جدیدترین مطالب

امروز شهر استکهلم زنده تر است و رفت و آمد بيشتري در آن مشهود است. گويا به غير از شنبه و يكشنبه كه تعطيل بوده، پنجشنبه نيز به عنوان روز عروج حضرت مسيح عليه السلام تعطيل بوده و جمعه نيز به مناسبت اينكه بين التعطيلين قرار گرفته تعطيل شده است. ظاهراً همان عادت ايران در تعطيلي اينجا هم وجود دارد. ما از اينها ياد گرفته ايم يا اينها از ما ياد گرفته اند؟

گزارش يك سفر مطبوعاتى (دوم تا نهم خرداد 1388)

اشاره
    متن حاضر نخستین بخش از گزارش سفر مطبوعاتى نگارنده است كه در خرداد ماه 1388 به نمايندگى از هفته نامه پگاه حوزه به سوئد و نروژ داشته است. اعضاى حاضر در اين سفر تعدادى از روزنامه نگاران و اصحاب مطبوعات كشور بودند كه به منظور ديدار و تبادل نظر با اصحاب رسانه و مطبوعات دو كشور مذكور و تبادل تجربيات به اين دو كشور سفر كردند. در این بخش از گزارش، كه در شماره 264 هفته نامه پگاه حوزه منتشر شد، به رویدادهایی که در سوئد می گذرد پرداخته شده است.

 شنبه 2/3/1388 ( 23/5/2009)

    از فرودگاه امام خميني تا فرودگاه آرلاندا 

    هواپيماي گروه اعزامي مطبوعاتي ساعت هشت صبح دوم خرداد ماه از فرودگاه امام خميني رحمه الله عليه پرواز كرد و حدود ساعت سيزده به وقت تهران و حدود ده و نيم به وقت سوئد در فرودگاه نسبتاً خلوت آرلاندا بر زمين نشست. سفير جمهوري اسلامي ايران، جناب آقاي رسول اسلامي، در فرودگاه آرلاندا - نزديكي پايتخت كشور سوئد، استكهلم - استقبال گرمي از همراهان و گروه اعزامي مطبوعاتي و رسانه اي به كشور سوئد كرد.

    همراهان سفر همه مطبوعاتي و رسانه اي بودند. از شخص آقاي عليرضا ملكيان، - معاونت مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي - گرفته تا آقاي عليرضا شيروي و ديگر آقايان: رمضان علي ابراهيم زاده گرجي از كيهان فرهنگي؛ حسن حبيب زاده مطبوعاتي و رسانه اي مستقل و مستندساز؛ عبدالله بيچرانلو محقق رسانه اي؛ رضا داوري از خبرگزاري فارس، حنيف غفاري از روزنامه رسالت و اينجانب شريف لك زايي از هفته نامه پگاه حوزه. اين نشريات به انتخاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و براي آشنايي با فعاليتهاي مطبوعاتي - فرهنگي به اين دو كشور اين سفر دعوت شده اند، گفته شد.

    مسير نيم ساعته فرودگاه آرلاندا تا هتل، سرتاسر سرسبز و خرم با درختان قد و نيمقد و بلند و احياناً ساختمانهاي شيك و يا در حال ساخت بود. در مسير هتل از كنار شركت ولوو VOlVO)) هم عبور كرديم، كه كاميونهاي آن در ايران مشهور و مورد استفاده است. و در واقع يكي از زمينه هاي تجاري ايران و سوئد در همين رابطه است و ايران بازار تجاري خوبي براي كشور سوئد است، كه در اين اوضاع و احوال تحريم هم نميخواهد اين بازار را از دست بدهد. شركت سوئدي اسكانيا نيز فعاليت گسترده و مراودات تجاري زيادي با ايران دارد.

    كشور سوئد در شمار كشورهاي اسكانديناوي و در شمال اروپا واقع است. مجموعه كشورهاي سوئد، نرودژ، فنلاند، دانمارك و برخي كشورهاي ديگر در شمار كشورهاي اسكانديناوي هستند. گستره سرزميني كشور سوئد و به تبع آن كشورهاي نروژ و فنلاند - به عنوان همسايه هاي دو طرف سوئد - از شمال به قطب مي رسد و لذا طبيعي است كه شش ماه از سال تاريك و نيمه تاريك و شش ماه هم روشن و نيمه روشن باشد و به گفته دوستان سفارت، همين مساîله موجب شده تا بسياري از ساكنان اين كشور دچار افسردگي شده و سرد مزاج باشند.           
  
    گپ و گفت بعد از ناهار
    ناهار مهمان آقاي سفير بوديم. آقاي اسلامي با اشاره به اينكه مساله هسته اي و حقوق بشر از عمدهترين مسائل در روابط ما با سوئد است، گفت: در سالهاي اخير سفر به ايران از سوي ايرانيان مقيم سوئد بسيار زياد شده است. طبق آمار شركت هواپيمايي ايران اير، در سال گذشته حدود 35 هزار نفر توسط اين شركت به ايران رفته اند، كه البته اين آمار با توجه به شركتهاي ديگري كه به ايران مسافر ميبرند افزايش مييابد. در سوئد بيش از يكصدهزار ايراني زندگي ميكنند كه جمعيت قابل توجهي است؛ زيرا جمعيت سوئد حدود نه و نيم ميليون نفر است كه جمع زيادي از آنان مهاجر و تعداد زيادي نيز اقامت گرفته اند.

    وي ضمن يادآوري اين نكته كه حدود 18 راديو در اختيار اپوزيسيون جمهوري اسلامي ايران قرار دارد، توصيه كرد، كه ميتوان در گفت وگو با سوئديها از مساله برخورد دوگانه آنان با مساله حقوق بشر و بحث تروريسم سخن گفت. به هر حال موارد قابل توجهي وجود دارد كه ميتواند در مناسبات با ايران تاثير بسيار زيادي داشته باشد، اما به دليل مسائل سياسي از چشم آنان دور مانده است، كه با طرح آنها توسط اعضاي هياîت اعزامي، به ويژه رسانههاي مستقل ميتواند موثر باشد.

    آن گاه آقاي ملكيان سخناني در چرايي اهداف سفر ايراد كرد، كه آشنايي با زمينه هاي سخت افزاري و نرم افزاري مطبوعاتي و رسانه اي و نيز تبادل تجربيات با طرف سوئدي از مهمترين آنها بود. وي همچنين در گزارشي يادآور شد كه حدود 115 نمايندگي خارجي رسانه اي در ايران وجود دارد كه بيشترينِ آن مربوط به كشورهاي امريكا، انگليس و ديگر كشورهاي غربي و اروپايي است، در حاليكه ايران در امريكا به جز نمايندگي صدا و سيما در نيويورك هيچ نمايندگي ديگري ندارد و آن هم محدود به شهر نيويورك و سازمان ملل است، پس آقاي ملكيان به معرفي اعضاي هيات رسانه اي _مطبوعاتي پرداخت، كه وقتي نوبت به من رسيد، تجليل خوبي از هفتهنامه پگاه حوزه به عمل آورد. ايشان همچنين يادآوري كرد كه اين هفته نامه در سالهاي گذشته دو مرتبه در شمار برترين نشريات فرهنگي، حائز رتبه شده است. بعد از معرفي، هر كدام از دوستان نيز نكات و مطالبي را مطرح كردند.
        
        سياست متعاليه از منظر حكمت متعاليه
    بنده به عنوان اولين شروع كننده، از جناب آقاي سفير از فضاي فكري و فلسفي سوئد پرسيدم و اينكه آيا امكان باز كردن باب گفت وگو در مسائل فكري و فلسفي، به ويژه فلسفه سياسي با مراكز علمي سوئد وجود دارد و يا خير و اساساً اين مسائل چقدر در اينجا مورد توجه است؟ همچنين با اشاره به كارهاي انجام شده در پژوهشكده علوم و انديشه سياسي، در زمينه انديشه سياسي و فلسفه سياسي به پروژه سياست متعاليه از منظر حكمت متعاليه اشاره و اهميت آن را با توجه به خلا معنوي موجود در سياست معاصر جهان يادآور و بحث احياي فلسفه سياسي اسلامي در قالب فلسفه سياسي متعاليه را متذكر شدم.
    سفير ايران استقبال خوبي از بحث مطرح شده نمود و آن را مهم ارزيابي و يادآور شد كه باز هم به طور مفصل در اين زمينه صحبت شود تا ابعاد آن روشنتر گردد. ساير دوستان هم نكات ارزشمندي در رابطه با حضور و ارتباطات رسانه اي در ايران و متقابلاً در سوئد مطرح كردند.    
        
        ويژگي هاي استكهلم
    در بازگشت به هتل، گشتي در خيابانها زديم و از مراكز متعدد و خيابانهاي مختلفي عبور كرديم. آنچه بيش از همه جلب توجه ميكرد، نمود بارز سنتهاي مذهبي در ساختمانها بود. به نظر قدمت برخي از ساختمانها مانند كاخ پادشاه سوئد به قرن 17 ميلادي باز ميگشت كه اكنون تبديل به موزه شده بود. همسان بودن منازل و خيابانهاي يكدست، يكنواخت و صاف از ديگر نكات مهم و چشمنواز بود.       
    
        سفارت، سنگ تمام گذاشت
    انصافاً دوستان سفارت هم سنگ تمام گذاشتند. آنان افزون بر استقبال گرم و نيز همراهيِ از فرودگاه تا هتل و از متل تا سفارت و آنگاه ديدن شهر، دو عدد ماشين در اختيار ما گذاشتند كه رانندگي آنها توسط همكاران سفارت انجام مي گرفت. البته با يك همكار فيليپيني كه مقررات را هم بسيار خوب رعايت مي كرد.

    يكشنبه 3/3/1388  (24/5/2009)
        
    مجمع اهل بيت عليهم السلام
    برنامه روز يكشنبه بازديد از مجمع جهاني اهلبيت عليهم السلام، وابسته به مركز جهاني اهل بيت عليهم السلام بود. صبح، پس از صرف صبحانه در رستوران هتل كلرين و جمع شدن دوستان گروه و آمدن دوستان سفارت، به اتفاق هم براي بازديد از مجمع جهاني اهلبيت(ع) رهسپار حومه شهر استكهلم شديم. نيم ساعتي شد تا به مجمع رسيديم. (يادم هست كه تا سفارت هم بيست دقيقه اي طول كشيد) اگرچه ممكن است وضعيت آب و هوايي و نيز سرسبزي منطقه اين تصور را ايجاد كند كه آنها در بهترين نقطه آب و هوايي ساكن اند، اما فقدان و يا كم بودن امكاناتِ اين مركز اسلامي شيعي به خوبي مشهود بود. قبلاً از طريق اينترنت تصوير مسجد بزرگ امام علي عليه السلام را كه در همين محل واقع است ديده بودم، اما نكته جالب توجه اينكه در همين نقطه نيز كلاسي شش نفره برقرار بود و يكي از طلاب فاضل عراقي كه از ايران آمده بود، به دانش آموزان، آموزه هاي ديني مي آموخت. البته نمي دانم كه صندلي نداشتن استاد آن كلاس شش نفره هم به خاطر فقدان امكانات بود، يا اينكه دليل ديگري داشت؟

    كلاس هاي ديگري هم در مجمع داير بود كه به راحتي ميشد كم بود جا و امكانات را در آنجا مشاهده كرد. تراكم دانش آموزان از مهد كودك گرفته تا كلاسهايي كه براي كودكان، نوجوانان و جوانان برپا شده بود و در آن، درسهاي علوم قرآن، فقه، اعتقادات و معارف اهل بيت عليهم السلام را مي آموختند، مشهود بود.

    جزوه اي در حدود 12 صفحه با عنوان رواق سبز منتشر ميشد، كه البته هيچ رواق سبزي در آن ديده نمي شد!! و متاسفانه از هيچ كيفيتي برخوردار نبود و فقط به وسيله دستگاه كپي تكثير شده بود. در پرس وجوي به عمل آمده از جناب آقاي عطار اهل عراق و از كاركنان فرهنگي مجمع اهلبيت عليهم السلام مشخص شد كه اين جزوه توسط يكي از علاقه مندان و ظاهراً از اعضاي قبلي مجمع در شهر مقدس قم تهيه و به اينجا ارسال مي شود. از وضعيت مالي آنجا هم پرسيدم كه ايشان ما را به آقاي شيخ طه، مدير مجمع، و روحاني جوان و خوش برخوردي كه با معاون وزير ارشاد و فرهنگ اسلامي گرم صحبت بود، حواله كرد.

    ما به همه بخشهاي مجمع سرك كشيديم. از مسجد و كلاس درس گرفته تا اتاق رياست مجمع و اتاق عقد دائم و كلاسهاي مختلف برگزار شده تا آشپزخانه مركز. به گفته آقاي عطار حدود 400 تن از ساكنان مسلمان شيعي ساكن سوئد از برنامه هاي آنان استفاده ميكنند. البته اين تعداد كه در روز يكشنبه به ساختمان مجمع مي آيند، اهل كشورهاي عربي و بيشتر عراق و لبنان هستند. كادر اداري هم بيشتر اهل عراق بودند، آقاي عطار هم عراقي بود. از جناب آقاي حسان هم پرسيدم، اما اطلاعي درباره وي نداشت.

    مركز، داراي كتابخانه مستقلي نبود. يكطرف مسجد قفسه هاي كتاب قرار داشت كه بيشتر محتواي كتابها، عربي - اسلامي بود. در ورودي مجمع هم چندين قفسه كتاب بود كه بخشي از آن حاوي آثاري به فارسي بود.

