چاپ
دسته: يادداشت ها
بازدید: 256
اگر در مشایه بودیم امروز دیگر چیزی به ستون‌1400 نمانده بود. فردا همزمان با اربعین به بین‌الحرمین می‌رسیدیم و همراه با کاروان حضرت زینب سلام الله علیها بر اربعین سیدالشهدا علیهم السلام می‌گریستیم و بار دل سبک می‌کردیم. حالا پنجمین و آخرین قسمت از یادداشت‌های سال گذشته دکتر شریف لک‌زایی که در طول این هفته ما را همراه با کاروان غربت کرده بود، پیش روی شماست.

یک عراق و یک پیاده‌روی زیارت اربعین
ما از همان اذان مغرب پیاده‌روی را به‌رغم خستگی 24‌ساعت گذشته شروع کردیم و همچنان در پیاده‌روی زیارت اربعین در حال راه‌پیمایی هستیم. دیروز از مرز تا زمانی که به عمود‌54 رسیدیم نزدیک بیست کیلومتر پیاده‌روی داشتیم. البته خستگی و معطلی در مرز به هنگام کنترل گذرنامه‌ها هم باید به این خستگی اضافه شود. همچنین 182‌عمود داخل شهر نجف تا رسیدن به مقصد اصلی نیز اضافه بر 54‌عمودی است که بحمد‌الله پیاده طی شد. درواقع دو سری عمود وجود دارد؛ یک سری که از داخل نجف می‌گذرد تا به انتهای شهر نجف می‌رسد و درواقع پایان شهر نجف تلقی می‌شود. دیگری از عمود‌182 آغاز می‌شود و تا عمود‌1452 ادامه دارد. برای پیاده‌روی برخی از همان عمود‌ اول از ابتدای عمودهای اصلی یعنی پایان شهر نجف شروع می‌کنند و تا آنجا را با خودرو طی می‌کنند. برخی نیز از همان ابتدای حرم حضرت علی ؟ع؟ و بعد از زیارت حرم آن حضرت پیاده‌روی را شروع می‌کنند و افزون بر 1452عمودی که بعداً طی می‌کنند، 182‌عمود داخل شهر نجف را هم پیاده طی می‌کنند. عمودها چیزی نیست جز تیرهای چراغ‌های روشنایی مسیر که در اکثر خیابان‌ها شماره‌گذاری شده‌اند. فاصله هر عمود تا عمود دیگر نیز 50‌متر است. یکی از کارکردهای عمودها برای نشانی دادن و وعده گذاشتن است که افراد و کاروان‌ها وعده می‌گذارند که در یک ساعت مشخص همدیگر را در کدام عمود ببینند. برای همین اگر فردی از دوستان و هم کاروانی‌های خود عقب بماند، می‌تواند خودش را در ساعت وعده شده به عمود مورد نظر برساند. با توجه به این که نخستین باری است که به پیاده‌روی کاروان زیارت اربعین آمده‌ام به نظرم تجربه جدید و جالبی است.
زائر در حرکت باید توجه داشته باشد که مبدأ کدام است و مقصد چیست و در کدام مسیر و با طی کدام مسافت و در کدام زمان و مکان در حال پیاده‌روی است. اگر بگویم مقصد خود حرکت است بیراه نگفته‌ام. وقتی انسان در مسیر حرکت کاروان زیارت اربعین می‌افتد خودش را در مسیری قرار داده است که انسان‌های نیک در طول تاریخ خودشان را در آن قرار داده‌اند و انسان با این سیر درواقع خودش را با آنان همراه می‌بیند و به مقصدی می‌اندیشد که در طی قرن‌ها بُعدی تاریخ‌ساز داشته و دارد. این مقصد به نوعی قرب‌الی‌الله است که مقصد همه اولیاء و انبیاء در طول تاریخ بوده است. وقتی تو با ظلم می‌ستیزی درواقع خودت را به خداوند نزدیک می‌کنی.

