‌الله مطهری مطرح می‏کند که مشکله اصلی سازمان روحانیت شیعی در فقدان آزاداندیشی و عوام‏نگری، مسائل مالی و معیشتی بوده است، مانع اصلی دیگر، نهادینه‌نشدن این مسئله در حوزة علمی شیعی است. متأسفانه به دلیل وجود موانع برشمرده، مسئله آزاداندیشی به رغم تأکیدات فراوان آموزه‏های دینی، با عنوان یک روش در حوزه‏های علمی شیعی آموزش داده نشده است و این خود مانعی مهم در راه آزاداندیشی است.

حوزه علمیه برای بسط و رونق مباحث علمی و آزاداندیشی و آن گاه ارتقای آن به جوامع علمی دیگر، ناچار است در کنار فرهنگ‏سازی، از دو عنصر قانون و نهاد بهره ببرد. وضع قوانین مناسب برای حمایت از آزاداندیشی و ایجاد نهاد برای حمایت عملی از این موضوع، می‏تواند کمک مؤثری باشد؛ ضمن اینکه می‏توان با ترمیم اشکال قانونی و نهادی، این وضعیت را ارتقا بخشید و از حالت شخصی و فردی به حالت سازمانی و نهادی بدل ساخت.

آنچه می‏توان گفت اینکه: حوزه‏های علمی شیعی، به رغم همة موانع و مشکلات، از دیرباز، کانون اندیشه‏های آزاد بوده است و چه بسیار افکار جدید و نو از دل این حوزه‏ها بیرون آمده است. در دوره‏های مورد بحث، صدرالمتألهین با طرح‌ریزی خاص خود، توانست مبدأ تحولی جدید باشد که توانست بعد از خود تأثیرات ژرفی پدید آورد. امام خمینی با همین آموزه‏ها در بعد عملی توانست نظام سیاسی تأسیس نماید و علامه طباطبایی و استاد مطهری با بهره‏گیری از دستگاه فلسفی حکمت متعالیه، توانستند پاسخگوی پرسش‏های زمانة خود باشند؛

از این‌رو در فرجام این نوشتار چند نکته را باید مورد توجه قرار داد:

1. آموزه‏های دینی شیعی، تقلید در باورهای اعتقادی را نمی‏پذیرد و انسان باید اصول اعتقادی خود را با آزادی و استدلال اخذ کند و تقلید و پیروی از والدین و گذشتگان پذیرفتنی نیست. این نکته بر این نظر تأکید دارد که انسان با آزادی و اختیار، عقاید و باورهای اعتقادی را بپذیرد و الا از او پذیرفته نیست.

2. در طول تاریخ، عالمان شیعی و به طور کلی شیعیان، دچار محدودیت‏های گسترده‏ای بوده‏اند. این مسئله به دلیل اینکه غالب حکومت‏ها غیرشیعی بوده‏اند، بیشتر نشان‏دهندة محدودیت شیعیان و عالمان شیعی بوده است. شیعیان در دوره حضور امام معصوم و دوره غیبت، نگاهی خاص به حکومت داشته‏اند و از این‌رو بسیاری از حکومت‏های موجود را به رسیمت نمی‏شناختند.

3.  این مسئله موجبات محدودیت هر چه بیشتر آنان را فراهم می‏آورد و آنان به رغم آموزه‏های دینی که آزاداندیشی را توصیه و ترویج می‏کند، نمی‏توانستند با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی، آزادانه به کارهای علمی خویش بپردازند؛ در نتیجه حوزه‏های علمی شیعی، بیش از هر چیز نگران حیات و بقای خود بودند و از این‌رو مشی محافظه‏کارانه در بیشتر دوران‏ها توصیه می‏شد.

4. از دوره صفویه و با تأسیس حکومت شیعی، وضعیت مساعدی برای رشد و پیشرفت دانش در حوزه‏های علمی شیعی به وجود آمد. به یاد داریم که در همین دوره، مکتب بزرگ فلسفی با عنوان حکمت متعالیه توسط صدرالمتألهین نظام و قوام می‏یابد و یا میرداماد دست به تأسیس حکمت یمانی می‏زند. همچنین در دانش‏های حدیث، اخلاق، فقه و مسائلی از این دست نیز پیشرفت‏های خوبی به دست می‏آید که این وضعیت با فروپاشی حکومت صفویه و بی‏ثباتی سیاسی، متوقف و دچار رکود می‏شود.

5. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، دوباره مرزهای دانش و اندیشه درنوردیده می‏شود و بحث‏های جدی و جدیدی با توجه به تأسیس رشته‏های تخصصی در حوزه‏های علمی شیعی درمی‏گیرد که نویدبخش ثبت برگ زرّین دیگری در دانش‏های اسلامی و احیا و بازسازی آن است؛ چنان که امروزه با پی‏ریزی دانش‏ها و رشته‏های تخصصی مختلف، می‏توان شاهد چشم‏انداز روشنی بود.

6. آنچه بیش از اندازه می‏تواند به این مسئله کمک کند، مسئلة اجتهاد است که به نوعی با آزاداندیشی گره خورده است. اجتهاد در حوزه‏های علمی شیعی، به مثابه نقطه تکاپو و جنب و جوشی است که همه را وامی‏دارد برای بهره‏گیری بیشتر از سرمایه و ظرفیت حوزه‏ها و روحانیت شیعی، دست به کار شوند و ضمن پاسخ به پرسش‏های انسان معاصر، به زندگی انسان در شرایط فعلی سامان دهند و درهای زیست اجتماعی و فرهنگی و معنوی را به رویش باز نمایند.