    از جناب آقاي كمالي، جانشين سفير درباره امكانات مجمع پرسيدم كه گفت: نكاتي دارد كه بعداً خواهد گفت. برايم جالب بود كه وقتي به مجمع رسيديم، دوستان با آقاي شيخ طه تماس گرفته و او را در جريان حضور هيات قرار دادند و اين بازديد از قبل با آنان هماهنگ نشده بود. ميشد حدس زد كه مشكلاتي وجود دارد. براي همين هم از دوستان از نوع روابط پرسيدم كه به بعد حواله دادند. آنچه بيش از همه مايه تاîسف و تعجب بود اين كه از قم مطالبي ارسال مي شود كه كيفيت مطلوبي ندارد و واقعاً در زرق و برق كشورهاي اروپايي، جايي براي ارائه نخواهد داشت، مگر اينكه محتواي آنها مسلمانان را به سمت آن حداقل ها جلب كند.

    نكته جالب اين كه مجمع روزهاي شنبه را به بچه هاي ايراني اختصاص داده بود، اما مشخص بود كه استقبال چنداني از آن نمي شود و جمعاً حدود هفتاد نفر از امكانات آن بهره مي برند. بسيار جاي تعجب بود، كه با وجود جمعيت يكصدهزار نفر ايراني مقيم در سوئد، كه بسياري از آنان هم در استكهلم ساكناند و محله اي مشهور به محله ايرانيها دارند، اما اينگونه حضور كم رنگ در برنامه مجمع، جاي پرسشهاي زيادي دارد باشد. به گفته دوستان سفارت حدود 30 نفر نيز در مدرسه ايراني تحصيل مي كنند كه جمعاً مي شود يكصد نفر.      
    
        انتخابات و تبليغات، البته از نوع سوئدي
    همزمان با حضور ما در سوئد، انتخابات پارلماني اروپا هم داير بود و كانديداها به تبليغ خود مي پرداختند. اما نه آنگونه كه در ايران وجود دارد و در و ديوار شهر پر از پوستر ميشود. در برخي از مناطق مخصوص، تصاويري در يك اندازه مشخص براي تبليغ از همه كانديداها كنار يكديكر قرار داده شده است. چيز خاص ديگري مشاهده نمي شود به ويژه اينكه هيچ بيلبورد تبليغي از هيچ يك از كانديداها مشاهده نشد. شايد اين انتخابات مانند انتخابات مجلس خبرگان در ايران باشد، كه البته در فقدان شور و عدم تبليغات فراوان.
    ظاهراً دو نماينده از سوئد به پارلمان اروپا مي رود. اگرچه كشور سوئد عضو اتحاديه اروپاست، اما پول واحد اتحاديه اروپايي، يعني يورو را نپذيرفته و از واحد پولي خودش با عنوان كرون پيروي مي كند. الان هر كرون يكصد و بيست تا سي تومان است. در مغازه ها هم دلار و يورو نمي پذيرند و حتماً بايد در صرافي ها به كرون تبديل شود.

    دوشنبه 3/4/1388  (25/5/2009)

      برنامه ها شروع مي شود
    به نظر مي رسد كه امروز شهر زنده تر است و رفت و آمد بيشتري در آن مشهود است. گويا به غير از شنبه و يكشنبه كه تعطيل بوده، پنجشنبه نيز به عنوان روز عروج حضرت مسيح عليه السلام تعطيل بوده و جمعه نيز به مناسبت اينكه بين التعطيلين قرار گرفته تعطيل شده است. ظاهراً همان عادت ايران در تعطيلي اينجا هم وجود دارد. ما از اينها ياد گرفته ايم يا اينها از ما ياد گرفته اند؟

    اولين برنامه ما راس ساعت ده شروع مي شد: بازديد از مركز بين الملل مطبوعات وزارت خارجه سوئد و ملاقات با آقاي Claes Jernauesرئيس اين مركز ده دقيقه به ده سفير ايران هم آمد و به اتفاق هم با سه خودرو حركت كرديم. وقتي به آنجا رسيديم سفير سوئد و ديگران منتظر بودند. رئيس مركز بين الملل مطبوعات در ورودي در به ما خوش آمد گفت. فقط خودش بود بي هيچ تشريفاتي. توضيحاتي راجع به مركز ارائه كرد. ساختمان مركز، قديمي و آنگونه كه گفته شد، قبلاً متعلق به يك بانك بوده است. محيطي بسيار آرام. اين مكان درواقع پاتوقي براي حضور خبرنگاران با مليت هاي غير سوئدي بود، كه توسط وزارت امور خارجه سوئد تدارك شده بود. پس از توضيحات وي، صحبت هايي رد و بدل شد و آقاي ملكيان نيز با ذكر توضيحاتي به معرفي اعضاي هيات پرداخت.    
      
        در فلسفه حرفها براي گفتن داريم
    خانم Cecilia Julin هم راس ساعت يازده به ما ملحق شد و عملاً برنامه دوم ما آغاز كرديد. وي مدير دپارتمان مطبوعات و اطلاعرساني و ارتباطات وزارت امور خارجه سوئد بود. با حضور وي صحبتهاي جدي تري هم مطرح شد.

    برنامه ساعت دوازده، ناهار كاري با خبرنگاران خارجي مقيم سوئد به دعوت خانم سسيليا جولين بود، كه در اين دعوت چهار تن از خبرنگاران خارجي مقيم سوئد نيز دعوت شده بودند. دو مرد و دو زن. دو خبرنگار مرد بسيار جوان بودند و دو خبرنگار زن مسن و جا افتاده. به هر حال گفت وگو و ناهار حدود يك ساعت و نيم طول كشيد و از مباحث مختلفي سخن به ميان آمد. يادآور ميشود؛ اعضاي دولتي هيات در اين برنامه حضور نداشتند.

    از خانم جولين - مدير دپارتمان مطبوعات و اطلاع رساني وزارت خارجه سوئد - چند پرسش در موضوعات مختلف از جمله وجود نشريات تخصصي، به ويژه در حوزه هاي فلسفه سياسي، انديشه سياسي و علوم سياسيپرسيدم، كه گفت: بايد در اين زمينه اطلاعاتي كسب كند، كه به نظر مي رسيد كه اصلاً چنين نشرياتي ندارند، اما مي گفت كه به طور عمومي مباحثي در صفحات روزنامه منتشر مي شود.1

    در باب اسلام پژوهي و جايگاه اسلام در نشريات سوئد هم سوîال شد كه از پاسخ روشن شد وضعيت رضايتبخشي نداشتند. سؤال شد آيا ايده، ديدگاه و نظريه جديدي در سوئد طرح شده است، مانند آنچه جان رالز در بحث فلسفه سياسي و موضوع عدالت طرح كرده است، پاسخ منفي بود. استدلال وي اين بود سوئد كشور كوچكي است و اين گونه بحثها در آن جايي ندارد. اگرچه در مساله حقوق بشر موضع گيري سياسي فعالي دارند، اما به نظر مي رسد در مسائل فكري و فلسفي پيرو ديگر كشورهاي اروپايي هستند و خود در اين زمينه ها حرفي براي گفتن ندارند، همين امر مي تواند نقطه مثبتي براي ما باشد، از اين طريق تعاملات فكري و فرهنگي خود را با آنها افزايش دهيم.

    به نظر مي رسد كه ما در ايران به ويژه در حوزه فلسفه و انديشه حرف هايي براي گفتن داريم و آنان نيز گوش هايي براي شنيدن، اما متاسفانه واسطه اي كه حرف هاي ما را به گوش آنان برساند نيست و سازوكارهاي تعبيه شده در سفارت خانه هاي جمهوري اسلامي ايران با عنوان رايزن فرهنگي، پاسخگوي اين مساله نيست و آن گونه كه بايد و شايد توان برداشتن چنين باري را ندارند.

    در ناهار كاري، رئيس مركز بين الملل مطبوعات وزارت خارج سوئد در سر ميز ما بود به همراه خانم خبرنگاري از اهالي اسپانيا كه براي يكي از روزنامه هاي معروف اسپانيا و يك راديوي سوئدي كاري كرد.

    تنها خبرگزاري سوئد
    برنامه بعدي پس از صرف ناهار و خداحافظي خبرنگاران خارجي مقيم سوئد، - بازديد از خبرگزاري TT سوئد و ملاقات با آقاي Aders Rbodiner مدير ارتباطات اين خبرگزاري بود. براي رفتن به ساختمان اين خبرگزاري از يكي از قديمي ترين نقاط شهر استكهلم مي گذشتيم. با توجه به اين كه نيم ساعت فرصت داشتيم و ساختمان آن هم در نزديكي ما بود، پياده به طرف آنجا راه افتاديم. خيابان و بخش قديمي شهر محل رفت و شد ما بود، كه بعضي از كوچه هاي آنجا آدم را به ياد كوچه هاي گذرخان در شهر قم مي انداخت. خانه هاي اين بخش تقريباً قديمي بود و البته همه به صورت يكدست و تميز نگهداري مي شد. دو طرف خيابان اصلي، مغازهاي مختلفي بود كه اجناس متنوعي به فروش مي رساندند.

    برنامه ملاقات راس ساعت چهارده شروع شد و برنامه بازديد از خبرگزاري TT هم با توضيحات مدير ارتباطات آن به پايان رسيد. خبرگزاري كوچكي كه تعداد دفاتر آن در سطح كشور سوئد به عدد انگشتان دست هم نمي رسيد. مدير ارتباطات اين خبرگزاري توضيحاتي درباره فعاليتهايش ارائه داد و پس از آن هم گپ و گفتي انجام شد. در خارج از سوئد هم دفتري نداشت و خبرهاي خارجي اش را از برخي خبرگزاري هاي معروف، مانند رويترز تهيه مي كرد.

