چاپ
دسته: مقاله
بازدید: 1745

امام و انسان کامل

مهم‌ترين بحث‌ها در اختلافات به وجود آمده و تاسيس مكاتب به ويژه عرفاني و فلسفي و كلامي ناشي از اختلاف درباره ماهيت انسان و نشانه‌هاي او است. از اين رو تبيين دقيق محل منازعه و تبيين مراد از انسان مي‌تواند كمك موثري باشد. در آموزه‌هاي ديني نگاهي چند بعدي به انسان شده است. همين نگاه در فكر امام خميني نيز جريان يافته است. از اين رو انديشه امام خميني ضمن نفي نگاه يك بعدي بر اين باور استوار است كه انسان موجودي چند بعدي و جامع است. داشتن چنين ويژگي‌اي است كه انسان را از ساير موجودات متمايز مي‌كند. يكي از اين نشانه‌ها، كه وجه تمايز انسان از حيوانات نيز مي‌باشد، وجود عنصر اختيار در آدمي است كه راه سعادت و شقاوت نيز از اين زاويه بروز و ظهور مي‌يابد. در چنين نگاهي انسان به عنوان مهم‌ترين و برترين موجود آفريده خداوند متعال و به دليل برخورداري از قوه نطق و خرد و بهره‌مندي از عنصر اختيار و آزادي از توان تصميم‌سازي و تصميم‌گيري و انتخاب مسير زندگي و حيات دنيوي برخوردار است.

 درواقع انسان، خود، اساس شكست‌ها و موفقيت‌ها و پيروزي‌ها و رهايي و رستگاري و سعادت و شقاوت است. حركت به سمت سعادت و شقاوت با توجه به اختيار و آزادي تكويني و فطري آدمي و نيز با توجه به زمينه‌ها و شرايطي كه به تعميق ابعاد اكتسابي منتهي مي‌شود صورت مي‌گيرد. انسان با توجه به كرامت ذاتي خويش، از اين امكان برخوردار است كه در هر سطحي از فضاي حيات كه مايل بود با اراده مختار خود حركت كند. طبيعي است كه حركت در جهت خلاف كرامت ذاتي، يعني شقاوت، نيز با اراده آزاد و مختار آدمي صورت مي‌گيرد. از اين رو، حتي ظرف تضمين و تحقق و تخريب و تضعيف كرامت ذاتي آدمي نيز از مسير نشانه اساسي آدمي يعني اختيار و آزادي مي‌گذرد. بنابراين نمي‌توان از نقش چنين عنصر مهمي غفلت كرد زيرا در پرتو آن مي‌توان مسير زندگي خود را به وسيله اراده مختار خود ساخت. آنچه در زمينه اختيار آدمي بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه انسان خليفه خداوند روي زمين است. از اين رو انسان از اين قابليت برخوردار است تا به آداب الهي مودب و برخوردار از صفات خداوند شود.

انسان مي‌بايست به اين سمت حركت كرده و زمينه‌ساز تحقق اين صفات در وجود خويش گردد. به ويژه اين كه در روايات متخلق شدن به اخلاق خداوندي نيز به انسان توصيه شده است. توجه به اخلاق خداوندي و تحقق آن در خود و جامعه بي‌ترديد با اراده مختار و آزاد آدمي محقق مي‌شود در غير اين صورت نقض غرض خواهد بود. اگر آدمي از اين امكان بهره‌مند نباشد نخواهد توانست براي نيل به اخلاق خداوندي حركت و جنبشي انجام دهد. طي مراحل سير و سلوك و معرفت الهي با سلوك اختياري انسان صورت مي‌گيرد. امام خميني زمينه‌سازي براي نيل به كمالات معنوي و سعادت يا حركت به سمت شقاوت، كه ضد كرامت انساني و خليفه اللهي است، را ناشي از مختار و آزاد بودن آدمي برشمرده و بر اين باور است كه توجه به سعادت و طي طريق براي رسيدن به آن ناشي از آن است كه انسان خليفه خداوند روي زمين است.

