جدیدترین مطالب

hasan_and_sharif_img_7752.jpg مراسم اختتامیه جشنواره وبلاگ نویسی آیینه مهر با موضوع «مردم، حکومت و امام»‌ که توسط پرتال امام خمینی(س) با همکاری پرشین بلاگ برگزار شده بود، پنج شنبه 19 بهمن در حسینیه جماران با حضور حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی و دیگر میهمانان برگزار و از برگزیدگان تجلیل گردید. از جمله برگزیدگان این جشنواره شریف لک زایی است که مطلب او با عنوان امام (س) قهرمان اسفار اربعه در بخش «تکریم بزرگداشت مردم» حائز مقام نخست گردید. وی در یادداشتی اختصاصی که برای پرتال امام خمینی (س) ارسال کرده است به ارائه گزارشی از این نشست صمیمانه پرداخته است. شما را به خوانش این یادداشت می کنیم:
 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 یادداشتی به قلم دکتر شریف لک­ زایی
در حاشیه اختتامیه جشنواره وبلاگ نویسی آیینه مهر؛
عبور از کوچه­ های اطراف حسینیه جماران بنده را به یاد سال شصت و هشت می انداخت. زمانی که امام از میان ما رحلت کرد و ما برای تجدید میثاق به جماران آمدیم.

مراسم اختتامیه جشنواره وبلاگ نویسی آیینه مهر با موضوع «مردم، حکومت و امام»‌ که توسط پرتال امام خمینی(س) با همکاری پرشین بلاگ برگزار شده بود، پنج شنبه 19 بهمن در حسینیه جماران با حضور حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی و دیگر میهمانان برگزار و از برگزیدگان تجلیل گردید. از جمله برگزیدگان این جشنواره شریف لک زایی است که مطلب او با عنوان امام (س) قهرمان اسفار اربعه در بخش «تکریم بزرگداشت مردم» حائز مقام نخست گردید. وی در یادداشتی اختصاصی که برای پرتال امام خمینی(س) ارسال کرده است به ارائه گزارشی از این نشست صمیمانه پرداخته است. شما را به خوانش این یادداشت می کنیم:

 چند روز قبل از برگزاری اختتامیه جشنواره وبلاگ نویسی «آیینه مهر» ویژه اندیشه بنیان­گذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی، از طرف دوستان پرشین بلاگ ایمیلی دریافت کردم که در آن بنده به عنوان یکی از برگزیدگان وبلاگ نویسی انتخاب شده بودم. طبیعی است که از چنین انتخابی آن هم در بحثی درباره اندیشه امام خمینی خشنود شدم. چند روزی گذشت که باز هم از طرف همکاران پرشین بلاگ با من تماس گرفتند که مراسم اختتامیه جشنواره در حسینیه جماران برگزار می­ شود و سخنران مراسم نیز حاج سید حسن آقای خمینی است.

سال­ ها از اولین و آخرین باری که به جماران رفته بودم می­ گذشت و این خبر به نوعی هم فال و هم تماشا بود. هنگام رحلت حضرت امام خمینی شانزده ساله بودم و البته هیچ گاه توفیق دیدار آن عارف حکیم از نزدیک نصیبم نشده بود. تنها دو هفته بعد از وفات آن پیر فرزانه بود که با جمعی از بسیجیان استان سیستان و بلوچستان به تهران آمدم و به جماران شتافتم تا برای اولین بار محل زندگی رهبر بزرگ­ترین انقلاب قرن را از نزدیک ببینم و لابد با آرمان­ هایش پیمان ببندم.

حال و هوای آن زمان وصف ناشدنی است. آن زمان نمی ­دانستم که بعدها یکی از حوزه ­های اصلی مطالعاتی­ ام اندیشه این بزرگ مرد تاریخ ایران و اسلام و جهان خواهد بود. چه در مبحث آزادی و دفاع از حقوق اساسی مردم و چه در موضوع ولایت فقیه و تبیین دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی و چه حتی در بحث نسبت و ارتباط انقلاب اسلامی ایران و حکمت متعالیه که باز هم پای اندیشه ایشان به طور جدی به بحث کشیده شده است.

به هر حال این جشنواره وبلاگی بهانه ­ای به وجود آورده بود تا خودم را راضی کنم تا بعد از بیست و سه سال دوباره در حال و هوای دیگری به دیدار جماران بشتابم که جای جای آن هنوز خاطرات آن یار سفر کرده را با خود به یادگار دارد. بهانه حضور برخلاف نخستین بار، بحثی بود که درباره امام انجام گرفته بود: امام، قهرمان اسفار اربعه.

