چاپ
دسته: يادداشت ها
بازدید: 2554
آيت الله بهشتى به جنبه هاى مثبت و منفى ليبراليسم اشاره و ليبراليسم را به صورت مطلق رد نمى کند. ايشان پس از تفکيک جنبه هاى مثبت و منفى ليبراليسم مى گويد که ما جنبه هاى مثبت را مى پذيريم. به اعتقاد ايشان در ليبراليسم بر خرد و انديشه آدمى تاکيد بسيار شده است و در واقع بر همين اساس انسان به معرفت دست پيدا مى کند و بعد مى گويد که در اين مکتب وحى و دين جايى ندارد و حکومت سکولار است.
ايشان مى گويد ليبراليسم داراى بينش فرد باورى افراطى است ولى معتقد است که نفى استبداد فردى در اين مکتب بسيار پررنگ است و از اين نظر اسلام هم با حاکميت استبداد مخالف است. جنبه ديگرى که ايشان ذکر مى کند اين است که ليبراليسم با استبداد جمعى و طبقاتي، برخلاف نظام هاى مارکسيستي، مخالف است و مى گويد که البته اين نوع حکومت ها نيز انسانها را به گونه ديگرى به بند مى کشند.
بنابراين، ليبراليسم بخاطر نفى استبداد فردى و جمعى قابل توجه است. گذشته از اين ليبراليسم به اعتقاد شهيد بهشتى به توانايى هاى انسان باور دارد و زمينه هاى رشد انسان ها را باز مى گذارد و باعث مى شود که انسان به ابتکار، خلاقيت و شکوفايى دست يابد. مهمترين ايراد شهيد بهشتى به ليبراليسم اين است که معارف وحيانى و دينى را در اين مکتب موثر نمى داند و مى گويد که اين مکتب معرفت را صرفا به خرد انسان محدود مى کند. در حالى که اسلام جنبه وحيانى معرفت بشرى را مهم به شمار مى آورد.
در طول مدت پس از شهادت ايشان، بيشتر شخصيت سياسى آيت الله بهشتى مطرح بوده و از ديگر انديشه هاى ايشان کمتر سخن گفته شده است؛ حال آنکه به نظر مى رسد درست آن بود که عمدتا انديشه هاى ايشان مورد شناسايى قرار گيرد تا شخصيت وى بهتر شناخته شود.
برخلاف انديشه آيت الله مطهرى که عمدتا تاکيد و ترويج شده و در طول اين بيست سال به عنوان مبانى نظرى جمهورى اسلامى مورد استفاده قرار گرفته از مباحث مطرح شده توسط شهيد بهشتى غفلت شده است. البته اخيرا نشر بقعه در حال انتشار آثار ايشان است، که اين کار درخور تقدير است، گرچه اين کار بسيار دير صورت گرفته است.
حقيقت اين است که انديشه ايشان طى اين سال ها در محاق قرار گرفته و به ويژه انديشه ايشان درباره آزادى بيش از حد به فراموشى سپرده شده است. اگر ما بر اين انديشه تاکيد مى کرديم و آنها را به جامعه مى شناسانديم، شايد جامعه ما اکنون از وضعيت بهتر و مناسب ترى برخودار بود و آزادى هم نهادينه مى شد.
به نظر من نکته محورى و بنيان انديشه آيت الله بهشتي، آزادى است. ولى چنان که مى دانيم روى اين موضوع کارى صورت نگرفته است. وقتى ايشان مى گويد که جامعه بايد به سمتى برود که آزادى در درون آن رشد کند و به لايه هاى بالايى برسد، هم به اهميت آزادى و هم به چگونگى شکل گيرى آزادى در يک جامعه اشاره مى کند. به عقيده شهيد بهشتى نظام سياسى نمى تواند آزادى به جامعه بدهد يا به آن تحميل کند، بلکه بر عکس بايد جامعه آزادى را وارد نظام سياسى بکند.
علاوه بر اين شهيد بهشتى معتقد است ابهام در مفهوم آزادى باعث سرگردانى مردم و نيز سرگردانى حاکمان مى شود. بايد آشکار بشود که آزادى چيست و نقاط مثبت يا منفى آن کجاست. به عقيده ايشان انسان وقتى مى تواند قيد و بند را احساس کند که نسبت به آن آگاهى داشته باشد و بخواهد اين قيد و بند را از خود دور کند.
شهيد بهشتى معتقد است که نظام سياسى بايد متکى بر آراى مردم باشد و هيچ گونه تحميلى به مردم صورت نگيرد. چون او مردم را پشتوانه حقيقى نظام مى داند و معتقد است نظام غير مردمى محکوم به ناکامى و ناکارآمدى است. در واقع ضرورت اداره حکومت ايجاب مى کند که نظام سياسي، متکى بر مردم باشد و گرنه به ناچار بايد از‌ مولفه هاى ديگرى استفاده کند که آن مولفه ها همان وابستگى و يا ديکتاتورى است. صحبت هاى او در آن زمان گويى براى جامعه امروز ما است. هنگامى که دکتر بهشتى از حق مردم در زمينه آزادى اعتراض، آزادى بيان، آزادى احزاب و حق نشر سخن مى گويد ما حساسيت ايشان را در رابطه با نقش مردم به خوبى درک مى کنيم.
شریف لک زایی
روزنامه رسالت، ششم تیر 1386
http://www.resalat-news.com/Detail.aspx?cid=74893