جدیدترین مطالب

به نظر می رسد کسی که در این دوره به ویژه با کمترین هزینه و کمترین تبلیغات و بی هیاهو توانست با منطق قوی و در کمترین زمان ممکن به ترغیب انتخاب کنندگان بپردازد شخص دکتر محسن رضایی است. این امر اگر چه دیرهنگام صورت گرفت و وی دیرتر از همه رقبا وارد صحنه مبارزات انتخاباتی شد اما ارائه دیدگاه های وی در رسانه های تصویری و صوتی و مکتوب و به ویژه برگزاری مناظرات انتخاباتی میان کاندیداهای چهارگانه، که خود پیشنهاد دهنده آن بود، به زودی توانست او را یک سر و گردن بالاتر از رقبا نشان دهد.

 __________________________________
اگر مشارکت سیاسی را به معنای عام، سهیم شدن افراد در سطوح مختلف فعاليت در نظام سياسى در نظر بگيريم، آن گاه انتخاب کردن و رأی دادن یک مشارکت سیاسی تلقی می شود. با این وجود این سطح از مشارکت سیاسی در مقایسه با انتخاب شدن و تلاش برای کسب یک مقام، که بالاترین سطح از مشارکت سیاسی فرض می شود، پایین ترین سطح مشارکت سیاسی است.

این که انتخاب کردن پایین ترین سطح مشارکت سیاسی است به این معنا است که درگیری در آن در کم ترین زمان خود انجام و به پایان می رسد. در این صورت البته بدون احتساب فعالیت های تبلیغی برای یک کاندیدا و حمایت از او، با انداختن رأی هر فردی در صندوق رأی گیری در روز برگزاری انتخابات خاتمه می یابد و از آن پس انواع دیگر مشارکت سیاسی بروز و ظهور می یابد.

در مقابل، انتخاب شدن، که بالاترین سطح مشارکت سیاسی تلقی می شود ناظر به بیشترین درگیری در سطوح سیاسی است. درواقع انتخاب شدن نیازمند بیشترین تعهد است و پس از مرحله انتخاب کردن شروع می شود و مصادیق متعددی در سیاست دارد.

با این حال در ایران به دلایل متعددی سطح مشارکت سیاسی در معنای انتخاب کردن بسیار مهم تلقی شده و حتی معادل مشروعیت نظام تلقی می شود. چنین است که این نوع از مشارکت سیاسی می تواند تداوم و یا قطع استمرار مشارکت سیاسی افراد را در انواع دیگر به همراه داشته باشد.

این نگرش اگرچه در رویکردهای رایج علوم سیاسی مطرح شده است اما می توان به رویکرد سومی هم رسید و آن اهمیت هر دو سطح از مشارکت سیاسی انتخاب کردن و انتخاب شدن است و قائل به یک نظریه ترکیبی شد.

در این معنا هر سطح از مشارکت سیاسی معنا و مفهوم خاصی دارد. در واقع انتخاب کنندگان می بایست با حضور فعال و نه منفعلانه به دنبال انتخابی برتر باشند و انتخاب شوندگان نیز با ارائه برنامه و رقابت منصفانه و عادلانه در فضای آزاد و برای کسب آرای مردم در تلاش باشند.

به نظر می رسد کسی که در این دوره به ویژه با کمترین هزینه و کمترین تبلیغات و بی هیاهو توانست با منطق قوی و در کمترین زمان ممکن به ترغیب انتخاب کنندگان بپردازد شخص دکتر محسن رضایی است.

اگرچه وی در تلاش بود تا امکان حضور افراد دیگری را برای انتخاب شدن از سوی مردم فراهم آورد تا به ارائه برنامه هایی بپردازد که می تواند خلأ بی برنامگی را در شرایط موجود فراهم سازد اما چندان موفقیتی حاصل نکرد و به ناچار خود وارد صحنه رقابت ها شد.

این امر اگر چه دیرهنگام صورت گرفت و وی دیرتر از همه رقبا وارد صحنه مبارزات انتخاباتی شد اما ارائه دیدگاه های وی در رسانه های تصویری و صوتی و مکتوب و به ویژه برگزاری مناظرات انتخاباتی میان کاندیداهای چهارگانه، که خود پیشنهاد دهنده آن بود، به زودی توانست او را یک سر و گردن بالاتر از رقبا نشان دهد.

اما در این میان آنچه نباید از نظر دور داشت این که رأی به محسن رضایی، رأی به اخلاق، صداقت، صراحت نیز هست. در عین این که رأی به دکتر رضایی می تواند رأی به اعتدال هم تلقی شود. وی بی آن که به هیچ یک از رقبا اهانت کند و یا حتی اخلاق و ارزش های دیرپای اسلامی را زیر پا گذارد به مبارزه پرداخت و به گفته انسان های منصف پیروز میدان بود.

به ویژه باید در نظر داشت که رضایی با پذیرش نکات مثبت رقبا و نقد منصفانه و عالمانه کاستی ها و ارائه برنامه منسجم نیز موفق عمل کرد. سال های طولانی حضور رضایی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و ارتباط با بسیاری از نخبگان این موقعیت را برای او فراهم آورده است که هم با تئوری های مدیریت جامعه آشنایی عمیق تری پیدا کند و هم از تجربه مدیریتی نخبگان زیادی بهره مند شود و هم این که برای اجرایی کردن برنامه ها با شناسایی کاستی های موجود بیاندیشد.

نگوییم محسن رضایی رأی نمی آورد؛ زیرا اگر تمام کسانی که محسن رضایی را اصلح می دانند به او رأی دهند حتماً رأی بسیار بالایی خواهد آورد و پدیده انتخابات دهم حتماً او خواهد بود چنان که تاکنون جام اخلاق انتخابات این دوره را عادلانه به دست آورده است.

از این رو باید توجه کرد که چه کسی را در یک لحظه انتخاب می کنیم. در واقع انتخاب های لحظه ای ما، که پایین ترین سطح مشارکت سیاسی است، می تواند تأثیر زیادی در بالاترین نوع مشارکت سیاسی برجای گذارد و تداوم حضور انتخاب کنندگان و به ویژه نخبگان را در سایر سطوح مشارکت سیاسی تأمین و تضمین کند.

با چنین رویکردی می توان تأکید کرد که نبایستی در انتخاب سستی کرده و مشارکت را در آن به دلیل این که پایین ترین سطح مشارکت سیاسی است دست پایین فرض کرد، بلکه می بایست با حساسیت و تأمل بیشتری به آن پرداخت و با توجه به این که چهار سال کشور در اختیار یک فرد قرار می گیرد شایسته تأمل افزون تری است.
شریف لک زایی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید