چاپ
دسته: يادداشت ها
بازدید: 2467

muhammad1.jpgگنبد و بارگاه شخصيت نورپاش رسول، با همه سادگي و بي‌پيرايگي‌ و بي هيچ زرق و برقي، با رنگ سبز خود ، چشم را جلا مي‌دهد و خيره مي سازد. آن‌جا ، آن‌قدر جذاب است كه  دوست داري ساعت‌ها به قبه‌ي سبزش چشم بدوزي ، نگاهش كني و با رسول به نجوا بنشيني.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

آغاز سفر با همه‌ي كاستي‌ها و خوشي‌هايش ـ كه شرح آن‌ها را خواهم نوشت ـ با رسيدن به حرم نبوي در مدينه‌ي منوره، شهر پيامبر، حال و هوايي ديگر يافت.

اكنون كه اين نوشته را مي‌نويسم، در كنار حرم نبوي ، رسول نورافشان و پيام آور سخن الاهي و اسوه و نماد دينداري و مسلماني هستم.

اينك ، پيامبر معرفت‌‌آموز، با همه‌ي آن چه من از او در ذهن داشته و دارم، در كنار من است و من در حضور و در كنارش ! اين، خود، باز ، توليد كننده‌ي پرسش‌هايي است : چه‌گونه به زيارت او بشتابم؟ چه‌گونه تصورات ذهني خود را با او تطبيق دهم ؟

او، همه‌ي اميد من و ما براي معرفت‌آموزي و دين‌ورزي و معنويت‌گرايي و آزادي و عدالت است ؛ او ، اميد و آرزوي مسلمانان و بلكه تمام آدميان و بشريت است ؛ او ، پيام‌آور رحمت و صلح و معنويت و آزادي و عدالت است ؛ او، توانست در مدتي اندك، جامعه‌اي جاهل و سركش را متمدن و متحول سازد و جامعه‌ي جاهلي را جامعه‌اي ديني كند.

گنبد و بارگاه شخصيت نورپاش رسول، با همه سادگي و بي‌پيرايگي‌ و بي هيچ زرق و برقي، با رنگ سبز خود ، چشم را جلا مي‌دهد و خيره مي سازد. آن‌جا ، آن‌قدر جذاب است كه  دوست داري ساعت‌ها به قبه‌ي سبزش چشم بدوزي ، نگاهش كني و با رسول به نجوا بنشيني.

هنوز به حرم نرفته‌ام تا از او و درباره‌ي او و براي او بنويسم . تا چه خواهد شد . آيا شهامتي براي رفتن به نزد او در خود سراغ دارم؟

نماي بيروني گنبد و بارگاه و مسجد پيامبر ، آن گونه كه در اماكن زيارتي ايران ديده‌ايم ، نشاني از طلاكاري و تزيينات معمول را در خود ندارد. آن‌جا، چونان خود رسول ـ چنان كه بزرگان گفته‌اند ـ ساده و اعجاب‌آور است . اگر شخصي، به جمعي كه رسول در آن حضور داشت ، وارد مي شد ، بدون پرسش از ديگران نمي‌توانست رسول را از غير رسول متمايز كند . اين، يعني كه هيچ چيزي متمايز كننده‌ و حايل ميان او و ديگران نبود، برخلاف آن چه كه اكنون در ايران مرسوم شده است و اشخاص و صنف‌ها و گروه‌ها به گونه‌اي از هم متمايز شده‌اند و حتي در پاره‌اي از مراسم‌ها و جلسه‌ها نيز موانعي بويژه ميان اشخاص عادي و اصناف قدرت، فاصله انداخته است و آنان را از دست‌رس مردم دور داشته است. حتي در مراسم‌هايي  نظير نماز جمعه, به راحتي مي‌توان ديد كه چه‌گونه ميان مردم عادي و گروهي از اصحاب قدرت و اصناف، جدايي و فاصله انداخته شده است ! بگذرم.

تو مي تواني با ديدن گنبد و بارگاه مسجد و حرم رسول ،  بين خود و او هيچ فاصله‌اي را گمان مبري ؛ تو مي‌تواني با او از همان دوردست‌ها به نجوا بنشيني و پاسخ‌هاي او را در دل خود بجويي.

بخشی از خاطرات سفر دانشجويی شریف  لک‌زايی به حج عمره در تابستان سال ۱۳۸۱.