    تبليغات انتخاباتي
    با توجه به اين كه انتخابات پارلماني اروپا نيز در پيش بود، طرفداران كانديداها سعي در جذب مردم به سمت كانديداي خودشان را داشتند. تعدادي جوان و نوجوان در كنار خيابان ايستاده و خودروها را تشويق مي كردند، كه براي كانديداي آنها بوق بزنند، كه برخي از آنها هم به اين خواسته عمل ميكردند. البته در برخي نقاط اصلي شهر نيز اتاقك هاي موقتي براي تبليغ كانديداها ايجاد شده بود كه طرفداران هر كانديدا به تبليغ نامزد خود مي پرداختند. در اين مكانها بيشتر، پوستر و زيست نامه كانديداها، كه تعدادشان نيز كم بود توزيع مي شد.

    سه شنبه 5/3/1388  (26/5/2009)

    با خبرنگاران
    برنامه نخست امروز ملاقات با آقاي Tomas Lindman مدير دپارتمان هماهنگيهاي بين المللي، آقاي Toremark Henrik رئيس كارگزيني و مشاور سياسي، و خانمCharlotte Lngvqr Nilssonمدير دپارتمان رسانه ها، فيلم و ورزش وزارت امور فرهنگ كشور سوئد بود. در اين برنامه كه تقريباً دو ساعت طول كشيد، در يك ساعت نخست بحث و تبادل نظر ميان اعضاي دولتي دو طرف بود، كه درباره وضعيت مطبوعات ايران از سوي آقاي ملكيان گزارشي ارائه شد.

    پس از آن اعضاي دولتي هيات رفتند و ما مطبوعاتچي ها - به قول يكي از بزرگان - مانديم. در ادامه جلسه صحبت هاي مختلفي، به ويژه در بخش فرهنگ و رسانه عنوان شد. پرسشي كه مطرح كردم اين بود كه جايگاه مسائل فكري و فرهنگي در رسانه هاي سوئد كجاست و آيا دولت نقش خاصي ايفا ميكند يا خير؟ كه پاسخ چندان دندانگيري نصيب ما نشد. بحثهاي مختلف ديگري نيز انجام شد، كه البته عمده پاسخ ها هم محافظه كارانه و رسمي بود.
            
        مشكلات خبرنگاران
    برنامه بعدي، ملاقات و ديدار و گفت وگو با نماينده اتحاديه خبرنگاران سوئد، آقاي Par Trehorningبود. پس از خوش و بش اوليه، وي به بيان برخي مشكلات خبرنگاران پرداخت كه ميتواند مشكل ما هم تلقي شود. تملك مطبوعات بزرگ؛ تكنولوژي جديد مشكل منبع و بحث شنود و فشار براي ارائه منبع خبري به خبرنگاران از ديگر مشكلات خبرنگاران است. وي يادآورشد: در صورتي كه دادگاه، خبرنگاري را ملزم به ارائه منبع خبري كند ميبايست معرفي شود.

    مشكلات نوين مطبوعات با توجه به مبحث رسانه مجازي و تحت تاثير قرار گرفتن مطبوعات چاپي از ديگر دغدغه ها و مشكلات اشاره شده بود. البته در صحبتها مشخص شد كه به رغم ادعاي آزادي مطلق رسانه ها، محدوديت ها و خط قرمز در اينجا نيز وجود دارد كه البته به آن تصريح نشد.

    اصل ليبرال دموكراسي
    برنامه سوم روز سهشنبه، بازديد از روزنامه داگنز نيهيتر Dagens Nyheter)) و ملاقات با خانم Lise Bjurwald ، مقالهنويس اين روزنامه بود. در ابتداي ورود، به همراه يك خانم ديگر، كه ظاهراً دستيار وي بود، به پيشباز ما آمد با عبور از محوطه داخلي روزنامه، به حيات باز روزنامه رفتيم و در فضاي باز كه با بادي همراه بود بحث گفت و شنود انجام شد. وي دائم پرسش مي كرد و نظرات ما را جويا ميشد و متقابلاً وقتي مورد سوîال قرار گرفت به برخي مباحث پاسخ نمي داد، از جمله مساîله غزه و كشتار خبرنگاران و نيز موضع آنها نسبت به اسرائيل.

