چاپ
دسته: يادداشت ها
بازدید: 366

کتاب «احضاریه» منظومه ای است از استعاره ها. مهمترین استعارهای که رمان احضاریه در دل آن سامان یافته است، سفر است. سفر خود نوعی حرکت است که هم می تواند درونی باشد و هم برونی.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است که شریف لک زایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و نویسنده کتاب درآمدی بر اندیشه سیاسی امام موسی صدر در مورد رمان احضاریه تألیف علی مؤذنی نوشته است:

در آستانه ماه محرم و به لطف اطلاع رسانی در صفحه دوست ارجمندم محمد رضا زائری با یک اثر ادبی پرمحتوا آشنا شدم. شنبه ۱۷ شهریور کتاب تازه منتشره علی مؤذنی در ترنجستان سروش معرفی و رونمایی شد. دو سخنران برنامه، آقایان محمد رضا زائری و صادق کرمیار به نکات خوبی درباره این رمان اشاره کردند. در دو سه روز پس از رونمایی، توانستم این رمان را مطالعه کنم.

کتاب منظومه ای است از استعاره ها. مهمترین استعارهای که رمان احضاریه در دل آن سامان یافته است، سفر است. سفر خود نوعی حرکت است که هم می تواند درونی باشد و هم برونی. به ویژه این که این سفر برای سیاحت و تفریح نیست بلکه برای یک دیدار و ملاقات و به تعبیری زیارت است و بنابراین با کاروان همراه شدن است. به علاوه این که سفری است در دل تاریخ و کنکاش درباره وقایع صدر اسلام و به ویژه واقعه عظیم عاشورا است.

از این رو بخش مهمی از استعاره سفر و حرکت زائر داستان، تأمل در یک سیر تاریخی در وقایع صدر اسلام هم به شمار می رود که مؤذنی به خوبی و روانی آنها را روایت کرده است. گو این که خود احضاریه نیز استعاره ای است برای بازخوانی مجدد یک واقعه که هر ساله به احترامش حرمتها نگاه می داریم. چنان که به معنای طلبیده شدن برای سفر زیارتی هم هست که معمولاً در افواه رایج است.

نویسنده در عین این که ماجرایی در اکنون را گزارش می کند و در عین این که به مساله زیارت به زیبایی و ظرافت اشاره می‌کند اما به گذشته هم سری می زند و گزارههای مهمی از تاریخ اسلام را هم به ظرافت طرح می کند. در واقع نویسنده، خواننده را از حال به گذشته های دور پرتاب و با خود همراه می کند و در گذشته نیز وقایع مهمی را برایش روایت می کند که اهمیت زیادی در پیدایش نحله ها و مکاتب بعدی حیات مسلمانان ایفا کرده است.

وقایع صدر اسلام و پس از وفات رسول‌الله و اتفاقات رخ داده در پس آن به اضافه شرح حالی از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و مصائب أهل بیت علیهم السلام در فردای واقعه عاشورا آن هم از لسان و نگاه حضرت زینب از نقاط برجسته و مرکزی و محوری کتاب است. همه نقاط عطف تاریخی از چشم زینب روایت می شود. روایتی جذاب از چالشهایی که پس از رحلت رسول الله بر سر اهل بیت علیهم السلام وارد شد و متأسفانه جامعه نوپای اسلامی را چند پاره کرد.

نویسنده افزون بر این که خواننده خود را با استعاره سفر و حرکت به زیارت می برد و حال و هوای معنوی حضور در اماکن زیارتی را به او منتقل و شوق او را افزون می کند به ظرافت به وقایع عاشورا را برایش مرور می کند. بهره گیری از استعاره آب و ترسیم غیر مستقیم آنچه در کربلا رخ نموده و به ویژه رابطه خواهری و برادری و رابطه مادری و فرزندی و رابطه زن و شوهری، واقعه عظیم عاشورا را به محوری مهم از کتاب مبدل ساخته است. در این موارد مهر و محبت و احسان و نیکو کاری و ایثار و فداکاری به وضوح ترسیم شده و بخش های مهمی از صفحات رمان را به خود اختصاص داده است.

شاید بتوان گفت اوج آنچه در استعاره های کتاب وجود دارد، بهره‌گیری از استعاره خواهر و برادر است. تبیین کنشگری میان این خواهر و برادر برای شرح روابط زندگی امام حسین علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها استفاده شده است در غالب صفحات کتاب خواننده را با خود به وادی دیگری حرکت می دهد که در آن یک سیر معنوی و معنایی بسیار پرجاذبه رخ می دهد که در عین حال مهمترین مضامین دینی و حوادث چالشی تاریخی هم آفتابی و مرور می شود.

رمان احضاریه به نحو ظریفی به سانسور در مطبوعات هم اشاره دارد و باز هم به صورت بسیار ظریفی یکی از دلایل این سانسور را حفظ وحدت می داند که البته از دید قهرمان داستان این نحوه سانسور شاید قابل قابل دفاع نباشد و نیست و حتی تا حدی مضحک هم به نظر می رسد. در واقع عدم ذکر وقایع تاریخی صدر اسلام به منظور حفظ وحدت نوعی حقیقت زدایی و مستورسازی حقیقت است. بنابراین مؤذنی به نظر به خوبی توانسته این مسأله را به چالش بکشند و بر ذکر وقایع صحیح تاریخی تأکید می‌کند.

در روز رونمایی که با جشن امضای کتاب برای حاضران همراه شد چند جمله‌ای با آقای مؤذنی سخن گفتم. وجه مشترک سخن من و ایشان هم به امام موسی صدر رسید. نمی دانم ایشان بحثها و نگاه امام موسی صدر به موضوع عاشورا و امام حسین علیه السلام و حضرت زینب کبری سلام الله علیها را دیده یا خیر و آیا رنگ و بویی از آن بحثها گرفته یا خیر اما در هر حال روح کلی که در این کتاب از آن حضرت سخن به میان آمده در همان فضایی است که امام موسی صدر هم آن را در سخنان خویش در باب حضرت زینب کبری سلام الله علیها بازتاب داده است.

آخرین جمله احضاریه اشاره به آزادی است و به نظر لب لباب کتاب هم در این جمله پایانی نهفته است که:

در گوشش گفتم: تسلیمم حاجی... تسلیم...

در گوشم گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برانگیخته شد برای این که ما همه تسلیم خدا باشیم نه تسلیم بنده های خدا... همین یک کلمه...

به سهم خودم در این روزها از همگان برای مطالعه این اثر خواندنی دعوت و توصیه می کنم.