قرارمان ساعت ده صبح پنج شنبه نوزده بهمن، حسینیه جماران بود. تا من از قم به جماران برسم ساعت یازده شد. در مسیر هم که بودم دوستان دست اندرکار مراسم با من تماس گرفتند که گفتم در راه هستم. وقتی هم به حسینیه جماران رسیدم دیدم حضار در حال بیرون آمدن هستند. خیلی متعجب شدم. چون در ایران معمولاً برنامه ­ها با تأخیر برگزار می ­شود؛ برای همین جای تعجب هم داشت. از دوستان پرس و جو کردم که قضیه چیست؟ گفتم نکند دیر رسیده ­ام؟ گفته شد قرار است برویم منزل امام و دفتر حاج سید حسن آقا.

به اتفاق دیگر حضار به منزل امام رفتیم و در محل اتاق ملاقات منتظر حضور جناب حاج سید حسن آقای خمینی شدیم. فضا برای نشستن بسیار کم بود و تعداد مبل­ های موجود در اطراف اتاق تنها به تعداد انگشتان دست گنجایش داشت. از این رو بسیاری از دوستان بر روی زمین نشستند و نشستم.

بالاخره جناب حاج سید حسن آقای خمینی به همراه حجت الاسلام والمسلمین دعایی، یار دیرین حضرت امام، و حجت الاسلام ابطحی، از اولین وب نویسان، دکتر انصاری، قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، و برخی دیگر تشریف آوردند. مراسم با قرائت آیاتی از قرآن حکیم، شکل رسمی به خودش گرفت. قبل از حضور ایشان البته بازار تعارف برای نشستن بر روی مبل­ ها هم گرم بود. طبیعتاً اگر مبل یا صندلی به تعداد بود حتماً نشستن بر روی یکی از آنها را ترجیح می­ دادند و می­ دادم اما به رغم اصرار برخی از دوستان راضی نشدم که این عزیزان جای خودشان را به بنده واگذار کنند و خود بر روی زمین بنشینند. قرائت قاری جوان و خوش صدا هم که به پایان رسید از جای خود برخاست و جای خود را به دیگری سپرد.

حجت الاسلام حشمتی، معاون فرهنگی و ارتباطات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) در ادامه برنامه گزارشی از فرایند برگزاری جشنواره ارائه کرد. گویا هفت هزار مطلب برای جشنواره ارسال شده بود که به نظر می ­رسد همه خروجی صفحات وبلاگ­ ها درباره امام نیست اگرچه همین مقدار هم که مشارکت کرده ­اند غنیمت است. این یعنی این که هفت هزار صفحه مطلب درباره امام در اینترنت به روزه شده است. به گفته ایشان طی چند مرحله از این تعداد در نهایت ده مطلب انتخاب شده است.

خوب است آرزو کنم که اگر قرار است این جشنواره تداوم داشته باشد تعداد آثار در دومین جشنواره حداقل به ده برابر این تعداد برسد. به نظرم تبلیغات زیادی برای مشارکت خیل عظیم عاشقان روح الله صورت نگرفته است. با شناختی که از محتوای موجود در وب دارم حدسم این است که تعداد بسیار بیشتری می بایست در این جشنواره مشارکت می ­کردند. در هر صورت چنین جشنواره ­هایی می­ توانند به لطیف و پاکیزه و اخلاقی ساختن محتوای موجود در اینترنت کمک زیادی بکنند.

گویا قرار بود آقای دکتر غلامعلی رجایی هم سخنانی ایراد کند که ترجیح داد آقای ربانی که از مشهد آمده بود شروع کند. برای همین، طلبه جوان یعنی جناب حجت الاسلام ربانی از منتخبان جشنواره وبلاگ نویسی طی سخنان کوتاهی به ابراز احساسات خود درباره امام و یادگار امام پرداخت. معلوم بود که برای این دعوت کلی ذوق کرده و باز هم معلوم بود که چقدر به امام عشق می­ ورزد. نمی­ دانم برای این که در این مجلس سخن بگوید با وی از قبل هماهنگ شده بود یا خیر.

بعد از سخنان ایشان حاج سید حسن آقا اصرار داشت که همچنان حضار در مجلس سخن بگویند. دوستان لطف کرده و نام بنده را مطرح کردند که بنده ترجیح می­ دادم داوطلب دیگری سخن بگوید تا من. از این رو جوانی به نام سهیل از اعضای پرشین بلاگ به کوتاهی سخنانی ایراد کرد.