خطر نفس
زمان و زمانه حرکت هم واجد اهمیت بسیاری است. اکنون با این که خطر تروریست‌های داعش در کمین است اما زائران در امنیت خاطر این مسیر را طی می‌کنند. این در حالی است که در طول تاریخ و در برهه‌هایی هم بوده است که طی این مسیر، پر از خطر و مخاطره بوده است. امروز هم البته خطرهای زیادی در کمین است. نخستین خطر، نفس انسان است که در هر لحظه انسان باید به خطرات آن بیندیشد. اما خطرات بیرونی امروزه قابل اعتنا نیست و در مسیر انسان می‌بیند که تمهیداتی برای آن اندیشیده شده است و انسان با خاطری آسوده به سمت مقصد حرکت می‌کند. البته رسم عاشقی است که خطرها و سختی‌ها نیز به جان خریده شود. چه در عبور از مرز و معطّلی بیش از حد آن و چه در مسیر گذر به سوی کربلا.
شب پس از یک پیاده‌روی چند ساعته در یک موکب عراقی برای استراحت توقف کردیم. خوشبختانه برای استحمام همفکری شده بود و به قول خودشان «حمامات» رو به راه بود. البته برای استراحت هم امکانات نسبتاً خوبی موجود بود. در هر موکبی که اراده کنی با توجه به این که مسیر هنوز خلوت است می‌توانی به استراحت بپردازی.
صبح نماز به جماعت اقامه شد و پس نماز و قرائت زیارت عاشورا که توسط یکی از زائران قرائت شد، مجدداً پیاده‌روی آغاز شد. تا کربلا هنوز 68‌کیلومتر راه داریم. اگر بتوانیم نیمی از این مقدار را امروز طی کنیم تقریباً به حدود کربلا نزدیک می‌شویم. مسیر نسبت به دیشب اندکی شلوغ‌تر شده بود و افراد زیادی در تاریکی صبحگاهی مشغول پیاده‌روی بودند. البته هنوز ازدحام و شلوغی زیادی در مسیر وجود ندارد و زائر به راحتی پیاده‌روی می‌کنند.

عشق، مشقت سفر را هموار می‌کند
زائران از همان قبل از اذان صبح و حتی از نیمه‌های شب هم در حال پیاده‌روی بودند. برخی احتمالاً به‌دلیل گرمای بیش از حد در طول روز که به نظر به چهل هم نزدیک است، ترجیح داده‌اند که در شب پیاده‌روی کنند تا در روز. در روز به شدت هوا گرم و شرجی است. آقای دکتر نوروزی براساس رؤیت وضعیت هوا از طریق سایت هواشناسی می‌گفت در روزهای پیش رو، گرمای هوا زیادتر هم خواهد شد. طبیعی است که چاره‌ای باید جست. این در حالی است که اهالی بومی اینجا در همین گرمای شرجی در بعد از ظهر در جاده منتهی به نجف و کربلا در حال پیاده‌روی هستند. به‌خصوص بانوان با چادرهای عربی و داشتن وسایل روی سر در حال پیاده‌روی هستند. هیچ مانعی جلودارشان نیست حتی شدت گرمای این روزهای عراق. چنان که در طول تاریخ، موانعی که حکومت‌های معاند بر سر راه آنان گذاشته‌اند نیز طبق روایت‌های شنیده شده، مانع این زیارت نشده است. یک عراق است و یک پیاده‌روی زیارت اربعین.
به نظر تنها عشق است که این گونه و با این مشقت افراد را به این سفر می‌کشاند. هیچ دلیل دیگری حداقل برای اهالی عراق وجود ندارد. اینکه یک نفر ساعت‌های مدید و در ظل آفتاب و گرمای شرجی میان نجف و کربلا به پیاده‌روی بپردازد به نظر معنادار است. به‌ویژه این که این تعداد، تنها محدود به اهالی کشور عراق هم نیست بلکه از کشورهای متنوعی می‌توان زائرانی را رؤیت و مشاهده کرد که در حال پیاده‌روی هستند.
از خود سؤال می‌کنم اینجا و در میان خیل این مشتاقان چه می‌کنم؟

روزنامه صبح نو، چهارشنبه، 16 مهرماه 1399

مطالب مرتبط

ورای یک مناسک شیعی: سفرنامه زیارت اربعین به روایت شریف لک زایی - 1

شرط زیارت، رهایی از همه‌چیز است: سفرنامه زیارت اربعین به روایت شریف لک‌زایی-2

 اولین درس عاشقی؛ بگذار و بگذر: سفرنامه زیارت اربعین به روایت شریف لک‌زایی- 3

چفیه‌های عربی و عطشی که تمامی نداشت: سفرنامه زیارت اربعین به روایت شریف لک‌زایی-4

موکب معرفت / ۱: به موکب‌های سیاسی و فرهنگی در مسیر اربعین نیاز داریم

دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی: همگرایی سلایق و تنوعات فرهنگی در جهت سازندگی؛ کارکرد تمدنی پیاده‌روی اربعین