چاپ
دسته: يادداشت ها
بازدید: 3556
آيت الله دکتر سيد محمد حسينى بهشتى نامى آشنا براى جامعه ما است. مجاهدت هاى ايشان در طى ساليان متمادى براى به ثمر نشستن انقلاب اسلامى و تحقق و نهادينه ساختن آزادى و تلاش‌هاى مداوم و بى وقفه در جهت تحکيم پايه هاى نظام جمهورى اسلامى در ايران مشهود و معروف است. اما آنچه از ابعاد اين شخصيت برجسته ناشناخته مانده است، انديشه هاى ژرف و تابناکى است که ايشان به شکلى نظام مند در زمينه هاى گوناگون ارائه کرده و آن مجاهدت و تلاش را هدف، سامان و قوام بخشيده است. يکى از آن زمينه ها و موضوعات گونه گونى که به طور مبسوط در آثار و گفتار بهشتى خود را نمايانده است، مفهوم آزادى است. به جرات شايد بتوان گفت که بنياد و محور اساسى انديشه آيت الله بهشتى آزادى است. و شايد با اندک تاملى در آثار بهشتى بتوان او را فيلسوف آزادى ناميد. در واقع فکر او بر اين اعتقاد و بنيان راستين استوار شده است که:
«انسان شدنى است مستمر و پويشى خودآگاه، انتخاب گر و خودساز، و بر اساس آگاهى هايى که در فطرتش زمينه دارد و در پرتو تجربه و عمل بارور مى شود، و با قدرت گزينشى آزاد که به او داده شده، جهت اين پويش سازنده را آگاهانه و آزادانه برمى گزيند و در جهتى که خود انتخاب و اختيار کرده است، رشد مى کند، جلو مى رود و ساخته مى شود. ويژگى اساسى انسان همين خودسازى و محيط سازى آگاهانه و آزادانه اوست. ارزش او در همين است که مى تواند آزادانه به راه خير و فضيلت درآيد، يا آزادانه به راه زشتى و شر و پستى و ناپاکى فروغلطد. و اين است آزمون بزرگى که در آن شرکت دارد.»
اهميت آزادى در انديشه شهيد بهشتى ناشى از نگرش ايشان به انسان است. دو نوع نگاه به انسان وجود دارد. يکى نگاه قيم مآبانه که معتقد است بايد انديشه ها و عقيده را به انسانها تحميل کرد و ديگر نگاهى که انسان را موجودى آزاد و انتخاب گر مى بيند. دکتر بهشتى از اين زاويه دوم به انسان نگاه مى کند و معتقد است که انسان ذاتا آزاد است. وى در تعريف انسان مى گويد که او «موجودى آزاد و انتخاب گر است» و اهميت و برترى انسان هم در همين «توان» او نهفته است.
به عقيده ايشان آزادى عبارت از توانايى انسان در ساختن سرنوشت فردى و جمعى خود است. البته ايشان تصريح مى کند که تعريف آزادى در زمان هاى مختلف و در شرايط متفاوت يکسان نيست و با پيشرفت انسان تعريف آزادى هم تغيير مى کند. در واقع، شرايط خاص فرهنگي، تاريخي، اجتماعى و سياسى باعث مى شود که تعاريف ارائه شده از آزادي، متفاوت باشد. شهيد بهشتى از يک سو مى گويد انسان موجودى است که مى تواند خود را بسازد (که اين همان آزادى معنوى و درونى است) و از سوى ديگر مى گويد آدمى مى تواند محيط ساز و جامعه ساز نيز باشد. اين معناى جديدى است که شهيد بهشتى به آن توجه و عنايت دارد.
همچنين ايشان به تقدم آزادى بيرونى بر آزادى درونى و اجتماعى معتقد است و معتقد است آزادى بيرونى اهميت بيشترى دارد؛ زيرا آزادى بايد به عنوان يک واقعيت عينى وجود داشته باشد تا انسانها بتوانند آسان تر و آزادانه تر به سوى آزادى درونى حرکت کنند. به ديگر سخن، ايشان آزادى بيرونى را لازمه و مقدمه آزادى درونى مى داند و در اين باره مى گويد ضرورت آزادى اجتماعى که به نوع روابط اجتماعى مربوط مى شود ناشى از اين است که اين مساله يک خواست و يک نياز درونى و اصيل است و انسان تنها مى تواند به اين نياز درونى اش پاسخ گويد که در جامعه، آزاد زندگى کند. يعنى آزادى به عنوان يک واقعيت اجتماعى مى بايست وجود داشته باشد.
آيت الله بهشتى تصريح مى کند که در جامعه استبداد زده اين نياز انسان به فراموشى سپرده مى شود و انسان ها از شرايط استبدادى تاثير مى پذيرند، در نتيجه خلق و خوى آنان نيز حالتى استبداد زده به خود مى گيرد. بنابراين ايشان آزادى بيرونى را از جهاتى مهمتر از آزادى درونى و رهايى معنوى به شمار مى آورند.
از ديگر سوي، بهشتى شرط تحقق آزادى درونى يا به گفته شما، رهايى معنوى را وابسته به وجود آزادى بيرونى مى داند. البته در اين ميان استثنائاتى نيز مى توان يافت؛ زيرا کسانى هم هستند که به رغم فقدان آزادى هاى مدني، توانسته اند به آزادى درونى دست يابند. اما تعداد اين افراد بسيار کم خواهد بود؛ به ويژه در عصر حاضر که مردم بيش از گذشته از شرايط عصر خود متاثر هستند. ايشان مى گويد بايد سازوکارى را به وجود آورد که آزادى عينيت پيدا کند و سپس معنويت در يک فضاى آزاد گسترش يابد.
شریف لک زایی
روزنامه رسالت، دوشنبه چهارم تیر 1386
http://www.resalat-news.com/Detail.aspx?cid=74611