بعد از اتمام سخنان آقای سهیل، دوستان همچنان پیشنهاد می­ کردند که بنده سخن بگویم و من هم پذیرفتم و سخن گفتم. فی المجلس در باب «امام، قهرمان اسفار اربعه» سخن گفتم و به طرح ایده نسبت و رابطه حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی پرداختم و در حد وسع و فرصت جلسه نکات کوتاهی را مطرح کردم. تأکید عمده ­ام این بود که برای ایجاد تغییرات بیرونی ما نیازمند آن هستیم که تغییرات درونی را تمرین و عملی کنیم. این کاری بوده است که امام خمینی انجام داد. ایشان در ابتدا درونش را تغییر داد و آن گاه در سفر چهارم خویش به ضرورت حضور در میان خلق و جامعه توانست در جامعه نیز تغییراتی ایجاد نماید و از این رو به قهرمان اسفار اربعه نامبردار شد. این حرکت البته بر مبنای حکمت متعالیه معنا می ­یابد و قابل تبیین است. بر این اساس ذکر شد که حرکت امام به پشتوانه حکمت متعالیه و البته عرفان که وجه لاینفک حکمت متعالیه است، صورت گرفته است و نه فقه امام که البته فقه ایشان نیز از این حکمت سیراب و اشراب و غنی شده است.

بعد از سخنان کوتاه بنده جناب حجت الاسلام دعایی، به تأیید آنچه گفتم پرداخت و برای این منظور اشاره کرد که دیدگاه دکتر سید حسین نصر نیز همین است که امام از چنین منظری وارد سیاست می ­شود. ایشان اشاره کرد که دیدگاه دکتر نصر در مقاله­ ای پیش از این در اطلاعات منتشر شده است. گفتنی این که این مقاله در شماره اول اطلاعات حکمت و معرفت ترجمه و منتشر شد، درباره تصوف است که در آن دکتر نصر در بخشی به تحلیل مسأله ورود امام خمینی به عنوان یک عارف به سیاست اشاره و به تحلیل آن می پردازد و می ­نویسد: «برای بسیاری از افراد جالب توجه است و حتی ممکن است شگفت آور باشد که می ­بینند آیت الله خمینی که در اوایل عمرش نه فقط به عرفان نظری بلکه به عرفان عملی بر ریاضت و عزلت و ترک دنیا تأکید می­کند بسیار علاقه­مند بود، در اواخر عمرش کاملاً وارد صحنه سیاست شده است. کلید این معما را بیش از هر چیز باید در همان مراحل سلوک معنوی و سفر آدمی از خلق به سوی حق و رجعت وی از حق به سوی خلق که ملاصدرا در آغاز اسفار اربعه به آن پرداخته است، جست وجو کرد. این اسفار هم شامل مرحله سفر از «خلق» به «حق» است و هم شامل مرحله بازگشت به «خلق» به همراه «حق». ثانیاً کلید این معما را باید در تفسیر آیت الله خمینی از مراحل این سفر و چگونگی تطبیق آن در مورد خودش و رسالتش در زندگی جست وجو کرد.» (سید حسین نصر، «عرفان نظری و تصوف عملی و اهمیت آها در دوران کنونی»، ترجمه انشاء الله رحمتی، اطلاعات حکمت و معرفت، ص 5)

از این منظر، امام خمینی که غرق در عرفان نظری و عملی است به یک­باره در آخر عمر پا در عرصه سیاست می­نهد و این ورود نتیجه طبیعی سیر و سلوک عارفانه­ ای است که از حکمت متعالیه نسب می ­برد و به ویژه سیر طبیعی اسفار عقلی چهارگانه است. در واقع اگر عارف پا در مرحله چهارم اسفار عقلی چهارگانه صدرایی نگذارد، مرحله سیر و سلوک عارفانه وی خاتمه یافته تلقی نمی­ شود. امام خمینی دقیقاً در همین مرحله و ضرورتاً وارد سیاست می ­شود و این تلاش وی به انقلاب ختم شده و به تأسیس نظام سیاسی منتهی می­ شود.

سخنران بعدی جناب آقای ابطحی بود که نکاتی را درباره حضور در عرصه وب مطرح کرد و از جمله تأکید کرد که ما صفحه خودمان را مدیریت کنیم و نه صفحه ما را.

جناب عموزاده خلیلی دیگر سخنران این مراسم بود که به کوتاهی سخنانی گفت. از قضا معلوم شد که ایشان یکی از داوران جشنواره بوده است. در صحبت­ هایش البته از فضای گرم و صمیمی این جلسه سخن به میان آورد که با شوخی حاج سید حسن آقا رو به رو شد. زیرا آقای عمویی خود بر روی مبل نشسته بود و از گرمی و صمیمیت جلسه سخن می­ گفت. به شوخی گفت بله. در صمیمیت جلسه همین بس که ما روی مبل نشسته ­ایم و دیگران بر روی زمین! باید هم از گرمی و صمیمیت جلسه سخن بگوییم.