    تلاش و تصريح ميكرد كه بگويد براساس ارزشهاي ليبرال دموكراسي مينويسد و هر كجا با اين ارزشها در تضاد باشد به نقد آن ميپردازند. گرايشات سوسياليستي هم داشت و به آن تصريح ميكرد. بحث آزادي را هم پيش كشيد و به آن در مطبوعات اشاره كرد. همچنين بحث ركسانا صابري هم به ميان آمد كه دوستان در اين زمينه صحبت كردند. خيلي زبر و زرنگ به نظر مي آمد و با كنجكاوي پرسشهاي خودش را مطرح ميكرد و پاسخ ميخواست. به نوعي محاكمه يا بازجويي ... ! در همان روز، يادداشتي از وي در روزنامه شان چاپ شده بود.

    روزنامه داگنز نيهيتر روزنامه اي معتبر و حرفه اي است كه تحت مالكيت خانواده بونير اداره ميشود. اين روزنامه با دارا بودن 850 كارمند، روزنامه پرخواننده اي است كه خبرنگاراني در شهرهاي مهم جهان دارد و روزانه حدود 350 هزار نسخه از اين روزنامه منتشر مي شود.

    گفتني است كه در كشور سوئد روزانه نزديك به چهار ميليون نسخه روزنامه منتشر ميشود و 87 درصد مردم اين كشور روزانه حداقل يك روزنامه مطالعه ميكنند. سرانه انتشار روزنامه نسبت به جمعيت اين كشور بعد از نروژ، ژاپن و فنلاند مقام چهارم جهان است و روزانه 165 روزنامه در اين كشور منتشر مي شود. از ديگر روزنامههاي معروف و پرتيراژ اين كشور ميتوان به روزنامه آفتون بلادت با شمارگان روزانه حدود 400 هزار نسخه، اكسپرسن، سونسكا داگبلادت و داگنز اينداستري اشاره كرد.

    مثلث يخي
    برنامه بعدي ما در همين روزنامه و ملاقات با آقاي Lars Bostrom مدير بخش خارجي روزنامه داگنز نيهيتر بود. به اتاق جلسات كوچكي آمديم و بحث و گفت وگو را شروع كرديم. مهمترين نكته اي كه مورد توجه و بحث و گفت وشنود قرار گرفت، بحث رابطه ايران و امريكا بود، كه در پاسخ توسط دوستان گفته شد كه تفاوتي در عملكرد دو حزب جمهوري خواه و دموكرات نيست. دموكراتها هميشه در مورد ايران سختتر از جمهوري خواهان عمل كرده اند و از اينرو غيرقابل اعتمادترند.

    مباحث مهم ديگري، از قبيل اينكه چرا غرب بحران هاي جهان سوم را بزرگ كرده و از بحرانهاي خود چيزي نمي گويد و نكات مثبت كشورهاي جهان سوم را پوشش نمي دهد، مطرح شد، كه وي به مثلثي يخي در دريا اشاره كرد، كه بخش عمده آن در زير آب و بخش كمي از آن از آب بيرون است!

    نكته جالب توجه اين بود كه در آنجا هيچ روزنامه اي به غير از زبان سوئدي منتشر نميشد. اگرچه برخي از روزنامه ها مانند الحيات، نشنان تربيبيون و دو نشريه ديگر از لندن مي آمد، اما جالب اينكه آنها خبرهاي خارجي خود را از رويترز و خبرگزاري معروف ديگر ميگيرند و به صورت مستقل در نقاط مختلف دنيا به جز تعداد معدودي غالباً خبرنگار ندارند. اين مساîله البته مورد توجه معاونت مطبوعاتي و رسانه اي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي واقع شده و از تبادل خبرنگار در دو كشور سخن به ميان آورد.

    خبرگزاري TT كه روز دوشنبه از آن بازديد داشتيم حدود پنج تا شش دفتر در كل كشور سوئد داشت كه رقم ناچيزي بود. تنها خبرگزاري فارس، كه نماينده آن همراه ماست و ادعا ميكند كه غيردولتي است، نزديك به بيست دفتر و رابط فرهنگي در كشورهاي مهم جهان دارد كه براي پوشش مستقيم و تاثيرگذار و شكستن انحصار خبري قابل توجه است.

    چهارشنبه 6/3/1388  (27/5/2009)

    آخرين روز در استكهلم
    چهارشنبه آخرين روز اقامت ما در استكهلم بود. براي اين روز، سه برنامه پيشبيني شده بود كه بايد انجام مي گرفت. نخستين برنامه، ملاقات با رابرت ريد بري، رئيس دپارتمان خاورميانه وزارت خارجه سوئد بود. وي در آغاز ديدار برخي اتهامات عليه ايران، به ويژه در زمينه نقض حقوق بشر، مساîله فلسطين و اينكه ايران گفته است اسرائيل را از ميان مي برد و ... مطرح كرد و البته موضوع هسته اي و هولوكاست را نيز از نظر دور نداشت و اشاره اي به اين دو نيز كرد.