مقام خليفه اللهي اقتضا دارد كه آدمي در راه نيل به كمالات و سعادت پيش رود و قله‌هاي رسيدن به قرب الهي را طي كند كه اين مهم با اختيار، كه جوهر آدمي است، پا گرفته و محقق مي‌شود: «پس انسان، خليفه خدا است بر خلق او و بر صورت الهي آفريده شده است و منصرف در بلاد خدا است و خلعت‌هاي اسما و صفات خداوندي را دربر كرده و در گنجينه‌هاي ملك و ملكوت او نفوذ دارد. روحش از حضرت الهيه بر او دميده شده، ظاهرش نسخه‌اي است از ملك و ملكوت و باطنش گنجينه‌هاي خداي لايموت.» و اين گونه است كه روح الهي بر آدمي مي‌وزد و انسان را از بركات معنوي خود مشروب مي‌سازد و در اين صورت است كه عنصر اختيار آدمي نيز معنا و مفهوم مي‌يابد. به واقع، اختيار، جزء جدايي ناپذير انسان است كه خداوند آن را در نهادش به وديعه نهاده است.

از سوي ديگر بر مبناي اصل كرامت انساني، هر عملي كه انسان انجام مي‌دهد بايد انسانيت و عزت خويش را در لحاظ كرده و آن را اصيل بداند. اين مساله از آن رو مهم است كه آدمي به عنوان موجودي كه از امكان گفتن سخن خردمندانه و كلام معقول بهره‌مند است از كرامتي ذاتي برخوردار بوده و بايد در انجام فعاليت‌هايش آن را نشانه گيرد و از اموري كه باعث مخدوش شدن آن مي‌گردد اجتناب نمايد. در مقابل، اگر عقل خود را تابع هواها قرار دهد يا ديگران را در خدمت منافع خود درآورد، برخلاف كرامت انساني عمل كرده است. مساله كرامت در قرآن كريم هم به شايستگي مورد توجه و تاكيد خداوند متعال قرار گرفته است. كرامت داراي سطوح و مراتبي است. نخست، كرامت ملكوتي كه فراطبيعي صرف و مربوط به فرشتگان خدا، عرش الهي و حاملان عرش است. دوم، كرامت طبيعي كه مربوط به موجودات طبيعي است و احجار و گياهان را دربر مي‌گيرد.

و سوم «كرامت بلند انساني» كه از تلفيق بين طبيعت و فراطبيعت حاصل آمده و از جمع سالم ميان كرامت ملكوتي و كرامت طبيعي پديدار گشته است. از منظري ديگر چون كرامت ملكوتي و طبيعي به حكمت نظري بازمي‌گردد و صبغه وجودي دارد، كرامتي دانشي است و كرامتي كه با حكمت عملي مرتبط است و جنبه اعتباري دارد، كرامتي ارزشي است. كرامت دانشي، نحوه وجود و صبغه هستي است. بنابراين در طيفي تشكيكي از ضعيف‌ترين مرتبه آغاز مي‌شود و تا والاترين و كامل‌ترين مراتب امتداد مي‌يابد. از اين رو وصف كريم را، هم در گياهان به كار مي‌رود و هم در عرش خدا و هم در خليفه خدا كه از برترين كرامت الهي برخوردار است زيرا تنها او است كه مي‌تواند ميان تشكيك و ملكوت، جمع سالم كند و به تمام معنا مكرم باشد. افزون بر اين در بخش‌هاي مربوط به اخلاق و حقوق و اعمال يعني بحث از بايدها و نبايدها نيز انسان از كرامت ارزشي برخوردار است.

آشكار است كه مبحث اختيار نيز، جايگاه مهم و فربه‌اي در متون و آموزه‌هاي اسلامي را به خود اختصاص داده است. امام خميني به عنوان فيلسوفي برجسته، كه فلسفه‌اش از حكمت متعاليه سيراب شده، در آثار خود اين بحث را به خوبي تبيين كرده است. از نظر ايشان، سه مكتب كلامي وجود دارند كه در موضوع اختيار انسان سه ديدگاه متفاوت از يكديگر را توليد و تبيين كرده‌اند. بر اساس اين سه مكتب و ديدگاه، گستره بهره‌مندي آدمي از آزادي و اختيار قبض و بسط مي‌يابد. امام خميني در بحثي مبسوط در كتاب طلب و اراده در اين زمينه بحث و استدلال و با روشن كردن محل نزاع ديدگاه خود را مطرح كرده است. نخستين ديدگاه در اين باره از آنِ كساني است كه به نوعي به استقلال كامل انسان در انجام اعمال مي‌انديشند. اين تلقي، كه از آن به مكتب معتزله ياد مي‌شود، بر آن است كه هر چه از آدمي صادر مي‌شود به سبب مقدمات اختياري و مخلوق خود آدمي است. از اين رو خداوند متعال هيچ دخالتي در افعال انسان ندارد و نقش حق تعالي در افعال آدميان صرفاً به مقداري است كه انسان را قادر و توانا و مختار مي‌سازد تا هر كاري كه مي‌خواهد انجام دهد اما پس از آن خداي تعالي نسبت به افعال بشر هيچ اراده و مشيتي ندارد. اين ديدگاه انسان را در انجام كارهايش به طور كامل مختار و مستقل مي‌شمارد و خداوند را صرفاً اعطا كننده اين اختيار مي‌داند. از اين رو اعمال آدمي همه به توسط اراده آزاد او و به گونه‌اي استقلالي محقق مي‌شود.