حاج سید حسن آقا همچنان اصرار داشت که حضار سخن بگویند و به خصوص اصرار داشت که نماینده ­ای از خانم­ها نیز سخن بگوید. تا این که بالاخره یکی از خانم­ ها به حرف آمد و در خصوص اداره صفحه فیس بوک حاج آقا پرسش کرد. حاج سید حسن آقا بدوا پاسخ را با شوخی و خنده برگزار کرد و البته وعده داد که پاسخ می ­دهد.

بالاخره نوبت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی فرا رسید. سخنانش که حدوداً هم سن و سال خودم هست، به دل می­ نشیند. ایشان هم خوب سخن می­ گوید و هم سخنان خوبی می ­گوید. به ویژه این که در لابه لای سخنانش شوخی هم می­ کند و حضار احساس خستگی نمی­ کنند.

ایشان به مقایسه ابزارهای ارتباطی اکنون و گذشته پرداخت و انقلاب نوار را مطرح کرد که پیام ­های حضرت امام از این طریق به خلق الله می ­رسیده است. برخلاف اکنون که با یک کلیک می ­توان هر نوع اطلاعاتی را رد و بدل و علنی کرد در گذشته نه چندان دور این گونه نبوده است. نکته روشی جالب مهم وی در تحلیل وقایع از منظر زمانه خودش بود که در این صورت دیگر نمی ­توان کار گذشتگان در تکثیر نوار و اطلاعیه ­ها و بیانات امام را کوچک شمرد بلکه فعالیت­ هایشان را در ظرف زمانشان باید مورد سنجش و تحلیل و بررسی قرار داد.

نکته دیگری که برایم جالب بود این که ایشان تأکید بر تأثیرگذاری بر جامعه توسط جمع­ های ولو کوچک این چنینی داشت. در واقع بر این نظر بود که اگر همین جمع با هم باشند می­ توانند به یک جمع تأثیرگذار مبدل شوند. پیشنهاد هم این بود که این جمع باز هم چنین جلساتی داشته باشند و دور هم جمع شوند و به هم اندیشی بپردازند.

در کنار همه اینها از حاشیه­ های صحبت حاج سید حسن آقا روشن شد که صفحه فیس بوک ایشان را یکی از رفقا اداره می­ کند و خود ایشان مستقیماً درگیر نیست.

متن سخنان ایشان منتشر شده و نیازی نیست به تکرار آن بپردازم. به هر حال مراسم تمام شد و لوح تقدیر چهار تن از برگزیدگان توسط حاج سید حسن آقا اعطا شد. بر اساس نظر هیأت داوران بنده در بخش تکریم بزرگداشت مردم با مطلب «امام، قهرمان اسفار اربعه» به عنوان نفر اول معرفی شدم.

بعد از اتمام مراسم برخی از دوستان نادیده از جمله جناب آقای میرشکاری و یکی دیگر از همکاران سایت جماران و نیز برخی از دوستان پرشین بلاگ به بنده محبت کرده و از کارهایم درباره حضرت امام تعریف و تمجید کردند که واقعاً لطف کرده و مهمان نوازی می­ کردند. خدا حفظشان کند.

نماز ظهر و عصر در حسینیه جماران به جماعت اقامه شد و به اتفاق آقای دکتر رجایی و آقای ربانی برای دریافت جوایز به طرف مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام حرکت کردیم.

عبور از کوچه­ های اطراف حسینیه جماران بنده را به یاد سال شصت و هشت می انداخت. زمانی که امام از میان ما رحلت کرد و ما برای تجدید میثاق به جماران آمدیم. کوچه ­های پیچ در پیچ جماران همچنان بوی همان سادگی و صمیمیت را می­ داد. جمعی که امروز با آنان بودم نیز اگرچه هیچ کدامشان را تا آن روز ندیده بودم اما بوی سادگی و صمیمیت می­ دادند.

لازم است از همه دست اندرکاران جشنواره «آینه مهر» به ویژه مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و نیز دوستان پرتلاش وب سایت پرشین بلاگ که زحمات بسیاری برای برگزاری این مراسم متحمل شدند تقدیر و سپاسگزاری کنم. واقعاً خسته نباشند. خدا قوت. ان شاء الله این جشنواره تجربه ­ای باشد برای برنامه­ های پرمحتوا و جذاب آینده.
 
منبع: پرتال امام خمینی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید