در بسیاری از موارد نیازی نیست که سراغ دیگر مکاتب برویم؛ تعامل در
حوزه فکر و اندیشه حرف اول را میزند، درست است که به طور کلی باید پاسخ از
دل جامعه برخیزد اما نمیتوان جایگاه تعامل را کتمان کرد، باید با
فرهنگها بده بستان داشت و جریانهای فکری اصیل اسلامی را منتقل کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشت حاضر در شماره پنج شنبه 26 اردیبهشت 1391 روزنامه ایران چاپ شده است. البته این مطالب بدون اذن و اطلاع بنده منتشر شده و ظاهراً خلاصه ای از یکی از گفتگوهایی است که در رسانه ها از من منتشر شده است.
در بطن آموزههای اسلامی بنیادهای قوی فکری وجود دارد به اين اعتبار
نبايد هراسی از ورود اندیشه دیگر جوامع داشته باشيم؛ برای مصونیت در برابر
این اندیشهها، باید همواره پاسخگوی پرسشهای مطرح به ویژه از سوی نسل جوان
بود.
دوران قبل از انقلاب كه مبانی فکری صرفا متاثر از غرب بود بزرگانی چون شهید مطهری و علامه طباطبایی از افرادی بودند که این خلأهای فکری را درک کرده، توانستند آنها را نقد کنند و مدل اندیشه دینی و اسلامی را ارائه دهند.
البته نباید نسبت به ورود هرگونه فکر به فضای اندیشهای نگاه منفی داشت؛ باید نگاه ایجابی به اندیشه داشته باشیم و از باب تعامل وارد شویم؛ هر اندیشهای پاسخگوی پرسشهای مربوط به حیطه خود است، اما برای مصون ماندن از اندیشههای وارداتی مغایر با فرهنگ اسلامی، باید همواره پاسخگوی پرسشهای مطروحه باشیم به ویژه سوالاتی که نسل جوان دارند.
از طرفي نمیتوان پاسخ پرسشهایی که در جامعه دیگر طرح شده است را در جامعه خودمان مطرح کنیم، چرا که نسخه برای جامعه دیگری است، بنابراین پاسخ سوالات هر جامعه باید متناسب با نیازهایش باشد.
در بسیاری از موارد نیازی نیست که سراغ دیگر مکاتب برویم؛ تعامل در حوزه فکر و اندیشه حرف اول را میزند، درست است که به طور کلی باید پاسخ از دل جامعه برخیزد اما نمیتوان جایگاه تعامل را کتمان کرد، باید با فرهنگها بده بستان داشت و جریانهای فکری اصیل اسلامی را منتقل کرد.
اگر افکار و اندیشههای خود را به همین سبک و سیاق تعاملی به جهان ارائه کنیم، فرهنگ و سنت اصیل اسلامی در جهان نمود بیشتری مییابد.
دکتر شریف لکزایی
عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي