چاپ
دسته: يادداشت ها
بازدید: 994

یادداشتی از دکتر نجمه کیخا 

بالاترين اقسام عدالت و اشرف و افضل انواع سياست، عدالت پادشاه است، بلكه هر عدالتى نسبت به عدالت اوست و هر خير و نيكى منوط به خيريت او و اگر عدالت سلطان نباشد، احدى متمكن از اجراى احكام عدالت نخواهد بود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، نجمه کیخا، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی به مقوله عدالت و عدالت خواهی و مباحث مرتبط با آن و انعکاس این رویکرد در جامعه اسلامی و هم اینطور برداشت شخصیت های سترگ اسلامی از مفهوم و معنای عدالت و پیوند آن با اخلاق، پرداخته است که در ادامه آنرا می خوانید.

از مباحث مطروحه در حوزه های اخلاق و سیاست در اندیشه محقق نراقی می توان پیوندى ناگسستنى میان اخلاق و سیاست را نتیجه گرفت، به گونه اى که نه مى توان اخلاق آن را از سیاست تفکیک کرد و نه مى توان سیاست را مستقل از اخلاق وى بررسى کرد. در فصول مربوط به اخلاق و سیاست این درهم تنیدگى قابل مشاهده است، به گونه اى که نمى توان گفت بحثى مجزا در این دو مقوله ارائه شده و آن چه تاکنون بیان شده، ارتباط سیاست و اخلاق بوده است.

اخلاقى که محقق نراقى مطرح مى کند، تنها به فرد نمى پردازد، بلکه وى ضمن شمردن قواى چهارگانه موجود در نفس انسان، آنها را با نیروهاى موجود در جامعه تطبیق مى دهد; براى مثال وزیر را با قوه عقلیه مقایسه مى کند، عامل خراج را با قوه شهویه و شحنه را با قوه غضبیه. نراقى در واقع، خواستار آن است که همانند نفس انسان، در جامعه نیز تعادل حاصل شود و شاید مباحث وى در این زمینه مقدمه و الگویى از ایجاد تعادل در جامعه باشد.

بحث عدالت، که خلاصه تمامى کتاب معراج السعاده و به تعبیر او، سعادت و کمال انسان به شمار مى آید، بزرگ ترین حلقه اتصال میان اخلاق و سیاست در اندیشه نراقى است. نکته قابل توجه در این قسمت این است که نراقى از میان انواع عدالت، عدالت پادشاه را مهم تر دانسته و عدالت و تهذیب نفس سایر انسان ها را منوط به آن کرده است.

بالاترین اقسام عدالت و اشرف و افضل انواع سیاست، عدالت پادشاه است، بلکه هر عدالتى نسبت به عدالت اوست و هر خیر و نیکى منوط به خیریت او و اگر عدالت سلطان نباشد، احدى متمکن از اجراى احکام عدالت نخواهد بود. در ادامه مطلب فوق، نراقى به بیان علت مى پردازد. وى علت اهمیت عدالت شاه و تأثیر آن در اخلاق مردم را چنین بیان مى کند، زیرا تهذیب و تحصیل معارف و کسب علوم و تهذیب اخلاق و تدبیر امر منزل و خانه و تربیت عیال و اولاد موقوف است به فراغ بال و اطمینان خاطر و انتظام احوال و با وجود ظلم پادشاه احوال مردم مختل و اوضاع ایشان پریشان مى گردد.

به طور خلاصه، نراقى تهذیب اخلاق را منوط به امنیت کرده و امنیت را در گرو عدالت سلطان قرار داده است. بنابراین، رابطه اى دو طرفه میان اخلاق و سیاست برقرار شده که تعیین کننده نهایى آن عدالت است که عنصرى اخلاقى مى باشد. از سوى دیگر، امور کشوردارى و رسیدگى به امور مردم همه در غالب بحث عدالت مطرح شده است. به عبارتى، انجام این امور نیز منوط به عدالت سلطان است و یا به طور کلى، از نتایج وجود عدالت دانسته شده، مانند ایجاد وحدت و الفت میان افراد جامعه که از نتایج عدل شمرده شده است. و سایر نتایج و فوایدى که نراقى براى عدل در نظر گرفته است.

در بحث ولایت فقیه نیز عدالت، ویژگى اصلى ولى فقیه است. وى علاوه بر عادل بودن باید خود مجرى عدالت باشد. البته چنان که پیداست، عالمان مسلمان در مباحث خود بر عدالت فردى بیش از هر بعدى از عدالت تأکید کرده اند. در این زمینه مى بایست به آثار و نتایج چنین دیدگاه و نگرشى بیش از هر چیز پرداخته شود.

به طور کلى، در اندیشه سبزوارى و نراقى عدالت به عنوان فضیلتى فردى، اجتماعى و دینى در نظر گرفته شده که هم از تأثیرات اخلاق بر سیاست و هم سیاست بر اخلاق است. این دو اندیشمند بیش از تأثیرات سیاست بر اخلاق، از تأثیرات اخلاق بر سیاست سخن گفته اند. گرچه نراقى با پرداختن به بحث ولایت فقیه، جلوتر از سبزوارى قرار گرفته، اما چون آن را به طور عملى توصیه نکرده، اقدامات سیاسى بیشترى نسبت به سبزوارى انجام نداده است.