روح كلی بحث استاد مطهری این است كه با فرهنگسازی و وضع قوانین مناسب و تربیت و تعلیم و تعلم صحيح بتوانیم آزاداندیشی را از سطح فردی و شخصی به یك سطح عمومی و جمعی ارتقا دهیم كه خواست اكثریت باشد. استاد در بحث آسیبها و موانعی كه ممكن است وجود داشته باشد بحث معیشت و مسائل مادی را خیلی مهم میداند كه در كتاب فلسفه تاریخ و سایر آثار تصریحاتی در این باره دارد كه فراغت فیلسوف و هنرمند و عالم در فلسفهورزی، هنرمندی و علمورزی نباید به معیشت وابسته باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با توجه به مباحثی كه امروزه در جامعه ما بسیار مورد توجه است بحثی از اندیشه شهید مطهری كه میتوان روی آن تأكید كرد، آزاداندیشی است كه استاد در مباحثات خود نگاه عمیق و همهجانبهای به این موضوع دارد.
استاد از بحث آزاداندیشی بسیار دفاع كرده و نما و شمایی از ایده آزاداندیشی و موانع و مواردی كه میتواند به آن آسیب بزند، را عمدتا در آثارش مطرح كرده است.
استاد در بحث راهحلها معتقد است كه در بحث آزاداندیشی نیاز به فرهنگسازی داریم البته این بیانات در جملههای استاد صراحت ندارد و استنباط بنده از مجموعه مباحث ایشان است.
با توجه به اینكه در مساله آزادی و آزاداندیشی عمدتا در جامعه نهادینهسازی نشده است بنابراین نیاز به فرهنگسازی وجود دارد كه آزادی در سطح عموم جامعه نهادینهسازی شود؛ بویژه از طریق نهادهای تعلیم و تعلم.
اینكه گفته میشود آزادی شخصی است یعنی در باورهای تكتك افراد، صاحبنظران و اندیشمندان ممكن است وجود داشته باشد، اما این باورها تبدیل به یك فرهنگ، عرف و مشی جاری در جامعه علمی نشده است بنابراین نیاز است كه با فرهنگسازی آزادی و آزاداندیشی از حوزه شخصی به حوزه عمومی تغییر پیدا كند و به یك نهاد، هنجار و نرم رایج و جاافتادهای در جامعه تبدیل شود.
نكته دوم قانونگرایی و وضع قوانین مناسب برای حمایت از آزادی و آزاداندیشی است. طبیعتا با سیاستهای حمایتگونهای كه اتخاذ میشود میتوان این بحث را بسط داد تا بتوانیم در بخشهایی كه مورد نیاز است از آنها استفاده بیشتری ببریم.
در اینجا نقش دولتمردان و سیاستمداران موثر است، چرا كه ميتوانند قواعد مناسبی را برای تضمین و تحقق آزاداندیشی در جامعه ایجاد كنند.
نكته سوم بحث تربیت و اینكه از شیوههای تربیتی بتوانیم برخی عادات مطلوب و مثبت را در انسان پدید بیاوریم، است كه این امر خود ميتواند به ارتقا و انتقال آزاداندیشی از سطح فردی و شخصی به سطح سازمانی و جمعی اندیشی ما كمك كند.
روح كلی بحث استاد مطهری این است كه با فرهنگسازی و وضع قوانین مناسب و تربیت و تعلیم و تعلم صحيح بتوانیم آزاداندیشی را از سطح فردی و شخصی به یك سطح عمومی و جمعی ارتقا دهیم كه خواست اكثریت باشد.
استاد در بحث آسیبها و موانعی كه ممكن است وجود داشته باشد بحث معیشت و مسائل مادی را خیلی مهم میداند كه در كتاب فلسفه تاریخ و سایر آثار تصریحاتی در این باره دارد كه فراغت فیلسوف و هنرمند و عالم در فلسفهورزی، هنرمندی و علمورزی نباید به معیشت وابسته باشد.
این امر در حوزه گستردهای میتواند مورد توجه قرار گیرد كه اگر شرایط معیشت حداقلی و متوسطی برای اندیشمندان و صاحبنظران تأمین نشود طبیعتا این مشغله باعث میشود كه با مشكلاتی روبهرو شوند.
ضمن اینكه ایشان معتقد است جوامع درگیر معیشت در علم و هنر كمتر رشد میكنند و اساسا رشد نمیكنند. بنابراین نیاز هست كه ما این بحث را جدی بگیریم و ایشان هم در آثار خودش همین بحث را در چند اثر مورد توجه قرار داده است.
استاد در بحثهای خود به عوامگرایی، عوامزدگی و عوامنگری تذكر میدهد و معتقد است یكی از آسیبهایی كه میتواند ما را از اهدافمان دور كند و نگذارد ما به آن پیشرفتی كه مورد نظر و مطلوب ما هست برسیم در واقع همین بحث عوامنگری و عوامزدگی و عوامگرايی است.
امنیت و آرامش روانی و فیزیكی جامعه در بحث آسیبهای آزادی مهم است كه صاحبنظران و اندیشمندان باید در این بابت دغدغهای نداشته باشند تا با تضارب آرا و گفتوگو و آزادی بیان و قلم بتوانند ایدهها و نكتههایی را كه مد نظرشان هست و چیزهایی را كه به آن رسیدند، مطرح كنند.
جامعه علمی را از ایدههای خودشان آگاه كنند و تضارب آرایی شكل گیرد. طبیعتا اگر خواسته ما این باشد كه یك نوع یكساننگری در جامعه رواج پیدا كند به جایی نمیرسيم و حتما باید نگاههای رقیبی وجود داشته باشد كه بتواند پرسش كند و دائم ما را به گفتوگو وادار كند تا بتوانیم از مشكلات و ایرادات و نقاط قوت و ضعف خودمان مطلع شویم و این خواسته شهید مطهری بوده و جزو امهات اندیشه سیاسی ایشان است كه باید به آن توجه كنیم و بپردازیم تا بتوانیم به راهحل خوبی برسیم.
شریف لك زایی
استاد در بحث راهحلها معتقد است كه در بحث آزاداندیشی نیاز به فرهنگسازی داریم البته این بیانات در جملههای استاد صراحت ندارد و استنباط بنده از مجموعه مباحث ایشان است.
با توجه به اینكه در مساله آزادی و آزاداندیشی عمدتا در جامعه نهادینهسازی نشده است بنابراین نیاز به فرهنگسازی وجود دارد كه آزادی در سطح عموم جامعه نهادینهسازی شود؛ بویژه از طریق نهادهای تعلیم و تعلم.
اینكه گفته میشود آزادی شخصی است یعنی در باورهای تكتك افراد، صاحبنظران و اندیشمندان ممكن است وجود داشته باشد، اما این باورها تبدیل به یك فرهنگ، عرف و مشی جاری در جامعه علمی نشده است بنابراین نیاز است كه با فرهنگسازی آزادی و آزاداندیشی از حوزه شخصی به حوزه عمومی تغییر پیدا كند و به یك نهاد، هنجار و نرم رایج و جاافتادهای در جامعه تبدیل شود.
نكته دوم قانونگرایی و وضع قوانین مناسب برای حمایت از آزادی و آزاداندیشی است. طبیعتا با سیاستهای حمایتگونهای كه اتخاذ میشود میتوان این بحث را بسط داد تا بتوانیم در بخشهایی كه مورد نیاز است از آنها استفاده بیشتری ببریم.
در اینجا نقش دولتمردان و سیاستمداران موثر است، چرا كه ميتوانند قواعد مناسبی را برای تضمین و تحقق آزاداندیشی در جامعه ایجاد كنند.
نكته سوم بحث تربیت و اینكه از شیوههای تربیتی بتوانیم برخی عادات مطلوب و مثبت را در انسان پدید بیاوریم، است كه این امر خود ميتواند به ارتقا و انتقال آزاداندیشی از سطح فردی و شخصی به سطح سازمانی و جمعی اندیشی ما كمك كند.
روح كلی بحث استاد مطهری این است كه با فرهنگسازی و وضع قوانین مناسب و تربیت و تعلیم و تعلم صحيح بتوانیم آزاداندیشی را از سطح فردی و شخصی به یك سطح عمومی و جمعی ارتقا دهیم كه خواست اكثریت باشد.
استاد در بحث آسیبها و موانعی كه ممكن است وجود داشته باشد بحث معیشت و مسائل مادی را خیلی مهم میداند كه در كتاب فلسفه تاریخ و سایر آثار تصریحاتی در این باره دارد كه فراغت فیلسوف و هنرمند و عالم در فلسفهورزی، هنرمندی و علمورزی نباید به معیشت وابسته باشد.
این امر در حوزه گستردهای میتواند مورد توجه قرار گیرد كه اگر شرایط معیشت حداقلی و متوسطی برای اندیشمندان و صاحبنظران تأمین نشود طبیعتا این مشغله باعث میشود كه با مشكلاتی روبهرو شوند.
ضمن اینكه ایشان معتقد است جوامع درگیر معیشت در علم و هنر كمتر رشد میكنند و اساسا رشد نمیكنند. بنابراین نیاز هست كه ما این بحث را جدی بگیریم و ایشان هم در آثار خودش همین بحث را در چند اثر مورد توجه قرار داده است.
استاد در بحثهای خود به عوامگرایی، عوامزدگی و عوامنگری تذكر میدهد و معتقد است یكی از آسیبهایی كه میتواند ما را از اهدافمان دور كند و نگذارد ما به آن پیشرفتی كه مورد نظر و مطلوب ما هست برسیم در واقع همین بحث عوامنگری و عوامزدگی و عوامگرايی است.
امنیت و آرامش روانی و فیزیكی جامعه در بحث آسیبهای آزادی مهم است كه صاحبنظران و اندیشمندان باید در این بابت دغدغهای نداشته باشند تا با تضارب آرا و گفتوگو و آزادی بیان و قلم بتوانند ایدهها و نكتههایی را كه مد نظرشان هست و چیزهایی را كه به آن رسیدند، مطرح كنند.
جامعه علمی را از ایدههای خودشان آگاه كنند و تضارب آرایی شكل گیرد. طبیعتا اگر خواسته ما این باشد كه یك نوع یكساننگری در جامعه رواج پیدا كند به جایی نمیرسيم و حتما باید نگاههای رقیبی وجود داشته باشد كه بتواند پرسش كند و دائم ما را به گفتوگو وادار كند تا بتوانیم از مشكلات و ایرادات و نقاط قوت و ضعف خودمان مطلع شویم و این خواسته شهید مطهری بوده و جزو امهات اندیشه سیاسی ایشان است كه باید به آن توجه كنیم و بپردازیم تا بتوانیم به راهحل خوبی برسیم.
شریف لك زایی
روزنامه جام جم ، سیزدهم اردیبهشت 1391.