در يك كلام بايد گفت آزادي جوهره انسانيت و آدمي بودن و آدمي زيستن است. آزادي يعني آن كه انسان بتواند آن گونه رفتار كند كه خود، آن را برگزيده است. مانعي در پيش روي انسان نباشد و آدمي فارغ از هر چيز و هر كس، به آن چه مطلوب است، دست‌يابد و آن گونه رفتار و عمل كند كه قصد و نيت كرده است. در ديدگاه امام خميني، غرض از دست يابي به آزادي، رسيدن به سعادت و كمال است. در نگاه ايشان، آزادي روشي است براي دست‌يابي به هدفي والا، كه همانا رسيدن به كمال و سعادت و قرب الهي و زندگي معنوي است. از اين رو است كه امام خميني، براي دست‌يابي به اين هدف متعالي، آزادي را به نحو مطلق نيز جايز دانسته است. انسان، آزادي را براي غايت و هدفي مي‌خواهد كه اين هدف با توجه به مفروضات، شرايط و الزامات ‌انديشه‌اي، مي‌تواند ناهمگون باشد و حوزه‌اي گسترده از مسائل اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي را شامل شود.

بر اساس آنچه ذكر شد مي‌توان به نتايجي دست يافت كه در پرتو آن با توجه به عنصر كرامت و شايستگي انسان، نشانه‌هاي اساسي انسان آشكار مي‌شود. اختيار به مثابه عنصري هستي شناختي، فلسفي، تكويني و طبيعي مي‌تواند مورد توجه قرار گرفته و مبنايي بسيار مهم براي ورود انسان به حوزه عمومي و مسائل اجتماعي و سياسي تلقي شود. از سوي ديگر كرامت ذاتي انسان به عنوان عنصري انسان شناختي، كلامي، ارزشي و ديني كه از عنصر اختيار مشروب مي‌شود زمينه‌هاي نظري مهم و بنياديني را فراهم مي‌سازد تا انسان با تكيه بر آن به حضور موثر و فعال خويش در حوزه عمومي بينديشد و ظرفيت‌هاي انساني و از جمله كرامت ذاتي خويش را در مراتب و سطوح مختلف تحقق بخشد. بنابراين در مرحله ديگري عنصر آزادي بروز و ظهور مي‌يابد. آزادي به عنوان مفهومي فردي، اجتماعي، فلسفي و سياسي، ظرف عيني تحقق كرامت انساني را بر دوش مي‌كشد. درواقع انسان با برخورداري از آزادي‌هاي اجتماعي و سياسي و در حوزه عمومي كرامت ذاتي خويش را تعميق مي‌بخشد. اين مرحله، كه مكمل وضعيت قبلي است،

 به اين معنا است كه انسان به تعبير برخي از متفكران مسلمان در دو حوزه آزادي معنوي و آزادي اجتماعي در دست‌يابي به كرامت ذاتي و اكتسابي تلاش مي‌ورزد. آزادي معنوي به عنوان نقطه شروعي براي تحقق بخشي به كرامت انساني، نيازمند پرهيز از موانع دروني به منظور شكوفا سازي كرامت است. از سوي ديگر نيل به آزادي‌هاي اجتماعي و از ميان بردن موانع بروني، كه نفي نظام‌هاي استبدادي و استبداد در صدر آن است، نيز زمينه‌هاي آشكارسازي گسترده‌تر كرامت انسان را در پي دارد. اين همه با توجه به منظر امام خميني در مباحث اختيار، كرامت انسان و آزادي، معنا و مفهوم خاصي مي‌يابد. درواقع انسان در دايره امر بين امري از اين توانايي برخوردار است كه با لحاظ محدوديت‌هاي پيش رو و تحقق بخشي به توانايي و استعدادهاي خويش به سمت و سويي حركت كند كه در آن قرب الهي و دست‌يابي به سعادت خوش مي‌درخشد.

شریف لک زایی

مهرنامه، شماره 3، خرداد 1389.