چاپ
دسته: يادداشت ها
بازدید: 3347

این قصه البته سر دراز دارد كه آیا سلطان باید حكیم باشد یا حكیم، سلطان؟ افلاطون این گونه می اندیشید كه پادشاه حكیمی باید بر مردم حكومت كند و از فیلسوف شاهی دم زد و خلقی را بعد از خود مشغول ساخت كه درباره این رأی حكیم یونانی موضع بگیرند و گروهی در تأیید آن و پاره ای نیز در رد آن مطالب سودمندی ارائه كنند. به نظر افلاطون، فیلسوف شاه می بایست از اوضاع جامعه آگاهی تام و تمامی داشته و از عهده اداره مملكت برآید. نه آن كه مملكت داری به نام او و به كام دیگران باشد.

 _____________________________________

درست است كه مجموعه های تلویزیونی ماه مبارك رمضان امسال باب طبع غالب بینندگان قرار نگرفته و از سطح نازل تری نسبت به مجموعه های سال های گذشته برخوردار هستند اما در این میان شاید بتوان گفت مجموعه تردبام آسمان استثنا است زیرا یكی از فاخرترین این مجموعه ها در سال های جاری است.

اگرچه در وانفسای مسائل پیش آمده پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری دل و دماغی برای تماشای تلویزیون نمانده است اما نمی شد از تماشای سُلّمُ السَّماء یا همان نردبام آسمان گذشت.

نردبام آسمان، روایت سرگذشت غیاث الدین جمشید كاشانی، حكیمی منجم از این مرزوبوم بود كه كم تر درباره ایشان خوانده ایم و شنیده ایم. و مگر از سایر اندیشمندان این مرزوبوم چیزی خوانده و شنیده ایم كه ایشان جامانده باشد؟ ما در فقر محضی از آگاهی از مفاخر این آب و خاك به سر می بریم. مگر تا كنون فیلم و یا سریالی درباره خواجه نصیرالدین تولید شده كه از دیگران غفلت شده باشد؟ 

نردبام آسمان، تنها روایت گر سرنوشت یك حكیم منجم كه مشابه او ده ها و صدها حكیم و منجم دیگر نیز در این سرزمین بوده و هستند، نیست، بلكه روایت سیاست و سیاستمداری در زمانه ای است كه به ظاهر علم و دانش ارج و قربی داشته و امیرزاده الغ بیگ خود در سلك سرآمدان دانشمندان و دانش دوستان است. اما به قول وزیر او مگر سیاست را دانش و دانشمندان رقم می زنند و كار مُلكداری به دست آنان است؟ 

این قصه البته سر دراز دارد كه آیا سلطان باید حكیم باشد یا حكیم، سلطان؟ افلاطون این گونه می اندیشید كه پادشاه حكیمی باید بر مردم حكومت كند و از فیلسوف شاهی دم زد و خلقی را بعد از خود مشغول ساخت كه درباره این رأی حكیم یونانی موضع بگیرند و گروهی در تأیید آن و پاره ای نیز در رد آن مطالب سودمندی ارائه كنند. به نظر افلاطون، فیلسوف شاه می بایست از اوضاع جامعه آگاهی تام و تمامی داشته و از عهده اداره مملكت برآید. نه آن كه مملكت داری به نام او و به كام دیگران باشد. 

در این میان مجموعه نردبام آسمان به گونه ظریف و زیركانه ای از این نظریه دفاع می كند كه دانشمندان را چه جای حكومت و مملكت داری است؟ چنان كه سقراط جام زهرآگین را نوشید دیگر حكیمان نیز آماج تیرهای زهر آلود و زهرآگین خواهند شد. غیاث الدین جمشید كاشانی در زمره یكی از این حكیمان منجم بود كه خونش بر زمین ریخت در حالی كه امیرزاده ای دانشمند و دانش دوست حكم می راند و به وی نیز علاقه و ارادت داشت؛ اما به رأی روزگار و به واسطه سعایت بدخواهان، به حكم مملكت داری و سیاستمداری در وفاداری جمشید تردید كرد! 

اگرچه این می تواند نقد جانانه ای بر نظریه افلاطون باشد اما با این كاستی بزرگ هم همراه است كه در این سریال، امیرزاده از واقعیت اوضاع جامعه خود مطلع نیست و نمی داند كه همه توطئه ها از بیخ گوش او یعنی از قصر او پرده برداری و بنا به دستور همسر او اجرا می شود! 

از همین رو است كه مظلوم در جایگاه متهم ظاهر می شود و در وانفسای سعایت سعایتگران و دیوانیان آلوده به مكر و توطئه آنچه در نهایت قربانی می شود همانا مظلوم است و بس. كه البته قربانی واقعی همانا دانش و آزادی و آزادگی است كه در دام بد سیرتانِ بی معرفت گرفتار شده و سرانجام این جهل است كه می تازد.

 بگذرم!

 اما نمی توانم خرسندی ام را از تولید و پخش این مجموعه ابراز نكنم؛ زیرا بعد از مدت ها كه از مجموعه خوش ساخت سرنوشت صدرالمتألهین با نام «روشن تر از خاموشی» به كارگردانی حسن فتحی می گذشت، چنین مجموعه فاخری درباره یكی دیگر از متفكران این سرزمین تولید و پخش نشده بود. كاش هر سال و هر ماه رمضان از دیدن چنین مجموعه های ارزش مندی بهره مند می شدیم و تصمیم سازان رسانه های تصویری در برنامه های خود هر ساله حداقل ساخت یكی از این مجموعه ها را قرار دهند و جامعه ما را با فرهنگ و هویت این مرزوبوم بیش از گذشته آشنا كنند.

 البته باید دریغ و تأسف هم خورد از این كه در تولید و پخش این مجموعه ها رقابتی نیست تا طعم روایت های مختلف چشیده شود و هر رسانه سعی در ربایش مخاطبان عام و خاص داشته باشد.

 شاید روزی برسد كه همان گونه كه بانك های خصوصی در ایران راه افتاد تلویزیون خصوصی هم راه اندازی شود. دعا می كنیم آن روز هم بر تولید و پخش چنین مجموعه هایی افزوده شود و ما مجبور نباشیم به تماشای مجموعه های نازل برخی كشورهای دور و نزدیك و یا حتی تولیدات سطح پایین داخلی بنشینیم.

 شاید در آن فردا مردان سیاست و مردان قلم در كنار هم به كار كشورداری سرگرم باشند و اسباب آرامش و سازندگی و كمال جامعه را فراهم كنند كه كار ملك جز به قلم و جز به سیاست سامان نخواهد یافت و آنچه در این میان اهمیت وافری دارد همانا قلم و آزادی و آزادگی است كه می تواند سیاست و شمشیرها را در بند و یا رها سازد.

همین یادداشت در سایت آینده

مقاله مرتبط:

شرح حال غیاث الدین جمشید کاشانی