7. این وضعیت ممکن نمی‏شود، مگر شخصی‌اندیشی به جمعی‌اندیشی و سازمانی‌اندیشی تبدیل شود و از نگاه نهادی به این مسئله توجه شده، این مسئله به شکلی منسجم و متمرکز، هدایت و حمایت شود تا نهال کهن آزاداندیشی در حوزه‏های علمی و سازمان روحانیت شیعی جان تازه‏ای بگیرد و دانش و اندیشه رونق افزونی بیابد؛ از این‌رو برای برون‌رفت از وضعیت حاضر، به نظر می‏رسد حوزه علمیه شیعی و سازمان روحانیت باید با حمایت رسمی از آزاداندیشی و عالمان آزاداندیش، زمینه‏های بسط و رونق دانش‏های اسلامی را پدید آورند.

8. در پایان باید به این نکته توجه داشت که آزاداندیشی در حوزه‏های علمی شیعی وجود داشته است. این آزاداندیشی بیشتر شخصی بوده است تا سازمانی و نهادی. شایسته و ضروری است آزاداندیشی موجود و تاریخی از یک مسئلة شخصی به سمت سازمانی و نهادی ارتقا یابد.

پی نوشت :ها

1- شاید هم بتوان گفت تحلیل استاد مطهری، به شرایط خاصی اشاره دارد که به سبب خوشایند کسانی که در تأمین معیشت، بر پرداخت سهم امام به آنان تکیه دارند، برخی از فعالیت‏ها را انجام ندهند.

2- به گفته آیت‌الله جوادی آملی، انقلاب اسلامی ایران، در عین اینکه تعدادی از زندانیان سیاسی را آزاد کرد، اما بیش از آن «علوم و معارف وحیانی را تا حدودی آزاد و زنده کرده است» (ر.ک به: لک‏زایی، 1387، ص125).

3- اقدامات آیت‌الله بروجردی و قبل از آن حاج شیخ عبدالکریم حائری، به عنوان مؤسس حوزه علمیه قم در دوره معاصر در این زمینه ارزیابی می‏شود.

منابع:

 نهج البلاغه.

1. خمینی، روح الله؛ صحیفه امام؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378.

2. خمینی، سید احمد؛ مجموعه آثار یادگار امام؛ ج1، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1375.

3. دبیرخانه نهضت آزاداندیشی؛ درآمدی بر آزاداندیشی و نظریه‏پردازی در علوم دینی؛ قم: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1383.

4. زنجانی، سیدعزالدین؛ «گفتگو»، فصلنامه حضور، ش32، 1368.

5. صدرالمتألهین شیرازی، محمد بن ابراهیم؛ الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة؛ الطبعة الرابعة، بیروت: دار احیاءالتراث العربی، 1410ق/1990م.

6. ؛ سه اصل؛ به تصحیح سیدحسین نصر، تهران: روزنه، 1377.

7. ؛ عرفان و عارف‏نمایان (ترجمه کسر الاصنام الجاهلیه)؛ ترجمه محسن بیدارفر؛ چ3، تهران: الزهراء، 1371.

8. ضیائی، علی‌اکبر؛ نهضت فلسفی امام خمینی؛ تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1381.

9. طباطبایی، سیدمحمدحسین (علامه)؛ مجموعه مقالات و پرسش‏ها و پاسخ‏ها؛ به کوشش سیدهادی خسروشاهی؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1371.

10. ؛ شیعه: مذاکرات و مکاتبات پرفسور هانری کربن با علامه سیدمحمدحسین طباطبایی؛ چ4، تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، 1382.

11. لک‏ زایی، شریف؛ آزادی و دانش؛ قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1389.

12. ؛ «تکوین حکمت متعالیه از صدرالمتألهین تا امام خمینی»؛ فصلنامه پژوهش و حوزه، ش34-35، تابستان و پاییز 1387.

13. ؛ سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه؛ قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387.

14. لک‏ زایی، نجف؛ اندیشه سیاسی صدرالمتألهین؛ قم: بوستان کتاب، 1381.

15. مرزبان وحی و خرد: یادنامه مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، قم: بوستان کتاب، 1381.

16. مطهری، مرتضی؛ پیرامون جمهوری اسلامی؛ چ7، تهران: صدرا، 1372.

17. ؛ ده گفتار؛ چ6، تهران: صدرا، 1369.

18. ؛ فلسفه تاریخ؛ ج1، چ15، تهران: صدرا، 1387.

19. ــ ؛ یادداشت‌های استاد مطهری؛ ج2، چ2، تهران: صدرا، 1379.

20. نبیان، پروین؛ «تحریری نو بر مفهوم جبر و اختیار در نظر شیعه»؛ فصلنامه علمی ـ پژوهشی شیعه‌شناسی، ش27، پاییز1388.

شریف لک زایی، استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

منبع: فصلنامه علمی ـ پژوهشی شیعه شناسی، شماره 33، بهار 1390.

مطالب مرتبط

 آزاداندیشی در حوزه‌های علمیه شیعی: شخصی یا نهادی؟(1)

آزادانديشي در انديشه شهيد مطهري

موانع آزاداندیشی و نظریه‌پردازی: خروج از فضای شعاری