    بيشتر بحثهايش، شبيه بيانيه اي سياسي بود كه برخي از دوستان در اين زمينه به بحث پرداختند، به ويژه در برخورد دوگانه غرب با مساله فلسطين. يادآوري شد، در حالي كه حماس با آراي دموكراتيك بر سركار آمده و دولت تشكيل داده است، اما غرب و امريكا از پذيرش آن سرباز زدند. همچنين درباره هولوكاست گفته شد كه اين مساله در اروپا اتفاق افتاده و ربطي به مردم و كشور فلسطين ندارد ضمن اين كه تحقيق درباره آن بايد باز باشد. بحثهاي انتخاباتي هم مطرح شد و اينكه چه كسي ممكن است راي بياورد كه برخي از دوستان نظر خود را مطرح كردند.

    برنامه دوم، ملاقات با خبرنگار سياسي تلويزيون سوئد آقاي Fredrik Furtenbach بود كه اخبار پارلمان سوئد را پوشش مي دهد. براي اين ملاقات به ساختمان مجلس سوئد رفتيم. مجلس تعطيل بود و فضاي آرام و ساكتي بر فضاي مجلس حاكم بود. نكات و كليات معمولي درباره فعاليت هايش مطرح كرد كه چنگي به دل نمي زد و اشتياقي براي بحث و گفت وگو ايجاد نشد.

    گفتني است، مجلس سوئد بيش از 300 نماينده دارد و بيشتر در دو جناح چپ و راست با هم در گيرودار منازعات سياسي اند. نخست وزير از ميان حزب پيروز انتخاب ميشود و وزرايش را گزينش ميكند. اگرچه نظام سياسي كشور سوئد پادشاهي مشروطه است، اما پادشاه، نقش تشريفاتي دارد و قدرت در دست نخست وزير است. گفتني است در آخرين انتخابات مجلس سوئد دو نماينده ايرانيتبار به نامهاي آقاي خليلي ديلمي و خانم مريم يزدانفر وارد مجلس شده اند كه گفته ميشود ديدگاه هاي مثبتي نسبت به ايران دارند.

    هنگام رفتن به سمت ساختمان مجلس سوئد، آقاي Claes Jernaues رئيس مركز بين الملل مطبوعات وزارت خارجه سوئد كه نقش راهنماي هياîت را نيز به عهده داشت و در همه برنامه ها ما را همراهي ميكرد، آقايي را نشان داد كه به طور عادي از خيابان و نيز از كنار ما عبور مي كرد. ميگفت اين شخص يكي از وزراي دولت سوئد است،(2) كه بي هيچ تشريفاتي و به طور عادي در حال عبور بود.

    گفتني است برخي از سياستمداران و نخبگان سياسي كشور سوئد مانند داگ هامرشولد (دبير كل سازمان ملل طي سالهاي 1953 تا 1961)، اولاف پالمه (نخست وزير فقيد سوئد)،(3) هانس بليكس (دبير كل سابق آژانس بين المللي انرژي اتمي) و تعدادي ديگر از شهرت بين المللي برخورداند. بسياري از نخبگان سوئد در سازمان ملل و نهادهاي مختلف مرتبط با آن مشغول به كارند. به ويژه اين كه نخبگان، از سياست مبني بر خلع سلاح جهاني و تقويت نهادهاي بين المللي حمايت مي كنند.

     پي نوشت ها:
    1. لازم به گفتن نيست كه در زمينه علوم سياسي در ايران چندين مجله تخصصي منتشر ميشود كه به صورت تخصصي در زمينه انديشه سياسي، فلسفه سياسي و ديگر موضوعات دانش سياسي مطالبي منتشر ميكنند. البته امروزه در ايران مباحث فلسفه سياسي و انديشه سياسي از جذابترين موضوعات پژوهشي است.

    2. به نظرم وزير كار بود. ترديد از نگارنده است.

    3. خياباني در استكهلم به نام وي ثبت شده است. وي چهار هدف براي نقش سوئد در سازمان ملل معرفي نمود كه عبارتند از: گسترش احترام به حقوق بين الملل، ترويج حقوق بشر، بهره گيري از سازمان ملل براي حل مسالمت آميز مناقشات و اقدام در راستاي خلع سلاح به ويژه سلاحهاي هسته اي. وي در سالهاي 1980 تا 1984 در جنگ ايران و عراق وساطت كرد.

شریف لک زایی

منبع: هفته نامه پگاه حوره، شماره 264، مهر 1388.

گزیده گزارش سفر شریف لک زایی به سوئد و نروژ (2)

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید